شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

زندگی نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها

0 نظرات 00.0 / 5


 
 
 
ولادت و خانواده

 

 

خدیجه (سلام الله علیها) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏ اى که ‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏ خانوادگى و نسبت‏ هاى ‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏ هاى عرب جاى داشت . این‏ خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .

خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏ بودند . پدرش خویلد بن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

 


اخلاق خدیجه (سلام الله علیها)

 

 

خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏ هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى ‏ورزیدند .

دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود . بى ‏تردید مى‏ توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) یاورى صادق بود .

 


آیا خدیجه (سلام الله علیها) قبل از پیامبر (صلی الله علیه وآله) ازدواج کرده بود ؟

 

 

معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوند فرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابى‏ هاله ‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.

هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذ رى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص شافى‏» آشکارا مى‏ گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه ‏مجلسى نیز تایید کرده است . او مى‏ نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏ بودند .

برخى از معاصران نیز چنین ادعا کرده‏ اند و براى اثبات ادعاى ‏خود کتابهایى نوشته ‏اند .

 


آشنایى با حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)

 

 

فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏ انداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وى‏ اجازه نمى ‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏ معنوى حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارت‏ همراه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏ دیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال ‏و مقامات معنوى پیامبر (صلی الله علیه وآله) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى ‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله) مطالبى شنیده بود . همه این‏ عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را به همسرى خودانتخاب کند .

 


ازدواج خدیجه (سلام الله علیها)

 

 

زفاف خدیجه با حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد(صلی الله علیه وآله)25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال ‏نقل مى‏ کند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت ‏سعى مى‏ کنند این سخن‏ را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مى‏دانند .

خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد ازدواج حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)و خدیجه ، عبدالله بن غنم به ‏آنها چنین تبریک گفت :

هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد

تزوجت‏ خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟

و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد

اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد

گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (صلی الله علیه وآله) است . محمد (صلی الله علیه وآله) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمد نش‏ بشارت داده‏ اند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .

رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى‏ آورد و او هدایت کننده وهدایت‏ شونده است .

 


احترام پیغمبر خدا ((صلی الله علیه وآله) ) به خدیجه سلام الله علیها

 

احترام حضرت محمد ((صلی الله علیه وآله) ) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .
خصال خدیجه (سلام الله علیها)

خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى ‏رود . او اولین زنى ‏بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏ بن ابى ‏طالب (علیه السلام) اولین ‏مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه ‏مند به‏ معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏ اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏ براى او بس که همسر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .

خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى ‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العاده‏ اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏ خواندند .

جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مى‏ کشید و همیشه از ورقه ‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه‏ هاى ‏نبوت مى ‏شد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم ((صلی الله علیه وآله) ) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند .

نمونه ‏اى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله

فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره

فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره

چنین است :اگر تمام نعمتهاى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشم ‏به چشم تو نیافتند .

دیگر خصوصیت ‏خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح‏ بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .

البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان ‏آن ناتوان است . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مى‏ فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏ خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»

چه مى‏ توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏ خدا (صلی الله علیه وآله)بود ؟ ! در تاریخ مى‏ خوانیم : «حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏ هاى ایشان‏ محزون و آزرده مى ‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏ کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏ دید مسرور مى‏ شد»

ذهبى مى‏ گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏ زنان کامل ، عاقل ، والا ، پاى‏ بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏ بود . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) کرارا او را مدح و ثنا مى‏ گفت‏ و بر سایر امهات مومنین ترجیح مى داد و از او بسیار تجلیل مى‏ کرد. به حدى که عایشه مى‏ گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (صلی الله علیه وآله)به‏ اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (صلی الله علیه وآله)بسیار او را یاد کرد .

 


درود خدا بر خدیجه سلام الله علیها

 

 

خدیجه کبربى چنان مقام والایى داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد . طبق روایتى از حضرت امام محمد باقر(صلی الله علیه وآله): پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئیل ‏فرمود : «آیا حاجتى دارى ؟»

جبرئیل عرض کرد : خواسته ‏ام این است که از طرف خدا و من به‏ خدیجه سلام برسانى‏»

در روایتى دیگر مى‏ خوانیم : روزى خدیجه به طلب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بیرون آمد . جبرئیل به‏ صورت مردى با وى رو به رو شد و از خدیجه احوال رسول ‏خدا (صلی الله علیه وآله)را پرسید . خدیجه نمى‏ توانست‏ بگوید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در کجا به سرمى ‏برد . او مى ‏ترسید این مرد از کسانى باشد که قصد کشتن پیغمبر(صلی الله علیه وآله) را دارد . وقتى که خدمت آن حضرت رسید و قصه باز گفت ،حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)فرمود : «آن جبرئیل بود و امر کرد که از خدا تو را سلام برسانم .»

 


نقش خدیجه سلام الله علیها در پیشبرد اسلام

 

 

وقتى حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه ‏پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله)انفاق کرد . او تمام اموال‏ خویش را به پیامبر (صلی الله علیه وآله)بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف‏رستادند . تا جایى که هنگام ارتحال ، پارچه‏ اى براى کفن نداشت .

