شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

زیارت امام هادی (علیه السلام) برای ائمه (علیه السلام)

1 نظرات 05.0 / 5

 

1. زیارات امام هادی (علیه السلام) براى ائمه (علیهم السلام)

حضرت امام هادى - علیه السلام - با زیارات خاصى پدران و اجداد گرامى خویش را زیارت مى كرد و مجموعه گرانبهایى از ایشان بدین ترتیب به دست ما رسیده است . این مجموعه دربردارنده دلایل استوارى بر حقانیت ائمه اهل بیت و احقیت آنان نسبت به خلافت اسلامى و اسناد مهمى درباره فضائل و مناقب و عظمت آنان مى باشد. در اینجا به بعضى از زیارات حضرت اشاره مى كنیم :

 


زیارت جامعه:

این زیارت از مشهورترین ، برترین و شناخته شده ترین زیارات ائمه اطهار - علیهم السلام - بشمار مى رود و شیعیان اهل بیت به این زیارت اقبال خاصى نشان داده و به حفظ آن و زیارت ائمه با آن مخصوصا در روزهاى جمعه پرداختند و ما به اختصار از آن بحث مى كنیم .
صحت سند زیارت : صحت سند این زیارت به درجه قطع و یقینى بودن رسیده است و شیخ الطائفه طوسى در «التهذیب»، رئیس المحدثین صدوق در «الفقیه» و دیگران آن را نقل نموده اند. علامه مجلسى درباره این زیارت مى گوید:
«این زیارت داراى بهترین سند، عمیق ترین مفهوم ، فصیح ترین الفاظ، بلیغ ‌ترین معنى و عالى ترین شاءن است و از جمله بهترین زیارت بشمار مى رود». (1)
این زیارت را محمّد بن اسماعیل برمكى از موسى بن عبداللّه نخعى نقل كرده است . به سخن او گوش فرا مى دهیم تا از زبان خودش بشنویم كه مى گوید: به على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب - علیهم السلام - عرض كردم : یابن رسول اللّه ! مرا كلامى نیك ، رسا و بسیار شیوا بیاموز تا آنكه هر وقت خواستم یكى از شما را زیارت كنم آن را به زبان آورم .
حضرت فرمود: هنگامى كه به در (حرم) مى رسى در حالى كه غسل دارى توقف كن و شهادتین را به زبان آور پس داخل شو، همینكه قبر را دیدى ، بایست و سى مرتبه «اللّه اكبر» بگو، سپس با آرامش و متانت گام هاى كوتاهى بردار و كمى راه برو و بعد بایست و سى مرتبه خداوند متعال را تكبیر بگو. سپس به قبر نزدیك شو و جهل مرتبه تكبیر بگو كه مجموعا یكصد تكبیر مى شود، سپس حضرت امام هادى - علیه السلام - متن زیارت جامعه را به او تعلیم داد.(2)

 


شیوایى رسالت :

زیارت جامعه از استوارى ، بزرگى بیان و فصاحت شگفت انگیزى برخوردار است و با الفاظ عذب و شیرین ، مزین و آراسته شده است به علاوه آنكه زیباترین تعابیر و دقیق ترین معانى و مفاهیم را بیان مى كند، همه این موارد دلیل و آیه روشنى است بر آنكه متن این زیارت از طرف معصوم - علیه السلام - صادر شده است .
به عقیده علماى فن نشانه خبر صحیح آنست كه در بالاترین مراتب رسایى و شیوایى و ابداع بوده باشد زیرا ائمه اطهار كان و معدن بلاغت و فصاحت بوده اند و آنانند كه قواعد و اصول سخنورى و سخن سنجى را بنیان نهادند و صدف را از سفال جدا كردند لذا سخنانشان لاجرم در قله فصاحت و بلاغت قرار دارد.

