شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

اسناد زیارت عاشورا

1 نظرات 05.0 / 5

 

بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین افضل الصلوات على افضل المرسلین سیدنا محمد وآله الطاهرین واللعن على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین»

 


اسناد زیارت عاشورا

مطالبى كه پیش روى دارید به روشنى بر آن دلالت مى كند كه زیارت شریفه عاشورا بطور قطع از پیشوایان كرام شیعه، اهل بیت علیهم السلام، صادر شده و بدست ما رسیده است.
دلیل 1: این زیارت با همین كیفیت مشهور با چهار طریق بوسیله ابن قولویه و شیخ طوسى رحمهماالله از اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است بنابراین روایت «مستفیض» است و استفاضه به تنهایى موجب ظن به صدور حدیث از اهل بیت(علیهم السلام) مى باشد. ما بامید خداوند متعال در انتهاى این بحث طرق نقل این حدیث شریف را ذكر خواهیم نمود.
دلیل 2: غیر از زیارت عاشوراى معروف زیارات دیگرى در این روز ـ براى اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ـ روایت شده است كه هریك با سلسله سند جداگانه اى نقل شده است.
در این زیارات مضامین زیارت عاشورا مانند اظهار درد و اندوه و سلام بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و اصحابش و لعن بر دشمنان و استغاثه و ناله بسوى خداوند متعال براى خونخواهى ایشان ذكر شده است. حتى در برخى از این روایات سجده آخر زیارت نیز مذكور مى باشد.
بنابراین روایت زیارت عاشورا به همراه این روایات كه در كتاب هاى بحارالانوار(1) و مستدرك الوسائل موجود مى باشند، تواتر معنوى خواهد داشت. و دستكم مى توان گفت این روایات از تواتر اجمالى برخوردارند بطورى كه انسان یقین مى كند كه برخى از آنها براى روز عاشورا از امام(علیه السلام) صادر شده اند.
دلیل 3: در میان احادیثى كه زیارت شریفه عاشورا در آنها نقل شده است، برخى از آنها داراى سلسله سند خوب و محكمى هستند كه راویان آن افراد «ثقه» و یا «حسن» هستند.
بنابراین روایت «حسنه» و قابل اطمینان مى باشد.مانند روایتى كه «شیخ صدوق (رحمه الله)» آنرا به «صفوان» مى رساند و «صفوان» از حضرت صادق (علیه السلام) نقل مى كند:
«روی محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیره، عن صفوان عن الامام الصادق(علیه السلام)...» كه در این سند صفوان و سیف بن عمیره هر دو افرادى «ثقه» هستند (2)، بنابراین تنها 2 نكته در این طریق قابل بحث مى باشد:
1ـ محمد بن خالد الطیالسى تا چه اندازه مورد اطمینان است و آیا گفته او قابل اعتماد مى باشد؟
2ـ آیا طریق شیخ به طیالسى یعنى افرادى كه شیخ (رحمه الله) روایت را از آنها نقل مى كند و به «محمد بن خالد طیالسى» مى رساند مورد اطمینان هستند؟

 


بررسى نكته اول:

علامه مامقانى از محمد بن خالد الطیالسى بعنوان فردى «حسن» (3) نام برده است و محدث نورى (رحمه الله) او را از بزرگان شیعه و از «ثقات» (4) مى داند.
همچنین از كلمات علامه امینى (رحمه الله) چنین نمایان مى شود كه او فردى مورد اعتماد است (5) از طرفى بزرگان شیعه از او روایات فراوانى نقل كرده اند و از این مطلب آشكار مى شود كه او فردى مورد اطمینان بوده است.

 


بررسى نكته دوم:

