احادیثی از امام جواد (علیه السلام)
احادیثی از امام جواد (علیه السلام)
«الثِّقَةُ بِاللّه ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ»
«اعتماد به خدا بهاى هر کالاى گرانبها و نردبان صعود به هر درجه بلندى است.»
تکیه گاه مؤمن، قدرت بیکران و مستقل خداى سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت دیگران. حدیث توکل
مادر امام هادی:
امام جواد (علیه السلام) فرمود: «بابى ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فداى پسر برترین کنیزان که از اهالى نوبه و پاکسرشت است. در روایت اخیر صریحا فرزند به مادر نسبت داده شده است که بر صدقا دعاى ما گواهى میدهد.
امام جواد درباره مادرش سمانه فرمود:
«ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقى و هى من الجنه لا یقربها الشیطان ماردو لاینالها کید جبار عنید و هى کانتبعین الله التى لاتنام ولاتخلف عن امهات الصدیقین والصالحین؛ نامش سمانه و بانویى است که حق مرا میشناسد. از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمیشود و نیرنگ طاغوت کینه توز در او نفوذ نمی کند.»
مقام مادر: همواره مورد لطف و مراقبت چشم بیدار خدا و از مادران صدیقان و صالحان چیزیکم ندارد. مادران عفیف
زمان ظهور:
امام جواد (عليه السلام): «هنگام ظهور حضرت، ندایى می آید که: اى ولى خدا! قیام کن و دشمنان خدا را به قتل برسان» (1)
ادله امامت در کودکی:
در روایتى از یکى از یاران امام جواد(عليه السلام) بنام على بن اسباط میخوانیم: که او میگوید خدمت حضرت رسیدم در حالى که سن امام کم بود، درست به قامت او خیره شدم تا به ذهن خویش بسپارم و به هنگامى که به مصر باز میگردم کم و کیف مطلب را براى دوستان امام نقل کنم. درست در همین هنگام که در چنین فکرى بودم آن حضرت نشست (گوئى تمام فکر مرا خوانده بود) روبه سوى من کرد و گفت: اى على بن اسباط! خداوند کارى را که در مسئله امامت کرده همانند کارى است که در نبوت کرده است گاه میفرماید «وَ آتَیناهُ الْحُکمَ صَبِیا؛ ما در کودکى فرمان نبوت به او دادیم» و گاه میفرماید... بنابراین همانگونه که ممکن است خداوند حکمت را به انسانى در کودکى بدهد، قدرت اوست که آن را در چهل سالگى بدهد. (2)
اهمیت نصیحت:
امام جواد (عليه السلام) مى فرماید: «اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛ مومن، به توفیق الهى و پند دهنده درونى، و پذیرش انتقاد و نصحیت ناصحان نیازمنداست.» (3)
مجازات بی حجابى:
حضرت عبدالعظیم حسنى (عليه السلام) از امام جواد (عليه السلام) از پدرانش نقل میکند: که امیرالمؤمنین (عليه السلام) فرمود: من و فاطمه به محضر رسول خدا وارد شدیم. آن حضرت را در حال گریه شدید یافتیم. عرض کردم پدر و مادرم فدایت باد چه چیزى شما را گریان کرده است؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: در شبى که به معراج رفتم زنانى از امتم را در عذابى سخت دیدم. عذاب سختى که بر آن گریه کردم سپس از حالات آنان یاد فرمود.
فاطمه (سلام الله علیها) گفت: اى حبیب من و اى روشنایى چشمم مرا از عمل آنان - که موجب این عذاب سخت گردیده ، خبر ده.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «و أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَال... وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاس.»
«اما زنى که به مویش آویزان شده است زنى است که مویش را از مردان نامحرم نمیپوشاند... و اما آن که گوشت بدن خود را می خورد زنى است که بدن خود را براى مردم - نامحرم - آرایش میکند ...» (4)
برترین اعمال:
امام جواد (علیه السلام): «برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.» (5)
علائم قائم آل محمد:
جناب عبدالعظیم حسنى از حضرت امام جواد (عليه السلام) نقل میکند که فرمودند:
هر یک از ما «امامان معصوم» قائم به امر خداوند «و هدایتکننده به سوى خداست» ولى آن قائمى که خداوند به «دست» او زمین را از کفر و انکار حق پاک خواهد ساخت، و آن را پر از قسط و عدل خواهد کرد، کسى است که ولادتش بر مردم مخفى میماند و شخص او از ایشان غایب میگردد... و هر گونه دشوارى برایش آسان خواهد گشت . از اصحابش به تعداد اهل بدر، سیصدو سیزده مرد از اطراف زمین به سویش جمع خواهد شد، و این است «معنى» فرموده خداوند عزوجل: «هر جا که باشید خداوند همه شما را خواهد آورد محققا خدا بر همه چیز تواناست.»
