امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 44112
دانلود: 3558

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44112 / دانلود: 3558
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

رجعت چيست

پيش از هر چيز، بايد اصل (رجعت) را شناخت. به همين جهت، جاى اين سؤال است كه: (رجعت چيست؟)

رجعت بدين مفهوم است كه: امامان خاندان وحى و رسالتعليهم‌السلام و انبوهى از كسانى كه جهان را بدورد گفته اند، بار ديگر پس از حضرت مهدىعليه‌السلام و پيش از شهادت او به خواست خدا و اراده حكيمانه او، بدين جهان باز مى گردند و نخستين رجعت كننده حضرت امام حسينعليه‌السلام است و پس از آن وجود گرانمايه، همه امامان اهل بيتعليهم‌السلام يكى پس از ديگرى. اين فشرده و عصاره بحث (رجعت).

در اين مورد، روايات بسيارى رسيده است كه شمار آنها از دهها روايت مى گذرد كه اين روايات اصل (رجعت) و ابعاد و چگونگى آن را شرح مى دهد.

روزگارى سپرى شده است كه عقيده به (رجعت) گناهى نابخشودنى و جنايتى غيرقابل گذشت قلمداد گشته و مخالفان منحرف و تندروى اين عقيده، به موافقان آن يورشهاى بى رحمانه برده و بر ضد اين عقيده تاخت و تازها نموده اند، به گونه اى كه گويى با كفر و ماديگرى مبارزه مى كنند.

اينك ما بر آنيم تا اين انديشه را بر روى ميز تشريح قرار دهيم و از ابعاد و حقيقت آن آگاه شويم و آنگاه آن را به كتاب خدا و سنت پيامبر و عقل عرضه داريم و بنگريم كه ديدگاه قرآن و سنت و خرد سالم نسبت به اين عقيده چيست؟ آيا اين انديشه و عقيده چيزى است كه در خور استهزاء و تاخت و تاز است يا نه؟

نكاتى كه لازم است در اين بخش مورد بحث قرار گيرد عبارتند از:

۱ - زنده شدن مردگان در روز رستاخيز

۲ آيا پيش از روز رستاخيز خداوند كسى را زنده نموده است؟

۳ قرآن و مساءله رجعت

۴ رجعت در آئينه روايات

۵ چه كسانى به دنيا باز مى گردند؟

زنده شدن مردگان در روز رستاخيز

عقيده به رستاخيز و زنده شدن مردگان، اصل خدشه ناپذيرى است كه از اصول دين شمرده شده است و تصور نمى كنم هيچ فردى، مسلمان و مؤ من به قرآن و اسلام باشد و آنگاه با وجود صدها آيه قرآن و صدها روايت و دلايل مسلم عقلى، باز هم به رستاخيز و مساءله معاد ايمان نياورد.

ما اينك در انديشه طرح بحث (معاد) نيستيم بلكه تنها به نكات مهم و خدشه ناپذيرى از آن براى ورود به بحث (رجعت) اشاره مى كنيم:

۱. واقعيت اين است كه تمامى مسلمانان از هر مذهب و گروهى كه باشند، در اين اصل، اتفاق نظر دارند كه خداوند، تمامى بندگان خويش را از آغاز تا فرجام گيتى، همه و همه، حتى جنينهاى سقط شده را، در روز رستاخيز زنده مى سازد.

قرآن شريف در اين مورد مى فرمايد:

( وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ) ( ۷۳۲ )

يعنى: و همه را براى حسابرسى گرد مى آوريم و يك تن از ايشان را رها نخواهيم ساخت.

شايد بسيارى از دين باوران و پيروان مذاهب نيز در اين اصل با مسلمانان هم عقيده و همگام باشند؛ چرا كه زنده شدن مردگان به فرمان خدا و اراده او در روز رستاخيز از ديدگاه مسلمانان از مسايل قطعى و ترديدناپذير است و اگر ديگران آن را بعيد بشمارند هيچ مسلمانى آن را نمى تواند دور از انتظار شمرده و بدان ترديد ورزد.

