شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

زندگی نامه امام رضا (ع) و شهادت ایشان

0 نظرات 00.0 / 5


علی بن موسی بن جعفر(ع) معروف به امام رضا (۱۴۸–۲۰۳ق) هشتمین امام مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی است. او، از سال ۱۸۳ق، به‌مدت بیست سال، امامت شیعیان را برعهده داشت و دورهٔ امامتش با خلافت هارون عباسی، محمدِ امین و مأمون عباسی هم‌زمان بود.


امام رضا(ع) در سال‌های واپسین عمرش به‌دستور مأمون، از مدینه به مَرْو در خراسان فراخوانده و ولیعهد مأمون شد. مورخان و عالمان شیعه ولایتعهدی امام رضا(ع) را مهم‌ترین رویداد سیاسی زندگی او می‌دانند و می‌گویند امام به‌اجبار مأمون، به این کار تن داده است.

با وجود این، برخی از تاریخ‌نگاران بر این باورند که ورود امام رضا(ع) به ایران تأثیر مهمی بر گسترش شیعه در آن داشته است؛ زیرا وی در ورود به ایران، در هر شهری، با مردم دیدار می‌کرد و به سؤالاتشان، برمبنای احادیث امامان پاسخ می‌گفت. همچنین با شرکت در جلسات مناظره با عالمان و ادیان و مذاهب مختلف و برتری علمی بر آنان، جایگاه علمی‌اش به‌عنوان امام شیعه برای مردم آشکار می‌شد.

در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی چون مسجد و قدمگاه، به‌نام امام رضا نام‌گذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و این را نشانهٔ تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران بر گسترش شیعه در این کشور می‌دانند.

حدیثی مشهور از امام رضا(ع) در سفر به ایران بیان شده که به نام سِلسِلةُالذَّهَب (زنجیرهٔ زرین) شناخته می‌شود؛ زیرا سلسلهٔ راویانش همه معصوم‌اند. او این حدیث قدسی را در نیشابور برای جمعی از عالمان آنجا بیان کرده است. در این حدیث، توحید قلعهٔ خدا معرفی شده که هرکه وارد آن شود در امان است. سپس آمده البته این شروطی دارد که من از جملهٔ آن‌ها هستم.

براساس دیدگاه بیشتر عالمان شیعه، امام رضا(ع) در ۵۵سالگی در طوس، به‌وسیلهٔ مأمون مسموم شد و به شهادت رسید و در بقعهٔ هارونیه در روستای سَناباد دفن شد. او تنها امام از میان امامان شیعه است که در ایران دفن شده است. حرم امام رضا در مشهد از مهم‌ترین زیارتگاه‌های شیعیان است. حرم فاطمهٔ معصومه، خواهر او نیز در ایران واقع شده که مشهورترین آرامگاه این کشور، پس از حرم رضوی شمرده می‌شود.

درباره امام رضا(ع)، کتاب‌‌های بسیار و آثار ادبی متعددی مثل، شعر، رمان و فیلم تولید شده است. برخی از آن‌ها بدین شرح است: کتاب اَلحیاةُ السّیاسیةُ لِلْامامِ الرّضا(ع)، نوشتهٔ سید جعفر مرتضی عاملی؛ کتاب اَلامامُ الرِّضا؛ تاریخٌ و دراسةٌ،‌ اثر سید محمدجواد فضل‌الله؛ کتاب حیاةُ الْامام علیِّ بنِ موسَی الرِّضا(ع)؛ دراسةٌ و تحلیلٌ، اثر باقر شریف قَرَشی؛ حکمت‌نامهٔ رضوی، از محمد محمدی ری‌شهری و همکاران؛ شعر «قطعه‌ای از بهشت»، اثر حبیب‌الله چایچیان؛ شعر «با آل‌علی هرکه در افتاد ورافتاد» اثر نسیم شمال و تابلوی ضامن آهو، اثر محمود فرشچیان.


