شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

مولود کعبه

1 نظرات 05.0 / 5

 

مولود کعبه

بنا به نوشته مورخین ولادت حضرت على (علیه السلام) در روز جمعه 13 رجب در سال سیام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بی سابقه ‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا به وقوع پیوست، محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آن که حریم کعبه کاشانه تست   بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏
گر مولد تو به کعبه آمد چه عجب‏   اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر و مادری موحد پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على (علیه السلام) از هر دو طرف هاشمى نسب است. (2)
اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان به سادگى و به طور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات کرده و تقاضا می‎نمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا به این کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى می‎دید و گوئى از ملکوت اعلى به وى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.
شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از عبدالعزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین در حالی که نه ماه به او آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من به تو و بدانچه از رسولان و کتاب ها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان، یزید بن قعنب گوید ما به چشم خود دیدیم که خانه کعبه از پشت (مستجار) شکافت و فاطمه به درون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار به هم بر آمد چون خواستیم قفل در خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در روى دست داشت گفت من بر همه زن هاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را به دست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد (و هنگامی که در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه ‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأدیبش کردم و او را به غامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بت ها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه ‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسی که او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)
فضیلتی منحصر به فرد و چنین افتخار منحصر به فردى که براى على (علیه السلام) در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده به دست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:
«وَ لَمْ یُولَدْ قَطُّ فِی بَیْتِ اللَّهِ تَعَالَى مَوْلُودٌ سِوَاهُ لَا قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ وَ هَذِهِ فَضِیلَةٌ خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا إِجْلَالًا لِمَحَلِّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ وَ إِعْلَاءً لِقَدْرِهِ» (4) ؛ یعنى پیش از آن حضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على (علیه السلام) اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.
در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آن حضرت به على چنین نوشته شده است که چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت به سینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و به سوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.

یا رَبِّ رَبِّ اَلْغَسَقِ اَلدَّجِیِّ   وَ اَلْقَمَرِ اَلْمُبْتَلِجِ اَلْمُضِیِّ
بَیِّنْ لَنَا مِنْ حُكْمِكَ اَلْمَقْضِیِّ   مَا ذَا تَرَى لِی فِی اِسْمِ ذَا اَلصَّبِیِّ (5)

هاتفى ندا کرد:

خُصِّصْتُمَا بِالْوَلَدِ اَلزَّكِیِّ   وَ اَلطَّاهِرِ اَلْمُطَهَّرِ اَلرَّضِیِّ
إِنَّ اِسْمَهُ مِنْ شَامِخٍ عَلِیٍّ   عَلِیٌّ اُشْتُقَّ مِنَ اَلْعَلِیِّ (6)

علماى بزرگ اهل سنت نیز در کتب خود به همین مطلب اشاره کرده‏اند و محمد بن یوسف گنجى شافعى با تغییر چند لفظ و کلمه در کفایة الطالب چنین می‎نویسد که در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و این دو بیت را گفت.

یا اهل بیت المصطفى النبى   خصصتم بالولد الزکی
ان اسمه من شامخ العلى   على اشتق من العلى (7)

و در بعضى روایات آمده است که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل (پیش از این که بوسیله نداى غیبى نام او على گذاشته شود) نام کودک را حیدر نهاد و هنگامی که او را قنداق کرده به دست شوهر خود می‎داد گفت: خذه فانه حیدرة و به همین جهت آن حضرت در غزوه خیبر به مرحب پهلوان معروف یهود فرمود:

انا الذى سمتنى امى حیدرة   ضرغام اجام و لیث قسورة (8)

و چون نام آن حضرت على گذاشته شد نام حیدر جزو سایر القاب بر او اطلاق گردید و از القاب مشهورش حیدر و اسدالله و مرتضى و امیرالمؤمنین و اخو رسول الله بوده و کنیه آنجناب ابوالحسن و ابوتراب است.
همچنین خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نیز از روایات گذشته معلوم میشود که آنها در جاهلیت موحد بوده و براى تعیین نام فرزند خود به درگاه خدا استغاثه نموده‏اند، فاطمه بنت اسد براى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) به منزله مادر بوده و از اولین گروهى است که به آن حضرت ایمان آورد و به مدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اکرم (صلى الله علیه و آله) پیراهن خود را براى کفن او اختصاص داد و به جنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود. (9)
و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) به او ایمان آورده و چون شیخ و رئیس قریش بود لذا ایمان خود را مصلحة مخفى مینمود، در امالى صدوق است مردى به ابن عباس گفت اى عموزاده رسولخدا مرا آگاه گردان که آیا ابوطالب مسلمان بود؟ گفت چگونه مسلمان نبود در حالی که می‎گفت:
«وَ قَدْ عَلِمُوا أَنَّ اِبْنَنَا لاَ مُكَذَّبٌلَدَيْنَا وَ لاَ يُعْبَأُ بِقَوْلِ اَلْأَبَاطِلِ»
یعنى مشرکین مکه دانستند که فرزند ما محمد (صلى الله علیه و آله) نزد ما مورد تکذیب نیست و به سخنان بیهوده اعتناء نمیکند مثل ابوطالب مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را در دل مخفى نگه می‎داشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو ثواب به آنها داد، حضرت صادق (علیه السلام) هم فرمود مثل ‏ابوطالب مثل اصحاب کهف است که در دل ایمان داشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو پاداش (یکى براى ایمان و یکى براى تقیه) به آنها داد. (10)
اشعار زیادى از ابوطالب در مدح پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) مانده است که اسلام وى از مضمون آنها کاملا روشن و هویداست چنانکه به آن حضرت خطاب نموده و گوید:

