داستان نفرین حضرت نوح(ع) چه بود؟
یکی از وظایف پیامبران هدایت مستمر و همیشگی مردم است. حضرت نوح(علیه السلام) نیز از این وظیفه مستثنی نبود؛ اما علیرغم تلاش های پیگیر و شبانه روزی حضرت نوح(ع) اکثریّت مردم ایمان نیاوردند. خداوند خیال نوح(ع) را راحت کرد و دستور جدیدی به وی داد. توجّه فرمایید: «و َأُوحِیَ إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ» (۱)؛ (به نوح وحی شد که: جز آنها که [تاکنون] ایمان آورده اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد. پس، از کارهایی که می کردند؛ غمگین مباش).
این آیه در حقیقت پایان مرحله ارشاد و هدایت قوم، و آیه بعد آغاز مرحله دیگری از مأموریّت حضرت نوح(علیه السلام) است: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا و َوَحْیِنَا وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُّغْرَقُونَ» (۲)؛ (و [اکنون] در محضر ما و طبق وحی ما، کشتی بساز، و درباره آنها که ستم کردند با من سخن مگو [و شفاعت مکن] که [همه] آنها غرق شدنی هستند!).
کلمه «أَعْیُنِنَا»؛ (در برابر دیدگان ما) اشاره به این است که تمام تلاش ها و کوشش های تو در این زمینه در حضور ماست. بنابراین، با فکر راحت به کار خویش ادامه بده. طبیعی است این احساس که خداوند حاضر و ناظر است و محافظ و مراقب می باشد، هم به انسان توان و نیرو می بخشد و هم احساس مسئولیّت بیشتر.
در ضمن از کلمه «وحینا» استفاده می شود تمام صنایع ساخت بشر، اوّلین بار به وسیله وحی و با کمک پیامبران الهی ساخته شده است. سپس بشر آن را تکمیل کرده و توسعه بخشیده است. لذا کشتی نوح(علیه السلام) که می بایست ظرفیّت ۸۰ نفر انسان و موادّ غذایی لازم برای آنها را داشته باشد، و از هر حیوان یک جفت را در خود جای دهد همراه با غذای کافی برای حیوانات مختلف با کمک وحی الهی ساخته شد.
سومین مطلب قابل توجّه در این آیه شریفه اینکه شفاعت حساب و کتاب دارد. کسانی مشمول شفاعت می شوند که حدّاقل ارتباط خود را با خداوند حفظ کرده باشند؛ بدین جهت خداوند به پیامبرش یادآور می شود که درباره ظالمان و کافران که دعوتت را نپذیرفتند، شفاعت مکن و آنها باید همگی نابود شوند.
به هر حال حضرت نوح(علیه السلام) به امر پروردگار در وسط خشکی و در شهر کوفه یا منطقه دیگری که از دریا دور بود شروع به ساخت کشتی کرد. قوم لجوج و عنودِ نوح(ع) با مشاهده این صحنه بسیار تعجّب کرده و عکس العمل های متفاوتی نشان دادند.
توجّه فرمایید: «وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ» (۳)؛ (او مشغول ساختن کشتی بود؛ و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می گذشتند او را مسخره می کردند [ولی نوح] گفت: اگر ما را مسخره می کنید، ما نیز شما را همین گونه مسخره خواهیم کرد!).
می گویند: هر دسته از گروه های اشراف، نوعی استهزاء که مایه خنده و تفریح بود برای خود انتخاب کردند. یکی می گفت: ای نوح! مثل اینکه ادّعای پیامبریت نگرفت، آخرِ سر نجّار شدی! دیگری می گفت: کشتی می سازی بسیار خوب، دریایش را هم بساز! آیا هیچ آدم عاقلی دیده ای در وسط خشکی، کشتی بسازد!؟ بعضی دیگر شاید می گفتند: اُوه، کشتی به این بزرگی برای چه می خواهی؟ لااقل کوچک تر بساز، که اگر بخواهی به سوی دریا بکِشی، برای تو ممکن باشد!
