شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

نگاهی به اهداف و آثار ازدواج در قرآن

0 نظرات 00.0 / 5

 

مقدمه

یكى از بناهاى پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشكیل خانواده است در این واحد اولیه اجتماعى سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده میشود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تكامل میرسد.
در این مقاله سعی شده است كه با نگاهى اجمالى به اهداف و آثار ازدواج از نظر قرآن كریم به تبیین اهمیت این سنت حسنه پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

 


مفهوم ازدواج

ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویى است كه براساس آن، براى مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقى و حقوقى پدید می آید كه سرپیچى (از بسیاری) از آنها، عقوبت و كیفر در پى خواهد داشت.
در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژه اى صورت میگیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لكل قوم نكاح» از پیمان زناشویى در قرآن به «نكاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به كار رفته است:
1. آمیزش جنسى (بقره/ 230؛ نساء/6)
2. عقد ازدواج (نور/32)

 


اهداف و آثار ازدواج

حكمت ها و آثار مهمى بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آیاتى به آنها پرداخته است. در برخى موارد، هر چند زن و مرد با یكدیگر زندگى میكنند، اهدافى كه باید در زندگى آنان حاكم باشد، از میان میرود و دو طرف بدون آن كه بهره‌اى از زندگى مشترك ببرند، با یكدیگر زندگى میكنند برخى گفته‌اند:
هر جا نشانه‌هاى الفت و حكمتهاى زوجیت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به كار برده است.(روم/ 21 فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)، و هرگاه جاى این نشانه‌ها و حكمتها را بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یكدیگر پر میكند، قرآن از كلمه «امرأه» استفاده كرده است (یوسف/30 تحریم/10و 11)، همچنین آن جا كه حكمت زوجیت (بقاى نسل انسان) از میان برداشته میشود، باز قرآن واژه «امرأه» را به كار برده است (ذاریات/25 مریم /4 و 5 آل عمران/40)؛ بدین سبب دوباره وقتى این حكمت سر برمیآورد و ثمره زوجیت به بار مینشیند، باز قرآن تعبیر را عوض كرده كلمه «زوج» را به كار میبرد. در آیه 40 آل عمران، زكریا به خدا خطاب میكند كه همسرم نازا است: «و امرأتى عاقر»؛ ولى وقتی دعاى او اجابت میشود، قرآن میفرماید: «و اصلحنا له زوجه»

 


1- حفظ انساب:

ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ میكند. در اسلام، حفظ نسب، پایه احكام و حقوق فراوانى است. بعضى از احكام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبتهاى فامیلى دیگر، مبتنى است. تبعیت فرزند از پدر و مادر در كفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگى و حریت، ربابین پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضاى نمازهاى میت بر پسر بزرگ تر، مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینى مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقى مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است.
و از این جا به اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پى میبریم. حفظ نسب، حكمت عده زن بین دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/ 234)، عده زن به مدت سه دوره پاكى پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن باردار براى ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات گویاى اهمیت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ 24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه حكمت حفظ نسب قرار داده شده است.

 


2- برخوردارى از سكون و آرامش:

نیاز روح به كانون آرامش، با اهمی تتر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهاى زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیك میكند: «و من ایاته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجا لتسكنوا الیها...»، «...و جعل منها زوجها لیسكن الیها»...
برخى مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سكون و آرامش دانسته‌اند؛ همان گونه كه خدا شب را لباس (مایه آرامش و سكون) دانسته: «و جعلنا الیل لباس لكم و انتم لباس لهن» نیز به سكون و آرامشى كه با همسر حاصل میشود، اشاره خواهد داشت.

 


3- حفظ نوع بشر:

طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌اى براى تولید و بقاى نسل در انسان و حیوان است: «... جعل لكم من انفسكم ازواجا و من الانعام ازواجا یذروكم فیه...»
گرجه جمله «یذروكم فیه» تكثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقى نیست. در جاى دیگرى میفرماید: پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او خلق كرد، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى را پراكنده ساخت: «... و بث منهما رجالاً كثیرا و نساء...». در آیه 72 نحل میفرماید: از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‌ها قرار داد «... و جعل لكم من ازواجكم بنین و حفده».
قرآن، بقاى نسل انسان و اجتماع مدنى را به ازدواج منوط میداند و روى آوردن به زنا و لواط را نابود كننده راه بقاى نسل میشمارد: «و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشه و ساء سبیلا»، «ائنكم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل»؛ زیرا با رواج راه‌های نامشروع، رغبت به نكاح كم میشود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط بار تامین مسكن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقى میماند؛ در نتیجه، آسان‌ترین راه‌های اشباع غرایز كه نامشروع است، رایج میشود و هدف بقاى نسل، رنگ میبازد.

