شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها ، روز دهم سال دهم بعثت

1 نظرات 03.0 / 5

در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت حضرت خدیجه سلام الله علیها بانوى فداكار و همسر بى نهايت مهربان حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج سالگى از دنيا رفت، و پيامبر (صلى الله عليه و آله) او را با دست مبارك خويش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد، و حزن در گذشت او پيامبر (صلى الله عليه و اله) را بسيار محزون ساخت كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) سال در گذشت حضرت حضرت خدیجه سلام الله علیها را «عام الحزن » سال اندوه نام نهاده است !

بلى خديجه همسر بى همتاى پيامبر (صلى الله عليه و آله) بانوئى كه از ثروت او اسلام رونق يافت و پشت پيامبر (صلى الله عليه و آله) راست شد، بايد سال در گذشتش را «عام الحزن » نام نهاد و مصيب پيامبر (صلى الله عليه و اله) شدت گرفت، زيرا كه پيامبر (صلى الله عليه و اله) مادر شايسته دخترش زهراى مرضيه را از دست داده و يارى همچون خديجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (1)

 

به خدا سوگند بهتر از خديجه را خدا به من عوض نداده

عايشه گفت:
 پيامبر (صلى الله عليه و آله) از خانه بيرون نمى رفت مگر آنكه خديجه سلام الله عليها را ياد مى كرد، و بر او به خوبى و نيكى مدح و ثنا مى نمود، روزى از روزها غيرت مرا فرا گرفت، گفتم:
او پيره زنى بيش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است،
پيامبر (صلى الله عليه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى خورد سپس فرمود:
نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده،
 او به من ايمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند،
 و تصديق كرد مرا، هنگامى كه مردم مرا تكذيب مى كردند
و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند،
و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان ديگر محروم فرمود، «يعنى خدا فاطمه را از او به من عنايت فرمود» (2)
 

زندگینامه حضرت خدیجه(سلام الله علیها)

حضرت خديجه سلام الله عليها مادر امت(3)

سخن از خديجه ، سخن از يك دنيا عظمت و پايدارى و استقامت درراه هدف است . به حق قلمفرسايى در باره كسى كه خداوند بر اوسلام و درود فرستاد ، بسى مشكل است . اما به مصداق «مالا يدرك كله لا يترك كله ،» به بررسى گوشه هايى از شخصيت و زندگى اين بزرگ بانو مى پردازيم :

 

ولادت و خانواده

خديجه (سلام الله علیها) 68 سال قبل از هجرت بدنيا آمد . خانواده اى كه خديجه را پرورش داد ، از نظر شرافت خانوادگى و نسبت هاى خويشاوندى ، در شمار بزرگترين قبيله هاى عرب جاى داشت . اين خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازكردار و گفتار خديجه پديدار بود .
خديجه از قبيله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قريش بودند . پدرش خويلدبن اسد قريشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

 

اخلاق خديجه (سلام الله علیها)

حضرت خدیجه سلام الله علیها در بين اقوام خود يگانه و ممتاز و ميان اقران كم نظيربود . او به فضيلت اخلاقى و پذيرايى هاى شايان بسيار معروف بود وبدين جهت زنان مكه به وى حسد مى ورزيدند .

دخترت خويلد در سجايا و كمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به حق ايشان كفو خوبى براى پيامبر (صلوات الله علیه و آله) بود . بى ترديد مى توان گفت كه اين سجايا و فضايل اخلاقى سبب شد تا خديجه براى همسرى پيامبراكرم (صلوات الله علیه و آله) شايسته شمرده شود . طبق روايات ، او براى پيامبراكرم (صلوات الله علیه و آله) ياورى صادق بود .

آيا خديجه (سلام الله علیها) قبل از پيامبر (صلوات الله علیه و آله) ازدواج كرده بود ؟

معروف است اولين كسى كه به خواستگارى خديجه آمد يكى ازبزرگان عرب به نام «عتيق بن عائذ مخزومى » بود . او پس ازازدواج با خديجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسيارى براى خديجه ارث گذاشت . پس از او «ابى هاله بن المنذر الاسدى » كه يكى ازبزرگان قبيله خود او بود ، با وى ازدواج كرد . ثمره اين پيوندفرزندى به نام «هند» بود كه در كودكى در گذشت . ابى هاله نيز پس از چندى ، وفات يافت و ثروت بسيار از خويش بر جاى نهاد.

