اجزاء و تقسیمات قرآن کریم


اجزاء و تقسيمات قرآن كريم
محمد هادي معرفت مفهوم سوره و آيه
سوره از"سور بلد"(ديوار بلند و گرداگرد شهر)گرفته شده است، زيرا هر سوره‏آياتى را در بر گرفته است و به آن احاطه دارد، مانند حصار(سور)شهر كه خانه‏هايى‏را در بر گرفته است.
برخى آن را به معناى بلنداى شرف و منزلت رفيع گرفته‏اند، زيرا بنابر گفته‏ابن فارس يكى از معانى سوره، علو و ارتفاع است و"سار يسور"به معناى غضب‏نمودن و بر انگيخته شدن از همين ماده است.هر طبقه از ساختمان را نيز سوره‏مى‏گويند.
ابو الفتوح رازى مى‏گويد:"بدان كه سوره را معنا منزلت‏بود از منازل شرف و دليل‏اين، قول نابغه ذبيانى است:
ا لم تر ان الله اعطاك سورة ترى كل ملك دونها يتذبذب
نمى‏بينى كه خداوند به تو شرف و منزلتى رفيع داده است كه هر پادشاهى نزد آن‏متزلزل مى‏نمايد".اضافه مى‏كند:"با روى شهر را از آن جهت‏سور خوانند كه بلند ومرتفع باشد" (1) .
برخى ديگر آن را از"سور"به معناى پاره و باقى مانده چيزى دانسته‏اند.ابو الفتوح‏در اين باره مى‏گويد:"اما آن كه مهموز گويد، اصل آن از"سؤر الماء"باشد و آن بقيه‏آب بود در آبدان و عرب گويد:"اسارت في الاناء"اگر در ظرف چيزى باقى گذارى.
از همين جاست كه اعشى بنى ثعلبه-شاعر عرب-مى‏گويد:
فبانت و قد اسارت في الفؤاد صدعا على نايها مستطيرا
آن زن، از من جدا شد و در دل باقى گذارد شكافى عميق بر اثر دورى خود كه هرلحظه در حال گسترش است‏" (2) .
بنابر اين، سوره در اصل سؤوه بوده(به معناى پاره‏اى از قرآن)و به منظور سهولت‏در تلفظ، همزه به واو بدل شده است، و تمام قاريان متفقا آن را با واو خوانده‏اند و درهيچ يك از موارد نه گانه كه در قرآن آمده كسى آن را با همزه قرائت نكرده است.
آيه، به معناى علامت است، زيرا هر آيه از قرآن نشانه‏اى بر درستى سخن حق تعالى است‏يا آن كه هر آيه مشتمل بر حكمى از احكام شرع يا حكمت و پندى‏است كه بر آن‏ها دلالت دارد:
و تلك آيات الله نتلوها عليك‏بالحق و انك لمن المرسلين (4) و ...كذلك يبين الله لكم الآيات لعلكم تتفكرون (5) .
جاحظ گويد:"خداوند كتاب خود را-كلا و بعضا-بر خلاف شيوه عرب‏نام گذارى كرد و تمام آن را قرآن ناميد.چنان كه عرب مجموع اشعار يك شاعر راديوان مى‏گويد.و بعض(پاره)آن را مانند قصيده ديوان، سوره و بعض سوره را مانندهر بيت قصيده، آيه ناميده و آخر هر آيه را مانند قافيه در شعر، فاصله گويند" (6) .
راغب اصفهانى مى‏گويد:"آيه، شايد از ريشه‏"اي‏"گرفته شده باشد، زيرا آيه‏است كه روشن مى‏كند:ايا من اي، كدام از كدام است‏"ولى صحيح آن است كه از"تايي‏"اخذ شده باشد، زيرا تايي به معناى تثبب و پايدارى است.گويند:"تاي اي‏ارفق، مدارا كن، آرام باش‏"و شايد از"اوي اليه‏"گرفته شده باشد، به معناى پناه بردن‏و جاى گزين كردن و هر ساختمان بلندى را آيه گويند: ا تبنون بكل ريع آية تعبثون (7) ، در زمين‏هاى مرتفع ساختمان‏هاى بلندى به پا مى‏داريد و بيهوده كارى مى‏كنيد".
