نظم و انضباط

نظم و انضباط11%

نظم و انضباط نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

نظم و انضباط
  • شروع
  • قبلی
  • 118 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7478 / دانلود: 2512
اندازه اندازه اندازه
نظم و انضباط

نظم و انضباط

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل نهم : روش ايجاد انضباط در فرزندان

پيش از آن كه به روش آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بپردازيم ، نخست به پيامدهاى زيان بار بى نظمى در آنان مى نگريم

اگر كودك ، نظم و تربيت را نياموزد، هر چه سنش فراتر رود، مشكلات او و اطرافيانش بيشتر نى شود. كودك بى نظم ، بى نظمى را در خانواده گسترش مى دهد. كودك نامنظم ، سازگارى اش با محيط، از كودكان ديگر كم تر، و عصبانى و زود رنج است و در انجام دادن هر كارى ، سست و بى اراده است و كارها را نيمه كاره رها مى كند و اغلب ، عجول و هيجان زده است

بنابراين ، بى نظمى ، آسيب ها و صدمات جسمى و معنوى فراوانى به او وارد مى سازد، ولى نظم و انضباط در كار و انديشه ، كمكى فراوان به آرامش اعصاب و روان مى كند و روحيه اى سالم به او مى بخشد. (۲۴۴)

روش ايجاد انضباط در فرزندان

۱. تبيين و تحليل مسائل و آگاه ساختن فرزندان ، براى پديد آمدن انضباط در وجود آنان ، لازم است نيز، پيامدهاى زيان بار بى انضباطى بايد براى آنان تشريح شود تا به اين گوهر گران بها دست يابند و كاخ زندگى خود را بر اين پايه استوار، بنا كنند. از همين رو است كه كارشناسان علوم تربيتى ، برخى عوامل سرپيچى و نافرمانى فرزندان را چنين بيان مى كنند:

الف ) نا آگاهى از فوايد فرمان برى ؛

ب ) صدور فرمان بدون هيچ توضيحى درباره آن ؛

ج ) سختى انجام دادن فرمان بيش از گنجايش جسمى و عقلى كودك ؛

د) نا آگاهى والدين از روش درست فرمان دادن

از اين رو است كه در فرهنگ اسلامى ، پدر و مادر را بر فرزند حقوقى است و نيز فرزند را بر پدر و مادر، از مهم ترين وظايف پدر و مادر، تربيت درست فرزندان است حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

مانحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن ؛ (۲۴۵)

هيچ پدرى به فرزندش هديه اى برتر از ادب و تربيت پسنديده نبخشيده است

نمايان رفتار درست همراه با نظم و انضباط

والدين ، افزون بر آن كه بايد به كودك شناخت و آگاهى دهند و با استدلال ، او را به سوى نظم و انضباط راه نمايند، در ارايه رفتار درست و مقررات نيز خود بايد بهترين نمونه براى او باشند.

نكته اى كه لازم است والدين در نظر گيرند، توانايى جسمى و عقلى فرزند است و اين كه فرمان ها نبايد از طاقت او بيش تر باشد. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود:

رحم الله عبدا اعان ولده على بره بالاحسان اليه و التالف له و تعليمه و تاديبه ؛(۲۴۶)

رحمت خدا بر بنده اى كه با احسان و محبت ورزيدن به فرزندش و با تعليم و تربيت كردن ، او را بر انجام دادن نيكى و خير يارى كند.

پرسيدند: چه گونه فرزند خود را با نيكى يارى دهد؟ فرمود:

يقبل ميسوره و يتجاوز عن معسوره و لا يرهقه و لا يخرق به ؛ (۲۴۷)

آن چه را كودك به اندازه توان خود انجام داده است ، بپذيرد و كار طاقت فرسا از او نخواهد و او را به گناه و سركشى ، وا ندارد و به او پرده درى نكند پس او كارهاى احمقانه نكند.

براى اين كه بتوانيد فرزند را وا داريد كه به نظم و انضباط ارج نهد، به دستورهاى زير توجه كنيد:

۱. مقررات را چنان برقرار كنيد كه احترام شما و كودكتان ، هر دو، محفوظ ماند.

۲. مقررات يا محدوديتى كه برقرار مى كنيد، نبايد از روى هوس يا سليقه شخصى باشد، بلكه بايد بر اصول تربيتى و سازنده شخصيت كودك مبتنى باشد.