 


4- داشتن فرزندان صالح:

یكى از خواسته هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به پدر و مادر شدن شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین میشود؛ زیرا اصل تولید و تكثیر، از راه هاى غیر مشروع نیز ممكن است؛ ولى در سایه ازدواج، نسلی داراى اصل و نسب پدید می آید. قرآن در آیاتی، فرزند را زینت زندگى دنیا شمرده كه بیان گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است. «المال و البنون زینه الحیوه الدنیا» داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهاى گوناگونى در قرآن آمده است.
در آیه 223 بقره از این كه میگوید: «نساوكم حرث لكم فاتوا حرثكم انى شئتم...»، یادآور میشود كه بكوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته كه به حال دین و دنیاى شما مفید باشد، اثر نیكى براى خود از پیش بفرستید. «... و قدموا لانفسكم...». در آیه 187 بقره پس از آن كه از آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، میفرماید: «... و ابتغوا ما كتب الله لكم...» كه به نظر بسیارى مقصود، طلب فرزند است. در موارد متعددى از قرآن، خداوند براى داشتن فرزند صالح، خوانده شده است.
در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل میكند كه عرضه میدارند اگر فرزند صالح نصیبشان شود، شكرگزار خواهند بود: «دعوا الله ربهما لئن ءاتیتنا صالحا لنكونن من الشكرین...». در چند جا، درخواست حضرت زكریا (ع) مطرح شده است كه از خداوند، فرزندى كه لیاقت جانشینى او را داشته: «... فهب لى من لدنك ولیا»، و مورد رضایت پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضیا» را خواسته است. در سوره آل عمران، پس از مشاهده شایستگیهاى مریم (ع) پروردگارش را میخواند: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكیزه اى نیز به من عطا فرما: «... هب لى من لدنك ذریه طیبه انك سمیع الدعاء».

 


5- مودت و رحمت:

از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بینكم موده و رحمه ...» آن چه در آغاز زندگى مشترك بین زن و شوهر، یگانگى برقرار میكند، و اثر آن در مقام عمل ظاهر میشود، مودت است؛ ولى پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جاى مودت را پر میكند. رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه الهى و ضامن به پا ماندن بناى زندگی و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز زندگى نیز در زندگى نقش دارد. گاهی زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ گونه چشم داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سر میزند. در اینجا براى حفظ نظام خانوادگی، مودت رنگ میبازد؛ ولى رحمت جایگزین آن میشود.

 


6- ارضاى غریزه جنسی:

غریزه جنسی، نیرویى است كه در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسیله‌اى مجاز براى اطفاى نیروى شهوت و پاسخى به این غریزه خدادادى است: «و الذین هم لفروجهم حفظون * الا على ازواجهم او ما ملكت ایمانهم فانهم غیر ملومین» در حدیث آمده است: میان لذتهاى مادى و جسمانى در دنیا و آخرت، هیچ كدام به پایه لذت زناشویى نمیرسد؛ سپس امام به آیه 14 آل عمران استشهاد میكند كه در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدم داشته است: «زین للناس حب الشهوت من النساء والبنین و القناطیر المقنطره...» در آیه 187 بقره میفرماید: خداوند میدانست كه شما به خود خیانت میكردید و آمیزش با همسر را كه ممنوع شده بود، انجام میدادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «... علم الله انكم كنتم تختانون انفسكم فتاب علیكم و عفا عنكم فالن باشروهن...». این آیه، به نیاز غریزى جنسى اشاره دارد كه به رغم ممنوعیت شرعی، مردم به سوى آن كشیده میشوند؛ البته این امر نمیتواند انگیزه اصلی و هدف نهایى ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسى در زن و مرد، دوره محدودى دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانى جنسی، یكدیگر را رها كنند یا زن و مردى كه توانایى جنسى خویش را از دست داده‌اند، هیچ گاه پیمان زناشویى نبندند.

 


7- بازداشتن از گناه:

یكى از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه تقوا و دوری از گناهان است. با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت انگیز از میان میرود. این كه در قرآن از كسى كه ازدواج كرده، به «محصن و محصنه» تعبیر شده: «فاذا احصن...»، به جهت این است كه زن و مرد، با ازدواج در حصن سنگر مستحكمى قرار میگیرند و خود را حفظ میكنند تا وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر نگذارد؛ بلكه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از بین میبرد؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را به استفاده بهینه از عمر وا میدارد و براى گناه و معاشرتهای گمراه كننده جایى باقى نمی ماند. 
پیامبر اكرم (ص) فرمود: «من تزوج فقد احرز نصف دینه» با ازدواج، نیمى از دین صیانت میشود. در روایتى دیگر آمده است: بدترین مردم، كسانیاند كه در تجرد به سر میبرند. در تفسیر آیه 187 بقره «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» برخى گفته اند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسیب‌هاى جلدی، محافظت میشود، زن و مرد، با ازدواج، یكدیگر را از گناه حفظ میكنند. در آیه 28 نساء حكمت تشریع ازدواج این گونه بیان شده است: «یرید الله ان یخفف عنكم...»؛ زیرا پیروى از شهوات و در دام گناه افتادن، براى انسان، وزانت و سنگینی میآورد و تشریع ازدواج و فراهم شدن امكان آن براى كسى كه نمیتواند با زنان آزاد ازدواج كند، از فساد و گناه جلوگیرى میكند و انسان از عواقب آن در امان میماند و این نوعى توسعه براى انسان شمرده میشود.

 


8- توسعه رزق:

نگرانی از تنگ دستی، یكى از بهانه هایى است كه براى گریز از ازدواج، مطرح میشود. قرآن، این گونه به انسان امیدوارى میدهد: از فقر و تنگ دستى جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آنها بكوشید: چرا كه اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بى نیاز میسازد: «و انكحوا الایمى منكم و الصلحین من عبادكم و امائكم ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله...» برخى گفته‌اند: مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بى نیازى است براى كسانى كه تشكیل خانواده دهند. روایاتى نیز این معنا را تایید میكند.
در حدیثی، امام صادق (ع) ترك ازدواج به سبب ترس از گرسنگى را سوءظن به پروردگار دانسته است؛ زیرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، نگرانى در این زمینه، جز بدگمانى به خدا نیست. با توجه به اینكه افرادى در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمیشوند، بلكه بر فقرشان افزوده میشود و اگر این آیه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم می آید و خلف وعده قبیح است، گروهى برآنند كه براى وعده در این آیه باید معلق بر مشیت الهى در تقدیر گرفته شود؛ یعنى پس از ازدواج، اگر خدا بخواهد، آنان را بى نیاز میكند، چنان كه در آیه 28 توبه، براى وعده الهى به غنا و بى نیازى به مشیت خدا تصریح شده است: «و ان خفتم عیله فسوف یغنیكم الله من فضله ان شاء...» اشكال شده است:
همان طور كه غنا و بى نیازى متاهلان، به مشیت منوط است، غنا و بى نیازى مجردها و كسانى كه همسر ندارند (بلكه هر پدیده‌ای) نیز به مشیت توقف دارد، پس این چه وعده‌اى است كه خدا، براى ازدواج داده است؛ زیرا همان گونه كه متاهل‌ها، بر اثر مشیت الهی، به دو گونه (فقیر و غنی) تقسیم میشوند، مجردها نیز چنین هستند و اتفاقاً این وعده درباره مجردان در قرآن آمده است: «و ان یتفرقا یغن الله كلا من سعته»... اگر وضعیتى پیش آید كه زن و شوهر نتوانند با هم زندگی كنند و از هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد كرد.
پاسخ اشكال آن است كه بسیارى از مردم خیال میكنند، ازدواج و فراوانى عائله، سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت میشود. آیه در صدد آن است كه این توهم را از دل‌ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقى را بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و فراوانی، در مال انسان (با وجود عائله‌مند بودن) ایجاد میشود، و گاهى هم انسان (در عین كم عائله بودن و مجرد زیستن) هر چه میكوشد، در معیشت او پیشرفتى حاصل نمیشود.
افزون بر آن كه پذیرفتن مسئولیت تامین زن و فرزند، در او مسئولیت پدید میآورد. وقت را از بین نمیبرد و از عمر خویش استفاده بهینه میكند و با كسب معاش بر عزت و اعتبار خویش میافزاید، بنابراین، آیه «ان یكونوا فقراء یغنهم الله» بیان میدارد كه گاهى با ازدواج، فقر از زندگى رخت برمیبندد، نه آن كه همیشه با ازدواج، فقر برطرف میشود وگرنه این آیه با آیه «ولیستعفف الذین لا یحدون نكاحا» تنافض مییافت. فخر رازى معتقد است كه آیه «ان یكونوا فقراء یغنهم الله» در مقام وعده الهى نیست؛ بلكه مفاد آیه آن است كه نباید ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زیرا مال فناپذیر است و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا است كه باید در پى آن بود كه از انباشتن ثروت بهتر است. «قل بفضل الله و برحمته فبذلك فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون».
آثار دیگرى نیز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخى از زنان از جمله مادر زن و خواهر زن و ... كه در ازدواج‌هاى ممنوع خواهد آمد.
اثر دیگر ازدواج، ایجاد حقوق زوجیت است كه بحث آن مجال دیگرى میطلبد.

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)