پس چنانچه این تعداد از اهل زمین «اهل اخلاص» برایش جمع گردیدند خداوند امرش را آشکار میسازد، و چون ده هزار مرد برایش کامل شود به اذن خداوند خروج خواهد کرد. (6)
شکر نعمت:
امام جواد علیه السلام: «نعمه لاتشکر سیئه لاتغفر»
نعمتى که از آن شکرگزارى نشود گناهى است که بخشیده نمیشود. (7)
چرا مهدی (عج) را قائم گویند:
از امام جواد (عليه السلام) پرسیده شد: چرا او را قائم نامند؟ فرمود: چون پس از آن قیام کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش (از مسیر اعتقادی خود) برگشته اند. (8)
سعادت دنیا:
امام جواد (عليه السلام): سعادت در این دوره، فقط دانستن مقصود زندگى است.
رفیق بد:
امام جواد (عليه السلام): «إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ اَلشَّرِيرِ، فَإِنَّهُ كَالسَّيْفِ اَلْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبُحُ أَثَرُهُ؛ از رفاقت با شرور بپرهیز که مانند شمشیر، ظاهرى خوب و اثرى بد دارد.» (9)
مطیع شهوات:
امام جواد (عليه السلام): «راکب الشهوات لاتقال عثرته؛ کسى که بر مرکب شهوات خویش سوار است (و خودسرانه میتازد) هرگز از لغزش و سقوط رهایى نخواهد داشت.» (10)
اطاعت از سخنگو:
امام جواد (علیه السلام):
«مَن اَصغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَاِن کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَد عَبَدَاللّهَ وَ اِن کانَ النّاطِقُ یَنطِقُ عَن لِسانِ اِبلیسَ فَقَد عَبَدَ ابلیس؛ کسى که به سخن گویندهاى گوش فرا دارد با این عمل وى را بندگى کرده است. اگر گوینده سخن از خدا میگوید، او خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان و افکار شیطانى سخن میگوید، شیطان را بندگى نموده است.» (11)
اهمیت عالم:
امام جواد (عليه السلام) : «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ فِي كُلٍّ مِنَ اَلرُّسُلِ بَقَايَا مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ يَدْعُونَ مَنْ ضَلَّ إِلَى اَلْهُدَى وَ يَصْبِرُونَ مَعَهُمْ عَلَى اَلْأَذَى؛ خداوند - عزوجل - با هر پیامبرى دانشمندانى قرار داد که گمراهان را هدایت میکنند و با پیامبران در مصیبت ها شکیبایى میورزند.» (12)
امام محمد جواد (عليه السلام) و غدیر:
ابن ابى عمیر از ابو جعفرثانى (عليه السلام) در ذیل آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» چنین روایت کرد: پیامبر گرامى (صلی الله علیه وآله) در ده مکان به خلافت اشاره (صلی الله علیه وآله) رده است؛ سپس آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» نازل شد.
در توضیح این روایت باید گفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره اى است که بر قلب نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شد. در این سوره، «آیه اکمال» و «آیه تبلیغ، که ناظر به واقعه غدیر است، وجود دارد». (13)
در روایتى دیگری نیز از امام جواد (عليه السلام) رسیده است: «یا معشر الشیعه خاصموا بسوره (انا انزلناه) فى لیله القدر تفلحوا...؛ اى پیروان تشیع، با مخالفان امامت به سوره (انا انزلناه) استدلال کنید تا پیروز گردید.»