در سلسله افرادى كه واسطه در شیخ(رحمه الله) از طیالسى مى باشند تنها یك نفر مورد سؤال است. این شخص «احمد بن محمد بن یحیى» مى باشد كه علماء رجال تصریح به «ثقه» بودن او نكرده اند (6). ایا نقل این فرد مورد اطمینان است؟
در جواب این سؤال باید گفت كه برخى از طرق شیخ (رحمه الله) كه «صحیح» دانسته شده مثل طریق شیخ به حسین بن سعید مشتمل بر همین فرد مورد بحث یعنى احمد بن محمد بن یحیى مى باشد كه این موجب توثیق احمد بن محمد بن یحیى مى شود چنانكه میرزا محمد صاحب كتاب معجم الوسیط به این نكته تذكر داده است (7) دلیل بر تضعیف او نمى شود تا با توثیقى كه ذكر شد معارضه داشته باشد بنابراین توثیقى كه از تصحیح طریق شیخ استفاده كردیم همچنان پابرجاست و ما هم مانند علامه مامقانى، شهید ثانى، سماهیجى، محقق اردبیلى، داماد، شیخ بهائى، و شیخ حسن صاحب «المنتقى» (رحمهم الله) او را فردى «ثقه» مى دانیم (8).
طریق دیگرى نیز شیخ ابن قولویه در نقل زیارت عاشوراء معروفه دارد كه در آخر جزوه كه اسناد زیارت عاشورا بررسى مى كنیم مورد بحث قرار مى دهیم كه آن طریق هم حسنه مى باشد.
دلیل 4: با قطع نظر از سند روایت و با توجه به مضامین بلند و قرائنى كه در خود زیارت شریفه عاشورا موجود است مى توان به صدور آن از اهل بیت(علیه السلام) ظن پیدا كرد: از این شواهد به چند مورد اشاره مى كنیم:
1ـ این روایت مشتمل بر 2 ركن و شرط اساسى ایمان یعنى «تولّى» اولیاء خدا و «تبرّى» نسبت به اعداء ایشان مى باشد. این دو اصل بشدت مورد اهتمام كتاب و سنت است تا آنجا كه در بعضى از روایات چنین آمده است: «هل الدین الا الحبّ و البغض» (آیا این دین چیزى جز دوستى دوستان خدا و دشمنى دشمنان اوست).
2ـ مضامین این روایت به هیچ روى موافق با عقاید و آراء اهل سنت نمى باشد بنابراین نمى تواند از روى تقیه صادر شده باشد (با توجه به اینكه صدور روایت به جهت تقیه آنرا از اعتبار و قابلیت استدلال ساقط مى كند و نیز یكى از جهات معتبر دانسته شدن روایت و ترجیح دادن آن بر روایات معارض مخالف بودن مضمون آن روایت با آراء اهل سنت مى باشد).
3ـ مضمون این روایت با روایات فراوانى كه مشتمل بر استحباب اظهار حزن و اندوه و شیون بر مصائب سیدالشهداء (علیه السلام) مى باشد، و همچنین با روایاتى كه مى فرماید روز عاشوراء را بعنوان روز سرور و تبرك قرار ندهید و روایاتى از این قبیل موافق مى باشد.
دلیل 5: جمیع علماء شیعه نقل و عمل بر طبق این روایت (یعنى زیارت عاشوراى معروفه) را پذیرفته اند. كه از این تسالم عملى علماء اصطلاحاً به «اجماع عملى» یاد مى شود. پس مى توان گفت اجماع عملى علماء شیعه بر نقل و عمل به این زیارت قائم شده است و این خود دلیلى محكم بر صدور آن از اهل بیت است(علیهم السلام) است.
دلیل 6: زیارت عاشوراء با این كیفیت نزد تك تك شیعیان از مسلمات بشمار مى آید، بنابراین این زیارت مانند جواز ازدواج موقت و اعتقاد به رجعت (كه تمامى افراد شیعیان به آن اعتقاد دارند) از ضروریات مذهب شیعه مى باشد. و اگر این روایت از اهل بیت (علیهم السلام) صادر نشده بود نقل و عمل به آن نزد شیعیان به این درجه از شهرت نمى رسید.
دلیل 7: غیر از روایت اصل زیارت عاشوراء روایات دیگرى نیز از اهل بیت (علیهم السلام) صادر شده است كه بر تأكید و اصرار نسبت به خواندن زیارت عاشوراء دلالت مى كند. و مى فرمایند كه اگر هم كسى عجله دارد و نمى تواند 100 مرتبه لعن و سلام را بخواند باز این زیارت را ترك نكند. مانند روایتى كه به طریق مرسل از امام هادى (علیه السلام) نقل شده است. و در آن چنین آمده است كه كسى كه نمى تواند لعن و سلام را كامل كند هریك از لعن و سلام را دوبار بگوید و در مرتبه دوم بگوید «تسعاً وتسعین مرة» این روایت هرچند كه «مرسله» است ولى احتمال صدور زیارت عاشوراء را از اهل بیت (علیهم السلام) تقویت مى كند.
دلیل 8: خواب ها و مكاشفات فراوان كه از افراد موثق و صالح در مورد آثار و بركات دنیوى و اخروى زیارت عاشوراء و تأكید و تحریك و اصرار بر قرائت آن و مداومت نمودن بر آن نقل شده است موجب اطمینان به صدور آن از اهل بیت (علیهم السلام) مى شود. برخى از این قضایا را محدث كبیر «حاج شیخ عباس قمى» در كتاب شریف مفاتیح الجنان نقل نموده است.
نقل این آثار و بركات چنان فراوان است كه به میزان «تواتر» رسیده است (وانسان یقین ببه مأثور بودن این زیارت مى كند).
دلیل 9: هر یك از ما به تجربه آثار فراوانى را كه ختم هاى زیارت عاشورا به روش هاى مختلف براى خودمان یا دیگران داشته دیده ایم و این نشانه اى یقینى از ثبوت زیارت عاشورا و صدور آن از اهل بیت (علیهم السلام) است. این شواهد عینى بسیار گسترده است. گویا در میان مردم بدیهى است كه اگر كسى 40 روز مثلا زیارت عاشورا را قرائت كند این عمل اثر عجیبى در رفع گرفتارى ها و برآورده شدن حاجات او دارد. بنابراین مى توان بطور قطع حكم به صدور این روایت از اهل بیت عظام (علیهم السلام) نمودو لااقل گفت كه این روایت حجت است و لذا انكار صدور آن از اهل بیت(علیهم السلام) سرباز زدن از حقیقت است.

