شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

نگاهی به معارف والای خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام اتلله علیها)

1 نظرات 05.0 / 5


مقدمه

 

 

زندگی کوتاه سرور زنان دو عالم‎ ‎سراسر بندگی بود و مورد رضایت حضرت حق؛ تا آنجا که رسول خدا (صلی الله علیه و اله) خطاب به پاره تنش فرمودند: «إن اللّه یغضب لغضبک و یرضى لرضاک» (همانا خداوند ازخشم تو خشمناک، و از خشنودی تو خشنود می‌شود).
 ایسنا: در تاریخ تولد فاطمه (سلام الله علیها) در بین علماى اسلام اختلاف است اما در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. مکان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏ اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطار‌ها می‌گفتند. رسول خدا (صلی الله علیه و اله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بار‌ها در آن فرشته وحى بر پیامبر نازل شد. این خانه بعد‌ها به صورت مسجد درآمد و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلی الله علیه و اله) و مکان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت.

عظمت و قداست مقام نورانی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) قابل درک نیست. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مقام بندگی و طاعت حضرت حق، الگویی است برای همه حق جویان و همه بشریت در هر رتبه و مقام معنوی، محتاج عنایت بانوی دو عالمند.

در این گزارش قصد داریم به مناسبت ولادت باسعادت بانوی عالمین حضرت صدیقه طاهره، بخشی از خطبه فدکیه ایشان را که در بر دارنده مطالب بسیار مهم برای انسانیت و به ویژه مسلمانان است بازگو کنیم چراکه متاسفانه این خطبه همانند خطبه غدیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنچنان که باید مورد توجه و مطالعه قرار نمی‌گیرد.

زندگی آن بانوی بزرگوار تمام مجاهدت بود. او در زمان حیات نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و بعد از آن، در زمان امامت حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با تمام وجود مدافع حریم نبوت و ولایت بوده و با

توجه به شرایط، به طرق گوناگون از دین خدا پاسداری می‌کردند. از جمله این موارد ایراد خطبه فدکیه در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.

 

 

نگاهی به خطبه بی‌نظیر فدکیه

 

 

پس از غصب فدک توسط خلیفه، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) این امر را مستمسک قرار داده و برای باز پس گیری فدک و در حقیقت بیان حقانیت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و آشکار کردن چهره واقعی غاصبان خلافت، به مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفته و در بین مهاجرین و انصار خطبه غرایی ایراد می‌فرمایند که سرشار از معارف الهی است.

این خطبه که به «خطبه فدکیه» مشهور است در حقیقت هم سند مظلومیت خاندان رسالت است و هم دفاعی همه جانبه از حریم ولایت و تلاشی برای جلوگیری از انحراف امت اسلامی.

 

 

رئوس مطالب و موضوعات خطبه فدکیه

 

 

• حمد و ثنای الهی و تبیین توحید ناب

• اشاره به نبوت و مقام قدسی حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله)

• بیان حکمت واجبات الهی

• یادآوری دوران جاهلیت و مجاهدت‌های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای هدایت امت

• بیان نقش حضرت علی (علیه السلام) در حوادث زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

• اشاره به رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و رویگردانی مردم از حق و پیروی از شیطان

• بازخواست حق از خلیفه و اقامه دلیل و برهان در این خصوص

• شکوه از انصار

• توجیه خلیفه برای غصب فدک و پاسخ مستدل حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

• اعتراف خلیفه به حقانیت سخنان حضرت صدیقه (سلام الله علیها)

• اتمام حجت با مردم و انذار به عاقبت این ستمگری

بخش‌هایی از سخنان زیبا و ارزشمند آن حضرت که در خطبه فدکیه مورد توجه قرار گرفته و می‌تواند برای امروز و فردای امت اسلامی راهگشا و عمل به آن‌ها موجبات سعادت آن‌ها را فراهم آورد، به اختصار بیان می‌شود.

