حيات القلوب تاریخ اسلام مدینه جلد ۴

حيات القلوب تاریخ اسلام مدینه2%

حيات القلوب تاریخ اسلام مدینه نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 997

جلد ۱ جلد ۲ جلد ۳ جلد ۴ جلد ۵
  • شروع
  • قبلی
  • 997 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 63742 / دانلود: 3570
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب تاریخ اسلام مدینه

حيات القلوب تاریخ اسلام مدینه جلد ۴

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۱
۲

۳
۴
۵
۶

فهرست مطالب

باب بیست و هفتم: در بیان کیفیت هجرت آن حضرت بسوی مدینه طیبه و علل و مبادی آن است ۱۳

باب بیست و هشتم: در بیان نزول آن حضرت در مدینه طیبه و بنای مسجدها و خانه ها و سایر وقایع سال اول هجرت است ۳۷

باب بیست و نهم: در بیان جوامع و نوادر غزوات آن حضرت است و بیان غزواتی که تا بدر کبری واقع شده ۵۱

باب سی ام در بیان کیفیت جنگ بدر است ۶۵

باب سی و یکم: در بیان غزوات و وقایعی که بعد از جنگ بدر تا غزوه احد واقع شد: ۱۰۷

باب سی دوم: در بیان جنگ احد است ۱۱۷

فصل در بیان جراحاتی که به جسد شریف آن حضرت رسیدند ۱۴۹

فصل ۱۵۲

فصل در بیان معجزاتی که از آن حضرت در آن جنگ ظاهر شد ۱۵۴

۷

فصل در مزید تأیید آنچه مذکور شد از دلیری و جان سپاری جناب امیر المؤمنین ( عليه‌السلام ) در آن جنگ و آزارها که به آن حضرت رسید و در بیان جبن و خذلان آن مخذولان که مخالفان ایشان را عدیل آن جناب می دانند: ۱۵۹

فصل در بیان بعضی از احوال شهدا و مقتولان مشرکان ۱۶۷

باب سی و سوم: در بیان غزوه حمراء الاسد است ۱۷۱

باب سی و چهارم: در بیان غزوات و وقایعی است که در ما بین جنگ احد و غزوه احزاب واقع شد ۱۷۹

فصل اول: در بیان غزوه رجیع است ۱۸۱

فصل دوم در بیان غزوه معونه است ۱۸۳

فصل سوم در بیان غزوه بنی نضیر است ۱۸۶

فصل چهارم در بیان غزوه ذات الرقاع و غزوه عسفان است ۱۹۶

فصل پنجم در بیان غزوه بدر صغری است و سایر وقایع تا غزوه خندق ۱۹۹

باب سی و پنجم: در بیان جنگ خندق است که آن را غزوه احزاب می نامند ۲۰۷

باب سی و ششم در بیان غزوه بنی قریظه است و شهادت سعد بن معاذ و قبول توبه ابو لبابه ۲۴۱

۸

باب سی و هفتم: در بیان غزوات و وقایعی است که در مابین غزوه احزاب و غزوه حدیبیه واقع شده است: و در آن چند فصل است ۲۵۴

فصل اول در بیان غزوه مریسیع است: که آن را غزوه بنی مصطلق می نامند ۲۵۶

فصل دوم در بیان قصه فحش گفتن نسبت به عایشه است ۲۶۴

فصل سوم در بیان سایر وقایع است ۲۶۶

باب سی هشتم: در بیان غزوه حدیبیه است و بیعت رضوان ۲۷۲

باب سی و نهم: در بیان فتح خیبر است و قدوم جعفر طیار از حبشه ۲۹۸

باب چهلم در بیان عمره قضا و نوشتن و نوشتن نامه ها به پادشاهان و سایر وقایع است تا غزوه موته ۳۱۹

باب چهل و یکم در بیان غزوه موته است ۳۳۵

باب چهل و دوم در بیان غزوه ذات السلاسل ۳۴۶

باب چهل و سوم در بیان فتح مکه است ۳۶۲

باب چهل و چهارم در بیان غزوه حنین و سایر وقایعی که پیش از آن و بعد از آن به وقوع پیوست تا غزوه تبوک ۳۸۶