یعنى لزوم امامت در هر عصر و زمان را با این سوره ثابت کنید. بپرسید از آنان که معناى این سوره چیست و نزول فرشتگان و عرضه مقدرات در شب قدر بر چه کسى است. و امروز میزبان فرشتگان جان جانان، بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است. (14)
میثاق خداوند با علما:
امام جواد علیه السلام میفرماید: «اِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى، اَخَذَ عَلَيْهِمُ الْميثاقَ فِى الْـكِتابِ اَنْ يَاْمُروا بِالْمَعْروفِ وَ بِما اُمِروا بِهِ وَ اَنْ يَنْهَوْا عَمّا نُهوا عَنْهُ وَ اَنْ يَتَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى؛ همانا خداوند تبارک و تعالى در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که امر به معروف و نهى از منکر کنند و در نیکی ها و پرهیزگارى تعاون و همکارى داشته باشند.» (15)
تعداد یاران امام زمان(عج):
امام جواد (علیه السلام) در این باره میفرماید: «و از اصحابش سى صد و سیزده تن، به اندازه اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند... و چون این تعداد از اهل اخلاص برگرد او فراهم آیند... و چون این تعداد از اهل اخلاص بر گرد او فراهم آیند، خداى متعال امرش را ظاهر سازد و چون عقد که عبارت از ده هزار نفر باشد، کامل شد، به اذن خداوند متعال قیام کند...» از این بیان نورانى میتوان استفاده کرد که جامعه انسانى آن گاه که توانست در درون خود، 313 انسان با ویژگی هاى متعالى تربیت نماید، لیاقت حضور در آن حکومت واحد جهانى را خواهد یافت و آن گاه که ده هزار انسان از خود گذشته نیز فراهم آمد، آن قیام جهانى آغاز میگردد.» (16)
حضرت زهرا (علیها السلام)
امام جواد (علیه السلام) درباره حضرت زهرا (علیها السلام) میفرماید: «خداوند همواره در یکتایى و بی همتایى خود یکتا و بی همتا بود. پس از آن محمد و على و فاطمه (علیهم السلام) را آفرید... و آنان را گواه در آفرینش موجودات گردانید و اطاعت ایشان را در میان تمام مخلوقات جارى ساخت و امور آنان را به ایشان واگذارد. پس آنان حلال میکنند آنچه را بخواهند و حرام میکنند آنچه را بخواهند، ولى هرگز چیزى نمیخواهند، مگر اینکه خدا بخواهد.» (17)
اهمیت کتاب های آسمانی:
امام جواد (علیه السلام) میفرماید: «وكُلُّ اُمَّةٍ قَد رَفَعَ اللّه ُ عَنهُم عِلمَ الكِتابِ حينَ نَبَذوهُ ووَلاّهُم عَدُوَّهُم حينَ تَوَلَّوهُ؛ هر امتى، وقتى خودشان به کتاب آسمانى بی اعتنایى کردند، خداوند دانش کتاب را از آن ها باز گرفت؛ و آن گاه که سلطه و ریاست دشمنان را پذیرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چیره ساخت.» (18)
عواقب تأخیر توبه:
حدیثى از امام جواد (علیه السلام) میخوانیم: «تأخِيرُ التَّوبةِ اغْتِرارٌ ، و طُولُ التّسْويفِ حَيْرَةٌ... وَ اَلإصرارُ عَلَى الذَّنبِ أمنٌ لِمَكرِ اللّه؛ تأخیر توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا کردن سبب حیرت، و اصرار بر گناه موجب بیاعتنایى به مجازات الهى است» (19)
زیارت قبر امام رضا (عليه السلام):
از آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهى و رهایى از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهى است. حمدان نقل میکند که بر امام جواد (علیه السلام) وارد شدم و عرض کردم: «کسى که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟» ایشان فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ؛ هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده میشود.»
حمدان میگوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را براى او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگرى شنیدم که برایت نقل میکنم: از امام (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي بِطُوسَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ بَنَى لَهُ مِنْبَراً بِحِذَاءِ مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّى يَفْرُغَ اَللَّهُ مِنْ حِسَابِ اَلْخَلاَئِقِ؛ هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده میشود و روز قیامت منبرى مقابل منبر پیامبر (صلى الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) براى ایشان نصب میشود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگى کند.»
همچنین على بن مهزیار نقل میکند که خدمت امام جواد (علیه السلام) عرض کردم: «ما لمن اتى قبر الرضاء (علیه السلام)؛ براى کسى که قبر امام رضا (علیه السلام) را زیارت کند چه ثوابى قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنه والله؛ قسم به خدا! پاداش او بهشت است.» (20)
ثواب زیارت قبر حضرت معصومه (سلام الله علیها):
حضرت امام جواد (علیه السلام): «مَن زارَ قَبرَ عَمَّتی بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ؛ یعنى کسى که قبر عمه ام را در قم زیارت کند سزاوار بهشت است.»
ضررهای مصرف دارو:
مصرف هر دارویی مقدمه بیماری دیگرى خواهد بود و لذا امام جواد (عليه السلام) فرموده: «مِن دَواءٍ اِلاّ و َهُوَ يُهيجُ داءً؛ هیچ داروئى نیست جز اینکه بیمارى دیگری را تحریک میکند.» مرحوم کلینى در کتاب «روضه کافی» این سخن را نقل کرده است.