۳. بايد كودك را در رعايت قوانين ، چه از لحاظ عاطفى و چه از لحاظ احساسى و رفتارى ، يارى كنيد.

۴. مقررات بايد ساده و براى كودك ، فهميدنى باشد.

۵. در برقرارى نظم و تعيين قوانين انضباطى ، حتما بايد مراحل رشد كودك ، توانايى هاى جسمانى و روانى و نيازهاى او را در نظر بگيريد. كودك ، به بازى و جست و خيز، نياز دارد. هيچ گاه آن چه را براى طبيعت كودك روا است ، ناروا نشمريد.

۶. در اجراى انضباط، هميشه بايد علاقه و محبت خود را به كودك نشان دهيد و او را از محبت سيراب كنيد. انضباط و محدوديتى كه تعيين كرده ايد، نبايد ميان شما و كودكتان رنجشى پديد آورد. بايد با پاداش و محبت ، او را به اجراى قوانين واداريد. (۲۴۸)

يادآورى مى شود كه نظم و تربيت را بايد از همان آغاز زندگى ، يعنى از سه يا چهار سالگى به كودكان آموخت ، زيرا كودك ، بيش تر عادت هايش را در اين سنين كسب مى كند و شخصيتش را شكل مى دهد. در اين دوران ، انضباط براى كودك بسيار ضرورى است ؛ زيرا او در آغاز زندگى است و نظم و تربيت سبب آرامش اعصاب و روانش مى شود و شخصيتش را كامل مى سازد.(۲۴۹)

پرهيز از خشم و زور گويى

يكى ديگر از موضوعاتى كه بايد براى آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بدان توجه كرد، پرهيز از خشم و زورگويى است انضباطى كه بر پايه خشم و غضب استوار گردد و با زور انجام پذيرد. چون خانه اى است كه بر پايه هايى سست و بى رمق بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار، اين خانه سست بنيان از هم مى پاشد.

خشم ، در روايات اسلامى ، بسيار نكوهش شده و حتى كليد همه(۲۵۰) بدى ها ناميده شده است در روايتى از امام مومنان ، حضرت على عليه‌السلام آمده است :

خشم ، چگونگى گفتار را تغيير مى دهد، اساس استدلال را بر هم مى ريزد، تمركز فكر را از ميان مى برد و فهم آدمى را پراكنده مى سازد. (۲۵۱)

و در جايى ديگر مى فرمايد:

الحدة ضرب من الجنون ؛ لان صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم ؛ (۲۵۲)

خشونت و تندخويى ، گونه اى ديوانگى است ؛ زيرا، شخص تند خو، پس از تسكين خاطر و به خود آمدن ، پشيمان مى شود. اگر كسى پس از تندى ، پشيمان نشود، جنونش ثابت و پا بر جا است

ايجاد انضباط از راه زور، پيامدهايى زيان بار به دنبال دارد كه مى توان از ميان آنها به مقاومت ، بى اعتنايى ، شورش ، بدخلقى ، دروغگويى ، انزوا، لج بازى ، اشاره كرد.

اگر به گونه منطقى و صريح و مستدل ، با كودك برخورد شود، او حق را مى پذيرد و تسليم خواهد شد. اجراى برنامه هاى انضباطى ، بدون گذشت ، امكان پذير نيست در صورت تخلف ، بايد شكيبايى به خرج داد، ولى در اجراى انضباط، پافشارى لازم است و از راه تشويق و تحسين و در مواضع ضرورى از راه تنبيه و توبيخ با احتياط و دقت ، مى توان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت(۲۵۳)

قاطعيت و پرهيز از ترديد و دو دلى

وقتى براى فرزندان خويش مقرراتى را لازم مى دانيم ، براى ايجاد انضباط در وجود آنان ، بايد در اجراى اين مقررات ، استوار باشيم و از ترديد و دو دلى پرهيز كنيم ؛ زيرا سستى و سهل انگارى ، باعث بى انضباطى مى شود و ما را از هدف باز مى دارد.