آرى! مشركان و ماديگرايان، برانگيخته شدن در روز رستاخيز و حساب و كتاب را انكار نموده و مى گويند:

( أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ) .( ۷۳۳ )

يعنى: آيا هنگامى كه ما مرديم و تبديل به خاك و استخوان شديم ما را زنده خواهند ساخت؟

ما در اينجا، در فكر پاسخ گفتن به اين پندار ماديگرايان نيستم بلكه تنها اين سؤال را طرح مى كنيم كه زنده شدگان مردگان در روز رستاخيز، يك اصل قطعى اسلامى است. اينك، آيا خداوند قبل از رستاخيز نيز كسى را زنده ساخته است؟

واقعيت اين است كه: هر كس ايمان به معاد دارد و باور مى كند كه خداوند در روز رستاخيز تمامى انسانها را زنده مى سازد، بر چنين انسان با ايمانى، مشكل نيست كه ايمان بدين واقعيت نيز بياورد كه خداوند بر هركارى تواناست و مى تواند برخى از بندگانش را بيافريند همانگونه كه بر آفرينش دگرباره همگى آنان در روز رستاخيز تواناست.

نه خرد و انديشه اين واقعيت را ناممكن مى شمارد و نه كتاب و سنت.

قرآن و....

قرآن بيانگر اين واقعيت است كه نه تنها احياى مردگان پيش از معاد ممكن است، بلكه بارها انجام شده است. اينك از آياتى كه براى منصفان بسنده است، نمونه هايى را مى آوريم و حق ستيزان هم كه به بيان قرآن: هر آيه و معجزه اى كه بنگرند، بدان ايمان نمى آورند:

«....و ان يرو اكل آيه لايؤ منوا بها ...»( ۷۳۴ )

نمونه آيات

۱. قرآن در اين مورد مى فرمايد:

( ...وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ (۷۲) فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ..) ( ۷۳۵ )

يعنى: و به ياد آوريد هنگامى را كه كسى را كشتيد و درباره او با يكديگر به ستيزه برخاستيد در حالى كه خدا آنچه را پنهان مى كرديد آشكار ساخت. پس گفتيم پاره اى از آن مقتول بزنيد، خدا مردگان را اينگونه زنده مى سازد و نشانه هاى قدرت خويش را اينگونه به شما مى نماياند.

در آيه شريفه، روى سخن با بنى اسرائيل است، چرا كه يكى از آنان در زندگى خويش فردى از نزديكانش را كشت آنگاه پيكر او را بر سر راه گروهى از گروههاى بنى اسرائيل افكند و سپس همان قاتل فريبكار خودش آمد و خونخواهى نمود.

مردم از موسى پرسيدند كه: (قاتل اين بنده خدا كيست كه در مورد قاتل آن اختلاف مى كنند؟)

موسى فرمود گاوى را بكشند و با جزئى از اجزاى آن، مقتول را بزنند و آنگاه كه به دستور آن حضرت عمل كردند مرده زنده شد و قاتل خويش را معرفى كرد و بار ديگر از دنيا رفت.

قرآن پس از ترسيم اين داستان شنيدنى مى فرمايد: (خداوند اينگونه مردگان را زنده مى سازد.)

از آيه شريفه، اين واقعيت دريافت مى گردد كه خداوند، مقتول بنى اسرائيل را در همين جهان و پيش از روز رستاخيز زنده ساخت. اين نمونه اى از رجعت يا بازگشت به دنيا.

۲.( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ) .

يعنى:( ۷۳۶ ) آيا آن هزاران تن را نديده اى كه از بيم مرگ از خانه هاى خويش بيرون رفتند؟ سپس خدا به آنان گفت: بميريد! آنگاه همه را زنده ساخت. خداوند به مردم نعمت مى دهد اما بيشتر مردم، سپاس نعمتهاى خدا را بجا نمى آورند.

تفسير آيه:

اين آيه شريفه در مورد گروهى از بنى اسرائيل سخن مى گويد. آنان دسته اى بودند كه از بيمارى كشنده طاعون كه در سرزمينشان پديدار شد، از آنجا گريختند. مفسران در شمار آنان بحث دارند برخى آنان را سه هزار نفر آمار مى دهند و برخى چهل هزار نفر و برخى ديگر هفتاد هزار....