 

 

بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مسیر رسالت در نگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

 

 

صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کلام خود را با حمد و سپاس خدائى که به ستایش و فضل و عزت و رفعت از همه کس سزاوار‌تر است آغاز می‌کنند و در ادامه به مساله بعثت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پدر بزرگوارشان می‌پردازند و می‌فرمایند «گواهى می‌دهم که پدرم حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده‏ اوست، که خداوند او را قبل از خلقتش اختیار نمود و قبل از بعثتش او را برگزید و پیش از انتخابش نام او را معرفى کرد. این انتخاب هنگامى بود که مردم در مخفیگاه غیب پنهان بودند و در پس پرده‏‌هاى هولناک مستور و به ‌‌نهایت عدم مقرون بودند. علت این اختیار آن است که خداوند به سرانجام کار‌ها آگاه و به حوادث روزگار احاطه دارد، و به زمان وقوع مقدرات عارف است. براى اتمام امر خود او را مبعوث گردانید و به قصد اجراى حکم خود او را برانگیخت و براى انفاذ مقدرات حتمى خود او را به پیامبرى اختیار نمود. آن‌حضرت مردم را دید که هر گروهى داراى دین مخصوص به خود است و به آتش‌هاى افروخته‏‌ى خود روى آورده و بُتان خود را پرستش می‌نمایند و با آنکه فطرتاً معرفت خدا را دارند، ولى منکر او هستند. آنگاه خداوند متعال به برکت پدرم حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله ظلمت‏‌ها را به نورانیت مبدل ساخت و از قلب‌ها قساوت را برطرف نمود و از دیده‏‌ها تحیر را زایل کرد و مطالب مبهم را براى همگان روشن نمود. آن حضرت دعوت الهى خود را با هدف هدایت مردم آغاز کرد و آنان را از گمراهى نجات داد، و از لجاجت‌ها آگاهى بخشید و آنان را به دینى محکم هدایت نمود و به راه مستقیم فراخواند. سپس خداوند عزوجل او را با رأفت و رحمت و اختیار به سوى خود خواند تا او را از خستگى این دنیا آسوده گرداند و سنگینى بار ناملایمات را از او بردارد و او را در احاطه‏‌ى ملائکه‏‌ى ابرار و رضوان پروردگار غفار و مجاورت ملک جبار قرار دهد. درود خدا بر پدرم پیام‏‌آور و امین وحى خدا و برگزیده و منتخب از خلق و مرضى او. درود و سلام و رحمت و برکات الهى بر او باد».

 

 

قرآن و اهل‏ بیت (علیه السلام) در خطبه فدکیه

 

 

نورچشمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خطاب به حاضران در مسجد از جمله مهاجرین و انصار ادامه می‌دهد «و ما یادگارانى هستیم که خداوند ما را نمایندگان خود بر شما قرار داده و به همراه ما کتاب ناطق الهى و قرآن صادق و نور تابناک و شعاع درخشنده‏‌اى است که دلیل‌هاى آن روشن و اسرار آیاتش ظاهر است و با ما دلیل و برهانى است که ظواهرش متجلى و استماع آن براى مردم همیشگى است (و ملال ‏آور نیست). پیروان او بخاطر آن مورد رشک دیگران هستند و تبعیت او بشر را به رضوان خدا سوق می‌دهد و گوش دادن به آن نجات را بدنبال می‌آورد. در او است بیان دلیل‌هاى نورانى الهى و پندهاى مکرر خداوند و واجباتى که تبیین شده و محرماتى که از آن منع گردیده و احکامى که کافى است و ادله‏‌اى که روشن است و کلماتى که شفابخش است و فضائلى که بدان دعوت شده و امورى که اجازه‏‌ى انجام آن داده شده و رحمتى که امید آن می‌رود و قوانینى که واجب شده است».

 

 

بدانید من فاطمه‌ام!

 

 

سپس فرمود: «اى مردم بدانید من فاطمه‏‌ام و پدرم محمد که فرستاده‏‌ى پروردگارتان و خاتم پیامبرانتان است. کلام اول و آخر من این است و در این مطلب اشتباه نمی‌کنم و آنچه که انجام می‌دهم گزاف نیست و سخن به دروغ نمی‌گویم. پس با گوشهاى شنوا و قلبهاى آگاه سخن مرا گوش کنید».