علی بن موسی، مشهور به امام رضا(ع)، هشتمین امام شیعیان دوازده‌امامی است.[۱] پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان بود و مادرش کنیزی بود که از او با نام‌هایی نجمه یا تُکتَم یاد می‌شود.[۲]

در خصوص زمان ولادت و وفات امام رضا(ع)، اختلاف‌نظر است.[۳] از جملهٔ آن‌ها این است که او در در ۱۱ ذی‌الحجه یا ذوالقعده یا ربیع‌الاول سال ۱۴۸ یا ۱۵۳ق متولد شد و در آخرین روز ماه صفر یا ۱۷ یا ۲۱ رمضان یا ۱۸ جمادی‌الاول یا ۲۳ یا آخر ذوالقعدهٔ سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ یا ۲۰۶ق به شهادت رسید.[۴] به‌گزارش سید جعفر مرتضی عاملی، بیشتر عالمان و مورخان معتقدند امام رضا(ع) در سال ۱۴۸ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۲۰۳ق به شهادت رسید.[۵]

امام رضا(ع)، پس از شهادت پدرش، امام شیعیان شد. مدت امامت وی، بیست سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون عباسی، محمدِ امین و مأمون هم‌زمان شد.[۶]


القاب و کنیه‌ها

برای علی بن موسی، القابی چون رضا، صابر، رضی، وفی و زکی ذکر کرده‌اند.[۷] برپایهٔ حدیثی از کتاب اِعلام‌الوری، نوشتهٔ فضل بن حسن طبْرسی، امام کاظم(ع) لقب عالم آل‌محمد را هم دربارهٔ او به کار برده است.[۸] امام رضا را با القابی چون ضامن آهو،[۹] امام رئوف،[۱۰] غریبُ‌الغُرَبا،[۱۱] ثامن‌الحُجَج (هشتمین حجت)،[۱۲] ثامنُ‌الائمة (هشتمین امام)[۱۳] نیز می‌خوانند.

مشهور‌ترین لقب وی «رضا» است.[۱۴] سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق)، از عالمان اهل‌سنت گفته این لقب را مأمون، خلیفهٔ عباسی به او داد؛[۱۵] اما طبق حدیثی که شیخ صدوق، محدث شیعهٔ قرن چهارم قمری نقل کرده، امام جواد(ع) این سخن را نادرست شمرده و ملقب‌شدن پدرش به «رضا» را به این دلیل دانسته که او به خداوندی خدا در آسمان و نبوت پیامبر و امامت امامان در زمین راضی بود. در این حدیث، از امام جواد می‌پرسند دیگر امامان هم که این‌گونه بوده‌اند. پس چرا از بینشان پدر شما به «رضا» ملقب شده است؟ امام جواد پاسخ می‌دهد چون دوست و دشمن از او راضی بودند و این در خصوص هیچ‌یک از امامان دیگر صدق نمی‌کند.[۱۶]

کنیهٔ امام رضا ابوالحسن بوده است.[۱۷] طبق حدیثی که شیخ صدوق نقل کرده، امام کاظم(ع) این کنیه را که لقب خودش هم بوده، به او داده است.[۱۸] برای تمایز او از امام کاظم، به امام رضا ابوالحسن ثانی (دوم) نیز می‌گفتند.[۱۹] امام رضا کنیه‌های دیگری چون ابوعلی[۲۰] و ابومحمد[۲۱] هم داشته است.

همسر و فرزندان
همسر امام رضا(ع)، سَبیکهٔ نوبیّه [۲۲]یا خَیزُران[۲۳] نام داشت که مادر امام جواد(ع) بود.[۲۴] در منابع تاریخی و حدیثی، از همسر دیگری هم برای امام رضا سخن آمده و گفته شده دختر مأمون بوده است.[۲۵] به گزارش شیخ صدوق، پس از آن‌که مأمون، امام رضا(ع) را ولیعهد خود کرد، دخترش ام‌حبیب را به عقد او درآورد.[۲۶]

شیخ صدوق، شیخ مفید، ابن‌شهرآشوب و طبرسی نوشته‌اند امام رضا(ع) تنها یک فرزند داشته که امام جواد(ع) بوده است؛[۲۷] بااین‌حال، به‌نوشتهٔ سید محسن امین نویسندهٔ اَعیانُ‌الشیعه، در برخی از منابع، فرزندان دیگری هم برای او ذکر شده است.[۲۸]

در قزوین، آرمگاهی به نام امام‌زاده حسین وجود دارد که مستوفی، مورخ قرن هشتم قمری، او را فرزند امام رضا(ع) دانسته است؛[۲۹] البته کِیاء گیلانی، نسب‌شناس، نسب او را به جعفر طَیّار رسانده است.[۳۰] در برخی از منابع هم او برادر امام رضا(ع) خوانده شده است.[۳۱]

خواهران و برادران
ابراهیم، شاهچراغ ، حمزه، اسحاق از جمله برادران و فاطمهٔ معصومه و حکیمه از خواهران امام رضا(ع) هستند.[۳۲] از میان خواهران و برادران امام رضا(ع)، شناخته‌ترینشان فاطمهٔ معصومه است که عالمان شیعه جایگاه والایی برای او قائل‌اند و روایاتی درخصوص منزلت او و اهمیت زیارتش نقل می‌کنند.[۳۳] او در ایران و در قم دفن شده است. حرم حضرت معصومه را باشکوه‌ترین و مشهورترین آرامگاه ایران، پس از حرم امام رضا می دانند.[۳۴]