اينان از وحشت بيمارى طاعون، از شهر و ديار خويش گريختند اما خداوند همه آنان و چارپايانشان را كشت، پيكرهاى آنان از هم گسيخت و اعضا و اندامهايشان متلاشى گشت.

روزى پيامبرى از پيامبران خدا از كنار شهر و ديار و پيكرهاى متلاشى شده آنان مى گذشت كه از خداى توانا درخواست كرد آنان را زنده سازد و خداوند همه را زنده ساخت، همانگونه كه آيه شريفه اين مطلب را به صراحت بيان مى كند.

۳. «أو كالذى مر على قرية و هى خاوية على عروشها قال: إنى يحيى هذه الله بعد موتها؟ فاءماته الله مأئة عام، ثم بعثه، قال: كم لبثت؟ قال: لبثت يوما اءو بعض يوم. قال: بل لبثت مائة عام، فانظر الى طعامك و شرابك لم بتسنه، و انظر الى حمارك و لنجعلك آية للناس و انظر الى العظام كيف ننشزها ثم نكسوها لحما، فلما تبين له قال: أعلم إن الله على كل شى ء قدير ..»( ۷۳۷ )

يعنى: يا به مانند آنكه برخى از مفسرين گفتند مراد عزير بوده به دهكده اى گذر كرد كه خراب و ويران شده بود، گفت: (به حيرتم كه خدا چگونه باز اين مردگان را زنده خواهد كرد.)

پس خداوند او را مى راند و پس از صد سال او را برانگيخت و زنده ساخت و بدو فرمود كه: (چند مدت درنگ نمودى؟)

جواب داد: (يك روز يا پاره اى از يك روز.)

خداوند فرمود: (نه چنين است! بلكه صد سال است كه به خواب مرگ افتادى نظر در طعام و شراب خود بنما مفسرين گفتند طعامش انگور و انجير و شراب آب انگور بود كه هنوز تغيير ننموده و الاغ خود را نيز بنگر تا احوال بر تو معلوم شود و ما تو را حجت براى خلق قرار دهيم كه امر بعثت را انكار نكنند و بنگر در استخوانهاى آن كه چگونه درهمش پيوسته و گوشت بر آن پوشانيم.)

چون اين كار بر او روشن و آشكار گرديد گفت: (همانا اكنون به حقيقت و يقين مى دانم كه خداوند بر هر چيز تواناست.)

تفسير آيه

منظور ما در اينجا تفسير كامل آيه شريفه نيست بكله ترسيم نمونه هايى است كه طبق تصريح قرآن خداوند برخى از بندگانش را پيش از فرا رسيدن روز رستاخيز زنده ساخته و به اين دنيا باز گردانيده است.

طبق آيه شريفه، اين پيامبرى از پيامبران خداست كه بر شهر و ديارى كه خانه ها بر سر مردم فرو ريخته و از ساكنانش تهى بوده گذر نموده است.

آنگاه پس از تماشاى استخوانهاى متلاشى شده از خود پرسيده است كه: (براستى خداوند چگونه اين مردگان را زنده خواهد ساخت؟)

خداوند خود او را به كام مرگ فرستاده و پس از صد سال او را زنده ساخته و ندايى از آسمان شنيده است كه: (هان! بگو چند وقت است كه خفته اى؟)

پاسخ داده است كه: (يك روز يا پاره اى از روز.)

چرا كه بامدادى از دنيا رفته بود و شامگاهى پس از يك صد سال بار ديگر لباس زندگى پوشيده بود به همين جهت پنداشته بود كه يك روز خفته است يا نصف روز.

۴. «و اذ قلتم يا موسى! لن نؤ من لك حتى نرى الله جهرة ».( ۷۳۸ )

يعنى: و آنگاه را كه گفتيد: (اى موسى! ما تا هنگامى كه خدا را به آشكار نبينيم به تو ايمان نمى آوريم.) و همچنانكه مى نگريستيد صاعقه شما را فرا گرفت. پس شما را پس از مردن، زنده ساختيم شايد سپاسگزار گرديد.