 


شرح هاى این زیارت :

علماى شیعه اهتمامى بى مانند در راه شرح این زیارت بخاطر مطالب والاى آن و اسرار دست نیافتنى و فوق العاده آن و مباحث تازه آن ، صرف كردند كه ما به برخى از این شرح ها اشاره مى كنیم :
1 - شرح زیارت جامعه كبیره ، از علامه شیخ احمد بن زین الدین بن ابراهیم احسائى كه شرحى است بزرگ و مفضل .
2 - شرح زیارت جامعه ، از محمّد تقى بن مقصود مجلسى (پدر علامه مجلسى ).
3 - شرح زیارت جامعه ، از سید حسین بن سید محمّد تقى همدانى به زبان فارسى .
4 - شرح زیارت جامعه ، از سید عبداللّه بن سید محمّد رضا شبّر حسینى به نام «الانوار اللامعه .»
5 - شرح زیارت جامعه ، از سید على نقى حائرى .
6 - شرح زیارت جامعه ، از شیخ محمّد على رشتى نجفى .
7 - شرح زیارت جامعه ، از سید محمّد بن محمّد باقر حسینى .
8 - شرح زیارت جامعه ، از سید محمّد بن عبدالكریم طباطبائى بروجرودى . (3)
اینها بعضى از شرح ها و تعلیقات زیارت جامعه كبیره است كه به خوبى اهمیت آن را مى رساند و ما بخاطر گسترش و وجود این زیارت تقریبا در همه كتب ادعیه از ذكر آن خوددارى مى كنیم زیرا این زیارت صدها بار بطور مستقل یا در ضمن كتب دعا و زیارت چاپ شده است.

 


