شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

فضائل حضرت زینب کبری (سلام علیها)

0 نظرات 00.0 / 5

مقدمه

 

زینب علیها السلام به خوبی از قرآن آموخته بود، که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگی است . «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏» (7) ; «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند .» او عبادت‏ها و نماز شب‏های پدر و مادر را از نزدیک دیده بود . او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیة الی غد لقد نصلی لربنا اللیلة وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی احب الصلوة له وتلاوة کتابه وکثرة الدعاء والاستغفار (8) ; به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت ‏بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم . خدا خود می‏داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم .» در این جملات صحبت از ادای تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است . شب خیز که عاشقان به شب راز کنند - گرد در بام دوست پرواز کنند  - هر جا که دری بود به شب در بندند - الا در دوست را که شب باز کنند حضرت زینب علیها السلام نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت . امام سجاد علیه السلام فرمود: «ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف (9) ; عمه ‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‏نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می‏ کرد .» آن حضرت حتی در حساس‏ترین شب زندگی; شب هجران از حسین علیه السلام و برادران، تهجد و شب زنده داریش را ترک نکرد . از فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل شده است که فرمود: «واما عمتی زینب فانها لم تزل قائمة فی تلک اللیلة ای عاشرة من المحرم فی محرابها تستغیث الی ربها وماهدات لناعین ولا سکنت لنا زمرة (10) ; عمه‏ ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می‏کرد . در آن شب هیچ یک از ما نخوابید و صدای ناله ما قطع نشد .» امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده‏اش می‏فرماید: «یا اختاه لا تنسینی فی نافلة اللیل (11) ; خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن داردکه این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست‏یازیده است .

 


عفت و پاکدامنی

 


عفت و پاکدامنی، برازنده ‏ترین زینت زنان، و گران قیمت ‏ترین گوهر برای آنان است . زینب علیها السلام درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف یکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکة (12) ; مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد اما عفت می‏ورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشته‏ ای از فرشتگان باشد .» زینب کبری عفت‏ خویش را حتی در سخت‏ترین شرایط به نمایش گذاشت . او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت ‏بر عفت‏ خویش پای می‏فشرد . مورخین نوشته‏ اند: «وهی تستر وجهها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها (13) ; او صورت خود را با دستش می ‏پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود .» شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می‏گوید: ورثت زینب من امها /کل الذی جری علیها وصار /زادت ابنة علی امها /تهدی من دارها الی شر دار /تستر بالیمنی وجوها فان /اعوزها الستر تمد الیسار .«زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ‏ای برداشت که از خانه ‏اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را [در اسارت] با دست راست می‏ پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می‏کرد، از دست چپ هم بهره می‏برد .» و آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد می‏ آورد که «ا من العدل یا بن الطلقاء تحذیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن (14) ; ای پسر آزاد شده‏ های [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت‏های آنان را آشکار ساختی .»

 


ولایت مداری

 


قرآن بدون هیچ قید و شرطی در کنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و صاحبان امر، یعنی، ائمه اطهار علیهم السلام می‏دهد . «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم‏» (15) ; «از خداوند و رسول و اولو الامر اطاعت کنید .» زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم (16) را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و) . . . سر آمد است . او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود گفت: «روحی لروحک الفداء ونفسی لنفسک الوقاء (17) ; [ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد .» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند . از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتهامات و یاد آوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد . از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود: «وانی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة (18) ; لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در مجلس ابن زیاد (19) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی نمود . از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت‏بود; چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتی در لحظه‏ای که خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای یادگار گذشتگان . . . خیمه‏ ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود: «علیکن بالفرار; فرار کنید . (20) »
از این مهمتر در چند مورد، زینب علیها السلام از جان امام سجاد علیها السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود .
1- در روز عاشورا; هنگامی که امام حسین علیه السلام برای اتمام حجت، درخواست‏یاری نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد . زینب با سرعت‏حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع می‏گردد (21) .
2- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ‏ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولی زینب علیه السلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمی‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد . اگر می‏خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر کرد (22) .
3- زمانی که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر کرد، زینب علیها السلام آن حضرت را در آغوش کشید و با خشم فریاد زد: ای پسر زیاد! خون ریزی بس است . دست از کشتن خاندان ما بردار . و ادامه داد: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنی معه; به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد . اگر می‏خواهی او را بکشی مرا نیز با او بکش .» ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی، که دوست دارد من او را با علی بن الحسین بکشم . او را واگذارید . البته ابن زیاد کوچکتر از آن است که بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندی نیست، بلکه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است . اگر فقط مساله فامیلی و خویشاوندی بود، باید زینب علیها السلام جان فرزندان خویش را حفظ و آن‏ها را به میدان جنگ اعزام نمی‏کرد . آنکه قلبش از بلا سرشار بود /دخت زهرا زینب غمخوار بود /او ولایت را به دوشش می‏کشید /چون امام عصر او بیمار بود /با طنین خطبه ‏های حیدری /سخت او رسواگر کفار بود