اگر فرزند، متوجه ترديد و دو دلى شما شود، از انجام دادن مقررات سر باز مى زند و به بحث و جدل مى پردازد و نيز ممكن است دچار سر در گمى شود كه آيا بايد آن كار را انجام دهد يا ندهد. ناگفته نماند كه اين ايجاد انضباط در خردسالى و پا فشارى بر آن ، سبب مى شود كه در آينده ، بردبار و شكيبا و منظم و منضبط باشد. در روايتى از هفتمين پيشواى شيعيان ، حضرت امام كاظمعليه‌السلام ، آمده است :

يستحب غرامة الغلام فى صغره ليكون حليما فى كبره ؛(۲۵۴)

بهتر است فرزند، در دوران كودكى ، با سختى و مشكلات رو به رو شود تا در بزرگ سالى ، بردبار و شكيبا باشد.

و در حديثى از امام مومنان ، حضرت علىعليه‌السلام آمده است :

من كلف بالادب قلت مساويه ؛ (۲۵۵)

آن كس كه در راه ادب ، رنج برد، بدى هايش كم گردد.

در جايى ديگر مى فرمايد:

المكارم بالمكاره ؛ (۲۵۶)

ارجمندى و بزرگى ، با دشوارى ها به دست مى آيد.

رعايت اصل تدريج در اصلاح رفتار

يكى ديگر از اصولى كه بايد براى ايجاد انضباط مورد توجه قرار گيرد، اصل تدريج در اصلاح رفتار است كسب عادت هاى درست ، نيازمند به وقت است و يك باره امكان پذير نيست از اين رو، بايد حوصله به خرج داد و با مراقبت و استقامت ، شالوده شخصيت كودك را بر پايه نظم و انضباط استوار ساخت براى دست يابى به اين هدف بلند، بايد به تدريج و گام به گام او را به سوى هدف رهنمون ساخت و در اين راه ، ظرفيت و موقعيت جسمى و روحى اش را در نظر داشت

پيامبران الهىعليه‌السلام كه مربيان جامعه بشرى اند، تمام دستورهاى خود را به يك باره به مردم ابلاغ نمى كردند، بلكه از گذشت زمان و شيوه گام به گام بهره مى جستند. قرآن كريم نيز، كه كتاب نور و هدايت است ، در مدت بيست و دو سال ، به تدريج نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نورانى خود آشنا ساخت برخى از احكام قرآن ، مانند حكم حرمت شراب ، به تدريج در موقعيت هاى زمانى گوناگون بيان شده است

تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط

براى اين كه انضباط، ابتدا به صورت يك حالت ، در درون فرزند شكل گيرد و سپس به عادت و آن گاه به ملكه اى درونى مبدل شود، لازم است در استوار ساختنش مداومت كرد.

گر چه ممكن است آغاز كار، آسان باشد، به سامان رساندن آن و به بار نشاندنش ، به مراقبت و مواظبت نياز دارد. براى اين كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشيند و آدمى در سايه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكيبايى بسيار، بايسته است امام اهل يقين ، حضرت على عليه‌السلام ، در حديثى نورانى مى فرمايد:

العمل العمل ثم النهاية و الاستقامة الاستقامة ثم الصبر الصبر؛(۲۵۷)

عمل ، عمل ، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آن گاه استقامت ، استقامت ، سپس شكيبايى ، شكيبايى !

و در حديثى ديگر مى فرمايد:

قليل مدوم عليه خير من كثير مملول منه ؛ (۲۵۸)

كارى اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كار بسيار كه خستگى آورد و توانايى دوامش از انسان سلب شود.

۱) بقره آيه ۱۶۴

۲) ملك آيه ۳ و ۴.

۳) لغت نامه دهخدا، ماده نظم : مهشيد مشيرى ، فرهنگ زبان فارسى ،ص ۹۹ - ۲۴۰ - ۱۰۰؛ فرهنگ دانشگاهى (ترجمه المنجد)ص ۱۸۶ و ۷۶۴.

۴) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص ۱، دفتر تبليغات اسلامى

۵) افضل الادب ان يقف الانسان عند خده و لا يتعدى حدوده ، (غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج ۲،ص ۲۰۱)

۶) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) نامه ۴۷،ص ۹۷۷.

۷) الطبقات الكبرى ، ج ۱،ص ۳۷۹.

۸) جامع الصغير، ج ۱،ص ۳۸۴؛ كنز العمال ، ج ۳،ص ۹۰۷.

