چهل حديث از امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

1- پرهیز از جدال و شوخی :

«لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ»:
جدال مکن که ارزشت میرود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند.
(تحف العقول ص 486)

 

 

2- تواضع در نشستن :

«مَنْ رَضِیَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّی یَقُومَ»:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.
(تحف العقول ص 486)

 

 

3- هلاکت در ریاست و افشاگری :

«دَعْ مَنْ ذَهَبَ یَمینًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِیَ یَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْی وَ إِیّاکَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّیاسَةِ، فَإِنَّهُما یَدْعُوانِ إِلَی الْهَلَکَةِ»:
آن که را به راست و چپ رود واگذار! به راستی چوپان، گوسفندانش را به کمتر تلاشی گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش کرده و سخن پراکنی کنی و در پیریاست باشی، زیرا این دو، آدمی را به هلاکت میکشانند.

(الخرائج والجرائح: 449 ح35 وعن الدلائل فی کشف الغمّة: 3/206، 207)
 

 

4- گناهی که بخشوده نشود :

«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا تُغْفَرُ : لَیْتَنی لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراکُ فِی النّاسِ أَخْفی مِنْ دَبیبِ الَّنمْلِ عَلَی الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَةِ»:
از جمله گناهانی که آمرزیده نشود این است که (آدمی) بگوید: ای کاش مرا به غیر از این گناه مؤاخذه نکنند. سپس فرمود: شرک در میان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سیاه در شب تار نهانتر است.

 

 

5- نزدیکتر به اسم اعظم :

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ أَقْرَبُ إِلَی اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَیْنِ إِلی بَیاضِها»:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» به اسم اعظم خدا، از سیاهی چشم به سفیدی اش نزدیکتر است.

(عیون اخبار الرضا ج2، ص5، ح1)

 

 

6- دوستی نیکان و دشمنی بدان :

«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضیلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَیْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْیٌ عَلَی الْفُجّارِ»:
دوستی نیکان به نیکان، ثوابست برای نیکان. و دوستی بدان به نیکان، فضیلت است برای نیکان. و دشمنی بدان با نیکان، زینت است برای نیکان. و دشمنی نیکان با بدان، رسوایی است برای بدان.

(تحف العقول ، ص 517)

 

 

7- سلام نشانه تواضع :

«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ»:
از جمله تواضع و فروتنی، سلام کردن بر هر کسی است که بر او میگذری، و نشستن در پایین مجلس است.
(بحار الانوار 75/372)

 

 

8- خنده بیجا :

«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَیْرِ عَجَب»:
خنده بیجا از نادانی است.

(تحف العقول ص 487 - کافی  ج 2 ، ص 664)

 

 

9- همسایه بد :

«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأی حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأی سَیِّئَةً أَفْشاها.»:
از بلاهای کمرشکن، همسایه ای است که اگر کردار خوبی را بیند نهانش سازد و اگر کردار بدی را بیند آشکارش نماید.

(تحف العقول ، ص 517، بحار الانوار،ج75، ص372، ح11)

 

 

10- پندی گویا و جامع :

«أُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللّهِ وَ الْوَرَعِ فی دینِکُمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه وآله وسلم) صَلُّوا فی عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذا وَرَعَ فی دینِهِ وَ صَدَقَ فی حَدیثِهِ وَ أَدَّی الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌ فَیَسُرُّنی ذلِکَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لا تَکُونُوا شَیْنًا، جُرُّوا إِلَیْنا کُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.»:
«لَناحَقٌّ فی کِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهیرٌ مِنَ اللّهِ لا یَدَّعیهِ أَحَدٌ غَیْرُنا إِلاّ کَذّابٌ. أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ(صلی الله علیه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّیْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمْ السَّلامَ.»:
شما را به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و تلاش برای خدا و راستگویی و امانتداری درباره کسی که شما را امین دانسته نیکوکار باشد یا بدکار و طول سجود و حُسنِ همسایگی سفارش میکنم. محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) برای همین آمده است. در میان جماعت های آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آنها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت کنید. و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یک از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته میشود: این یک شیعه است، و این کارهاست که مرا خوشحال میسازد.
تقوای الهی داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتی، تمام دوستی خود را به سوی ما بکشانید و همه زشتی را از ما بگردانید، زیرا هر خوبی که درباره ما گفته شود ما اهل آنیم و هر بدی درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم. در کتاب خدا برای ما حقّی و قرابتی از پیامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده، احدی جز ما مدّعی این مقام نیست، مگر آن که دروغ میگوید.
زیاد به یاد خدا باشید و زیاد یاد مرگ کنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) سلام و تحیّت بفرستید. زیرا صلوات بر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنید و شما را به خدا میسپارم، و سلام بر شما.
 (بحارالانوار-جلد75 -صحفه 372 باب29)

 

 

11- اندیشه در کار خدا :

«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فی أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقتِ) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

(تحف العقول، ص448)

 

 

12- پلیدی خشم :

«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ»:
خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدی است.