۹

فصل در بیان غزوه حنین است ۳۹۱

باب چهل و پنجم در بیان غزوه تبوک و قصه عقیه و مسجد ضرار است ۴۱۶

باب چهل و ششم در بیان نزول سوره براءه است ۴۶۲

باب چهل و هفتم در بیان قصه مباهله است ۴۷۶

باب چهل و هشتم در بیان سایر وقایع است تا حجة الوداع و در آن چند فصل است ۵۳۴

فصل اول در بیان غزوه عمرو بن معدی کرب ۵۳۶

فصل دوم در بیان فرستادن حضرت امیر المؤمنین ( عليه‌السلام ) بسوی یمن ۵۴۰

فصل سوم در آمدن اشراف و طوایف عرب و غیر ایشان به خدمت آن حضرت و سایر وقایعی که تا حجة الوداع واقع شد ۵۴۵

باب چهل و نهم در بیان حجة الوداع است و آنچه در آن سفر واقع شد و بیان سایر حجها و عمره های آن حضرت ۵۵۲

باب پنجاهم در بیان نوادر اخبار آن حضرت و بعضی از احوال اصحاب آن حضرت و معارضات و مناظراتی که میان آن حضرت و میان مشرکان و اهل کتاب و سایر ناس واقع شد ۶۱۸

۱۰

باب پنجاه و یکم در بیان احوال اولاد امجاد آن حضرت است ۶۸۲

فصل در بیان احوال حضرت ابراهیم و بعضی از احوال ماریه مادر او ۶۹۴

باب پنجاه و دوم در بیان عدد زنان آن حضرت و مجمل احوال ایشان است ۷۰۰

باب پنجاه و سوم در بیان قصه تزویج زینب است و بعضی از احوال زید بن حارثه است ۷۲۰

باب پنجاه و چهارم در بیان احوال ام سلمه ۷۳۰

باب پنجاه و پنجم در بیان احوال عایشه و حفصه ۷۴۰

باب پنجاه و ششم در بیان احوال خویشان و خدمتگزاران و ملازمان و آزاد کرده های آن حضرت است ۷۵۲

فصل در بیان احوال صدیقی که حضرت پیش از بعثت داشته است ۷۷۱

باب پنجاه و هفتم در بیان فضیلت مهاجران و انصار و صحابه و تابعان و بعضی از مجملات احوال ایشان است ۷۷۴

باب پنجاه و هشتم در بیان فضایل بعضی از اکابر صحابه است ۷۸۴

باب پنجاه و نهم در بیان فضائل سنیه و اخلاق علیه و رفعت شأن و سایر احوال حضرت سلمان فارسی (رضی عنه الله) است ۸۱۱

۱۱

باب شصتم در بیان احوال خیر مآل محرم اسرار ربانی ابوذر غفاری (رضی عنه الله) و فضائل و مناقب اوست ۸۶۳

و در آن چند فصل است ۸۶۳

باب شصت و یکم در بیان بعضی از فضایل و احوال مقداد بن اسود کندی است ۹۰۶

باب شصت و دوم در بیان فضائل امت پیغمبر ( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و بعضی از احوال ایشان ۹۱۱

باب شصت و سوم در بیان وصیت پیغمبر اکرم ( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و سایر وقایعی که نزدیک ارتحال آن حضرت به عالم قدس واقع شد ۹۱۷

باب شصت و چهارم: در بیان کیفیت وقوع مصیبت کبری و داهیه عظمی یعنی وفات سید انبیاء محمد مصطفی ( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) است و کیفیت تغسیل و تکفین و دفن و نماز بر آن حضرت و وقایعی که مقارن آن و بعد از آن به وقوع پیوسته است ۹۴۳

باب شصت و پنجم در بیان احوالی چند است که بعد از دفن آن حضرت واقع شد و آنچه نزد ضریح مقدس آن حضرت ظاهر گردید و غرائب احوال روح مقدس آن بزرگوار ۹۷۷

۱۲

باب بیست و هفتم: در بیان کیفیت هجرت آن حضرت بسوی مدینه طیبه و علل و مبادی آن است

۱۳
۱۴

علی بن ابراهیم و شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران به سندهای معتبر در سبب هجرت آن حضرت روایت کرده اند که: چون کفار قریش دیدند که امر نبوت آن حضرت یوما فیوما در قوت و رفعت ترقی می نماید و تدبیرات ایشان سودمند نمی گردد و بیعت انصار را شنیدند، در دار الندوه برای مشورت جمع شدند و عادت ایشان این بود که هر گاه داهیه ای کبری ایشان را عارض می شد در دار الندوه جمع می شدند و با یکدیگر مشورت می کردند و کسی که عمر او از چهل سال کمتر بود در آنجا داخل نمی شد، پس چهل نفر از پیران قریش در دار الندوه جمع شدند و شیطان ملعون به صورت مرد پیری آمد که داخل شود، دربان گفت: تو کیستی؟ گفت: من مرد پیری ام از اهل نجد و شما را احتیاج به رأی صایب من هست و چون شنیدم که برای دفع این مرد جمع شده اید آمده ام که رأی خود را در این باب به شما بگویم، دربان گفت: داخل شو.