زیارت غدیر

یكى از مهمترین زیارت ائمه اطهار نزد شیعه اثنى عشرى «زیارت غدیر»است كه بدان اهتمامى شایان مبذول داشته اند زیرا آن را سمبل روزى ، جاودانه در دنیاى اسلام مى دانند؛ روزى كه در آن پیامبر اكرم «- صلى اللّه علیه و آله -» سرنوشت آینده امت را رقم زد و على - علیه السلام - را به عنوان امیرالمؤ منین و جانشین پس از خود و خلیفه مسلمین به همگان معرفى نمود و لباس خلافت و امامت بر تن او آماده كرد (و او را به تاج امامت و خلافت آراست ).
شیعه امامیه این روزها را عید مى داند زیرا روز غدیر سرچشمه اصلى اعتقادات آنان بشمار مى رود و آنان از آغاز تاریخشان تاكنون همه ساله در این روز تاریخى ، مرقد امام را زیارت نموده و در آنجا تجدید بیعت مى كنند و میثاق دوستى خود را محكم تر مى سازند.
در آن سال كه معتصم خلیفه عباسى امام هادى - علیه السلام - را از مدینه به سامرا فرا خواند ایشان به زیارت جدشان امیرالمؤ منین رفته و همین زیارت را كه از زیباترین و برترین زیارات است در آن آستان مقدس خواندند (4) و در آن از فضایل امیرالمؤ منین و مشكلات سیاسى و اجتماعى كه ایشان را آزرده كرده بود سخن گفتند.
در اینجا شایسته مى بینیم به پاره اى از فقرات این زیارت كه از حماسه هاى اهل البیت - علیهم السلام - بشمار مى رود اشاره اى داشته باشم :
1 - امام هادى - علیه السلام - در زیارت غدیریه خود نقل مى كند كه جدش امیرالمؤ منین - علیه السلام - نخستین گرونده به اسلام و ایمان آورنده به خدا بود و اولین كسى بود كه دعوت پیامبر را به شریعت جدید پذیرفت . حضرت در خطاب به جدشان مى فرماید:
«و انت اول من آمن باللّه و صلى له ، و جاهد، و ابدى صفحته فى دار الشرك ، و الارض مشحونة ضلالة و الشیطان یعبد جهرة ...»
«و تو نخستین كسى بودى كه به خدا ایمان آورد و براى او نماز خواند و جهاد كرد و در سرزمین و خانه شرك از باطل روى گردان شد در حالى كه زمین انباشته از گمراهى بود و شیطان آشكارا پرستیده مى شد...».
اخبارى كه امیرالمؤ منین را اولین كسى كه ایمان آورد و مسلمان گشت و نداى خدا را پاسخى درخور داد و به دین الهى گروید، مى داند به حد تضافر رسیده است . طبرى به سند خود از ابن اسحاق نقل مى كند كه گفت :
«اولین مردى كه به رسول اللّه - صلى اللّه علیه و آله - ایمان آورد و دعوت حق را تصدیق نمود على بن ابى طالب - علیه السلام - بود كه در آن هنگام ده سال داشت» . (5)
طبرانى نیز به سند خود از ابوذر نقل مى كند كه گفت : رسول اللّه - صلى اللّه علیه و آله - دست على - علیه السلام - را به دست گرفت و فرمود:
«هذا اول من آمن بى ، و اول من یصافحنى یوم القیامة ...» (6)
«این (مرد) اولین كسى است كه به من ایمان آورد و نخستین كسى خواهد بود كه روز قیامت با من مصافحه مى كند و (دستم را مى فشارد)...».
همچنین پیامبر اكرم - صلى اللّه علیه و آله - به عایشه فرمود:
«هذا على بن ابى طالب اول الناس ایمانا؛» (7) این على بن ابى طالب است نخستین شخصى كه ایمان آورد».
و اخبار بى شمار دیگرى كه این حقیقت را بیان مى كند.