اين داستان در دو جاى از قرآن شريف آمده است، نخست در سوره (بقره) كه ترجمه شده و ديگر در سوره (نساء) كه مى فريايد:

( فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ) .( ۷۳۹ )

يعنى: پس گفتند: (اى موسى!) خدا را به آشكار به ما بنماى و بخاطر اين سخن كفرآميزشان صاعقه آنان را فرا گرفت.

فشرده داستان اين است كه: يهوديان به حضرت موسىعليه‌السلام گفتند: (ما به تو و رسالت تو ايمان نمى آوريم تا آنگاه كه خدا را بطور آشكار و به چشم خود ببينيم. از اين رو صاعقه آنان را گرفت و در حالى مى نگريستند.

آنگاه آنان را پس از مرگشان بار ديگر خداى جهان آفرين برانگيخت و هر هفتاد نفر زنده شدند و بار ديگر مدتى طولانى در اين جهان زندگى كردند.)

بدينسان اين آيه شريفه نشانگر گروهى است كه مردند و بار دگر خدا آنان را پيش از روز قيامت زندگى بخشيد.

۵.( وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ...) ( ۷۴۰ )

يعنى: و او را به رسالت بسوى بنى اسرائيل مى فرستد كه او به آنان مى گويد: (من از جانب پروردگارتان آمده ام. من برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى دمم، پس به اذن خدا پرنده اى مى شود؛ و كور مادر زاد و برص گرفته را شفا مى بخشم و به فرمان خدا مرده را زنده مى كنم...)

جريان حضرت عيسىعليه‌السلام و احياى مردگان بدست او در دو سوره از قرآن آمده است: نخست در سوره آل عمران كه ذكر شد و ديگر در سوره مائده كه مى فرمايد:

( ...وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ...) ( ۷۴۱ )

يعنى: و آنگاه كه به فرمان من، از گل چون پرنده مى ساختى و در آن مى دميدى و به اذن من پرنده اى مى شد و كور مادر زاد و پيسى گرفته را به اذن من شفا مى دادى و آنگاه كه مردگان را به اذن من زنده مى ساختى...

در اين دو آيه شريفه، اين واقعيت آمده است كه: حضرت عيسعليه‌السلام مردگان را به اذن خدا و در پرتو قدرت او زنده مى ساخت تا آنجا كه در تاريخ آمده است كه: (فرزند حضرت نوحعليه‌السلام سام را، با وجود گذشت قرنها از مردنش، زنده ساخت.)( ۷۴۲ )

به هر حال منظور از ترسيم اين آيات پنجگانه بيان اين واقعيت است كه خداى جهان آفرين شمارى از مردگان را به دعاى حضرت عيسىعليه‌السلام پيش از فرا رسيدن رستاخيز زنده ساخت.

آرى! خواننده گرامى! اين واقعيت روشن و روشنگر را تنها به عنوان نمونه براى زنده شدن مردگان پيش از قيامت و وقوع اين حقيقت ترسيم كرديم و فكر نمى كنيم هيچكس در صراحت آيات پيرامون موضوع مورد بحث بتواند ترديد كند.

اينك نگرشى بر روايات

رواياتى كه بيانگر زنده شدن مردگان پيش از فرا رسيد رستاخيز باشد، بسيار است و بر سه بخش قابل تقسيم مى باشند:

۱. انبوه روايتى كه از زنده شدن مردگان بدست پيامبران گذشته سخن مى گويد و اين دسته بسيار است.

۲. دسته ديگر رواياتى است كه تصريح مى كند كه به دعاى خالصانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و به دست او مردگانى زنده شدند.

۳. و رواياتى كه نشانگر آن است كه بر اثر دعاى برخى از امامان معصومعليهم‌السلام برخى مردگان زنده شدند، كه ما براى رعايت اختصار، از آوردن نمونه هاى مى گذريم.

آرى! خوانند عزيز! اين سه دسته روايات هر كدام دليل بر امكان رجعت و زنده شدن برخى از مردگان پيش از روز رستاخيز است.