و عیاشی و غیر او به سند معتبر از حضرت صادق (عليه‌السلام ) روایت کرده اند که: قریش جمع شدند و از هر قبیله چند نفر اختیار کردند و برای مشورت به دار الندوه رسیدند دیدند مرد پیری در آنجا ایستاده است، چون خواستند داخل شوند گفت: مرا نیز داخل کنید، گفتند: ای شیخ! تو کیستی؟ گفتی: من شیخی از مشایخ قبیله مضرم و در باب امری که شما برای آن جمع شده اید رأی نیکوئی دارم، پس او را با خود داخل کردند(۱) .

و در احادیث معتبره مذکور است که: شیطان چهار مرتبه متمثل شد به صورت مردان

____________________

۱-تفسیر عیاشی ۲/۵۳؛ تفسیر برهان ۲/۷۸.

۱۵

که او را همه کس دید، یکی در روز مشورت دار الندوه بود(۱) .

برگشتیم به روایات مشهوره: چون به جاهای خود قرار گرفتند ابو جهل گفت: ای گروه قریش! در میان عرب کسی از ما عزیزتر نبود، ما اهل خانه خدائیم و مردم از اطراف عالم هر سال دو مرتبه برای حج و عمره به نزد ما می آیند و ما را گرامی می دارند و ما در حرم خدائیم و کسی در ما طمع نمی تواند کرد، و پیوسته چنین بودیم تا محمد بن عبد الله در میان ما نشو و نما کرد و او را امین می گفتیم برای صلاح او و آرمیدگی او و راستگوئی او، و چون کامل شد و در میان ما گرامی بود دعوی کرد که رسول خداست و خبرهای آسمان بسوی او می آید، پس عقلهای ما را به بیخردی نسبت داد و خدااین ما را سب کرد و جوانان ما را فاسد گردانید و جماعت ما را پراکنده کرد و می گوید که گذشتگان ما در آتشند و هیچ چیز بر ما از این عظیمتر نیست، و من در باب او رأیی دیده ام، گفتند: چه رأی دیده ای؟ گفت: کسی را برسانیم که پنهان او را بکشد و اگر بنی هاشم خون او را طلب کنند ده دیه برای خون او بدهیم، شیطان گفت: رأیی است بسیار خبیث، گفتند: چرا؟ گفت: زیرا که کشنده محمد البته کشته می شود و کیست از شما که برای این کار کشتن را بر خود قرار دهد؟ و چون او کشته شود بنی هاشم و خلفای ایشان از خزاعه تعصب خواهند کرد و راضی نخواهند شد که کشنده محمد بر روی زمین راه رود و در میان حرم جنگها در میان شما خواهد شد که همه یکدیگر را بکشید. پس عاص بن وائل و امیة بن خلف و ابی بن خلف گفتند که: بنای محکمی می سازیم و سوراخها در آن می گذاریم و او را در آنجا می گذاریم و راهش را مسدود می کنیم که کسی به نزد او نتواند رفت و قوتش را از برای او می اندازیم تا در آنجا به مرگ خود هلاک شود چنانکه زهیر و نابغه و امری ء القیس چنین هلاک شدند، شیطان گفت: این رأی از رأی اول خبیث تر است زیرا بنی هاشم به این راضی نخواهند شد و چون موسم حج می شود استغاثه خواهند کرد به قبایل عرب و او را بیرون خواهند آورد: و اگر رأی دیگر دارید

____________________

۱-امالی شیخ طوسی ۱۷۶.

۱۶

بگوئید.

پس عتبه و شیبه و ابو سفیان گفتند: او را از بلاد خود بیرون می کنیم و مشغول عبادت خدااین خود می شویم - و به روایت دیگر گفتند: شتر چموشی مکی گیریم و محمد را بر آن می بندیم و آن شتر را به نیزه می زنیم تا او را در این کوهها پاره پاره کند(۱) - شیطان گفت: این رأی از آنها خبیث تر است، اگر او زنده بیرون رود از همه کس خوشروتر و خوش زبان تر است و به حلاوت لسان و فصاحت بیان خود جمیع قبایل عرب را فریفته می کند و لشکرها از پیاده و سواره بر شما می آورد که تاب مقاومت آنها نداشته باشید و شما را مستأصل می کند.