سپس گويد:"هر جمله‏اى از قرآن را كه بر حكمى از احكام دلالت كند آيه گويند، خواه سوره كامل باشد يا چند فصل يا يك فصل از يك سوره، و گاه به يك كلام كامل‏كه جدا از كلام ديگر باشد آيه گويند.به همين اعتبار آيات سوره‏ها قابل شمارش‏است و هر سوره را مشتمل بر چند آيه گرفته‏اند" (8) .
لازم است‏به طور اختصار ياد آور شويم كه اشتمال هر سوره بر تعدادى آيات، يك‏امر توقيفى است.و كوچك‏ترين سوره-سوره كوثر-شامل بر سه آيه است.وبزرگ‏ترين سوره-سوره بقره-شامل بر 286 آيه است.به هر تقدير كم يا زياد بودن‏آيه‏هاى هر سوره با دستور خاص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انجام گرفته و هم چنان بدون دخل‏و تصرف تاكنون باقى است، و در اين امر سرى نهفته است كه مربوط به اعجاز قرآن و تناسب آيات مى‏باشد.
اسامى سوره‏ها
اسامى سوره‏ها مانند تعداد آيات هر سوره توقيفى است، و با صلاح ديد شخص‏پيامبر نام گذارى شده است.بيش‏تر سوره‏ها يك نام دارد و برخى دو يا چند نام.اين‏نام گذارى‏ها، طبق شيوه عرب با كوچك‏ترين مناسبت انجام مى‏گرفته است (9) كه وجه‏تسميه برخى از آن‏ها در جدول زير آمده است:
نام سوره
وجه تسميه
بقره
استعمال‏لفظ بقره و سخن گفتن درباره آن فقط در اين سوره بوده است،گر چه لفظ‏"البقر"در سوره انعام(آيه 144 و 146)و
لفظ‏"بقرات‏"در سوره يوسف(آيه‏43 و 46)آمده است ولى با آن تفصيلى كه در سوره بقره درباره آن سخن گفته شده، در آن‏ها
مطلبى نيامده
آل عمران
لفظ‏"آل‏عمران‏"فقط دو بار در اين سوره(آيه 33 و 35)آمده است و در جاى ديگر قرآن نيست.
نساء
درهفده آيه از اين سوره احكام نساء به تفصيل آمده است.
مائده
فقط‏در اين سوره(آيه 112 و 114)لفظ‏"مائده‏"آمده است و در جاى ديگر قرآن ذكر نشده است.
انعام
در شش آيه از اين سوره بيش‏از ساير سوره‏ها درباره انعام سخن گفته شده است.
اعراف
فقط‏در اين سوره(آيه 46 و 48)لفظ‏"اعراف‏"دو بار آمده است.
انفال
فقط‏در اين سوره(آيه 1)لفظ‏"انفال‏"دو بار آمده است.
برائت
درباره‏برائت از مشركين گفته شده است و در جاى ديگر قرآن بدين صورت‏مطلبى نيامده است.
يونس
تنهاسوره‏اى است در قرآن كه از حالات حضرت يونس سخن به ميان آمده است.
هود
فقط در اين سوره درباره حضرت هود سخن گفته شده است.
يوسف
در اين سوره بيست و پنج‏بار نام مبارك‏اين پيامبر تكرار شده است.
رعد
تنهاسوره‏اى(آيه 13)است كه از تسبيح رعد سخن گفته شده است و در سوره بقره(آيه 19)از رعد فقط نامى برده شده است.
ابراهيم
به تفصيل از دعاى ابراهيم درباره شهر مكه‏و ذريه طيبه‏اش، سخن گفته شده است.
حجر
تنها سوره‏اى است كه در آن از اصحاب‏حجر سخن گفته شده است.
نحل
تنهاسوره‏اى است كه از نحل سخن به ميان آمده است.