۹) شيخ صدوق ، لامالى ،ص ۳۱۴؛ وسائل الشيعه ، ج ۲،ص ۸۸۴.

۱۰) اصول كافى ، ج ۳،ص ۲۶۳؛ وسائل الشيعه ، ج ۲،ص ۸۸۳.

۱۱) الحديث (روايات تربيتى )، ج ۲،ص ۳۶۶.

۱۲) اصول كافى ، ترجمه و شرح شيخ محمد باقر كمره اى ، ج ۴،باب تعجيل در كار خير،ص ۴۲۷.

۱۳) ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۴۴۲.

۱۴) بحار الانوار، ج ۷۷؛ص ۷۶ - ۷۷

۱۵) همان ، ج ۱۷؛ص ۲۳؛ الحديث (روايات تربيتى )، ج ۳،ص ۳۶۸.

۱۶) غرر الحكم ، ترجمه محمد عل انصارى ، ج ۱،ص ۳۹۴.

۱۷) همان ،ص ۲۵۲.

۱۸) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) حكمت ۳۲۵،ص ۱۲۴۳.

۱۹) بحار الانوار، ج ۱،ص ۲۲۴ - ۲۲۶.

۲۰) همان ،ص ۲۲۶، فانى امرى ضنين بنفسى

۲۱) همان ج ۴۹،ص ۱۷۰، عيون اخبار الرضا، ج ۲،ص ۱۸۳،۱۸۴.

۲۲) بيست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان (ع )،ص ۲۶۸.

۲۳) مجله حوزه ،ش ۷۸، بهمن و اسفند ۱۳۷۵،ص ۲۴ و ۲۵.

۲۴) سر گذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ،ص ۲۲ و ۲۳.

۲۵) همان ،ص ۸۳.

۲۶) ديدار با ابرار (آفتاب فقاهت )، ش ۲۱، على صادق ،ص ۶۸ و ۶۹.

۲۷) سيماى فرزانگان ،ص ۱۹۳ و ۱۹۴.

۲۸) زندگانى ، زعيم بزرگ عالم آية الله بروجردى ، على دوانى ،ص ۱۶۱ و ۱۶۳.

۲۹) مجله نور علم ، دوره پنجم ، ش ۴ و ۵، اسفند ۱۳۷۲،ص ۲۰۷ و ۲۰۸.

۳۰) تعليم و تربيت ، كانت ، امانوئل ، ترجمه عبدالحسن شكوهى ، به نقل از ره توشه راهيان نور، تابستان و ۷۷،ص ۷۵.

۳۱) بحار الانوار، ج ۷۰،ص ۳۰۸

۳۲) ۲ و ۳ اصول كافى ، ج ۳،ص ۱۳۷.

۳۳) اصول كافى ، ج ۳،ص ۱۳۷

۳۴) در برخى نسخه ها الاقتصار آمده است ، ولى آن چه به نظر درست مى رسد، الاقتصاد است

۳۵) ميزان الحكمه ، ج ۸،ص ۱۳۸

۳۶) روزنامه رسالت ، حجة الاسلام انصارى كرمانى ،۹/۳/۷۲.

۳۷) ميزان الحكمه ، ج ۸،ص ۴۴۸؛ عررالحكم ، ج ۱،ص ۲۰۷.

۳۸) ميزان الحكمه ، ج ۸،ص ۴۵۱

۳۹) سنن النبى ،ص ۲۰ و ۴۸ و ۶۱ و ۶۴.

۴۰) همان

۴۱) همان ،ص ۱۸

۴۲) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) حكمت ۴۶۳،ص ۱۳۲۰

۴۳) ميزن الحكمه ، ج ۲،ص ۲۹۷.

۴۴) نهج البلاغه (فيض الاسلام ) حكمت ۳۷۴،ص ۱۲۶۸.

۴۵) نهج البلاغه (فيض الاسلام )، حكمت ۳۳۹،ص ۱۲۴۹.

۴۶) كنز العمال ، ج ۱۰،ص ۳۱۴.

۴۷) همان ،ص ۳۱۵.

۴۸) هزار و يك نكته آية الله حسن زاده ، نكته ۷۱۶.ص ۵۳۹.

۴۹) اصول كافى ، ج ۱،ص ۴۲، حديث ۱۰.