پس ایشان حیران شدند و به شیطان گفتند که: ای شیخ! تو را در این باب چه به خاطر می رسد؟ گفت: رأی من آن است که از هر قبیله ای از قبایل قریش و سایر قبایل عرب هر که با شما موافقت کند یک کسی یا زیاده بگیرد و یک نفر از بنی هاشم را نیز با خود متفق گردانید و همه حربه بردارید و بر سر او بروید و به یک دفعه بر او بزنید که خون او پهن شود در قبیله های قریش و نتوانند بنی هاشم که طلب خون او کنند زیرا که با همه قبایل برابری نمی توانند کرد و اگر دیه از شما بطلبند سه دیه بدهید، ایشان گفتند: ما ده دیه می دهیم؛ و گفتند: رأی صواب آن است که شیخ نجدی گفت.

و به روایت شیخ طوسی این رأی را ابو جهل گفت و شیطان پسندید. و علی ای حال بر این رأی قرار دادند و بیرون آمدند و از بنی هاشم ابو لهب را با خود متفق کردند پس حق تعالی این آیه را فرستاد و حضرت را بر تدبیر ایشان مطلع گردانید( وَإِذْ يَمْكُرُ‌ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِ‌جُوكَ وَيَمْكُرُ‌ونَ وَيَمْكُرُ‌ اللَّـهُ وَاللَّـهُ خَيْرُ‌ الْمَاكِرِ‌ينَ ) (۲) و یاد کن آن را که مکر کردند به تو آنان که کافر شدند تا حبس کنند تو را یا بکشند تو را به شمشیرهای قبایل یا بیرون کنند تو را از مکه، و ایشان مکر می کنند و جزا می دهد خدا

____________________

۱-این روایت مطابق آنچه در امالی شیخ طوسی و مناقب ابن شهر آشوب می باشد.

۲-سوره انفال: ۳۰.

۱۷

ایشان را بر مکر ایشان و خدا بهترین جزا دهندگان است مکاران را.

پس ایشان اتفاق کردند که شب به خانه آن حضرت بریزند و او را بکشند و به این اتفاق به مسجد الحرام آمدند و از دهان خود صفیر می کردند و دست بر هم می زدند و بر و بر دور کعبه می جستند، پس حق تعالی فرستاد که) وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً ( (۱) یعنی: نبود نماز ایشان نزد خانه کعبه مگر صفیر زدن و دست زدن؛ چون شب شد و قریش آمدند که به خانه آن حضرت در آیند ابو لهب گفت: نمی گذارم که شب داخل خانه شوید زیرا که در این خانه اطفال و زنان هستند و ایمن نیستم از آنکه خطایی واقع شود ولیکن امشب او را حراست می نمائیم و صبح داخل خانه می شویم.

و شیخ طوسی به سندهای معتبر از هند بن ابی هاله و عمار بن یاسر و دیگران روایت کرده است که: چون جبرئیل بر حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) نازل شد و خبر تدبیر قریش را در باب قتل آن حضرت بیان کردند و از جانب حق تعالی او را مأمور به هجرت بسوی مدینه گردانید، حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) حضرت امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) را طلبید و گفت: یا علی! روح الامین از جانب رب العالمین الحال آمد و مرا خبر داد که قریش اتفاق کرده اند بر کشتن من و حق تعالی مرا مأمور به هجرت گردانیده است و امر کرده است و که امشب بروم به غار ثور و تو را امر کنم که در جای من بخوابی تا آنکه ندانند که من رفته ام، تو چه می گوئی و چه می کنی؟

امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) گفت: یا نبی الله! آیا تو به سلامت خواهی ماند از خوابیدن من در جای تو؟

فرمود: بلی.

پس امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) خندان شد و برای شکر الهی بر سلامتی آن حضرت و بر جان فدا کردن خود به سجده افتاد و این اول سجده شکری بود که در این امت واقع شد و پهلوی روی خود را به زمین گذاشت، و چون سر از سجده برداشت گفت: برو به هر سو که خدا تو

____________________

۱-سوره انفال: ۳۵.