اسراء
تنهاسوره‏اى است كه در آن از اسراء سخن گفته شده است.
كهف
تنها سوره‏اى است كه در آن درباره اصحاب‏كهف مطلبى آمده است.
مريم
تنهادر اين سوره سر گذشت‏حضرت مريم با عنوان‏"و اذكر في الكتاب مريم..."(آيات 35-16)به تفصيل‏آمده و در سوره آل
عمران با عنوان آل عمران به شرح حال او اشاره شده است.
طه
با لفظ "طه‏" آغاز شده است.
انبيا
تنها سوره‏اى است كه از انبياى معروف(نزد عرب)سخن‏به ميان آمده است.
حج
در اين سوره به تفصيل(آيات‏38-25)از احكام حج‏سخن گفته شده و اعلام به حج‏شده است:"و اذن في الناس بالحج...".
مؤمنون
اين‏سوره با جمله‏"قد افلح المؤمنون..."آغاز شده است.
نور
آيه‏نور در اين سوره آمده است.
فرقان
دراين سوره قرآن با نام فرقان آورده شده و نزول آن ياد آورى شده است و خداوند به خود تبريك گفته است.
شعراء
تنهاسوره‏اى است كه لفظ‏"شعراء"در آن آمده است.
نمل
اين‏سوره تنها سوره‏اى است كه در آن از نمل سخن گفته شده است.
قصص
در اين‏سوره عبارت‏"قص عليه القصص‏"(هم فعل و هم مصدر)آمده است،گر چه در سوره يوسف نيز"نقص عليك احسن
القصص‏"آمده، ولى در آن جا اولويت‏با تسميه به نام يوسف بوده است.
عنكبوت
تنهاسوره‏اى است كه اين نام در آن برده شده است.
روم
تنها سوره‏اى است كه اين نام‏در آن برده شده است.
سجده
به جهت اشتمال آن بر آيه سجده بدين نام ناميده شده است،البته در سه سوره ديگر نيز آيه سجده وجود دارد، ولى
اولويت در آن‏ها با ديگر نام‏هاست.
احزاب
تنهاسوره‏اى است كه در آن به واقعه احزاب اشاره شده است.
سبا
تنهاسوره‏اى است كه در آن لفظ‏"سبا"ذكر شده است.
به گونه‏اى كه ملاحظه شد در نام گذارى سوره‏ها مناسبتى وجود دارد.البته عللى‏كه در اين نام گذارى‏ها ذكر مى‏شود هرگز وجه انحصار ندارد، زيرا در نام گذارى، كم‏ترين مناسبت كافى است:"يكفي في التسمية ادنى مناسبة‏".
تعدد نام برخى سوره‏ها
بيش‏تر سوره‏ها يك نام دارند.برخى دو يا سه يا بيش‏تر كه اين تعدد در نام به‏جهات خاصى بوده است.مانند:
سوره حمد با نام فاتحة الكتاب و ام الكتاب و السبع المثانى.جلال الدين سيوطى بيش از بيست نام براى اين سوره آورده است (10) .
فاتحة الكتاب:از آن جهت‏بدين نام خوانده شده كه نخستين سوره قرآن است.نه‏فقط در مصحف شريف به عنوان اولين سوره بت‏شده، بلكه اولين سوره كاملى‏است كه از آسمان فرود آمده است.
ام الكتاب:ام به معناى مقصد و هدف است و سوره حمد بدين جهت ام الكتاب‏خوانده شده كه تمام اهداف و اغراض قرآنى در اين سوره كوتاه فراهم شده است.
از اين رو اين سوره را افضل سور قرآنى به شمار آورده‏اند.
السبع المثانى:مشتمل بر هفت آيه و از سوره‏هاى كوتاه است(كه به آن‏ها مثانى‏گفته مى‏شود).از اين جهت مثانى گفته مى‏شود كه قابل تكرار است، و بيش ازسوره‏هاى بلند تلاوت مى‏شود.
نمونه‏هاى از نام‏هاى متعدد سوره‏ها در زير ارائه مى‏شود:
توبه، برائت.نبا، عم.