 



اثبات استحباب زیارت عاشورا از طریق دیگر

فرض كنید كه این زیارت ثابت نباشد اما اگر آنرا با نیت امید به درك ثواب واقعى (نیت رجاء) بخوانند، خداوند متعال ثواب آنرا مى دهد. دلیل این مطلب روایات متضافرى است كه در آنها تصریح شده است كه اگر كسى شنید كه عملى فلان مقدار ثواب دارد و به نیت رسیدن به آن ثواب آن عمل را انجام داد خداوند متعال همان مقدار به او ثواب مى دهد، هر چند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنرا نگفته باشد، برخى از این روایات صحیح السند و حجت قطعى مى باشند بنابراین مى توان گفت كسى كه زیارت عاشورا را به نیت رسیدن به آثارى كه براى آن نقل شده است بخواند به آنها مى رسد.
از این بالاتر برخى از علماء با استفاده از این روایات، كه به روایات «من بلغ» نامیده شده اند، چنان استدلال نموده اند كه خود آن عملى كه خبر ضعیفى بر آن هست مستحب مى شود. این كشف استحباب از اخبار ضعیف را «تسامح در ادله سنن» مى نامند. بدین معنا كه براى اثبات یك عمل مستحب احتیاجى به روایات محكم از افراد ثقه نیست بلكه استحباب یك عمل با خبر ضعیف هم ثابت مى شود.
با توجه به مطلب فوق و وجود یقینى روایت براى زیارت عاشورا از طرق مختلف حتى اگر همه این طرق ضعیف هم باشند باز استحباب زیارت عاشورا اثبات مى شود.

 


اسناد زیارت عاشورا

در خاتمه (براى اطلاع اهل تحقیق) اسناد زیارت عاشورا را ذكر مى نماییم:
سند اول:
روایت كرده است شیخ ابن قولویه از حكیم بن داوود و از غیر او كه نقل كرده اند از محمد بن موسى همدانى از محمد بن خالد طیالسى از سیف بن عمیره و صالح بن عقبه كه هر دو نقل كرده اند از علقمه بن محمد حضرمى از امام باقر(علیه السلام) و نیز روایت كرده (شیخ از حكیم بن داوود از) محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از مالك جهنى از امام باقر (علیه السلام): (9)
اكنون به بررسى سلسله سند مى پردازیم.