۱۸

را مأمور گردانیده است جانم فدای تو باد گوش و چشم من و سویدای دل من و هر چه خواهی مرا امر فرما که به جان قبول می کنم و به هر نحو که خاطر خواه توست بعمل می آورم و در این باب توفیق از پروردگار خود می طلبم.

حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود که: خدا شباهت مرا بر تو خواهند افکند پس بر فراش من بخواب و برد حضرمی مرا بر روی خود بیانداز، و بدان یا علی که حق تعالی امتحان می کند دوستان خود را به قدر ایمان و درجات ایشان، پس بلا و امتحان پیغمبران از همه کس بیشتر است و بعد از ایشان هر که نیکوتر است به مثل امتحانی که ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح را کرده بود، و خوابانیدن من تو را در زیر تیغ دشمنان با آنکه از جان من گرامیتری نزد من عظیمتر است از خوابانیدن ابراهیم اسماعیل را برای کشتن، و به طیب خاطر راضی شدن تو که در زیر تیغ دشمنان بخوابی عظیمتر است از خوابیدن اسماعیل در زیر تیغ پدر مهربان، پس صبر نیکو کن ای برادر که رحمت خدا نزدیک است به نیکوکاران(۱) .

پس حضرت او را در بر گرفت و بسیار گریست و او نیز از مفارقت آن حضرت گریست و حضرت او را به خدا سپرد، و جبرئیل آمد و دست آن حضرت را گرفت و از خانه بیرون آورد؛ و در آن وقت قریش دور خانه آن حضرت را فرو گرفته بودند و حضرت این آیه را خواند( وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُ‌ونَ ) (۲) و حق تعالی خواب را بر ایشان مسلط کرد که ایشان از بیرون رفتن آن حضرت مطلع نشدند و کف خاکی برداشت و بر روهای ایشان پاشید و فرمود: شاهت الوجوه قبیح باد روهای شما که با پیغمبر خود چنین می کنید - و به روایت دیگر: بیدار بودند و حق تعالی دیده های ایشان را پوشید که آن حضرت را ندیدند(۳) - پس جبرئیل گفت: یا

____________________

۱-تا اینجا تمام شد آنچه از امالی شیخ طوسی ۴۶۵ نقل شده است.

۲-سوره یس: ۹.

۲-خرایج ۱/۱۴۴.

۱۹

رسول الله! به جانب کوه ثور برو و در غار پنهان شو.

و حضرت امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) در جای آن حضرت خوابید و ردای آن حضرت را بر خود پوشید؛ و در آن وقت خانه های مکه در نداشت و دیوارهای خانه ها کوتاه بود و کفار قریش امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) را می دیدند که در جای حضرت خوابیده است و گمان می کردند که حضرت رسول است و سنگ بر آن حضرت می انداختند(۱) .

و در احادیث متواتره از طرق خاصه عامه وارد شده است که: این آیه در شأن حضرت نازل شد که در این شب جان خود را فدای رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) کرد( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِ‌ي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْ‌ضَاتِ اللَّـهِ ) (۲) یعنی: از مردمان کسی هشت که می فروشد جان خود را برای طلب خوشنودی خدا(۳) .

و ثعلبی و احمد بن حنبل و غزالی در احیاء و غیر ایشان از مفسران و محدثان خاصه و عامه روایت کرده اند که: در آن شب که امیر المؤمنین (عليه‌السلام ) در جای حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) خوابید حق تعالی وحی کرد بسوی جبرئیل و میکائیل که: من شما را با یکدیگر برادر گردانیده ام و عمر یکی را زیاده از دیگری می گردانم کدامیک از شما برادر خود را بر خود اختیار می کنید که عمر او درازتر باشد؟ هیچیک اختیار دیگری نکردند؛ پس از خدا وحی فرستاد به ایشان که: چرا مانند علی بن ابی طالب نبودید که من او را با محمد برادر گردانیدم و به جای او خوابیده است و جان خود را فدای او کرده است؟ پس بروید به زمین و او را از شر دشمنانش حراست نمائید، پس فرود آمدند و جبرئیل نزد سر آن حضرت و میکائیل نزد پای آن حضرت نشستند و جبرئیل و میکائیل می گفتند: به به! که مثل تو

____________________

۱-رجوع شود به تفسیر قمی ۱/۲۷۳ و امالی شیخ طوسی ۴۶۴ و اعلام الوری ۶۱ و مناقب ابن شهر آشوب ۱/۲۳۳ و قصص الانبیاء راوندی ۳۳۵، و روایت در این مصادر با تفاوتهایی ذکر شده است.