نص بر امامت امام رضا(ع)
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین می‌شود و یکی از راه‌های شناخت او، نص یعنی تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود است.[۳۵] در کتاب‌های حدیثی شیعه، احادیثی از امام کاظم(ع) وجود دارد که در آن‌ها به امامت امام رضا(ع) تصریح شده است. برای مثال، در کتاب‌های کافی، [۳۶] ارشاد، [۳۷] اِعلامُ‌الْوریٰ[۳۸] و بِحارُالْانوار، [۳۹] بخشی ویژهٔ نص بر امامت امام رضا وجود دارد که روایات مربوط در آن‌ها گرد آمده است.

برای نمونه، کلینی در روایتی آورده است داوود رَقّی از امام کاظم(ع) از امامِ پس از وی سؤال کرد و او با اشاره به امام رضا گفت: «این صاحب شما پس از من است.»[۴۰] شیخ مفید هم در حدیثی، از محمد بن اسحاق نقل کرده: «از امام کاظم پرسیدم آیا به من نمی‌گویی دینم را از چه‌کسی بگیرم؟ او پاسخ داد: از پسرم علی (امام رضا)؛ روزی پدرم (امام صادق) دست مرا گرفت و به نزد قبر پیامبر(ص) برد و فرمود: پسرم، خداوند فرموده من در زمین جانشینی قرار می‌دهم[۴۱] و خداوند وقتی قولی می‌دهد، به آن عمل می‌کند.»[۴۲]

دوران امامت
دورهٔ ابتدایی امامت امام رضا مصادف با خلافت هارون‌الرشید بود که امام کاظم را به قتل رسانده بود. به‌گفتهٔ پژوهشگران، هارون به‌علت نگرانی از پیامدهای قتل امام کاظم، مزاحم امام رضا نمی‌شد و ازاین‌رو وی آزادی بیشتری داشت و تقیه نمی‌کرد و به‌صورت آشکار، مردم را به امامت خود فرامی‌خواند.[۴۳] کلینی در کافی روایتی آورده که طبق آن محمد بن سِنان به امام رضا(ع) می‌گوید تو با دعوت آشکارت به امامت، خود را بر سر زبان‌ها انداخته و در معرض قتل انداخته‌ای. امام رضا پاسخ می‌دهد: «هما‌ن‌طور که پیامبر می‌گفت اگر ابوجهل مویی از سر من کم کند،شهادت بدهید که من پیامبر نیستم، من هم به شما می‌گویم اگر هارون مویی از سر من کم کند، شهادت بدهید که امام نیستم.»[۴۴]

شکل‌گیری واقفیه
به‌گفتهٔ رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، پس از شهادت امام کاظم(ع)، بنا به عللی چون وجود تقیه، فرصت‌طلبی برخی که اموالی از امام کاظم(ع) نزدشان بود و وجود برخی روایات نادرست، میان شیعیان دربارهٔ جانشین وی اختلاف پیش آمد.[۴۵] در این میان، فرقه‌ای در شیعه شکل گرفت که می‌گفت امام کاظم(ع) نمرده و مهدی موعود است. این گروه به واقفیه شهرت یافت.[۴۶] البته بیشتر اصحاب امام کاظم امامتِ امام رضا را پذیرفتند.[۴۷]


ولایتعهدی امام رضا(ع)

ولایتعهدی امام رضا(ع) را مهم‌ترین رویداد دورهٔ زندگی سیاسی او دانسته‌اند.[۴۸] این رویداد یکی از مسائل بحث‌برانگیز در تاریخ اسلام است که هم از نظر سیاسی و هم از نظر کلامی (منافات‌داشتن پذیرش ولایتعهدی با عصمت امام)[۴۹] اهمیت دارد.[۵۰]

به‌هرحال، به‌دستور مأمون، امام رضا از مدینه به مرو در خراسان، پایتخت حکومت مأمون انتقال داده شد. مأمون پیش از ولایتعهدی، خلافت را به امام پیشنهاد داد؛ ولی امام رضا به‌شدت از پذیرش آن خودداری کرد. سپس از او خواست ولیعهد شود و تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن آن، او را قتل می‌رساند. امام رضا هم به‌ناچار پذیرفت؛ اما شرط کرد که در امور حکومتی هیچ دخالتی نکند.[۵۱]