کار آدم های نادانِ مغرور، مسخره کردن است و بی شک این کار نشانه نادانی است. تو چه می دانی؟ شاید کسی را که مسخره می کنی مقامش از تو بالاتر و برتر باشد و در نزد پروردگار اجر و قُرب بیشتری داشته باشد.
امّا حضرت نوح(علیه السلام) به استهزاء آنها توجّهی نکرد و ضمن ادامه کار با جدّیت تمام، آنها را تهدید به مقابله به مثل کرد، که اگر شما بی جهت ما را مسخره می کنید، ما در آینده به حقّ شما را مسخره خواهیم کرد و به زودی خواهید دانست که عذاب خوارکننده به سراغ چه کسی خواهد آمد، و مجازات جاودان از آن چه کسانی خواهد بود.
بالأخره حضرت نوح(علیه السلام) آن مردمِ مشرکِ کافرِ ناسپاس را نفرین کرد و فرمود: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً * إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً کَفَّاراً» (۴)؛ (پروردگارا! هیچ کس از کافران را بر روی زمین باقی مگذار! چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز نسلی فاجر و کافر به دنیا نمی آورند!).
سؤال: آیا نفرین نوح پیامبر(علیه السلام) از روی عصبانیّت و انتقام بود، یا بر اساس حکمت و در راستای هدایت و ارشاد مردم صورت گرفت؟
جواب: از آیه دوم استفاده می شود که نفرین آن حضرت از روی خشم و غضب و کینه و انتقام نبود؛ بلکه از سر رحمت و حکمت بود، چرا که آنها هم خودشان فاسق بودند و هم نسلشان انسان های فاسقی می شدند و خداوندِ حکیم جمعیّتی را زنده نگه می دارد که فایده ای داشته باشند و آنها هیچ فایده ای حتّی برای خودشان هم نداشتند و لذا حضرت نوح(علیه السلام) آنها را نفرین کرد، و با این نفرین در حقیقت حکمت خدا را بیان نمود.
ضمناً نفرین آن حضرت اختصاص به قومش ندارد؛ بلکه شامل هر جمعیّت و قومی که گمراه و فاسد شوند و سعی در گمراه ساختن بندگان خدا داشته باشند می شود؛ زیرا در کار خداوند تبعیض نیست، بلکه بر اساس حکمت است.
به هر حال خداوند نفرین پیامبرش را اجابت کرد و فرمان عذاب صادر شد؛ امّا نه به لشکر زمین و آسمان، بلکه این مأموریّت به آب که مایه حیات است داده شد. توجّه فرمایید: «فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ * وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْمَاءُ عَلَی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ» (۵)؛ (این هنگام درهای آسمان را با آبی فراوان و بی وقفه گشودیم؛ و زمین را شکافتیم و چشمه های زیادی بیرون فرستادیم؛ و این دو آب برای هدفی که مقدّر شده بود درآمیختند!).
هنگامی که نشانه های عذاب آشکار گشت نوح(علیه السلام) نگاه کرد دید از تنور هم چشمه ای ظاهر شده و آب فوران می کند. نزول باران های پی در پی آسمان از یک سو و جوشش تمام چشمه ها و آب های زیرزمینی از سوی دیگر، دریای عظیم و وحشتناکی ایجاد کرد که برای نجات از آن چاره ای جز سوار شدن بر کشتی نبود. لذا خداوند متعال، حضرت نوح(ع) و مؤمنان به وی را، از هر حیوانی یک جفت را سوار بر کشتی کرد و نجات داد و بقیّه همگی گرفتار طوفان شده، و در آب غرق شدند. (۶)
پی نوشت:
(۱). سوره هود، آیه ۳۶.
(۲). همان سوره، آیه ۳۷.
(۳). همان سوره، آیه ۳۸.
(۴). سوره نوح، آیه ۲۶ و ۲۷.
(۵). سوره قمر، آیه ۱۱ و ۱۲.
(۶). گردآوری از کتاب: داستان یاران، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۱۷۰.