2 - امام هادى - علیه السلام - در این زیارت از پیكار و جهاد جدشان امیرالمؤ منین - علیه السلام - و شجاعت و دلاورى و پایداریش در جنگ ها چنین مى گوید:
«و لك المواقف المشهودة ، و المقامات المشهورة ، و الایام المذكورة یوم بدر، و یوم الاحزاب اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر، و تظنون باللّه الظنونا، هنالك ابتلى المؤ منون ، و زلزلوا زلزالا شدیدا، و اذ یقول المنافقون و الذین فى قلوبهم مرض ما وعدنا اللّه و رسوله الا غرورا و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لكم فارجعوا و یستاذن فریق منهم النبى یقولون ان بیوتنا عورة و ما هى بعورة ان یریدن الا فرارا» (8) و قال اللّه تعالى : «و لما رأى المؤ منون الاحزاب ، قالوا: هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما» (9) فقتلت عمرهم و هزمت جمعهم ...».
«ایستادگى هاى نمایان و رشادت هاى آشكار و روزهاى به یاد ماندنى جنگ «بدر و احزاب »تو را زبانزد تاریخ ساخته است در آن هنگام كه چشم ها خیره شد و جان ها به گلو رسید و به وعده خدا گمان هاى مختلف بردید، در آنجا مؤ منان امتحان شدند و سخت متزلزل گردیدند و منافقان و آنانكه در دلشان شك و ریب بود با یكدیگر مى گفتند: اى اهل یثرب دیگر شما را جاى ماندن نیست پس باز گردید و گروهى از آنان براى رفتن از پیامبر اجازه خواسته مى گفتند: خانه هاى ما دیوار و حفاظى ندارد در صورتى كه دروغ مى گفتند و مقصودشان جز فرار از جبهه جنگ نبود، و خداوند متعال درباره این ایام فرمود: «و مؤ منان چون احزاب و نیروهاى كفر را دیدند گفتند: این همان چیزى است كه خدا و رسولش به ما وعده داده است و خدا و رسول راست گفته اند و بر ثبات و ایمان و انقیاد ایشان افزوده شد».
و تو در آن روز، عمرو (بن عبدود) آنها را كشتى و جمعیت آنان را پراكندى و خدا آن كافران را با خشم سركوفته و آرزوهاى بر باد رفته باز گرداند و چیزى نصیبشان نساخت و خداوند مؤ منان را از رنج كارزار بیاسود كه خدا را بر عالمیان اقتدار كامل است .
(یكى دیگر از پایمردى هاى تو) در جنگ «احد» است كه مسلمانان روزى به هزیمت گذاشته بودند و به كسى توجه نداشتند و پیامبر همچنان در پى آنان ایشان را فرا مى خواند تو در آن هنگام با شمشیرت مشركان را از نزدیك شدن به پیامبر باز مى داشتى و آنان را به چپ و راست پراكنده مى ساختى تا آنكه خداوند آنان را با سرافكندگى و ترس از شما دور كرد و فراریان را به كمك تو به پیروزى رساند.
(یكى دیگر از روزهاى سخت و به یاد ماندنى تو) جنگ «حنین» است كه خداوند درباره آن مى فرماید:
«اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شیئا، و ضاقت علیكم الارض بما رحبت ثم ولیتم مدبرین ، ثم انزل اللّه سكینته على رسوله و على المؤ منین.» (10)
«و یاد آرید جنگ حنین را كه مغرور بسیارى لشكر اسلام شدید و فریفته جمعیت زیاد خود گشتید لیكن این انبوهى ، سودى به شما نرساند و زمین با فراخى خود بر شما تنگ شد سپس شما پا به فرار گذاشتید پس از آن خداوند سكینه و وقار خود را بر پیامبرش و مؤ منان نازل ساخت».