۵۰) محاسن برقى ،ص ۱۹۵، حديث ۲۰.

۵۱) الخط الحسن يزيد الحق وضوحا (ج ۳،ص ۳۹۸)

۵۲) منية المريد، شهيد ثانى ترجمه دكتر سيد محمد باقر حجتى ،ص ۴۹۱- ۴۹۶. (با تلخيص و تغيير)

۵۳) سنن النبى ،ص ۴۲

۵۴) همان ،ص ۹۷.

۵۵) همان ،ص ۹۸

۵۶) ميزان الحكمه ، ج ۲،ص ۷۶

۵۷) همان ،ص ۷۷.

۵۸) وسائل الشيعه ، ج ۱۶، كتاب اطعمه ، باب ۲،ص ۴۰۹ (به نقل از جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص ۱۰)

۵۹) ميزان الحكمه ، ج ۱،ص ۱۱۹؛ حديث ۶۰۲.

۶۰) همان ، حديث ۶۰۵

۶۱) همان ،ص ۱۱۷، حديث ۵۸۳

۶۲) همان ،ص ۱۱۶؛ حديث ۵۸۰

۶۳) همان ،ص ۱۱۷؛ حديث ۵۸۹

۶۴) همان ،ص ۱۲۳؛ حديث ۶۳۳

۶۵) همان ، ج ۱،ص ۱۲۴.

۶۶) حلية المتقين ، فصل ۳۰،ص ۳۳

۶۷) حلية المتقين ، فصل ۳۰،ص ۳۳

۶۸) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ، ج ۴،ص ۴۹

۶۹) بحار الانوار، ج ۱۶،ص ۲۳۹.

۷۰) سنن النبى ،ص ۶

۷۱) فرقان آيه ۶

۷۲) لقمان آيه ۱۸.

۷۳) سنن النبى ،ص ۵۵

۷۴) منية المريد،ص ۱۴۳

۷۵) سنن النبى ،ص ۶۵

۷۶) ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۵۰

۷۷) ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۵۰

۷۸) نهج البلاغه (فيض الا سلام )، نامه ۳۱،ص ۹۳۳

۷۹) همان ، حكمت ۲۶۰،ص ۱۲۱۶

۸۰) تحف العقول ،ص ۴۰۹

۸۱) براى شرح بيش تر ر.ك : تفسير نمونه ، ج ۲،ص ۲۷۰

۸۲) نحل آيه ۱۲۵

۸۳) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) نامه ۳۱،ص ۹۱۲

۸۴) حلية المتقين ،ص ۸۳

۸۵) همان ،ص ۸۷

۸۶) همان ،ص ۸۹

۸۷) همان ،ص ۹۰

۸۸) همان ،ص ۹۱

۸۹) از آن جا كه در آينده ، فصلى جداگانه درباره روش پديد آوردن انضباط در فرزندان خواهيم آورد، در اين جا به همين مختصر بسنده مى كنيم

۹۰) وسائل الشيعه ، ج ۱۵، ابواب احكام اولاد، باب ۸۲،ص ۱۹۳.

۹۱) مجله حوزه ش سوم ، سال چهارم ، مرداد و شهريور ۱۳۶۶؛ص ۲۰ و ۲۱

۹۲) در سايه آفتاب ، محمد حسن رحيميان ،ص ۱۸۳- ۱۸۴

۹۳) همان ،ص ۱۸۷

۹۴) مجله مشكوة ، ش ۵۳، زمستان ۱۳۷۵؛ زندگينامه آية الله ميرزا احمد مدرسى يزدى ، استاد كاظم مدير شانه چى ،ص ۱۳۸ و ۱۲۹.