 


1ـ حكیم بن داوود:

او از مشایخ اجازه ابن قولویه است و ابن قولویه(رحمه الله) در «كامل الزیارات» از ایشان روایات زیادى را نقل كرده است. ابن قولویه خود تصریح مى كند به اینكه كسانى كه من از ایشان روایت را نقل مى كنم «ثقه» هستند. حتى براین فرض كه مراد ایشان تمام سلسله سند تا امام(علیه السلام) نباشد باز لااقل مرادش شخصى است كه خود او از آن شخص نقل مى كند یعنى آخرین راوى قبل از خودش; بنابراین به تصریح او «حكیم بن داوود» ثقه است، زیرا قدر متیقن در این روایت حكیم بن داوود راوى اخیر است. (10)
مرحوم خوئى(رحمه الله) نیز در كتاب «معجم رجال الحدیث» (11) او را از ثقات مى داند. و محدث نورى او را جزو مشایخ ابن قولویه در كتاب كامل الزیارات ذكر مى نماید (12).
نتیجه اینكه حكیم بن داوود «ثقه» و معتبر است.

 


2ـ محمد بن موسى همدانى:

او همان محمد بن موسى بن عیسى ابوجعفر السمان الهمدانى مى باشد. بنابر نقل محقق اردبیلى در «جامع الرواة» او فردى «ضعیف» است و از افراد ضعیف هم روایت مى كند و بدلیل غلو نمودن علماء قم او را ضعیف دانسته اند و ابن ولید مى گوید كه او حدیث جعل مى كرده است. والله اعلم (13).
علامه مامقانى مى فرماید: او «مجهول» است و به روایتش عمل نمى شود (14). مرحوم خوئى پس از تعارض توثیق ابن قولویه با تضعیف ابن ولید و صدوق او را «مجهول» دانسته است (15). و صاحب روضه در مورد او قولى را انتخاب نكرده است (16).
مطالب فوق را در تضعیف این راوى مشاهده نمودید ولى باید دانست كه علامه طباطبائى بیشتر مایل به اعتبار و صلاح امر او فى الجمله شده است (17). از این بالاتر محدث نورى(رحمه الله) درباره او چنین فرموده است: «هنوز ضعف محمد بن موسى همدانى ثابت نشده است تا چه رسد به اینكه جاعل حدیث بودن براى او ثابت شود...» پس از آن ایشان وجوهى را كه براى تضعیف او ذكر مى شود نقل كرده و با استفاده از كلمات سید بحرالعلوم، تمام تضعیفات محمدبن موسى را رد كرده است (18).
نتیجه: «محمد بن موسى قابل اعتماد است».

 


3ـ محمد بن خالد الطیالسى التمیمى:

علامه مامقانى از كلمات نجاشى و شیخ استظهار نموده است كه او امامى است و او را «حسن» مى داند (19). محدث نورى نیز او را از «اجلاء و ثقات» مى داند (20) و علامه امینى(رحمه الله) صاحب «الغدیر» نیز او را مورد اعتماد دانسته است (21).
نتیجه: «محمد بن خالد الطیالسى قابل اعتماد است».

 


4ـ سیف بن عمیرة النخعى:

او از اهل كوفه است و از سوى علماء رجال مورد توثیق قرار گرفته است.
(مصادر توثیق او را در... همین جزوه قبلاً بیان كرده ایم.)
نتیجه: سیف بن عمیره نخعى «ثقه» است.

 


5ـ صالح بن عقبة:

علامه اردبیلى از خلاصه و ابن غضائرى چنین نقل مى كند كه او كذاب و غالى است و قول او مورد توجه قرار نمى گیرد (22). اما از آنجا كه تنها كسى كه او را تضعیف نموده ابن غضائرى مى باشد، مولى وحید متمایل به اصلاح حال او در نقل است (23). گویا صاحب تنقیح (24) و روضه (25) هردو این اصلاح اورا قبول كرده اند. و صاحب روضه از كلمات صدوق چنین استظهار نموده كه علماء شیعه بر كتاب او اعتماد مى نموده اند (26).
بدین جهت علماء اخبار او را ذكر كرده اند و به آن عمل نموده اند. مرحوم خوئى نیز با توجه به توثیق ابن قولویه و على بن ابراهیم صریحاً او را توثیق كرده است (27). محدث نورى نیز او را توثیق نموده است (28). و علامه امینى(رحمه الله) او را از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بشما مى آورد و مى گوید: «از آنجا كه افرادى چون یونس بن عبدالرحمن كه از اصحاب اجماع است و ابن بزیع و ابن أبى الخطاب و طیالسى و محمد بن احمد بن یحیى كه از أعاظم علماى شیعه هستند، ازا و حدیث نقل مى كنند انسان به قول او اعتماد پیدا مى كند (زیرا چنین افرادى از شخص ضعیف روایت نقل نمى كنند) و دیگر احتیاجى به ذكر مدح خاص در مورد او نیست» (29).
«نتیجه: صالح بن عقبة ثقه و معتبر است.»