مؤمنان ، تو و همراهانت ، و عمویت بودید كه فراریان را فرا مى خواند و بانگ برداشته بود: اى اصحاب سوره بقره ، اى اهل بیعت شجره (اشاره به بیعت رضوان ) تا آنكه فراریان باز گشتند و تو بدون نیاز به آنها و به تنهاى از عهده پیكار و دفاع از پیامبر برآمدى و گریختگان با ناامیدى از پاداش و امید به فضل الهى مبنى بر وعده جزاى خیر كه مى فرماید:
«ثم یتوب اللّه من بعد ذلك على من یشاء؛» (11) «سپس خداوند پس از آن بر هر كه بخواهد توبه مى كند و توبه اش را مى پذیرد».
به گردت جمع شدند و تو به درجه والاى صبر و استقامت رسیدى و بزرگترین پاداش را دریافت كردى .
(در جنگ خیبر نیز حماسه هاى جاودانى را تو آفریدى ) و روز «خیبر» كه خداوند ضعف و زبونى منافقان را آشكار ساخت و دنباله كافران را قطع نمود - و سپاس خداى را پروردگار عالمیان - در حالى كه قبلا وعده داده بودند و با خدا عهد بسته بودند كه به دشمن پشت نكنند و بدرستى كه در برابر عهد خدا مسؤ ول خواهند بود. (12)
سپس حضرت مى افزاید: تو همراه پیامبر در تمام جنگ ها و غزوات حضور داشتى و پرچم را در برابر او برافراشته با شمشیر پیشاپیش حضرت ، دشمنان را فرو مى كوفتى علاوه بر اینها حزم و دوراندیشى تو مشهور است و بصیرت و بینشت تو را در مراحل حساس و دشوار مسلط و امیر بر شرایط قرار مى داد و چیزى بر تو چیره نمى گشت ...)).
امام على - علیه السلام - در تمام مراحل و شرایط حساس و دشوار یكسره به دفاع از اسلام پرداخت و به دشمنان درس هاى فراموشى نشدنى آموخت و با شمشیر خود سران شرك و الحاد را نابود ساخت و اگر تلاش ها و پیكارهاى حضرت نبود تنها از اسلام نامى باقى مى ماند و پس.
3 - هنگامى كه قریش تصمیم گرفت پیامبر اكرم را شبانه به قتل برساند حضرت على - علیه السلام - داوطلبانه در رختخواب پیامبر ماند و بدین ترتیب ایشان نخستین «فدایى اسلام» است كه با جان خود از پیامبر اكرم حفاظت كرد. امام هادى این نكته را در فرازى از زیارت خود بدین گونه یادآور مى شود:
«و اشبهت فى البیات على الفراش الذبیح علیه السلام اذ اجبت كما اجاب ، و اطعت كما اطاع اسماعیل صابرا محتسبا اذ قال له : یا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال : یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء اللّه من الصابرین ...» (13)
«یا على ! تو در ماندنت در رختخواب پیامبر مانند اسماعیل ذبیح گشتى زیرا مثل او پاسخ دادى و چون اسماعیل با صبر و خویشتن دارى اطاعت كردى»؛ اسماعیل در پاسخ سؤ ال پدر كه گفت : «پسركم در خواب مى بینم كه او را ذبح مى كنم پس بنگر تا چه گویى ، گفت : اى پدرم هر چه به تو دستور داده شده انجام ده «ان شاء اللّه» مرا از صابران خواهى یافت . تو نیز همینكه رسول اكرم دستور داد در جایگاهش شب را بسر برى و بر جاى او بخوابى و با جانت از او حفاظت كنى ، با سرعت پاسخ مثبت دادى و مطیعانه دستورش را بجاى آوردى و خود را آماده شهادت كردى ، پس خداى متعال اطاعت و تسلیم تو را ستود و عمل نیكت را بر همگان آشكار ساخته و گفت :
«و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه ؛» (14) برخى از مردمان در راه رضاى خدا از جان خود درگذرند».