۹۵) سيماى فرزانگان ، ج ۱،ص ۲۷۶

۹۶) تهذيب الاحكام ، ج ۱،ص ۳۳۵؛ وسائل الشيعه ، ج ۵،ص ۴۷۲

۹۷) همان

۹۸) محسن قرائتى ، يكصد و چهارده نكته درباره نماز،ص ۷۵

۹۹) محسن قرائتى ، پرتوى از اسرار نماز،ص ۱۰۹

۱۰۰) ميزان الحكمه ، ج ۱،ص ۱۶۱

۱۰۱) ميزان الحكمه ، ج ۱،ص ۱۶۱

۱۰۲) همان اين حديث در بحار الانوار، ج ۸،ص ۱۸۲؛ از امام على (ع ) نقل شده است

۱۰۳) حجرات آيه ۱

۱۰۴) كلمات قصار، (پندها و حكمت ها) امام خمينى ،ص ۱۲۹

۱۰۵) همان ،ص ۱۳۰ و ۱۳۱

۱۰۶) دعائم الاسلام ، ج ۲،ص ۵۳۸؛ حديث ۱۹۱۲

۱۰۷) فروغ ابديت ، ج ۱،ص ۳۸۷؛ بحث غزوه تبوك

۱۰۸) همان ، ج ۱،ص ۱۲۴، نهج البلاغه ، نامه ۳۱،ص ۹۳۹

۱۰۹) همان ،ص ۲۸؛ غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۲،ص ۹۰۱

۱۱۰) نساء آيه ۵۸

۱۱۱) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام ) عهدنامه مالك اشتر،ص ۱۰۱۲ و ۱۰۱۱

۱۱۲) من لا يحضره الفقيه ، ج ۴،ش ۳۵۸۴

۱۱۳) همان ، ش ۳۵۸۰

۱۱۴) اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى ،ص ۲۴

۱۱۵) نهج البلاغه نامه ۵۳؛ص ۱۰۲۲.

۱۱۶) همان ، نامه ۶۱،ص ۱۰۴۶

۱۱۷) همان ، خطبه ۵،ص ۵۷

۱۱۸) همان ، عهدنامه مالك اشتر،ص ۱۰۱۱ و ۱۰۱۲

۱۱۹) همان ،ص ۱۰۱۱

۱۲۰) همان ، عهدنامه مالك اشتر،ص ۱۰۱۲

۱۲۱) همان ،ص ۱۰۰۰

۱۲۲) مجله حوزه ، ش ۳۷، فروردين و ارديبهشت ، ۱۳۶۹،ص ۶۳

۱۲۳) همان ، ۴۳ و ۴۴، فروردين و ارديبهشت و خرداد و تير، ۱۳۷۰،ص ۲۶۵ و ۲۶۶.

۱۲۴) محمد حسين قدوسى ، ديدار با ابرار، ش ۷۹،ص ۸۱ و ۸۲.

۱۲۵) همان ،ص ۷۲

۱۲۶) همان ،ص ۶۶.

۱۲۷) بقره آيه ۱۷۲.

۱۲۸) بخوريد از روزهاى حلال و پاك خداوند و تقواى الهى پيشه كنيد.

۱۲۹) نحل آيه ۱۱۴

۱۳۰) حج آيه ۲۸

۱۳۱) همان ، آيه ۳۶

۱۳۲) اى پيامبران !بخوريد از روزهاى پاكيزه و عمل صالح انجام دهيد.

۱۳۳) از روزى پررودگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.

۱۳۴) ملك آيه ۱۵

۱۳۵) از رزق خداوند بخوريد و بياشاميد و در زمين فساد مكنيد.

۱۳۶) همان ، آيه ۱۶۸

۱۳۷) انعام ، آيه ۱۴۱

۱۳۸) همان ، آيه ۱۴۲

۱۳۹) اعراف آيه ۳۱

۱۴۰) طه آيه ۸۱

۱۴۱) ميزان الحكمه ، ج ۱،ص ۳۹۴

۱۴۲) همان ،ص ۳۹۴

۱۴۳) همان ، ج ۸،ص ۱۳۸ و ۱۳۹

۱۴۴) همان ، ج ۸،ص ۱۳۸ و ۱۳۹

۱۴۵) همان

۱۴۶) همان ، ج ۲،ص ۵۴۹

۱۴۷) همان ، ج ۲،ص ۵۴۹

۱۴۸) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۴۵۱

۱۴۹) نهج البلاغه ، (فيض الاسلام نامه ۵۳،ص ۱۰۲۲

۱۵۰) تفسير نمونه ، ج ۲،ص ۲۸۲؛ وسائل الشيعه ، ج ۱۲، ابواب ربا، باب ۱،ص ۴۲۲

۱۵۱) بقره آيه ۱۸۸

۱۵۲) ميزان الحكمه ، ج ۴،ص ۱۳۵

۱۵۳) نهج البلاغه ، ترجمه و شرح زير نظر مكارم شيرازى ، خطبه ۲۲۴.