قرآن و مسأله رجعت

هدف اصلى ما از آوردن آيات شريفه قرآن كه از زنده شدن برخى از مردگان گزارش مى كند و نيز ترسيم دسته هاى روايات در اين مورد، اين است كه زمينه طرح اين سؤال فراهم آيد كه: (آيا در قرآن شريف بر مساءله رجعت دليل داريم؟)

پاسخ:

آرى! در قرآن كريم آيات متعددى است كه امامان اهل بيتعليهم‌السلام آنها را به مساءله رجعت تفسير كرده اند. و روشن است كه امامان معصومعليهم‌السلام مترجمان و مفسران حقيقى وحى الهى هستند. قرآن در خانه آنان فرود آمده و صاحبان خانه از آنچه در خانه است از همگان آگاهتر و داناترند.

پيش از آوردن نمونه هايى از آيات قرآن در اين مورد، توجه شما خوانند گرامى را به اين نكته معطوف مى دارم كه برخى از دانشمندان معاصر، ۷۶ آيه از آيات را كه تأویل به رجعت شده است گرد آورده اند و اينها غير از انبوه روايات در اين مورد است كه از آنها سخن خواهد آمد.

و اين مطلب شگفتى هم ندارد چرا كه اصل رجعت از موضوعات عقيدتى است. طبيعى است كه بر آن تأکید شده باشد.

نمونه هايى از آيات

۱.( وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا ) ( ۷۴۳ )

يعنى: و آن روز كه از هر امتى، گروهى از كسانى را كه آيات ما را دروغ انگاشتند محشور گردانيم.

از امام صادقعليه‌السلام روايات متعددى در تأویل اين آيه شريفه در مورد رجعت رسيده است؛ از جمله اين روايت است كه:

مردى به اما صادقعليه‌السلام گفت: (اهل سنت مى پندارند كه اين آيه شريفه كه مى فرمايد: (و يوم نحشر من كل امة فوجا) در مورد روز قيامت است.)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: (آيا خداوند در روز رستاخيز از هر امتى گروهى را محشور مى سازد و بقيه آنان را وا مى گذارد؟ هرگز! اين در مورد رجعت است كه برخى را زنده مى سازد. اين آيه شريفه در مورد قيامت است كه مى فرمايد:

( وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ) .( ۷۴۴ )

يعنى: و همه آنان را گرد خواهيم آورد و هيچ يك را فروگذار نخواهيم كرد.

و نيز در مورد آيه شريفه( وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا ) فرمود:

(همه انسانهاى با ايمانى كه بناحق كشته شده باشند رجعت مى كنند و پس از آن از دنيا مى روند. رجعت براى مؤمنان خالص و نيز كافران محض است.)( ۷۴۵ )

ميان سيد اسماعيل حميرى شاعر حقگوى شيعه و (سوارالقاضى) در مجلس (منصور) خليفه عباسى، مناظره ظريفى درگرفت كه خلاصه اى از آن ترسيم مى گردد:

قاضى دستگاه خلافت با اشاره به سيد حميرى به خليفه گفت: (اين مرد به رجعت معتقد است.)

سيد پاسخ داد: (اما در مورد گفتار قاضى، من به آنچه قرآن شريف بر آن رهنمون است ايمان دارم. و اين است كه مى فرمايد:

( وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا ) .

و در آيه ديگرى مى فرمايد:

( وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ) .

از اين دو آيه شريفه دريافت مى شود كه دو حشر و نشر و زنده شدن هست، يكى از آن دو، عمومى و همگانى است و در روز رستاخيز است و ديگرى خصوصى كه همان رجعت گروههايى باشد... كه ما بر آن معتقديم.)

۲.( إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ ) .( ۷۴۶ )

يعنى: ما پيام آوران خويش و ايمان آورندگان را در زندگى دنيا و در روز قيامت كه شاهدان براى شهادت به پاى مى خيزند يارى مى كنيم.

از امام صادقعليه‌السلام در مورد اين آيه شريفه سؤال شده است كه فرمود:

(بخداى سوگند كه اين يارى رسانى، در رجعت خواهد بود. آيا نمى دانى كه بيشتر پيامبران خدا در دنيا به پيروزى ظاهرى نرسيده و به شهادت نائل آمدند، همينگونه امامان راستين؟ با اين بيان اين وعده پيروزى در هنگام رجعت خواهد بود.)( ۷۴۷ )

۳. «ربنا امتنا اثنين و احييتنا اثنين ».( ۷۴۸ )

يعنى: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده ساختى...