 

 

خطاب به پیامبر (صلی الله علیه وآله)

 

 

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این بخش از خطبه درد دلی با پدر بزرگوارشان می‌کنند سپس حضرت نظرى به مرقد پدر می‌افکند و بغض گلویشان را می‌فشرد و در ضمن ابیاتى از شعر چنین می‌فرمایند:

 «اى پدر! بعد از رحلت تو واقعه‏‌هاى بزرگ و قضایاى مشکلى واقع شد، که اگر تو شاهد آن بودى مصیبت برایمان بزرگ نمی‌آمد. ما همچون زمینى که باران فراوان را از دست دهد، تو را از دست دادیم و قوم تو فاسد شدند. پس شاهد آنان باش و غائب مباش و براى هر اهلى مزیت و برترى بر دیگر نزدیکان نزد خداى متعال است. آن هنگام که تو رفتى و خاک بین ما و تو حایل شد مردمانى کینه‏‌هاى خود را بر ما ظاهر نمودند. اکنون که تو از بین ما رفته‏‌اى و تمام زمین غصب شده مردم با چهره‏‌ى گرفته با ما روبرو می‌شوند و ما خوار شده‏‌ایم و بزودى در روز قیامت باعث ظلم خانواده‏ ى ما مى ‏فهمد که به کجا بازمی‌گردد. تو همچون ماه چهارده شبه و نورى بودى که از تو کسب نور می‌شد و کتابهاى آسمانى از طرف خدا با عزت بر تو نازل می‌شد و جبرئیل با آوردن آیات الهى با ما انس داشت و با رفتنت درِ تمام خیر‌ها را بستى. شهر من با آن وسعتش بر من تنگ شده و دو سبط تو خوار گشتند که در این براى من بلایى است. اى کاش قبل از رفتن تو مرگ با ما روبرو می‌شد هنگامى که تو از پیش ما رفتى و تلّى از خاک مانع از تو شد، ما مبتلا به مصیبت از دست رفتن عزیزى شدیم که هیچ محزونى از مردم چه عرب و چه عجم به رفتن چنین عزیزى مبتلا نشده است. پس هر اندازه که در این دنیا زندگى کنیم و تا زمانى که چشم‌هایمان باقى است براى تو با اشکى ریزان گریه می‌کنیم».

 

 

سپس این اشعار را درد دل کرد:

 

 

تا روزى که تو زنده بودى حمایت‏‌کننده‏‌اى داشتم و با آسودگى رفت و آمد می‌کردم و تو بال من و یاورم بودى، ولى امروز در برابر فردى ذلیل خاضع شده‏‌ام و از او فاصله می‌گیرم و به دست خود ستمگران را دور می‌کنم. در حالى که قُمرى از روى غصه، شبانه روى شاخه‏‌اى گریه می‌کند، من در روز روشن بر مصائبم اشک می‌ریزم.

 

 

با امامان کفر بجنگید!

 

 

بانوی دو عالم در ادامه یکسری توصیه‌ها و گله‌هایی که نشان از عمق آن‌ها دارد خطاب به حاضران می‌فرمایند «بعد از این سوابق، حال بعد از روشن شدن حق به کجا می‌روید و بعد از آنکه بیان شده بود و بعد از اعلان حق کجا آن را پنهان کردید؟ و چرا بعد از این اقدامات به گذشته‏‌ى خود رجوع نمودید و بعد از ایمان مشرک شدید و بعد از شجاعت ترسیدید از گروهى که بعد از پیمان بستنشان سوگندهاى خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد نمودند؟ با امامان کفر جنگ کنید که آنان پایبند به سوگند‌هایشان نمی‌باشند، تا شاید از کارهاى خود برگردند. آیا با گروهى که سوگندهاى خود را نادیده گرفتند و قصد بیرون نمودن رسول الهى را دارند کارزار نمی‌نمایید و حال آنکه آنان ابتدا شروع به جنگ نمودند؟ آیا از آنان هراس دارید؟ خداوند سزاوار‌تر است که از او بترسید اگر مؤمن هستید».

 

 

خوارى حق به دست مردم

 

 

 «آگاه باشید! بخدا قسم شما را می‌بینم که به زندگى راحت میل نموده‏‌اید و کسى که سزاوار منصب حل و فصل امور است از جایگاهش دور کرده‌اید و تن به راحتى در داده‏‌اید، و از جاى وسیع به جاى تنگ پناه آورده‏‌اید و از دین برگشتید و آنچه را که حفظ می‌کردید دور افکندید و چیزى را که به آسانى خورده بودید، برگرداندید. اگر شما و تمام کسانى که در زمین هستند کافر شوند، خداوند از همه‏‌ى آن‌ها بی‌نیاز است و خداوند سپاس شده است. آیا خبر کسانى که قبل از شما از قوم نوح و عاد و ثمود و اقوامى که بعد از اینان آمدند به شما نرسیده؟ قضایاى آنان را جز خدا نمی‌داند که رسولان الهى با بینات به سوى آن اقوام آمدند، ولى آنان دستهاى خود را در دهان خود گذارده و گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده‏‌اید کافریم و ما در آنچه ما را بسویش می‌خوانید در شک و تردید هستیم».