 


6ـ علقمه بن محمد الحضرمى:

علامه اردبیلى از رجال كلشى روایتى را شامل مناظره علقمه با زید نقل مى كند كه دلالت مى كند بر اینكه او اعتقاداتى همچون زید داشته است (30). علامه مامقانى به «حسن» دانستن او متمایل شده است (31) مرحوم خوئى(رحمه الله) نیز روایت سیف بن عمیره و صالح بن عقبه را از علقمه در كامل الزیارات متذكر شده (32) و محدث نورى مى فرماید: از كلام كشى در شرح حال برادر علقمه مدح خود علقمه نیز ظاهر مى شود. (33)
براى این مطلب كه «علقمه» مورد اعتماد مى باشد شاهدى وجود دارد; به این ترتیب كه «سیف بن عمیره» كه از سوى علماء رجال موثق داشته مى شود از صفوان چنین مى پرسد: «علقمه براى ما این دعاء را (كه شما گفتى) از امام باقر(علیه السلام)روایت نكرده است و تنها زیارت را روایت نموده است؟!» از این سؤال پیداست كه علقمه بیش از صفوان مورد اطمینان بوده است زیرا صفوان علاوه بر زیارت دعا را ذكر كرده است و گویا سیف بن عمیره تعجب نموده و سؤال كرده است كه اگر این دعا وارد شده است چرا علقة آنرا روایت نكرده است؟
از این مطلب برداشت مى شود كه علقمه معیار اصلى صحت روایت بوده است.
نتیجه: «علقمه مورد اعتماد مى باشد».

خلاصه: با توجه به بررسى تك تك افراد سند اول در مى یابیم كه این سند زیارت عاشوراء «حسنه» مى باشد. و سند دیگرى هم كه در مباحث گذشته از شیخ صدوق (رحمه الله) نقل كردیم نیز حسنه بود.

 


سند دوم:

(كه در ضمن سند اول ذكر شده است): شیخ ابن قولویه از محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از مالك جهنى از امام باقر(رحمه الله) (34)
در سند دوم دو اشكال وجود دارد:
اشكال اول: این سند را «مرسل» دانسته اند، زیرا ابن قولویه نمى تواند بلاواسطه از محمد بن اسماعیل مذكور روایت نقل كند. توضیح آنكه: این محمد بن اسماعیل، آن محمد بن اسماعیلى كه ابن قولویه بواسطه او از فضل بن شاذان روایت نقل مى كند نیست. و محمد بن اسماعیل بصرى ملقب به فهد هم نیست كه در دو جا وارد شده است، بلكه محمد بن اسماعیل بن بزیع است بقرینه اینكه از صالح بن عقبه نقل مى كند. ابن بزیع از اصحاب امام موسى بن جعفر (علیه السلام) و امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) مى باشد( وامام دهم (علیه السلام) را درك نكرده است) و در اوائل قرن سوم وفات نموده است. وفات حضرت جواد (علیه السلام) 220 هجرى است پس او قبل از 220 فوت نموده است و حال آنكه ابن قولویه 367 هـ فوت كرده است. بنابراین ابن قولویه ابن بزیع را ندیده است.
بنابراین روایت ابن قولویه از محمد بن اسماعیل مرسله مى باشد.
جواب اشكال: ظاهر عبارت كتاب «كامل الزیارات» كه مى فرماید: «و محمد بن اسماعیل...» این است كه محمد بن اسماعیل عطف به «حكیم بن داوود» مى باشد، بنابراین ابن قولویه بواسطه «حكیم بن داوود» (كه شیخ اجازه ابن قولویه مى باشد) از محمد بن اسماعیل نقل مى كند، لذا اشكال رفع مى شود و روایت مرسله نخواهد بود.
بر فرض تنازل و قبول اشكال امكان دارد از طریق "تعویض سند" این سند را اصلاح كنیم بدین ترتیب كه این قطعه از سند را با سند اول تبدیل كنیم. هرچند كه با این كار هر دو یك سند خواهد شد.
اشكال دوم (35): ثابت نشده است كه این سند، مربوط به زیارت عاشوراء باشد، بلكه احتمال دارد این دو سند مربوط به ثواب زیارت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) در روز عاشوراء باشد نه خصوص این زیارت مشهور به زیارت عاشوراء. زیرا در روایت آمده است: «من زار الحسین(علیه السلام) یوم عاشوراء...» (36) (كسى كه امام حسین(علیه السلام) را در روز عاشوراء زیارت كند...)
جواب: هرچند ظاهر این عبارت همینطور است و بیش از ثواب زیارت چیزى را نمى رساند. ولى ذیل عبارت دلالت بر ورود خصوص زیارت عاشورا مى كند، زیرا بعد از ذكر ثواب زیارت چنین آمده است: علقمه به حضرت باقر(علیه السلام)عرض مى كند كه به من دعایى بیاموز كه وقتى از نزدیك او را زیارت مى كنم آنرا بخوانم و دعائى هم بیاموز كه وقتى مى خواهم از راه دور او را زیارت كنم بخوانم. آنگاه حضرت باقر (علیه السلام) همین زیارت عاشوراء معروفه را به او تعلیم مى دهند (37). كما اینكه در آخر روایت حضرت(علیه السلام) به علقمه فرمودند: اگر مى توانى هر روز این زیارت را بخوان در نتیجه این سلسله سند براى خود زیارت عاشوراء هم محسوب مى شود.
بعد از رفع این اشكال پیرامون سلسله آن بحث مى كنیم.