۱۵۴) تفسير نمونه ،ج ۲،ص ۲، ۴، ذيل آيه ۸۸ از بقره

۱۵۵) اعراف آيه ۳۱.

۱۵۶) غافر آيه ۴۳

۱۵۷) فرقان آيه ۶۷: و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما؛

۱۵۸) تفسير نمونه ، ج ۱۵،ص ۱۵۲

۱۵۹) شعراء آيه ۱۵۱

۱۶۰) تفسير نمونه ، ج ۱۲،ص ۸۶

۱۶۱) اسراء آيات ۲۶ و ۲۷

۱۶۲) تفسير نمونه ، ج ۱۲،ص ۸۷

۱۶۳) همان ،ص ۹۵

۱۶۴) همان ،ص ۹۸

۱۶۵) محمد حسن رحيميان ، در سايه آفتاب ،ص ۸۶

۱۶۶) نهج البلاغه ، خطبه ۱۵

۱۶۷) همان ، نامه ۴۳

۱۶۸) بحار الانوار، ج ۴۱،ص ۱۰۵

۱۶۹) بحار الانوار، ج ۴۱،ص ۱۱۳ و ۱۱۴

۱۷۰) المكاسب ، ج ۱،ص ۲۵ و ۲۶

۱۷۱) زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ،ص ۵۹

۱۷۲) المكاسب ، ج ۱،ص ۱۲۸ و ۱۲۹

۱۷۳) زندگانى آخوند خراسانى ،ص ۵۸

۱۷۴) زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ،ص ۸۸ و ۸۹

۱۷۵) همان

۱۷۶) مجله حوزه ، ش ۷۶،ص ۱۵

۱۷۷) فوائد الرضوية ،ص ۱۱

۱۷۸) فرازهايى از ابعاد روحى ...،ص ۷۴ و ۷۵ با تلخيص و تصرف

۱۷۹) يادنامه شهيد آية الله قدوسى ،ص ۹۰ و ۹۱ و ۱۰۸

۱۸۰) انفال آيه ۶۵

۱۸۱) نمل آيه ۱۷

۱۸۲) همان ، آيه ۲۰.

۱۸۳) تفسير نمونه ، ج ۱۵،ص ۴۳۱ و ۴۳۲

۱۸۴) مجمع البيان ، ذيل آيه ۱۱ از سوره سبا: نيز، ر.ك : به تفسير نمونه ، ج ۱۸،ص ۳۰ و ۳۲

۱۸۵) انفال آيه ۶۰.

۱۸۶) تفسير نمونه ، ج ۴،ص ۳۶۶

۱۸۷) نساء آيه ۷۱

۱۸۸) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج ۲،ص ۳۸۰

۱۸۹) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج ۲،ص ۳۸۰

۱۹۰) همان ،ص ۲۸۹

۱۹۱) نهج البلاغه ، خطبه ۱۱.

۱۹۲) آيه اى از قرآن

۱۹۳) ابن حيان اصفهانى ، جعفر، اخلاق النبى ،ص ۱۳۵ و ۱۳۶

۱۹۴) نهج البلاغه ، نامه ۱۳

۱۹۵) اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى ،ص ۲۰۲

۱۹۶) محمد دشتى ، روش هاى تحقيق در نهج البلاغه ، ج ۶،ص ۱۶۴ و ۱۶۵

۱۹۷) جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا،ص ۹۲ و ۹۶

۱۹۸) روزنامه قدس ، شنبه دهم تيرماه ۷۷. ستون مشك فشان

۱۹۹) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۱۰۵

۲۰۰) نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت ۲۳۱

۲۰۱) همان ، حكمت ۱۷۲

۲۰۲) همان ، نامه ۵۳،ص ۱۰۲۲

۲۰۳) ميزان الحكمه ، ج ۴،ص ۵۸۹

۲۰۴) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۲۱۰

۲۰۵) نهج البلاغه ، نامه ۵۳

۲۰۶) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ،ص ۸۹۰

۲۰۷) اصول كافى ، ج ۵،ص ۸۵

۲۰۸) غرر الحكم ، ج ۱،ص ۲۷۴

۲۰۹) اصول كافى ، ج ۲،ص ۲۲۹

۲۱۰) نهج البلاغه ، حكمت ۲۳۱

۲۱۱) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۱۱۴۲؛ ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۴۵۴.