امام باقرعليه‌السلام فرمود: اين آيه شريفه مخصوص گروههايى است كه پس از مرگ بار ديگر به همين دنيا رجعت مى كنند.)( ۷۴۹ )

اين پرتويى كه از آيات شريفه كه امامان اهل بيتعليهم‌السلام بوسيله آنها بر مساءله رجعت استدلال نموده اند. اين اصل رجعت بصورت سربسته و كلى است كه در اين رابطه توضيحات لازم خواهد آمد.

رجعت در روايات

سؤال: (آيا در رواياتى دليلى براى رجعت هست؟)

جواب: (آرى! رواياتى كه از رجعت سخن مى گويد بسيار است و بر دو بخش قابل تقسيم مى باشند:

۱. رواياتى كه به صراحت از رجعت سخن دارند.

۲. زيارتهايى كه بوسيله آنها، امامان راستين را زيارت مى كنيم. و نيز دعاهايى كه در مناسبتهاى گوناگون خوانده مى شود كه از هر دو دسته مى توان بر مساءله رجعت استدلال كرد.

روايات، كه دلالتشان روشن است. اما زيارتها و دعاها نيز بدان دليل كه از ائمه معصومينعليهم‌السلام رسيده است، درست همانند روايات است و داراى پيام.

براى نمونه:

۱. مأمون خليفه عباسى از حضرت رضاعليه‌السلام پرسيد:

يا اباالحسن! ما تقول فى الرجعة؟

يعنى: در مورد رجعت چه مى فرماييد؟

امامعليه‌السلام فرمود:

«انها الحق، قد كانت فى الامم السالفة و نطق بها القرآن و قد قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :يكون فى هذه الامة كل ما كان فى الامم السالفة، حذو النعل بالنعل ...»( ۷۵۰ )

يعنى: رجعت درست است و در ميان امتهاى پيشين بوده است و قرآن از آن سخن گفته است. و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (در اين امت، درست همه آنچه در در امتهاى پيشين رخ داده است بى كم و كاست همانگونه رخ خواهد داد.)

۲. امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«ايام الله ثلاثة: يوم يقول القائم و يوم الكرة (اى الرجعة) و يوم القيامة ».( ۷۵۱ )

يعنى: روزهاى خدا سه روز است:

روز قيام قائم، روز رجعت، روز رستاخيز.

چه كسانى رجعت خواهند نمود؟

پس از اينكه در پرتو قرآن و روايات و عقل ثابت گرديد كه: (رجعت يك واقعيت ترديدناپذير قرآنى و اسلامى و عقلى است.) اينكه جاى اين سؤال است كه: (چه كسانى رجعت خواهند كرد؟)

پاسخ اين است كه: منظور از رجعت عبارت است از:

۱. بازگشت امامان معصومعليهم‌السلام به دنيا، به اراده حكيمانه خدا.

۲. زنده شدن برخى از مردگان به اراده خدا و خروج آنان از قبر به هنگامه ظهور امام مهدىعليه‌السلام .

در مورد بازگشت برخى از مردگان به زندگى دنيا در بحث گذشته اندكى گفتگو شد.

۱. امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«...ان الرجعة ليست بعامة و هى خاصة، لا يرجع الى الدنيا الا من محض الايمان محضا، او محض الكفر محضا ».( ۷۵۲ )

يعنى: رجعت براى همه مردم نيست، بكله براى گروههايى خاص است: مؤمنان خاص و كافران محض.