آیا خدا از حالات روحى ما آگاه است؟
یحیى بن اکثم در مجلس مامون عباسى از امام جواد (علیه السلام) پرسید: چه میگویى در باره روایتى که از پیامبر رسیده: جبرئیل بر آن حضرت نازل شده گفت: اى محمد! پروردگارت سلامت می رساند و میگوید: از ابوبکر سؤال کن آیا از من راضى است؟! همانا من از او خشنود هستم.
امام جواد (علیه السلام) فرمود: «من منکر فضایل ابوبکر نیستم لکن راوى این حدیث باید متوجه باشد که پیامبر در حجة الوداع فرمود: کسانى که بر من دروغ می بندند زیاد هستند و بعد از من نیز زیاد خواهند شد پس هر کسى که بر من دروغ بندد جایگاه او در آتش خواهد بود، هرگاه از من به شما حدیثى رسید آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آنها بود آن را بپذیرید و گرنه دور بیندازید.
حدیثى که تو روایت کردى موافق کتاب نیست؛ زیرا خداوند در قرآن فرمود: ما انسان را آفریدیم وبه آنچه در درون جانش خطور کند آگاهیم و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم.» (21)
آیا رضایت یا ناخشنودى ابوبکر بر خدا پنهان بود تا به پیامبرى فرمان دهد از او سؤال کند، عقل این مطلب را نمی پسندد.» (22)
علائم قائم:
حضرت «عبدالعظیم حسنی» از امام جواد (علیه السلام)، از پدران بزرگوارش، از امیرمؤمنان (علیه السلام)، روایت میکند که فرمود:
«لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلاَنَ اَلنَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ اَلْمَرْعَى فَلاَ يَجِدُونَهُ أَلاَ فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَ لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ؛ براى قائم ما غیبتى هست که مدت آن به درازا خواهد کشید، گویى شیعیان را با چشم خود می بینم که همانند گله بی صاحبى که در دشت و صحرا پراکنده شده به دنبال چراگاه بگردند، در غیبت او به جستجوى او میپردازند و او را نمی یابند. آگاه باشید که هر کس بر آیین خود استوار بماند و در اثر طول غیبت امامش دلش را قساوت نگیرد، روز قیامت در کنار من خواهد بود.» (23)
حالات سید الشهدا:
امام جواد (عليه السلام) حالات سیدالشهداء را از امام زین العابدین(عليه السلام) این چنین بیان میدارد که: چون کارزار به سختى انجامید به امام حسین نگاه کردند دیدند که برخلاف آنان مشاهده میشود «لانهم کلما اشتد الامر تغیرت الوانهم، وارتعدت فرائضهم و وجلت قلوبهم وکان الحسین(عليه السلام) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسکن نفوسهم؛ زیرا به هر مقدار که کار جنگ سختتر میشد، رنگ هاى آنان تغییر می یافت و اعضاى بدنشان مضطرب و دل هاشان ترسان میشد اما بر عکس آنها امام حسین (عليه السلام) و بعضى از اصحاب آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضایشان آرام و دل هاشان اطمینان می یافت. در این زمان بود که به یکدیگر میگفتند: «انظروا لایبالى بالموت نگاه کنید؛ از مرگ باک و هراسى به دل ندارید.» در یکى از اشعار منسوب به سیدالشهداء آمده است که فرمود:
و ان یکن الابدان للموت انشئت | فقتل امرئ بالسیف فى الله افضل |
یعنى: اگر بدن ها براى مردن آفریده شده اند پس چه بهتر که مرد در راه خدا کشته شود و فرمود: «اَلْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ اَلْعَارِ؛ مرگ بهتر است از اینکه فرد به ذلت گرفتار شود» و کمال شوق خویش را به مرگ بسان اشتیاق یعقوب به گمشده خویش حضرت یوسف قلمداد میکند و میفرماید: «و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب بیوسف» و مردن را براى خویش مایه سعادت و نیک بختى میبیند و اعلام میدارد که «لا ارى الموت الا سعاده» و این شوق را حضرت در موقع خداحافظى با هر یک از یارانش اظهار میکرد به هنگامى که آنان بر حضرتش سلام میدادند حضرت میفرمود: «وَ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمُ وَ نَحْنُ خَلْفَكَ؛ بر تو سلام باد و ما پس از تو خواهیم آمد.» سپس حضرت این آیه شریفه را قرائت مینمودند که «... فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ...» کسانى جام مرگ را نوشیدند و کسانى دیگر به انتظار رسیدن آن می باشند. چنانکه در آغاز رویارویى با حر نیز فرمود: «افبالموت تخوفنی» آیا مرا از مرگ میترسانى؟
سامضی و ما بالموت عار على الفتى | اذا ما نوى حقا وجاهد مسلما |
راه خویش را ادامه میدهم و مرگ بر جوانمرد ننگ نیست در صورتى که نیت او حق باشد و در حالى که مسلمان است، جهاد کند.