 


بیتوته امام

امیرالمؤ منین در خانه و جاى پیامبر اكرم - صلى اللّه علیه و آله - از بزرگترین و حساسترین عملیات پیكارگرانه و فداكارانه بشمار مى رود زیرا حضرت با این حركت شهادت طلبانه ، اسلام را از بزرگترین خطر نجات داد و نقشه شوم مشركان را نقش بر آب ساخت و این چنین بود كه حضرت ، همه هستى خود را در راه اسلام و براى اعلاى كلمه توحید هدیه كرد.
4 - امام در این زیارت برخى از ویژگى هاى نمونه جدشان امیرالمؤ منین را بیان كرده و مى فرماید:
«شهد انك لم تزل للهوى مخالفا، و المتقى محالفا، و على كظم الغیظ قادرا، و عن الناس عافیا غافرا، و اذا عصى اللّه ساخطا، و اذا اطیع اللّه راضیا، و بما عهد الیك عاملا راعیا لما استحفظت ، و حافظا لما استودعت ، مبلغا ما حملت ...» .
«گواهى مى دهم كه تو همواره با هواى نفس مخالف ، با تقوا هم پیمان و ملازم ، و بر مردم بخشنده و درگذرنده بودى . هنگامى كه خداوند را عصیان مى كردند خشمگین مى گشتى و آن وقت كه خدا اطاعت مى شد خشنود مى شدى و پایبند و عامل به عهد خداوندى بودى و امانتدار، و مبلغ آنچه داده شده بودى و انتظار وعده الهى را مى كشیدى . و گواهى مى دهم كه تقیه تو از ترس و خوددارى از بازپس گرفتن حقت ناشى از هراس و جزع نبود و اجتناب از برخورد با غصب كنندگان حقوقت از ناتوانى ناشى نمى شد و براى فریب دادن ، به خلاف رضاى خدا اظهار خرسندى نكردى و از اینكه در راه خدا تو را مصیبتى پیش آید باك نداشتى .»
گواهى مى دهم هرگز از خودت ضعف و سستى نشان ندادى و درمانده نگشتى بلكه همواره مراقب و هوشیار بودى (معاذ اللّه !) كه چنین بوده باشى بلكه اگر به تو ستمى رسید جزاى آن را از خدا خواستى و كار خود را به او واگذار نمودى ...».
در این بندها حضرت به برخى از ویژگى هاى اخلاقى جدشان و نمونه هاى عالى خوى و منش مجسم در وجودشان بدین گونه اشاره مى كند كه از جمله مى توان صفات زیر را نام برد:
1 - مخالفت حضرت با هواى نفس تا آنجا كه هیچ امرى را بر طاعت و رضاى خدا مقدم نمى داشت .
2 - هم پیمانى با تقوا: حضرت تمامى گرایش هاى نیك را در خود جمع آورده و هر آنچه ایشان را به خداوند نزدیك مى ساخت انجام مى داد.
3 - فرو بردن خشم .
4 - گذشت و بخشش ایشان نسبت به متجاوزان به حق خویش .
5 - خشم و غضب نسبت به كسانى كه عصیان مى ورزیدند و از راه دین منحرف مى شدند.
6 - خوددارى حضرت از بازپس گرفتن حقشان برخاسته از سستى و ناتوانى نبود، بلكه هدف ایشان رعایت مصلحت اسلام بشمار مى رفت . امام هادى در دنباله زیارت خویش با امیرالمؤ منین چنین گفتگو مى كند:
«سختى ها تو را باز نمى داشت و در تنگناها هرگز سست نمى شدى و از پیكار با فریب و تجاوز باز نمى ایستادى ...».
یكى از آشكارترین صفات حضرت ، استوارى و پایدارى ایشان بود كه چون كوهى در برابر مشكلات و حوادث ناگوار مى ایستادند و چیزى ایشان را از تلاش و فعالیت به نفع اسلام و نبرد با تجاوز و دروغ پردازان مانع نمى شد.
امام هادى همچنان صفات جدشان را بر شمارند و مى گویند:
«این توئى كه مى گویى : گرد آمدن مردم اطرافم بر عزّت و نیرومندیم نمى افزاید و پراكندگى آنان نیز مرا هراسان نمى كند و اگر همه مردم مرا واگذارند..».
یكى دیگر از ویژگى هاى بارز حضرت پایبندى به حق و عدالت بود كه مانع توجه ایشان به چیز دیگرى مى شد. امام در همه حال حقیقت را مد نظر داشت و مظاهر فریبنده جامعه ، اندیشه ایشان را به خود مشغول نمى داشت ، اگر تمامى مردم به هوادارى از حضرت مى پرداختند كمترین احساس عزّت و غرورى نمى كردند و اگر هم همگان پشت مى كردند امام بیمناك نمى گشت و آنچه در همه حال دغدغه خاطر امام بشمار مى رفت اشاعه عدل و گسترش حق میان مردم بود.