ابن اسحاق جمله‏ا ى در شان خدیجه دارد که گویاى همکارى وصداقت او در پیشبرد اسلام است . او مى‏ گوید : «خدیجه یاور صادق‏ و با وفایى براى پیامبر (صلی الله علیه وآله)بود و مصیبت‏ها در پى رحلت‏ خدیجه ‏و ابوطالب بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) سرازیر شد .»

گویا این دو ، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، سدى بلند و مستحکم بودند .

این جمله ، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، شمشیرعلى (علیه السلام) ، و اموال خدیجه است از نهایت همکارى و صداقت‏ خدیجه ‏پرده بر مى‏ دارد .

 


فرزندان خدیجه سلام الله علیها

 

 

در تعداد فرزندان حضرت خدیجه ، میان مورخان اختلاف است . به‏ گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه ، شش فرزند بود .

1- هاشم . 2- عبدالله . به این دو «طاهر» و «طیب‏»مى‏ گفتند . . 3- رقیه . 4- زینب 5- ام کلثوم . 6- فاطمه .

رقیه بزرگترین دخترانش بودو زینب ، ام کلثوم و فاطمه به ‏ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت ‏پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، بدرود زندگى گفتند . ولى دخترانش ، نبوت پیامبر(صلی الله علیه وآله)را درک کردند .

گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (صلی الله علیه وآله)پس از بعثت ‏به دنیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)به‏ مدینه هجرت کردند .

 


وصیت‏ خدیجه سلام الله علیها

 

 

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (صلی الله علیه وآله)به عیادت وى رفت و فرمود : اى خدیجه ، «اما علمت ان الله‏قد زوجنى معک فى الجنه‏» ; آیا مى‏ دانى که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است ؟ !

آنگاه از خدیجه دل جویى و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .

چون بیمارى خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم  من در حق تو کوتاهى کردم ، مرا عفو کن .

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود : هرگز از تو تقصیرى ندیدم و نهایت تلاش‏ خود را به کار بردى . در خانه‏ ام بسیار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف کردى .

عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این ‏دختر باشید . و به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسى از زنان قریش به اوآزار برساند . مبادا کسى به صورتش سیلى بزند . مبادا کسى بر اوفریاد بکشد . مبادا کسى با او برخورد غیر ملایم و زننده‏ اى داشته‏ باشد .

اما وصیت‏ سوم را شرم مى‏ کنم برایت ‏بگویم . آن را به‏ فاطمه عرض مى ‏کنم تا او برایت ‏بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى‏ گوید : من از قبر در هراسم ; از تو مى‏خواهم مرا درلباسى که هنگام نزول وحى به تن داشتى ، کفن کنى .»

پس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(صلی الله علیه وآله)عرض کرد . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آن پیراهن را براى خدیجه‏ فرستاد و او بسیار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خدیجه ، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) غسل و کفن وى را به عهده گرفت . ناگهان جبرئیل درحالى که کفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض کرد : یا رسول ‏الله ، خداوند به تو سلام مى‏ رساند و مى ‏فرماید : «ایشان اموالش ‏را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده‏ بگیریم .»

 


وفات خدیجه (سلام الله علیها)

 

 

خدیجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و با همان پارچه‏ اى که جبرئیل ‏از طرف خداوند عزوجل براى خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسول‏خدا (صلی الله علیه وآله)شخصا درون قبر رفت ، سپس خدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاى خویش استوار ساخت . او بر خدیجه اشک‏ مى‏ ریخت ، دعا مى کرد و برایش آمرزش مى‏طلبید . آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون‏» واقع است .

رحلت‏ خدیجه براى پیغمبر (صلی الله علیه وآله) مصیبتى بزرگ بود ; زیرا خدیجه‏ یاور پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله)بود و به احترام او بسیارى به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)احترام مى‏ گذاشتند و از آزار وى خوددارى مى ‏کردند .

 


یاد خدیجه سلام الله علیها

 

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله)با این که بعد از رحلت‏حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازنانى چند ازدواج کرد ; ولى هرگز خدیجه را از یاد نبرد . عایشه ‏مى‏ گوید : هر وقت پیغمبرخدا (صلی الله علیه وآله)یاد خدیجه مى‏ افتاد ، ملول وگرفته مى ‏شد و براى او آمرزش مى‏ طلبید . روزى من رشک ورزیدم وگفتم : یا رسول الله ، خداوند به جاى آن پیرزن ، زنى جوان وزیبا به تو داد .

پیغمبر (صلی الله علیه وآله)ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست‏بر دست من زد وفرمود : خدا شاهد است‏خدیجه زنى بود که چون همه از من رومى‏گردانیدند ، او به من روى مى‏کرد ; و چون همه از من مى‏گریختند، به من محبت و مهربانى مى‏کرد ; و چون همه دعوت مرا تکذیب‏مى‏کردند ، به من ایمان مى‏آورد و مرا تصدیق مى‏کرد . در مشکلات‏زندگى مرا یارى مى‏داد و با مال خود کمک مى‏کرد و غم از دلم‏مى‏زدود .

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود : «وقتى خدیجه از دنیا رفت ،فاطمه کودکى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «یا رسول الله‏ امى‏» ; مادرم کجاست ؟

پیامبر (صلی الله علیه وآله) سکوت کرد . جبرئیل نازل شد و گفت : خدایت‏ سلام‏ مى‏ رساند و مى‏ فرماید : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در کاخ‏ طلایى که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند ،جاى دارد .

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)