 


روحیه بخشی

 


در مسافرت‏ها و نیز در حوادث تلخ، آن چه بیش از هر چیز برای انسان لازم است، روحیه و دلگرمی است . اگر انسان برای انجام کارهای مهم و حساس روحیه نداشته باشد، آن کار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شکست نیز مواجه شود . یکی از بارزترین اوصاف زینب علیها السلام روحیه بخشی اوست . او بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمی را برای تسلای بازماندگان ایفا کرد . پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیکوی زینب بیشتر ظهور کرد . او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، از گودی قتلگاه تا کوچه‏های تنگ و تاریک کوفه، از مجلس ابن زیاد تا ستمکده یزید، در همه جا فرشته نجات اسرا بود . /نه تنها زینب از دین یاوری کرد /به همت کاروان را رهبری کرد /به دوران اسارت با یتیمان /نوازش‏ها به مهر مادری کرد
او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که می‏گفت: «لا یجز عنک ما تری، فو الله ان ذلک لعهد من رسول الله الی جدک وابیک وعمک (23) ; [ای پسر برادر! ] آن چه می‏بینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت می‏باشد .»

 


صبر

 


یکی از بارزترین اوصاف انسان‏های کامل، صبر و بردباری در فراز و نشیب‏های روزگار و تلخی‏های دوران است . قرآن کریم در آیات متعددی به صابران بشارت داده (24) و پاداش‏های فراوان آن‏ها را یادآوری نموده است . زینب علیها السلام از این جهت در اوج کمال قرار دارد . در زیارتنامه آن حضرت می‏خوانیم: «لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء; ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند .» مخصوصا در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روی او خجل است . /خدا در مکتب صبر علی پرداخت زینب را / برای کربلا با شیر زهرا ساخت زینب را / بسان لیلة القدری که مخفی ماند قدر او / کسی غیر از حسین بن علی نشناخت زینب را /سلام بر تو ای کسی که صبر شد حقیر تو / ندیده بعد فاطمه جهان زنی نظیر تو
در مجلس ابن زیاد; آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب می‏پاشد و برای آزردن او می‏گوید: «کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک (25) ; کار خدا را با برادر و خانواده ‏ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض می‏خواهد بگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمی‏کند، گویی از قبل برای این شماتت ‏ها اندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است . او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا (26) ; جز زیبایی چیزی ندیدم .» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می‏ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت‏ها متعجب می‏شود و قدرت محاجه را از دست می‏دهد . /ای زینبی که محنت عالم کشیده‏ای /غیر از بلا و درد به عالم چه دیده‏ای؟ یارب زنی و این همه استواری و علو / چون زینب صبور مگر آفریده‏ای؟

 


ایثار

 


یکی دیگر از صفات حسنه انسان‏های برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است . امام علی علیه السلام فرمود: «الایثار اعلی الایمان (27) ; ایثار، بالاترین درجه ایمان است .» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان (28) ; ایثار برترین احسان است .» زینب مجلله در این صفت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است . او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان می‏خرد و در تمام صحنه‏ها، دیگران را بر خود مقدم می‏دارد . او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی‏کرد و آن را نیز به کودکان می‏داد . در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت . امام زین العابدین علیه السلام می‏فرماید: «انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیلة (29) ; عمه ‏ام زینب [در مدت اسارت]، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می‏دادند، بین بچه‏ها تقسیم می‏کرد، چون آن‏ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می‏دادند .» او سختی‏ها و تازیانه ‏ها را به جان خود می‏خرید و نمی‏گذاشت‏ بر بازوی کودکان اصابت کند . برای حفظ جان کودکانت در بر دشمن /به پیش تازیانه بازوی خود را سپر کردم