5 - این زیارت همچنین به حادثه غدیر و بیعت مسلمانان با امیرالمؤ منین به عنوان امام و خلیفه آنان مى پردازد و امام هادى مى فرماید:
«ان شاء اللّه تعالى استجاب لنبیه صلى اللّه علیه و آله فیك دعوته ، ثم امره باظهار ما اولاك لا مته اعلاء لشاءنك ، و اعلانا لبرهانك ، و دحضا للاباطیل ، و قطعا للمعاذیر فلما اشفق من فتنة الفاسقین ، و اتقى فیك المنافقین اوحى الیه رب العالمین : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ، و اللّه یعصمك من الناس ...». (15)
خداوند متعال درخواست پیامبرش را درباره تو پذیرفت و به او دستور داد سرورى تو را بر امت اعلام كند تا مرتبه بلندت را نشان دهد و حقیقت وجودت را آشكار سازد و اباطیل و یاوه ها را خنثى و نابود كند و راه هر گونه عذرى را ببندد، امّا هنگامى كه پیامبر از فتنه اندیشناك گشت و بر تو از منافقان بیمناك شد خدایش پروردگار جهانیان به او وحى كرد:
«اى رسول ! آنچه را بر تو از پروردگارت نازل شده به همگان ابلاغ كن و اگر چنین نكنى رسالت خدایى را به پایان نرسانده اى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى كند».
پیامبر نیز خستگى راه را به جان خرید و در گرماى سوزان نیمه روز بیابان بپا خاست ، خطاب كرد، به گوش همگان رساند، ابلاغ كرد سپس از همه پرسید و گفت : آیا وظیفه ام را انجام داده ام ؟
و همگان پاسخ دادند: آرى به خدا.
و حضرت فرمود: خدایا شاهد باش . سپس گفت : آیا من سزاوارتر از مؤ منان به خودشان نیستم ؟
پاسخ دادند: آرى (هستى ). و پیامبر دستت را گرفت و گفت : «هر كه من مولاى اویم پس على مولاى اوست ، پروردگارا! دوستانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن ، یارانش را یارى كن و خوار كنندگانش را خوار نما، پس تنها گروه اندكى به آنچه خدا درباره تو نازل ساخته بود ایمان آوردند و اكثر آنان دچار زیان و خسارت گشتند...».
روز غدیر بخش گسست ناپذیر رسالت اسلام است و زندگى اسلامى در هیچ حال از آن بى نیاز نیست و پیامبر اكرم به وسیله همین روز است كه رهبرى روحى و تاریخى امت را پس از خود تضمین كرده است و مسلمانان را بازیچه امواج فتنه ها قرار نداده است بلكه براى آنان رهبرى تعیین كرد و همگان در روز غدیر با او به عنوان امام و حاكم بیعت كردند و خداوند با این آیه این بیعت را امضا كرد:
«الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا». (16)
«امروز دین شما را كامل كردم و نعمتم به تمامیت خود رسید و پسندیدم براى شما دین اسلام را».
6 - امام هادى - علیه السلام - رنج و مصائب جدش امیرالمؤ منین را در این زیارت یادآور شده و خطاب به ایشان مى فرماید:
«ثم محنتك یوم صفین و قد رفعت المصاحف حیلة و مكرا، فاعرض الشك ، و عزف الحق ، و اتبع الظن ، اشبهت محنة هارون اذ امره موسى على قومه فتفرقوا عنه ، و هارون ینادى بهم ، و یقول : یا قوم انما فتنتم به و ان ربكم الرحمن فاتبعونى و اطیعوا امرى قالوا نبرح علیه عاكفین حتّى یرجع الینا موسى ...» (17)
«اندوه و رنج تو در جنگ صفین آن هنگام كه قرآن ها به مكر و فریب بر سر نیزه رفت و شك فراگیر شد و حق را به بازى گرفتند و به پیروى از گمان و پندارها پرداختند همانند رنج و اندوه هارون بود كه موسى او را بر قوم بنى اسرائیل امیر ساخت لیكن آنان را از گردش ، پراكنده شدند و او آنان را ندا در داد:
«اى قوم من ! شما به وسیله این گوساله امتحان شده اید و پروردگار شما خداى رحمان است پس مرا پیروى كنید و دستورم را بكار بندید امّا آنان گفتند: ما همچنان به پرستش آن مداومت خواهیم كرد تا موسى به سوى ما باز گردد».