 

 

نفرین بر کسى که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را خوار کند

 

 

ایشان در بخشی دیگر از خطبه خود بر کسی که دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله) را خوار کند نفرین کرده و می‌فرمایند «من گفتم آنچه (باید می‌گفتم) گفتم در حالى که می‌دانم یارى نکردن وجودتان را فراگرفته و بی‌وفائى همچون لباسى بر قلبهاى شما پوشیده شده است. ولى این سخنان به خاطر بر لب رسیدن جانم بود و آه‏‌هایى بود که براى خاموش نمودن آتش غضبم کشیدم و سستى تکیه‏‌گاهم بود و ضعف یقین شما است و اظهار غصه‏‌ى سینه‏‌ام است که دیگر نتوانستم آن را مخفى کنم و براى اتمام حجت بود. پس شتر خلافت را بگیرید و با طناب، رَحْل آن را محکم به شکم آن ببندید، در حالى که کمر آن شتر مجروح شده و استخوان‌هایش شکسته و پا‌هایش ضعیف شده و کف پا‌هایش نازک گردیده و عیب آن همیشه باقى است. به غضب خداى جبار و ننگ ابدى علامت‏گذارى شده و پیوسته به آتش الهى روشن است. آتشى که بر قلب‌ها اثر می‌گذارد و در عمودهاى کشیده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام می‌دهید نزد خداوند محفوظ است و به زودى کسانى که ستم کردند می‌فهمند به کجا می‌روند.

 

 

من دختر پیامبرتان هستم!

 

 

و در ‌‌نهایت بند دل رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با امت پیامبر اتمام حجت می‌کند و از خدای متعال این گونه می‌خواهد «پروردگارا بین ما و قوم‏مان به حق حکم کن و تو بهترین حکم‏‌کننده هستى» و می‌فرماید «من دختر کسى هستم که شما را از عذاب شدیدى که در پیش دارید، ترسانید. پس همگى درباره‏‌ى من حیله بکار بندید و به تأخیر نیندازید! شما کار خود را بکنید که ما هم در کار خود هستیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم. پروردگارا بین ما و قوم‏مان به حق حکم کن و تو بهترین حکم‏‌کننده هستى و به زودى کفار خواهند دانست که عاقبت کار به نفع کیست و بگو عمل کنید که به زودى خدا و رسول و مؤمنین عملِ شما را می‌بینند و نامه‏‌ى اعمال هر انسانى را برگردن او آویخته‏‌ایم. بنابراین هرکس به اندازه‏‌ى ذره‏ اى عمل خیر انجام دهد نتیجه‏‌اش را می‌بیند و هرکس ذره‏‌اى عمل شر انجام دهد نتیجه‏‌اش را خواهد دید و گویا کار چنین مقدر شده است.

و در پایان باید گفت بدون تردید موافق و مخالف اذعان دارند که از جمله نکات برجسته و مهمی که در زندگی این بانوی الهی همچون خورشید می‌درخشد و مسیر سعادت را برای رهپویان طریق بندگی روشن می‌سازد «دفاع از حریم ولایت و امامت» است به طوریکه ایشان را» شهیده راه امامت «معرفی می‌کنند. آن حضرت با هر‎ ‎روشی به دفاع از امام زمان خویش پرداخت. ‏ زمانی با خطابه‌ای بی‌نظیر در پی استیفای حق حجت مظلوم خدا بود، زمانی با‎ ‎اشک و آه به مجاهدت در راه حق پرداخت و زمانی دیگر یک تنه در مقابل منافقین امت‎ ‎ایستاد و متحمل ‏ضربات و صدمات شدیدی شد که منجر به شهادت حضرتش شد.

 

 

منابع:

* «إرشاد القلوب شیخ مفید»

* «زندگانی حضرت زهرا (س)» - تألیف جناب آقای محمد روحانی

* «فاطمه زهرا (س)» - تالیف مرحوم علامه امینی

* الکافی ج۲- کتاب الحجه- باب مولد الزهراء فاطمة (س)

* «فاطمه زهرا (س) از ولادت تا شهادت» تألیف علامه سید محمد کاظم قزوینی

و...

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)