 


شجاعت و شهامت

 


از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می‏باشد . امام علی علیه السلام می‏فرماید: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم (30) ; خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می‏باشد .» سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است . زینب که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت‏شده است، از جاعت‏حیدری بهره‏مند است . او به «لبوة الهاشمیة (31) ; شیر زن هاشمی‏» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد می‏زند، توبیخشان می‏کند، تحقیرشان می‏کند، و از کسی هراسی به دل ندارد . او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد می‏زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه‏ای می‏نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او تحقیرش می‏کند، او را «فاسق‏» و «فاجر» معرفی می‏کند و می‏گوید: «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا (32) ; سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشت، و از پلیدی‏ها پاک نمود . همانا فقط فاسق رسوا می‏شود، و بدکار دروغ می‏گوید، و او غیر ما می‏باشد .» و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی‏ها و بد زبانی‏های او، شجاعت‏حیدری را به نمایش گذارده، چنین می‏گوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک (33) ; اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می‏دانم .» صدای زنده علی به صوت دلپذیر تو / اسیر شام بودی و یزید شد اسیر تو

 


فصاحت و بلاغت

 


هر خطیبی بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتی، باید بارها تمرین عملی انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانی و جسمانی کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏ای فصیح و بلیغ ادا کند . و مستمعین باید با او هماهنگ باشند و الا یارای سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به اینکه فصیح و بلیغ بگوید . زینب بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، و از نظر روانی داغ دار، آواره و تحقیر شده با کسانی سخن می‏گوید که نه تنها با او هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‏اند، با این حال صدای زینب بلند می‏شود که: «ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان . . .» سخنان زینب علیها السلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد . خزیم اسدی می‏گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنی را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران‏تر از او ندیدم، گویی زینب از زبان علی علیه السلام سخن می‏گفت . و همو می‏گوید: پیر مردی را در کنار خود دیدم که بر اثر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و می‏گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان‏ها و زنان شما نیکوترین زنان هستند . نسل شما بهترین نسلی است که نه خوار می‏گردد و نه شکست می ‏پذیرد (34) .

 

پی‏ نوشت‏ها:
1) شیخ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، (تهران، دار الکتب الاسلامیة) ج‏3، ص‏46 .
2) همان، ج‏3، ص‏210 .
3) همان، ج‏3، ص‏39 .
4) بقره/31- 32 .
5) کهف/65 .
6) شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، (تهران، علمیه اسلامیه، چاپ قدیم، 1331 ه . ش) ج‏1، ص‏298 .
7) ذاریات/56 .
8) محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج‏6، ص‏238 .
9) ریاحین الشریعه (پیشین)، ج‏3، ص‏62 .
10) همان، ج‏3، ص‏62 .
11) همان، ص 61- 62 .
12) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 466 .
13) جزائری، الخصائص الزینبیه، ص‏345 .
14) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ج‏45، ص‏134 .
15) نساء/59 .
16) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام .
17) الکوکب الدری، ج‏1، ص‏196 .
18) بحار الانوار (پیشین)، ج‏45، ص‏110- 111 .
19) همان، ج‏45، ص‏133 .
20) همان، ج‏45، ص‏58، ومعالی السبطین، ج‏2، ص‏88 .
21) بحار الانوار، (پیشین)، ج‏45، ص‏46 .
22) همان، ج‏45، ص‏61 .
23) همان، ج‏45، ص‏179 .
24) مثل بقره/155 و . . . .
25) بحارالانوار، (پیشین)، ج‏45، ص‏115- 116 .
26) همان، ص‏116 .
27) میزان الحکمة، ج‏1، ص‏4 .
28) همان .
29) ریاحین الشریعة، (پیشین)، ج‏3، ص‏62 .
30) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 182 .
31) زیارت نامه حضرت زینب علیها السلام .
32) بحار الانوار، ج‏45، ص‏154 و ص‏115 .
33) همان، ص‏134 .
34) همان، ج‏45، ص‏108 و ص‏110 .

 

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)