عالمان شیعه می‌گویند مأمون برای زیرنظرگرفتن امام رضا،[۵۲] خاموش‌کردن انقلاب علوی‌ها[۵۳] و مشروعیت‌بخشیدن به خلافت خود[۵۴] او را ولیعهد کرد. مأمون در ۷ رمضان سال ۲۰۱ق، مراسم ولایتعهدی را برگزار کرد و مردم و کارگزاران حکومت با امام بیعت کردند.[۵۵] از آن پس، به‌دستور مأمون، خطبه‌ها را به نام امام خواندند و سکه‌ها را به نامش ضرب کردند.[۵۶] می‌گویند امام رضا(ع) از موقعیت پیش‌آمده به‌نفع تشیع بهره برد و توانست بسیاری از معارف اهل‌بیت(ع) را برای عموم مردم بیان کند.[۵۷]

نماز عید فطر
ماجرای نماز عید فطر امام رضا(ع) در کتاب‌های حدیثی‌‌ای چون کافی و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا گزارش شده است.[۶۲] طبق این گزارش، پس از ولایتعهدی امام رضا، مأمون از او خواست نماز عید فطر را اقامه کند؛ اما او شرطش از پذیرش ولایتعهدی، مبنی بر دخالت‌نکردن در امور خلافت را به مأمون یاد آورد و آن را نپذیرفت؛ اما پس از اصرار مأمون، امام به او گفت پس من مانند رسول خدا و امام علی(ع) به نماز خواهم رفت و مأمون پذیرفت.[۶۳]

صبح روز عید، امام رضا(ع) غسل کرد، عمامه سفید بر سر بست و همراه با یارانش، با پای برهنه بیرون آمد و شروع به تکبیرگفتن کرد. سپس راه افتاد و مردم با او همراه شدند. هر ده قدم که برمی‌داشت می‌ایستاد و سه بار تکبیر می‌گفت. تمام شهر تحت تأثیر این رفتار امام، به گریه و ضجه افتاده بود. خبر به گوش مأمون رسید. فضل بن سهل، وزیر مأمون، به او گفت اگر رضا با این حالت به محل نماز برسد، مردم شهر با او همراه می‌شوند و برضد تو می‌شورند. مصلحت آن است که از او بخواهی تا برگردد. بدین ترتیب، مأمون کسی را نزد امام فرستاد و از او خواست برگردد. امام هم کفش‌هایش را پوشید و به خانه برگشت.[۶۴]

رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه، این داستان را یکی از دلایل تیرگی رابطهٔ مأمون با امام رضا(ع) دانسته است.[۶۵]

تأثیر امام رضا بر گسترش شیعه در ایران

امام رضا(ع) تنها امام از امامان شیعه است که در ایران دفن شده است.[۶۶] رسول جعفریان آمدن امام رضا به ایران را یکی از عوامل گسترش شیعه در این کشور می‌داند. او از شیخ صدوق نقل می‌کند که امام رضا در مسیر حرکتش از مدینه به مرو، در هر شهری از ایران که اقامت می‌گزید، مردم سراغش می‌آمدند و سؤالاتشان را از او می‌پرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آن‌ها را براساس احادیثی می‌داد که راویانِ سندشان امامان پیش از او تا امام علی(ع) و پیامبر(ص) بودند و همین ارجاع به امامان، از عوامل توسعهٔ تفکر شیعی بود.[۶۷]

به‌گفته وی، وجود امام در خراسان باعث آشنایی بیشتر مردم با شخصیت او به‌عنوان امام شیعیان شد و همین، علاقمندان شیعه را روزبه‌روز بیشتر کرد. او، جایگاه علمی امام و علوی‌بودن او را مهم‌ترین عامل در توسعهٔ مذهب شیعه در ایران می‌شمارد.[۶۸]

همچنین شرکت امام در مناظراتی که مأمون میان امام و مخالفانش در زمینه‌های امامت و نبوت برپا می‌کرد و برتری امام در آن‌ها شخصیت علمی امام را به مردم نشان می‌داد. یکی از شواهد در این زمینه حدیثی است که شیخ صدوق نقل کرده و طبق آن، به مأمون خبر دادند امام رضا جلسات کلامی برگزار می‌کند و مردم جذب او شده‌اند و مأمون دستور داد مردم را از جلسه امام بیرون کنند.[۶۹]