هرچند اين مطلب كه پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) سومين همسر خديجه بود وجز عايشه با دوشيزه اى ازدواج نكرد ، نزد عامه و اهل تسنن معروف است; ولى مورد تاييد همگان نيست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم كوفى » ، «احمد بلاذرى » ، «علم الهدى » ، (سيدمرتضى) در كتاب «شافى » و «شيخ طوسى » در «تلخيص شافى » آشكارا مى گويند كه خديجه ،هنگام ازدواج با پيامبر ، «عذرا» بود .
 اين معنا را علامه مجلسى نيز تاييد كرده است .
او مى نويسد : «صاحب كتاب انوارو البدء» گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله ، خواهر خديجه بودند .
برخى از معاصران نيز چنين ادعا كرده اند و براى اثبات ادعاى خود كتابهايى نوشته اند .

 

آشنايى با حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله)

فضايل اخلاقى خديجه ، بسيارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب را به فكر ازدواج با وى مى انداخت . ولى خاطرات همسر پيشين به وى اجازه نمى داد شوهرى ديگر انتخاب كند . تا اينكه با مقامات معنوى حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) آشنا شد و آن دو غلامى كه براى تجارت همراه پيامبر (صلوات الله علیه و آله) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى كه از وى ديده بودند ، براى خديجه نقل كردند . خديجه فريفته اخلاق و كمال و مقامات معنوى پيامبر (صلوات الله علیه و آله) شد . البته او از يكى ازدانشمندان يهود و نيز ورقه بن نوفل ، كه از علماى بزرگ عرب وخويشان نزديك خديجه به شمار مى رفت ، در باره ظهور پيغمبرآخرالزمان و خاتم الانبيا (صلوات الله علیه و آله) مطالبى شنيده بود . همه اين عوامل موجب شد تا خديجه حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) را به همسرى خودانتخاب كند .

 

ازدواج خديجه

زفاف حضرت خدیجه سلام الله علیها با حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق يافت . در آن زمان ، حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) 25سال داشت و خديجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ايشان را 28 سال نقل مى كند . هرچند بعضى از مورخان اهل سنت سعى مى كنند اين سخن را رد كنند ; چون راوى آن محمد بن صائب كلبى از شيعيان است وآنها او را ضعيف مى دانند .
حضرت خدیجه سلام الله علیها به سبب علاقه به حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج كرد و تمام دارايى و مقام و جايگاه فاميلى خودرا فداى پيشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد ازدواج حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) و خديجه ، عبدالله بن غنم به آنها چنين تبريك گفت :

هنيئا مريئا يا خديجه قد جرت لك الطير فيما كان منك باسعد

تزوجت خير البريه كلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟

و بشر به البران عيسى بن مريم و موسى ابن عمران فيا قرب موعد

اقرت به الكتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد

گوارا باد بر تو اى خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و بابهترين خلايق ازدواج كردى . چه كسى در ميان مردم همانند محمد (صلوات الله علیه و آله) است . محمد (صلوات الله علیه و آله) كسى است كه حضرت عيسى و موسى به آمدنش بشارت داده اند و كتب آسمانى به پيامبرى او اقرار داشتند .
رسولى كه سر از بطحاء (مكه) در مى آورد و او هدايت كننده وهدايت شونده است .
 

احترام پيغمبر خدا (صلوات الله علیه و آله) به خديجه

احترام حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) به خديجه ، به خاطر عقيده و ايمان اوبه توحيد بود .
 

 

خصال خديجه (سلام الله علیها)

حضرت خدیجه سلام الله علیها از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مى رود . او اولين زنى بود كه به اسلام گرويد ; چنان كه على بن ابى طالب (علیه السلام) اولين مردى بود كه اسلام آورد . اولين زنى كه نماز خواند ، خديجه بود. او انسانى روشن بين و دور انديش بود . با گذشت ، علاقه مند به معنويات ، وزين و با وقار ، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسمانى بود . همين شرافت براى او بس كه همسر رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) بود و گسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت .

خديجه از كتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را «ملكه بطحاء» مى گفتند . از نظر عقل و زيركى نيزبرترى فوق العاده اى داشت و مهمتر اينكه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره » و «مباركه » و «سيده زنان » مى خواندند .
جالب اين است او از كسانى بود كه انتظار ظهور پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) مى كشيد و هميشه از ورقه بن نوفل و ديگر علما جوياى نشانه هاى نبوت مى شد . اشعار فصيح و پر معناى وى در شان پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مى كند .
نمونه اى از اشعار خديجه در باره پيامبراكرم (صلوات الله علیه و آله) چنين است :

فلواننى امسيت فى كل نعمه و دامت لى الدنيا و تملك الاكاسره
فما سويت عندى جناح بعوضه اذا لم يكن عينى لعينك ناظره

اگر تمام نعمتهاى دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هيچ ارزش ندارد زمانى كه چشم به چشم تو نيافتند .
ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراى شم اقتصادى و روح بازرگانى بود و آوازه شهرتش در اين امر به شام هم رسيده بود .
البته سجاياى اخلاقى حضرت خديجه چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است . پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) مى فرمايد : «افضل نساء اهل الجنه خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد ومريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم .»
 

چه مى توان گفت در شان كسى كه مايه آرامش و تسلاى خاطر رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) بود ؟ !
در تاريخ مى خوانيم :
«حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاى ايشان محزون و آزرده مى شدند ، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمى كرد مگرياد خديجه ; و هرگاه خديجه را مى ديد مسرور مى شد»

ذهبى مى گويد :
مناقب و فضايل خديجه بسيار است ; او از جمله زنان كامل ، عاقل ، والا ، پاى بند به ديانت و عفيف و كريم و ازاهل بهشت بود . پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) كرارا او را مدح و ثنا مى گفت و بر ساير امهات مومنين ترجيح مى داد و از او بسيار تجليل مى كرد. به حدى كه عايشه مى گفت : بر هيچ يك از زنان پيامبر (صلوات الله علیه و آله) به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر (صلوات الله علیه و آله)بسيار او را ياد كرد .

 

درود خدا بر خديجه

خديجه كبرى چنان مقام والايى داشت كه خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد . طبق روايتى از حضرت امام محمد باقر (صلوات الله علیه و آله) : پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئيل فرمود : «آيا حاجتى دارى ؟»
جبرئيل عرض كرد : خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برسانى »
در روايتى ديگر مى خوانيم : روزى خديجه به طلب رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) بيرون آمد . جبرئيل به صورت مردى با وى رو به رو شد و از حضرت خدیجه سلام الله علیها احوال رسول خدا (صلوات الله علیه و آله)را پرسيد . خديجه نمى توانست بگويد رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) در كجا به سرمى برد . او مى ترسيد اين مرد از كسانى باشد كه قصد كشتن پيغمبر(صلوات الله علیه و آله) را دارد . وقتى كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه باز گفت ،حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) فرمود : «آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خداتو را سلام برسانم .»
 

 

نقش حضرت خدیجه سلام الله علیها در پيشبرد اسلام

وقتى حضرت خديجه دريافت كه سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) انفاق كرد . او تمام اموال خويش را به پيامبر (صلوات الله علیه و آله) بخشيد و در راه نشر اسلام به مصرف رساند . تا جايى كه هنگام ارتحال ، پارچه اى براى كفن نداشت .
ابن اسحاق جمله اى در شان خديجه دارد كه گوياى همكارى وصداقت او در پيشبرد اسلام است . او مى گويد : «خديجه ياور صادق و با وفايى براى پيامبر (صلوات الله علیه و آله) بود و مصيبت ها در پى رحلت خديجه و ابوطالب بر پيامبر (صلوات الله علیه و آله) سرازير شد .»
گويا اين دو ، در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله)، سدى بلند و مستحكم بودند .
اين جمله ، معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (صلوات الله علیه و آله) ، شمشيرعلى (علیه السلام) ، و اموال خديجه است از نهايت همكارى و صداقت خديجه پرده بر مى دارد .
 

فرزندان حضرت خدیجه سلام الله علیها

در تعداد فرزندان حضرت خديجه ، ميان مورخان اختلاف است . به گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خديجه ، شش فرزند بود .
1- هاشم . 2- عبدالله . به اين دو «طاهر» و «طيب »مى گفتند . . 3- رقيه . 4- زينب 5- ام كلثوم . 6- فاطمه .
رقيه بزرگترين دخترانش بود و زينب ، ام كلثوم و فاطمه به ترتيب پس از رقيه قرار داشتند .
پسران خديجه پيش از بعثت پيامبر (صلوات الله علیه و آله) ، بدرود زندگى گفتند .
 ولى دخترانش ، نبوت پيامبر
(صلوات الله علیه و آله) را درك كردند .
گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (صلوات الله علیه و آله)پس از بعثت به دنيا آمدند و چندروز پس از پيامبر خدا (صلوات الله علیه و آله) به مدينه هجرت كردند .
 