تو نیز هنگامى كه مصاحف به بالا رفت گفتى : اى قوم ! شما به وسیله اینها فریفته شده اید و این امتحانى است براى شما لیكن آنان عصیان ورزیدند و دستور تو را اطاعت نكردند و تقاضاى نصب «حكم» از سوى تو نمودند و تو از اینكار خوددارى كردى و از اعمالشان به خداوند پناه جستى و ابراز انزجار نمودى و كار را به خودشان واگذاشتى .
«همینكه حقیقت رخ نمود و تباهى و باطل روسیاه شد و آنان به خطا و كجروى خویش اعتراف كردند و پس از آن اختلاف نموده گناه تحكیم و پیامد آن را كه خود مرتكب شده بودند به گردن تو انداختند و تو را مسؤ ول خطایى دانستند كه آنان را از آن نهى كرده بودى و آنان با طیب خاطر بدان تن داده بودند و حال آنكه همواره بر راه درست و با بصیرتى خدایى عمل كرده بودى و آنان در بیراهه هاى گمراهى سرگردان بودند و آنقدر بر نفاق خویش پافشارى كردند و در وادى ضلالت بسر بردند كه خداوند كیفر اعمالشان را در همین دنیا داد و با شمشیرت معاندینت را نابود ساخت و به شقاوت ابدى محكوم نمود و با حجت تو سعادتمندان را زنده كرد و هدایت كرد پس صلوات خدا بر تو در آغاز و انجام كار و در تمام حركات و سكناتت باد هیچ مدح كننده اى بر كمالت احاطه پیدا نخواهد كرد و دشمن نیز از درك عمق فضیلت و بزرگیت ناتوان خواهد بود...».
یكى از بزرگترین مشكلات و بحران هایى كه امام امیرالمؤ منین را محاصره نمود، نیرنگ بر سر نیزه كردن قرآن ها بود كه تمامى پیروزى هاى درخشان لشكر امام را كه در آستانه شكست دادن كامل نیروى سركش و حق ستیز معاویه و كسب پیروزى نهایى بود بر باد داد!
حیله معاویه و دعوت به «حكمیت» در گروهى از ابلهان كه از شعور دینى برخوردار نبودند و حقیقت اسلام را درك نكرده بودند كارگر شد و آنان از اطاعت فرمانده خود سر پیچیدند و بناى سركشى گذاشتند و شمشیرهاى خود را در برابر امام به گردش درآوردند و از ایشان خواستند دعوت معاویه را بپذیرد و الا تن به كارزار دهد، امام نیز ناگزیر شد موافقت خود را اعلام نماید و جنگ را متوقف سازد و بدین گونه دوره حكومت حق و عدالت به پایان رسید و معاویه پیروز شد و ظلم ، ستم و استبداد را فراگیر ساخت .
همینكه ترفند معاویه براى آن ساده لوحان و افراد نادان روشن شد شتابان نزد حضرت امیر رفته از او خواستند بخاطر پذیرش صلح با معاویه توبه كند! و به گناه نكرده اعتراف نماید. امام از پذیرفتن خواسته آنان خوددارى كرد زیرا در زندگى سراسر نور و ایمانش ، كمترین غبار شكى نبود چه برسد به گناه و حیات امام چیزى نبود جز خدمتى صادقانه به اسلام و مسلمین .
امتناع امام آنان را به جبهه گیرى ، جدا شدن از مسلمانان ، تشكیل خیمه و خرگاه ، حمله به مردم بى دفاع ، تخریب و عملیات ایذایى و نهایتا به جنگ واداشت و واقعه نهروان پیش آمد كه سختى ها و مشكلات فراوانى براى مسلمانان ببار آورد و بذر فتنه و شقاق را در جامعه اسلامى افشاند.
بحث از زیارت غدیریه امام را كه از زیباترین ، اصیل ترین ، بدیع ترین و پربارترین زیارات است در همین جا به پایان مى بریم .

 


پی نوشتها:
1-(مزار البحار.)
2-(مزار البحار.)
3-(الذریعه الى تصانیف الشیعه ، (ج 13، ص 305 و 306.)
4-(مفاتیح الجنان ، (ص 363 از شیخ عباس قمى .)
5-تاریخ طبرى ، ج 2، ص 75.)
6-(فیض القدیر، (ج 4، ص 358.) و (كنز العمال) ، (ج 6، ص 156.)
7-(الاستیعاب ، (ج 2، ص 759.)
8-سوره احزاب ، آیه 10 - 13.
9-سوره احزاب ، آیه 22.
10-سوره توبه ، آیه 25 - 26.
11-سوره توبه ، آیه 27.
12-سوره احزاب ، آیه 15.
13-سوره صافات ، آیه 101.
14-سوره بقره ، آیه 207.
15-سوره مائده ، آیه 67.
16-سوره مائده ، آیه 3.
17-سوره طه ، آیه 90 و 91.


منبع:زندگی امام علی الهادی (علیه السلام)
نویسنده: باقر شریف قرشى

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)