(تحف العقول، ص‏581، کافى، ج‏2 ص‏303)

 

 

13- ویژگی های شیعیان :

«شیعَتُنا الْفِئَةُ النّاجِیَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاکِیَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَی الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَیَفْجُرُ لَهُمْ یَنابیعُ الْحَیَوانِ بَعْدَ لَظْیِ مُجْتَمَعِ النِّیرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ»:
پیروان ما، گروه های نجات یابنده و فرقه های پاکی هستند که حافظان (آیین) مایند، و ایشان در مقابل ستمکاران، سپر و کمک کار ما (هستند). به زودی چشمه های حیات (منجیِ بشریّت) بعد از گدازه توده های آتش! پیش از ظهور برای آنان خواهد جوشید.
(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص378، ط بیروت)

 

 

14- نا آرامی کینه توز :

«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ»:
کینه توز ، نا آرامترینِ مردمان است.
(
تحف العقول ، ص 519، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75، ص373، ط بیروت)

 

 

15- پارساترین مردم :

«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَی الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ»:
پارساترین مردم کسی است که در هنگام شبهه توقّف کند. عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک نماید. کوشننده ترین مردم کسی است که گناهان را رها سازد.
(تحف العقول ، ص 489)

 

 

16- وجود مؤمن :

«أَلْمُؤْمِنُ بَرَکَةٌ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَی الْکافِرِ»:
مؤمن برای مؤمن، برکت و بر کافر، اتمام حجّت است.
(تحف العقول، ص489)

 

 

17- محصول اعمال :

«إِنَّکُمْ فی آجال مَنْقُوصَة وَ أَیّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ یَأْتی بَغْتَةً، مَنْ یَزْرَعْ خَیْرًا یَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرًّا یَحْصِدُ نِدامَةً، لِکُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا یُسْبَقُ بَطیءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا یُدْرِکُ حَریصٌ ما لَمْ یُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِیَ خَیْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِیَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ»:
شما عمر کاهنده و روزهای برشمرده ای دارید، و مرگ به ناگهان می آید، هر کس تخم خیری بکارد به خوشی بِدْرَوَد، و هر کس تخم شرّی بکارد به پشیمانی بِدْرَوَد. هر که هر چه بکارد همان برای اوست. کُندکار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نیست در نیابد، هر که به خیری رسد خدایش داده، و هر که از شرّی رهد خدایش رهانده.

(تحف العقول ، ص 519)

 

 

18- شناخت احمق و حکیم :

«قَلْبُ الأَحْمَقِ فی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ»:
قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.

(تحف العقول ، ص 519)
 

 

19- تلاش برای رزق مقدّر :

«لا یَشْغَلْکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض»:
رزق و روزیِ ضمانت شده، تو را از کار واجب باز ندارد.

(حدیقة الشّیعة: ج 2، ص 194، وافى: ج 4، ص 177، ح 42.)

 

 

20- عزّتِ حقگرایی :

«ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إِلاّ عَزَّ»:
هیچ عزیزی حقّ را رها نکند، مگر آن که ذلیل گردد و هیچ ذلیلی به حقّ نیاویزد، مگر آن که عزیز شود.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

21- دوست نادان :

«صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ»:
دوست نادان، مایه رنج است.

(دانش نامه عقايد اسلامى: ج 2 ص 130 ح 1176)
 

 

22- بهترین خصلت :

«خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیْءٌ: أَلاِْیمانُ بِاللّهِ وَ نَفْعُ الاِْخْوانِ»:
دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

23- نتیجه جسارت بر پدر :

«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُوا إِلَی الْعُقُوقِ فی کِبَرِهِ»:
جرأت و دلیری فرزند بر پدرش در کوچکی، سبب عاقّ و نارضایتی پدر در بزرگی میشود.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

24- بهتر از حیات و بدتر از مرگ :

«خَیْرٌ مِنَ الْحَیاةِ ما إِذا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیاةَ وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ ما إِذا نَزَلَ بِکَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ»:
بهتر از زندگی چیزی است که چون از دستش دهی، از زندگی بدت آید، و بدتر از مرگ چیزی است که چون به سرت آید مرگ را دوست بداری.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

25- وابستگی و خواری :

«ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»:
چه زشت است برای مؤمن، دلبستگی به چیزی که او را خوار دارد.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

26- نعمت بلا :

«ما مِنْ بَلِیَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فیها نِعْمَةٌ تُحیطُ بِها»:
هیچ بلایی نیست، مگر این که در آن از طرف خدا نعمتی است.
(تحف العقول ، ص 520)

 

 

27- اکرام بدون افراط :

«لا تُکْرِمِ الرَّجُلَ بِما یَشُقُّ عَلَیْهِ»:
هیچ کس را طوری اکرام مکن که بر او سخت گذرد.
(27 همان، ص 489.)