۲. مفضل آورده است كه در حضور امام صادقعليه‌السلام از قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اصحاب او كه در انتظارش از دنيا مى روند سخن به ميان آمد، آن حضرت فرمود:

«اذا قام اتى المؤ من فى قبره، فيقال له: يا هذا! انه قد ظهر صاحبك، فان تشاء ان تلحق به فالحق و ان تشاء ان تقيم فى كرامة ربك فاقم ».( ۷۵۳ )

يعنى: هنگامى كه قائم قيام كند فرستاده اى كنار قبر مؤ من مى آيد و به او مى گويد: (هان اى بنده خدا! امام تو قيام كرده است. اگر مى خواهى به او بپيوندى بپاخيز و اگر نمى خواهى و بر آن هستى كه همچنان در جوار رحمت پروردگارت اقامت گزينى، همينجا اقامت كن.)

۳. و نيز امامان اهل بيتعليهم‌السلام شيعيان خويش را دستور به دعا و نيايش به بارگاه خدا مى داند تا از خدا بخواهند كه آنان را پس از ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام به دنيا بازگشت دهد تا آنان روزگار مبارك و پرشكوه حكومت او را درك نمايند.

آنان به پيروان خويش دعاهاى ارزنده و پرمحتوايى را براى اين خواسته مخصوص مى آموختند كه براى نمونه به فرازهايى از آنها كه اشاره به رجعت و بازگشت برخى از مردگان به دنيا در عصر ظهور دارد، مى نگريم.

۱. امام صادقعليه‌السلام در دعاى عهد كه از آن گرامى روايت شده است مى فرمايد:

«...اللهم ان حال بينى و بينه (اى الامام المهدى) الموت الذى جعلته على عبادك حتما مقضيا فاخرجنى من قبرى مؤ تزرا كفنى، شاهرا سيفى مجردا قناتى! ملبيا دعوة الداعى ...»( ۷۵۴ )

يعنى: بار خدايا! اگر ميان من و او، قانون مرگ كه آن را بر بندگانت مقرر داشتى حائل شد، مرا از قبرم بيرون آور در حالى كه كفن خود را بر كمر بسته و با شمشير از نيام كشيده و نيز، برافراشته در شهر و بيابان لبيك گوى او باشم.

۲. و نيز در زيارت حضرت هادى و حضرت عسكرىعليه‌السلام است كه:

«...و ان حال بينى و بين لقائه الموت الذى جعلته على عبادك حتما و اقدرت به على خليقتك رغما بابعثنى عند خروجه ظاهرا من حفرتى، مؤ تزرا كفنى حتى اجاهد بين يديه، فى الصف الذى اثنيت على اهل فى كتابك، فقلت:كانهم بنيان مرصوص ».( ۷۵۵ )

«اللهم! انى ادين بالرجعة، بين يدى صاحب هذه البقعة ...»( ۷۵۶ )

يعنى: و اگر ميان من و امام مهدىعليه‌السلام و ظهور و ديدارش، قانون مرگ كه آن را بصورت يك اصل تخلف ناپذير طبيعى بر بندگان مقرر و بر خلاف ميلشان بر آنها مسلط ساختى، حائل شد از بارگاهت مى خواهم كه مرا به هنگام ظهور او از آرامگاهم در حالى كه كفن خويش را بر شانه و كمر، بسته ام، برانگيزى، تا پيشاروى ياران آن حضرت جهاد كنم و از طلايه داران سپاهى باشم كه آنان را در كتاب آسمانى ات ستودى و همانند ديوارى خواندى كه اجزايش را با سرب به هم پيوند داده باشند، مى جنگند.

بار خدايا! من در برابر صاحب اين قبر مقدس و مكان پرشكوه، به عقيده به رجعت ملتزم مى شوم.

۳. و نيز در زيارت امام مهدىعليه‌السلام مى خوانيم كه:

«...و ان ادركنى الموت قبل ظهورك، فاتوسل بك الى الله سبحانه ان يصلى على محمد و آل محمد و ان يجعل لى كرة فى ظهورك و رجعة فى ايامك ...»

يعنى: سالار من! اگر مرگ، پيش از ظهور شما، مرا دريابد به شما توسل جسته و شما را به بارگاه خدا مى برم كه بر محمد و خاندانش درود فرستد. و بار ديگر ما را در عصر ظهور و حكومت عادلانه و شكوهبار شما به دنيا بازگشت دهد...

اينها برخى از رواياتى است كه پيرامون رجعت و بازگشت برخى از مردگان در عصر ظهور وارد شده است.