در حالات آن بزرگوار پس از شهادت عزیزانش میخوانیم: «ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده واهل بیته وصحبه اربط جاشا ولاامضى جنانا منه؛ فردى را ندیدم که فرزند و اهلبیت و یارانش کشته شده باشند اما همانند حسین(عليه السلام) از قوت قلب و آرامش روح برخوردار باشد.» (24)
اهمیت ادب:
امام جواد (علیه السلام): «مَا اسْتَوَى رَجُلَانِ فِی حَسَبٍ وَ دِینٍ قَطُّ إِلَّا كَانَ أَفْضَلُهُمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ آدَبَهُمَا...؛ دو کس که در شرافت و دیانت همسنگ همند یافت نمیشود مگر آنکه نزد خداى بزرگ ادیب ترینشان برتر از دیگرى است.» (25)
وظایف علماى دین به هنگام غیبت:
همچنین در روایتى از امام جواد(عليه السلام) آمده : «مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) اَلْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ اَلْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ اَلْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ وَ فِي أَيْدِي اَلنَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ اَلشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ اَلنَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى عَلَى اَلْعِبَادِ بِأَفْضَلِ اَلْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ اَلسَّمَاءِ عَلَى اَلْأَرْضِ وَ اَلْعَرْشِ وَ اَلْكُرْسِيِّ وَ اَلْحُجُبِ عَلَى اَلسَّمَاءِ.»
«کسى که سرپرستى یتیمان آل محمد (صلی الله علیه وآله) را ، که از امام خود دورافتاده ، در نادانى خویش سرگرادن مانده و در دستان شیاطین و دشمنان اهل بیت گرفتار آمده اند ، به عهده گیرد و آنها را از چنگال دشمنان رهایى بخشد و از حیرت و جهالت خارج سازد و وسوسه هاى شیاطین را از آنها دور کند، و با دلایل پروردگارشان و برهان هاى امامانشان دشمنان اهل بیت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترین شکل حفظ نماید، برترى چنین شخصى بر سایر مردم از برترى آسمان بر زمین، و برترى عرش و کرسى و حجاب ها بر آسمان بیشتر است، و او بر دیگر بندگان خدا فضیلت دارد همچنانکه ماه شب چهارده بر کوچکترین ستاره آسمان فضیلت دارد.» (26)
پاورقی
(1) مکیال المکارم، سید محمدتقى موسوى اصفهانى، قم: ایراننگین، 1381، ج 2، ص 37.
(2) اصول کافى، ج 1، ص 384 به سایر مصادر حدیث بنگرید، موسوعه الامام الجواد(عليه السلام)، ج 1، ص 208 ـ 209.
(3) الحیاه ج1 ص 174.
(4) وسایل الشیعه، ج14، ص156
(5) کمالالدین، ص377
(6) احتجاج، ج2، ص249 .
(7)سیرالائمه، ج 4، ص 171.
(8) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 39، ح 12.
(9) بحارالانوار، ج17، ص214
(10) بحارالانوار، ج17، ص214.
(11)تحف العقول، ص 456.
(12) کافى، ج8، ص56
(13) تفسیرقمى، ج 1، ص 160.
(14) اصول کافى، ج1، ص249، باب فى شان انا انزلناه فى لیله القدر و تفسیرها، ح6، (در این باب نه روایت در این زمینه نقل شده است)
(15) کافی ج 8 ص 54
(16) شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 37، ح 2 .
(17) اصول کافى محمدبن یعقوب کلینى، ص 32 ،
(18) فروع کافى. جلد 8 . صفحهى 53 .
(19) بحار، جلد6، صفحه .30
(20) کامل الزیارات، ص304؛ بحارالانوار، ج99، ص41و 40
(21)سوره.ق آیه 16.
(22) احتجاج:478.
(23) صدوق،محمدبن على بن بابویه، همان ،ج 1، ص303
(24) بحارالانوار، ج44، ص297.
6- همان، ج45، ص49. 7- همان. 8- لهوف، ص52 و53. 9- همان، ص69. 10- بحارالانوار، ج45، ص31. 11- احزاب/23. 12- ارشاد، ص207 نقل از بحارالانوار، ج44، ص378. 13- تاریخ طبرى، ج4، ص245، "مؤسسه الاعلمى بیروت".
(25) وسائل الشیعه، ج4، ص866.
(26) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد 2 , صفحه 6