اسراء (11) ، سبحان، بنى اسرائيل.بينه، لم يكن.
نمل، سليمان.ماعون، دين، ارايت.
غافر، مؤمن.مسد، تبت.
فصلت، سجده.توحيد، اخلاص (12) .
محمد، قتال.دهر، انسان، هل اتى.
قمر، اقتربت.قريش، ايلاف.
ملك، تبارك.شرح، انشراح.
معارج، سال، واقع.
نام‏هاى گروهى سوره‏هاى قرآن
1- سبع طوال:هفت‏سوره طولانى بقره، آل عمران، نساء، اعراف، انعام، مائده ودو سوره انفال و برائت كه به جاى يك سوره شمرده شده‏اند.
2- مئين:سوره‏هايى كه عدد آيات آن‏ها از صد متجاوز است.ولى از لحاظ حجم‏به سبع طوال نمى‏رسند كه نزديك به دوازده سوره‏اند و عبارتند از:يونس، هود، يوسف، نحل، اسراء، كهف، مريم، طه، انبيا، مؤمنون، شعراء و صافات (13) .
3- مثانى:سوره‏هايى كه عدد آيات آن‏ها زير صد قرار دارد و نزديك بيست‏سوره‏اند.از اين جهت مثانى گفته مى‏شوند كه قابل تكرارند و به جهت كوتاه بودن‏بيش از يك مرتبه تلاوت مى‏شوند.
4- حواميم:هفت‏سوره‏اى كه با حروف‏"حم‏"شروع مى‏شود كه عبارتند از:
مؤمن، فصلت، شورى، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف.
5- ممتحنات:نزديك به بيست‏سوره‏اند و عبارتند از:فتح، حشر، سجده، طلاق، ن و القلم، حجرات، تبارك، تغابن، منافقون، جمعه، صف، جن، نوح، مجادله، ممتحنه و تحريم.
6- مفصلات:از سوره الرحمان تا آخر قرآن است.به جز چند سوره كه ازممتحنات يا مئين شمرده شده‏اند.چون فواصل(آيه‏هاى) اين سوره‏ها كوتاه است‏بدين نام ناميده شده‏اند.
1- سوره شعراء داراى 228 آيه كوتاه و هم چنين سوره صافات داراى 182 آيه كوتاه است و بدين جهت از سورمئين شمرده شده‏اند كه از لحاظ حجم سوره همانند سوره‏هاى مئين مى‏باشند. !
عدد سوره‏ها و آيات قرآن
قرآن با 411 سوره از روز نخست‏به همين صورت فعلى، نه كم و نه زياد، نازل شده و از طريق پيامبر صلى الله عليه و آله با نقل صحابه و تابعين به دست ما رسيده است. اين عدد متواتر است، زياده بر اين فاقد اعتبار و كمتر از اين فاقد دليل است.
تعيين فواصل آيات كه هر آيه تا كجا ادامه دارد امرى توقيفى است و با دستور ونظر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بوده است و از آن بزرگوار منقول است و مساله‏اى اجتهادى‏نيست.بنابر اين، صحت آن به درستى و استوارى نقل بستگى دارد و اين گونه نيست‏كه با تمام شدن مطلب، آيه پايان يابد.چه بسا در وسط مطلب و در اثنا، آيه تمام‏مى‏شود با آن كه مطلب هنوز، ناتمام است و در آيه بعد تمام مى‏شود.پس كوتاهى وبلندى هر آيه به مطالب مندرج در آن بستگى ندارد و صرفا امر توقيفى است اين كه‏گذشتگان در اندازه آيات اندكى اختلاف نظر دارند بدين جهت است كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله احيانا در جايى از آيه توقف مى‏فرمودند و به تلاوت ادامه نمى‏دادند وگمان مى‏رفت كه آيه تمام شده است و چه بسا در تلاوت ديگر، بدون وقفه ادامه‏داده‏اند.