در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی همچون مسجد و حمام و قدمگاه، به‌نام امام رضا نام‌گذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و جعفریان این را از شواهد تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران در گسترش شیعه در این کشور می‌داند.[۷۰] از جملهٔ این بناها مسجد امام رضا در شهر اهواز، قدمگاه‌های منسوب به او در شهرهای مختلف همچون شوشتر، دزفول، یزد، دامغان و نیشابور و نیز حمام رضا در نیشابور است.[۷۱] او می‌نویسد هرچند ارتباط برخی از این مکان‌ها با امام رضا ممکن است درست نباشد، علاقهٔ شیعی مردم ایران را نشان می‌دهد.[۷۲]


صلوات خاصه امام رضا(ع)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کثِیرَةً تامَّةً زاکیةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کأَفْضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک
خدایا، درود فرست بر علی بن موسی الرّضا، امامِ پسندیدهٔ باتقوای بی‌عیب، و حجتت بر هرکه روی زمین و هرکه زیرِ آن است، آن راستگوی شهید؛ درودی بسیار و کامل و پاک و به‌هم‌پیوسته و پیاپی و درپی‌هم، مانند برترین درودی که بر یکی از اولیایت فرستاده‌ای.
ابن‌قولویه، کامل‌الزّیارات، ۱۳۵۶ش، ص۳۰۹.

نحوه شهادت

گزارش‌های متفاوتی در خصوص نحوهٔ شهادت امام رضا در دست است. سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشت: ۱۴۴۱ق) تاریخ‌پژوه، نوشته است عالمان شیعه، به‌جز اندکی، اتفاق‌نظر دارند که امام رضا به‌دستور مأمون به شهادت رسیده است. همچنین بسیاری از عالمان و مورخان اهل‌سنت هم معتقدند یا بیشتر احتمال می‌دهند که او به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است.[۷۳]

برپایهٔ کتاب تاریخ یعقوبی (تألیف: قرن۳ق)، مأمون از مرو به قصد رفتن به بغداد خارج شد و امام رضا را که ولیعهدش بود با خود همراه کرد.[۷۴] وقتی به طوس رسیدند، امام رضا بیمار شد و پس از سه روز، در قریه‌ای به نام نوقان درگذشت. همو می‌نویسد گفته شده علی بن هشام سردار مأمون، با انار امام را مسموم کرد.[۷۵] طبری، تاریخ‌نگار اهل‌سنت هم در تاریخش (تألیف: ۳۰۳ق) صرفاً گزارش کرده که امام در حال خوردن انگور بود که ناگهان جان باخت.[۷۶]

شیخ مفید متکلم و فقیه شیعه، در تصحیح‌الاعتقاد، با تردید، از کشته‌شدن امام رضا سخن گفته است؛ اما احتمال کشته‌شدن او را قوی دانسته است؛[۷۷] اما در کتاب دیگرش، الارشاد، روایتی نقل کرده که طبق آن، امام رضا، به‌دستور مأمون با آب انار مسموم شده است.[۷۸] شیخ صدوق هم روایاتی نقل کرده که برپایهٔ آن‌ها مأمون امام رضا را به‌وسیلهٔ انگور[۷۹] یا انار[۸۰] یا با هردو[۸۱] مسموم کرده است. برای اثبات شهادت او به روایت ما منّا إلا مقتولٌ شهیدٌ که بر شهادت همه ائمه دلالت دارد[۸۲] نیز استناد می‌شود.[۸۳]

حرم امام رضا (ع)

پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون، او را در باغ یا دارالامارهٔ حُمَید بن قَحطَبهٔ طائی از فرماندهان عباسی، نزدیک روستای سناباد دفن کرد. پیش از آن، هارون‌ خلیفهٔ عباسی، پدر مأمون در آنجا دفن شده بود و ازاین‌رو به بقعهٔ هارونیه شهرت داشت.[۸۴] امام رضا تنهاامامی است که در ایران دفن شده است.[۸۵]

نوشته‌اند در طول قرن‌ها، مزار امام رضا موردعلاقهٔ همه مسلمانان مناطق خراسان بوده و افزون بر شیعیان، اهل‌سنت نیز به زیارت او می‌رفتند.[۸۶]

آرامگاه امام رضا به‌تدریج به یکی از زیارتگاه‌های جهان اسلام و به‌ویژه شیعه تبدیل شد. زیارت امام رضا یکی از باورهای مهم در زندگی مردم است. محل دفن امام رضا به مَشهدُالرّضا شهرت یافت و امروزه شهر مشهد نامیده می‌شود. می‌گویند به‌علت استقبال فراوان به زیارت امام رضا، شهر مشهد دومین شهر زیارتی جهان شناخته می‌شود

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)