 

 

28- ارزش پند پنهان :

«مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرًّا فَقَدْ زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَدْ شانَهُ»:
هر که در نهان، برادر خود را پند دهد او را آراسته، و هر که آشکارا برادرش را پند دهد او را کاسته.

(تحف العقول ، ص 520)

 

 

29- تواضع و فروتنی :

«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا یُحْسَدُ عَلَیْها»:
تواضع و فروتنی، نعمتی است که بر آن حسد نبرند.
(تحف العقول، ص489
، ص 520، ح 31 )

 

 

30- سختی تربیت نادان :

«رِیاضَةُ الْجاهِلِ وَ رَدُّ المُعْتادِ عَنْ عادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ»:
پرورش دادن نادان و ترک دادن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.

(تحف العقول ، ص 520)

 

 

31- شادی بی جا :

«لَیْسَ مِنَ الأَدَبِ إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الَْمحْزُونِ»:
اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است.
(تحف العقول، ص489)

 

 

32- جمال ظاهر و باطن :

«حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالُ ظاهر، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالُ باطِن»:
صورت نیکو، زیبایی ظاهری است، و عقل نیکو، زیبایی باطنی است.

(بحار الانوار ، ج 78، ص379)

 

 

33- کلید تمام گناهان :

«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فی بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْکَذِبَ»:
تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
(بحار الانوار، ج78، ص377)

 

 

34- چشم پوشی از لغزش و یادآوری احسان :

«خَیْرُ إِخْوانِکَ مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ وَ ذَکَرَ إِحْسانَکَ إِلَیْهِ»:
بهترین برادران تو کسی است که خطایت را نادیده گیرد و احسانت را یادآور شود.

(بحارالانوار: ج 71، ص 188، ح 15)

 

 

35- مدح نالایق :

«مَنْ مَدَحَ غَیْرَالمُسْتَحِقِّ فَقَدْ قامَ مَقامَ المُتَّهَمِ»:
هر که نالایقی را ثنا گوید، خود در موضعِ اتّهام قرار گیرد.
(بحار الانوار، ج 74، ص 105.)

 

 

36- راه دوست یابی :

«مَنْ کانَ الْورَعُ سَجِیَّتَهُ، وَ الْکَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ کَثُرَ صَدیقُهُ»:
کسی که پارسایی خوی او، و بخشندگی طبیعت او، و بردباری خصلت او باشد دوستانش بسیار شوند.
(تحف العقول: ص 489، س 17، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 24)

 

 

37- انس با خدا :

«مَنْ آنَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ»:
کسی که با خدا مأنوس باشد، از مردم گریزان گردد. 
(مسند الامام العسکری، ص287)

نکته: شاید برخی از خوانندگان برایشان سؤال (شبهه) پیش بیاید که چه طورممکنه کسی با ایمان باشه وازمردم گریزان ، اگراین طوربود پیامبر باید مردم گریزترین آدم روی زمین می شد.
این سؤال به طور تفصیل توسط علامه محمودی در کتاب « نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة» پاسخ داده شده است. وی در ذیل روایت امام عسکری (علیه السلام) که فرمودند «منْ آنَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»: کسی که با خدا مأنوس باشد، از مردم گریزان گردد.
می گوید: بحث انزوا و دوری و وحشت از مردم، ناظر به مجالس باطل، صرف اوقات در لهو و لعب، غفلت، جهالت و غیبت و کارهای حرام دیگر است. ایشان کلامی از ابن میثم بحرانی شارح نهج البلاغه در این باره می آورد که سودمند است. (نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة ج 8 ص 107)

 

 

38- خرابی مناره ها و کاخ ها :

«إِذا قامَ الْقائِمُ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَنائِرِ وَ الْمَقاصیرِ الَّتی فِی الْمَساجِدِ»:
هنگامی که قائم (علیه السلام) قیام کند، دستور به خرابی مناره ها و کاخ های مساجد دهد.
(الغیبة للشیخ الطوسی ، ص 133)

 

 

39- نماز شب، سیر شبانه :

«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
(مسند الامام العسکری، ص290)

 

 

40- ادبی بسنده :

«کَفاکَ أَدَبًا تَجَنُّبُکَ ما تَکْرَهُ مِنْ غَیْرِکَ»:
در مقام ادب برای تو همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود، از آن دوری کنی.

(مسند الامام العسکری، ص288)

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)