عدد صحيح آيات، طبق روايت كوفيين كه صحيح‏ترين و قطعى‏ترين روايات‏است، 6236 آيه است كه از مولى امير مؤمنان عليه روايت كوفيين از ابن ابى ليلى، او از ابو عبد الرحمان سلمى و ازامير مؤمنان عليه السلام است. "بسم الله الرحمان الرحيم‏"در سوره السلام روايت‏شده است (14) .و اكنون عددآيات قرآن در مصحف شريف همين رقم است.اين شمارش، مبنى بر آن است كه حمد يك آيه محسوب شود و در ديگر سوره‏ها آيه‏مستقل به حساب نيامده باشد.و حروف مقطعه در اوايل سور، يك آيه محسوب‏شود، ولى تعداد آيات هر سوره نزد ديگران مورد اختلاف است.
عدد آيات سوره‏ها طبق روايت كوفيين:
/عدد رقم سوره آيات/عدد
/1/حمد/7/42/نور/64/47/محمد/38/70/معارج/44/93/ضحى/11/
/2/بقره/286/25/فرقان/77/48/فتح/29/71/نوح/28/94/شرح/8/
/3/آل عمران/200/26/شعراء/227/49/حجرات/18/72/جن/28/95/تين/8/
/4/نساء/176/27/نمل/93/50/ق/45/73/مزمل/20/96/علق/19/
/5/مائده/120/28/قصص/88/51/ذاريات/60/74/مدثر/56/97/قدر/5/
/6/انعام/165/29/عنكبوت/69/52/طور/49/75/قيامه/40/98/بينه/8/
/7/اعراف/206/30/روم/60/53/نجم/62/76/انسان/31/99/زلزله/8/
/8/انفال/70/31/لقمان/34/54/قمر/55/77/مرسلات/50/100/عاديات/11/
/9/توبه/129/32/سجده/30/55/رحمان/78/78/نبا/40/101/قارعه/11/
/10/يونس/109/33/احزاب/73/56/واقعه/96/79/نازعات/46/102/تكاثر/8/
/11/هود/123/34/سبا/54/57/حديد/29/80/عبس/42/103/عصر/3/
/12/يوسف/111/35/فاطر/45/58/مجادله/22/81/تكوير/29/104/همزه/9/
/13/رعد/43/36/يس/83/59/حشر/24/82/انفطار/19/105/فيل/5/
/14/ابراهيم/52/37/صافات/183/60/ممتحنه/13/83/مطففين/36/106/قريش/4/
/15/حجر/99/38/ص/88/61/صف/14/84/انشقاق/25/107/ماعون/7/
/16/نحل/128/39/زمر/75/62/جمعه/11/85/بروج/22/108/كوثر/3/
/17/اسراء/111/40/غافر/85/63/منافقون/11/86/طارق/17/109/كافرون/6/
/18/كهف/110/41/فصلت/54/64/تغابن/18/87/اعلى/19/110/نصر/3/
/19/مريم/98/42/شورى/53/65/طلاق/12/88/غاشيه/26/111/تبت/5/
/20/طه/135/43/زخرف/89/66/تحريم/12/89/فجر/30/112/اخلاص/4/
/21/انبيا/112/44/دخان/59/67/ملك/30/90/بلد/20/113/فلق/5/
/22/حج/78/45/جاثيه/37/68/قلم/52/91/شمس/15/114/ناس/6/
23/مؤمنون/118/46/احقاف/35/69/حاقه/52/92/ليل/21/
پى‏نوشتها:
1- الروض الجنان، ج 1، مقدمه، ص 9.
2- همان.
3- بقره 2:99.
4- بقره 2:252.
5- بقره 2:266.
6- الاتقان، ج 1، ص 143.
7- شعراء 26:128.
8- المفردات، ذيل ماده‏"اى‏".
9- ر.ك:البرهاى، ج 1، ص 270 و الاتقان، ج 1، ص 159.
10- الاتقان، ج 1، ص 151.
11- اسرى به صورت فعل ماضى از مصدر اسراء نيز آمده است.
12- ر.ك:الاتقان، ج 1، ص 159-155.
13- ر.ك:الاتقان، ج 1، ص 190-189 و 197.
14- همان، ص 195-190.