وَدَعَوْتَنِي وَ ذَكَرْتَ أَنَّكَ نَاصِحِي   فَلَقَدْ صدَقْتَ وَ كُنْتَ قَبْلُ أَمِيناً
وَ ذَكَرْتَ دِيناً قَدْ عَلِمْتُ بِأَنَّهُ   مِنْ خَيْرِ أَدْيَانِ الْبَرِيَّةِ دِينا (11)

به حضرت صادق عرض کردند که (اهل سنت) گمان کنند که ابوطالب کافر بوده است فرمود دروغ گویند چگونه کافر بود در حالی که میگفت:
«أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً. نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ‌» (12)
شیخ سلیمان بلخى صاحب کتاب ینابیع المودة درباره ابوطالب گوید:
و حامى النبى و معینه و محبه اشد حبا و کفیله و مربیه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابیاتا کثیرة و شیخ قریش ابوطالب. (13)
یعنى ابوطالب که رئیس و بزرگ قریش بود حامى و کمک پیغمبر (صلى الله علیه و آله) بود و او را بسیار دوست داشت و کفیل معیشت و مربى آن حضرت بود و به نبوتش اقرار و به رسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زیادى سروده است. (درباره اثبات ایمان ابوطالب مطالب زیادى در کتب دینى ‏نوشته شده و کتاب‎هاى مستقلى نیز مانند کتاب ابوطالب مؤمن قریش به رشته تألیف در آمده است) .
بارى ولادت على (علیه السلام) در اندرون کعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشید و شعراى عرب و عجم در این مورد اشعار زیادى سروده‏اند که در خاتمه این فصل به چند بیت از سید حمیرى ذیلا اشاره میگردد.

ولدته فى حرم الاله امه‏   و البیت حیث فنائه و المسجد
بیضاء طاهرة الثیاب کریمة   طابت و طاب ولیدها و المولد
فى لیلة غابت نحوس نجومها   و بدت مع القمر المنیر الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله   الا ابن امنة النبى محمد (14)

‏مادرش او را در حرم خدا زائید در حالی که بیت و مسجدالحرام آستانه او بود.
آن مادر نورانى که لباس‎هاى پاکیزه به تن داشت و خود پاکیزه بود و مولود او و محل ولادت نیز پاکیزه بود.
در شبى که ستاره‏هاى منحوسش ناپیدا بوده و سعیدترین ستاره به همراه ماه پدید آمده بود .
قابله ‏هاى (دنیا) هیچ مولودى را مانند او لباس نپوشاینده ‏اند (یعنى هرگز مولودى مانند او بدنیا نیامده) به جز پسر آمنه محمد پیغمبر (صلى الله علیه و آله).

پی نوشت ها:
(1) حبشی هاى فیل سوار که به اصحاب فیل سوار که به اصحاب فیل مشهورند تحت فرماندهى ابرهه براى ویران کردن کعبه به مکه آمده بودند که خداوند همه آنها را هلاک نمود و خود ابرهه نیز آخرین نفر بود که به هلاکت رسید چنانکه در قرآن کریم فرماید: (ألم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل؟) اعراب حجاز آن سال را مبارک شمرده و نامش را عام الفیل گذاشتند و ولادت نبى اکرم نیز در همان سال بوده است تا 71 سال پس از آن واقعه یعنى تا سال 18 هجرى عام الفیل مبدأ تاریخ مسلمین بود ولى در سال مزبور که ششمین سال خلافت عمر بود به راهنمائى حضرت امیر از عام الفیل صرفنظر و سال هجرت نبوى مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت.
(2) ابوطالب پیش از ولادت على (علیه السلام) داراى سه پسر دیگر هم بود که به ترتیب عبارتند از طالب، عقیل، جعفر.
(3) امالى صدوق مجلس 27 حدیث 9ـ روضة الواعظین جلد 1 ص 76ـ بحار الانوار جلد 35 ص 8 ـ کشف الغمه ص 19
(4) فصول المهمه ص 14
(5) اى پروردگار صاحب شب تاریک و ماه نور دهنده از حکم مقضى خود براى ما آشکار کن که اسم این کودک را چه بگذاریم.
(6) شما دو نفر (ابوطالب و فاطمه) اختصاص یافتید به فرزند پاکیزه و برگزیده و پسندیده پس نام او على است و على از نام خداوند على الاعلى مشتق شده است.
(7) ینابیع المودة باب 56 ص 255ـ کفایة الطالب ص 406
(8) من آن کسم که مادرم نام مرا حیدر نهاد، شیر بیشه‏ام چنان شیرى که زورمند و پنجه افکن باشد.
(9) اعلام الورىـ اصول کافى جلد 2 ابواب تاریخ امالى صدوق مجلس 51 حدیث 14
(10) امالى صدوق مجلس 89 حدیث 12 و 13ـ روضة الواعظین جلد 1 ص 139
(11) بحارالانوار جلد 35 ص 124ـ مرا(بدین خود) دعوت کردى و من دانستم که یقینا تو خیر خواه منى و تو از این پیش راستگو و امین بودى و دینى را به مردم عرضه داشتى که آن بهترین ادیان است.
(12) اصول کافى جلد 2 باب ابواب التاریخ ـ آیا ندانستید که ما محمد(ص) را مانند موسى به پیغمبرى یافتیم که در کتابهاى گذشته نامش نوشته شده است.
(13) ینابیع المودة باب 52 ص 152
(14) روضة الواعظین جلد 1 ص 81

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)