وصيت خديجه

حضرت خديجه (سلام الله علیها) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (صلوات الله علیه و آله) به عيادت وى رفت و فرمود :
اى خديجه ، «اما علمت ان الله قد زوجنى معك فى الجنه » ;
 آيا مى دانى كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خديجه دل جويى و تفقد كرد ;
او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .
چون بيمارى حضرت خدیجه سلام الله علیها شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چندوصيت دارم :
من در حق تو كوتاهى كردم ، مرا عفو كن .
پيامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمود :
هرگز از تو تقصيرى نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردى .
در خانه ام بسيار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف كردى .
عرض كرد :
يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد .
 و به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره كرد .
 چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد .
 پس مبادا كسى از زنان قريش به اوآزار برساند .
 مبادا كسى به صورتش سيلى بزند .
 مبادا كسى بر اوفرياد بكشد .
مبادا كسى با او برخورد غير ملايم و زننده اى داشته باشد .

اما وصيت سوم را شرم مى كنم برايت بگويم .
 آن را به فاطمه عرض مى كنم تا او برايت بازگو كند .
 سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود :
«نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مى گويد :
 من از قبر در هراسم ; از تو مى خواهم مرا درلباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى ، كفن كنى .»

پس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلوات الله علیه و آله) عرض كرد .
 پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) آن پيراهن را براى خديجه فرستاد و او بسيار خوشحال شد .
 هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (صلوات الله علیه و آله) غسل و كفن وى را به عهده گرفت .
ناگهان جبرئيل درحالى كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد :
 يا رسول الله ، خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد :
 «ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهده بگيريم .»

 

وفات خديجه (سلام الله علیها)

خديجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد .
 پيغمبر خدا (صلوات الله علیه و آله)شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچه اى كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براى خديجه آورده بود ، كفن كرد .
 رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاى خويش استوار ساخت .
 او بر خديجه اشك مى ريخت ، دعا مى كرد و برايش آمرزش مى طلبيد .
 آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون » واقع است .
رحلت خديجه براى پيغمبر (صلوات الله علیه و آله) مصيبتى بزرگ بود ; زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا (صلوات الله علیه و آله) بود و به احترام او بسيارى به حضرت محمد(صلوات الله علیه و آله) احترام مى گذاشتند و از آزار وى خوددارى مى كردند .

 

ياد خديجه

رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) با اين كه بعد از رحلت حضرت خديجه (سلام الله علیها) بازنانى چند ازدواج كرد ; ولى هرگز خديجه را از ياد نبرد . عايشه مى گويد : هر وقت پيغمبرخدا (صلوات الله علیه و آله) ياد خديجه مى افتاد ، ملول وگرفته مى شد و براى او آمرزش مى طلبيد . روزى من رشك ورزيدم وگفتم : يا رسول الله ، خداوند به جاى آن پيرزن ، زنى جوان وزيبا به تو داد .

پيغمبر (صلوات الله علیه و آله) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد وفرمود : خدا شاهد است خديجه زنى بود كه چون همه از من رومى گردانيدند ، او به من روى مى كرد ; و چون همه از من مى گريختند، به من محبت و مهربانى مى كرد ; و چون همه دعوت مرا تكذيب مى كردند ، به من ايمان مى آورد و مرا تصديق مى كرد . در مشكلات زندگى مرا يارى مى داد و با مال خود كمك مى كرد و غم از دلم مى زدود .

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود :
 «وقتى خديجه از دنيا رفت ،فاطمه كودكى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «يا رسول الله امى » ; مادرم كجاست ؟
پيامبر (صلوات الله علیه و آله) سكوت كرد .
جبرئيل نازل شد و گفت : خدايت سلام مى رساند و مى فرمايد : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در كاخ طلايى كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند ،جاى دارد .  

 

پى نوشت ها :

1- اسد الغابه، مسار الشيعه، مفيد - نقل از رمضان در تاريخ.
2- اسد الغابه مسار الشيعه مفید - نقل از رمضان در تاريخ.
3- محمد محسن طبسى_ ماهنامه كوثرشماره

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)