۲-سوره بقره: ۲۰۷.

۳-تفسیر قمی ۱/۷۱؛ امالی شیخ طوسی ۲۵۲ و ۴۴۶ و ۴۴۷ و ۵۵۱؛ مجمع البیان ۱/۳۰۱؛ تفسیر فخر رازی ۵/۲۲۳ - ۲۲۴؛ ترجمة الامام علی بن ابی طالب من تاریخ دمشق ۱/۱۵۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۲/۲۶۲.

۲۰

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200

201

202

203

204

205

206

207

208

209

210

211

212

213

214

215

216

217

218

219

220

221

222

223

224

225

226

227

228

229

230

231

232

233

234

235

236

237

238

239

240

241

242

243

244

245

246

247

248

249

250

251

252

253

254

255

256

257

258

259

260

261

262

263

264

265

266

267

268

269

270

271

272

273

274

275

276

277

278

279

280

281

282

283

284

285

286

287

288

289

290

291

292

293

294

295

296

297

298

299

300

301

302

303

304

305

306

307

308

309

310

311

312

313

314

315

316

317

318

319

320

321

322

323

324

325

326

327

328

329

330

331

332

333

334

335

336

337

338

339

340

341

342

343

344

345

346

347

348

349

350

351

352

353

354

355

356

357

358

359

360

361

362

363

364

365

366

367

368

369

370

371

372

373

374

375

376

377

378

379

380

381

382

383

384

385

386

387

388

389

390

391

392

393

394

395

396

397

398

399

400

401

402

403

404

405

406

407

408

409

410

411

412

413

414

415

416

417

418

419

420

421

422

423

424

425

426

427

428

429

430

431

432

433

434

435

436

437

438

439

440

441

442

443

444

445

446

447

448

449

450

451

452

453

454

455

456

457

458

459

460

461

462

463

464

465

466

467

468

469

470

471

472

473

474

475

476

477

478

479

480

481

482

483

484

485

486

487

488

489

490

491

492

493

494

495

496

497

498

499

500

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

534

535

536

537

538

539

540

541

542

543

544

545

546

547

548

549

550

551

552

553

554

555

556

557

558

559

560

561

562

563

564

565

566

567

568

569

570

571

572

573

574

575

576

577

578

579

580

581

582

583

584

585

586

587

588

589

590

591

592

593

594

595

596

597

598

599

600

601

602

603

604

605

606

607

608

609

610

611

612

613

614

615

616

617

618

619

620

621

622

623

624

625

626

627

628

629

630

631

632

633

634

635

636

637

638

639

640

641

642

643

644

645

646

647

648

649

650

651

652

653

654

655

656

657

658

659

660

661

662

663

664

665

666

667

668

669

670

671

672

673

674

675

676

677

678

679

680

681

682

683

684

685

686

687

688

689

690

691

692

693

694

695

696

697

698

699

700

701

702

703

704

705

706

707

708

709

710

711

712

713

714

715

716

717

718

719

720

721

722

723

724

725

726

727

728

729

730

731

732

733

734

735

736

737

738

739

740

741

742

743

744

745

746

747

748

749

750

751

752

753

754

755

756

757

758

759

760

761

762

763

764

765

766

767

768

769

770

771

772

773

774

775

776

777

778

779

780

781

782

783

784

785

786

787

788

789

790

791

792

793

794

795

796

797

798

799

800

801

802

803

804

805

806

807

808

809

810

811

812

813

814

815

816

817

818

819

820

821

822

823

824

825

826

827

828

829

830

831

832

833

834

835

836

837

838

839

840

841

842

843

844

845

846

847

848

849

850

851

852

853

854

855

856

857

858

859

860

861

862

863

864

865

866

867

868

869

870

871

872

873

874

875

876

877

878

879

880

881

882

883

884

885

886

887

888

889

890

891

892

893

894

895

896

897

898

899

900

901

902

903

904

905

906

907

908

909

910

911

912

913

914

915

916

917

918

919

920

921

922

923

924

925

926

927

928

929

930

931

932

933

934

935

936

937

938

939

940

941

942

943

944

945

946

947

948

949

950

951

952

953

954

955

956

957

958

959

960

961

962

963

964

965

966

967

968

969

970

971

972

973

974

975

976

977

978

979

980

981

982

983

984

985

986

987

988

989

990

991

992

993

994

995

996

997