۲۱۲) ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۴۵۴

۲۱۳) ميزان الحكمه ، ج ۷،ص ۴۵۴

۲۱۴) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۵۷۰

۲۱۵) الحياة ، ج ۱،ص ۳۴۵

۲۱۶) همان ،ص ۳۴۵

۲۱۷) غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج ۱،ص ۱۱۳

۲۱۸) همان ،ص ۱۱۱.

۲۱۹) ميزان الحكمه ، ج ۶،ص ۵۴۱

۲۲۰) نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت ۳۹۵

۲۲۱) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۲،ص ۱۰۸

۲۲۲) همان ، ج ۱،ص ۴۵۱

۲۲۳) بحار الانوار، ج ۶۸،ص ۳۳۸، غرر الحكم ،ترجمه شيخ الاسلامى ،ص ۴۵۰

۲۲۴) ميزان الحكمه ، ج ۲،ص ۵۵۰

۲۲۵) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ، ج ۴،ص ۱۲۵

۲۲۶) محمد تقى عبدوس و محمد محمدى اشتهاردى ، بيست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان (ع )،ص ۲۶۶ و ۲۶۷

۲۲۷) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص ۲۰

۲۲۸) نهج البلاغه فيض الاسلامى نامه ۶۹،ص ۱۰۷۰

۲۲۹) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص ۱۸

۲۳۰) سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى ،ص ۱۵۰ و ۱۵۱

۲۳۱) ديدار با ابرار،ش ۷۲،ص ۷۲

۲۳۲) نهج البلاغه فيض الاسلام حكمت ۱۶۸،ص ۱۱۷۰

۲۳۳) همان ، نامه ۵۳،ص ۱۰۰۰

۲۳۴) جعفر سبحانى ، فروغ ابديت ، ج ۲،ص ۷۸۱ و ۷۹۱

۲۳۵) و كسى كه از زيان چيزى آگاه نيست ، توانايى اجتناب از آن را نخواهد داشت

۲۳۶) بحار الانوار، ج ۴۳،ص ۸۱ و ۹۲

۲۳۷) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ص ۱۳۰

۲۳۸) ره توشه راهيان نور، تابستان ۷۷؛ دفتر تبليغات اسلامى ،ص ۸۰ و ۸۵

۲۳۹) اصول كافى ، ج ۲،ص ۸۲

۲۴۰) همان

۲۴۱) الاختصاص ،ص ۳۴۳

۲۴۲) غرر الحكم ، ترجمه شيخ الاسلامى ، ج ۱،ح ۱،ص ۳۴۴

۲۴۳) تاريخ مختصر دمشق ، ابن عساكر، ج ۲،ص ۳۴۸ و ۳۶۶

۲۴۴) زهرا معتمدى ، رفتار با كودك ،ص ۲۴

۲۴۵) مستدرك الوسائل ؛ ج ۱۵،ص ۱۶۵

۲۴۶) همان ، ج ۱۵،ص ۱۶۹

۲۴۷) الحديث روايات تربيتى اهل بيت ، ج ۲،ص ۳۵۱

۲۴۸) زهرا معتمدى ، همان ،ص ۲۵ و ۲۶

۲۴۹) همان ،ص ۲۱

۲۵۰) امام صادق (ع ) الغضب مفتاح كل شر. الحديث ، ج ۱،ص ۱۴۵

۲۵۱) شدة الغضب تغير المنطق و تقطع مادة الحجة و تفرق الفهم الحديث ، ج ۱،ص ۱۴۴

۲۵۲) الحديث روايات تربيتى ، ج ۱،ص ۱۴۵

۲۵۳) جزوه اهميت نظم و تدبير در اسلام ،ص ۲۲.

۲۵۴) وسائل الشيعه ، ج ۵،ص ۱۹۸؛ ميزان الحكمه ، ج ۵،ص ۳۵۲

۲۵۵) غرر الحكم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج ۲،ص ۶۴۵

۲۵۶) همان ، ج ۱،ص ۶

۲۵۷) نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه ۱۷۶،ص ۵۶۹

۲۵۸) همان ، حكمت قصار،ص ۴۴۴


2

3

4

5

6

7

8

9