حكیم بن داوود: قبلاً بیان كردیم كه علماء او را «ثقه» دانسته اند و از مشایخ متصله ابن قولویه در كامل الزیارات است و مرحوم خوئى(رحمه الله) نیز او را توثیق نموده است (38).
محمد بن اسماعیل بن بزیع: «ثقه» است.
صالح بن عقبة: ایشان در سلسله سندهاى تفسیر على بن ابراهیم و كامل الزیارات ذكر شده است هرچند كه بصورت غیر متصل مى باشد. بنابراین نزد مرحوم خوئى(رحمه الله) این شخص «ثقه» مى باشد (39).
مالك جهنى: علامه مامقانى به توثیق او متمایل است و دستكم مى توان گفت او «حسن» است (40). از این بالاتر محدث نورى (41) و مرحوم خوئى(رحمه الله) (42) او را توثیق نموده اند و دلیل ایشان شهادت ابن قولویه به ثقه بودن ایشان مى باشد.
بنابراین قول مالك جهنى قابل اعتماد مى باشد.
نتیجه: روایت به این سند نیز حسنه است.

 


سند سوم:

محمد بن اسماعیل بن یزیع از صالح بن عقبة از پدرش از امام باقر(علیه السلام) (43)
بررسى سلسله سند:
محمد بن اسماعیل بزیع: «ثقه» بودن این شخص نزد علماء مشخص مى باشد.
صالح بن عقبة: «ثقه» یا «معتبر» استو مرحوم خوئى (رحمه الله) او را توثیق مى نماید (44).
عقبة بن قیس: كوفى و مجهول الحال است. محدث نورى نامى از او برده است ولى نه از او مدحى بیان نموده و نه نقص برایش برشمرده است. و نقل كرده از رجال شیخ اینكه او از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بوده است (45) و مرحوم خوئى(رحمه الله)هم همین را ذكر كرده (46) علاوه بر این مرحوم خوئى(رحمه الله) قائل است به اینكه اسنادى كه شیخ آنها را به محمد بن اسماعیل بن بزیع مى رساند صحیح هستند. و این روایت را شیخ از كتاب ابن بزیع در حج نقل نموده و طریقش را تا او ذكر نموده است.

 


سند چهارم:

روایت مى كند محمد بن خالد الطیالسى از سیف بن عمیره كه خارج شدم با صفوان بن مهران... خواند صفوان زیارتى را كه علقمة از امام باقر(علیه السلام) روایت كرده بود. (47)
بررسى سلسله سند:
محمد بن خالد الطیالسى: مورد اعتماد مى باشد (توضیح آن گذشت).
سیف بن عمیرة: ثقه است (توضیح آن گذشت).
صفوان بن مهران: از «ثقات» بزرگ شیعه مى باشد (48).
تنها اشكالى كه در این سند مى توان مطرح نمود در مورد اسناد شیخ به محمد بن خالد الطیالسى است. از آنجا كه در این طریق احمد بن محمد بن یحیى نیز مى باشد. مرحوم خوئى(رحمه الله) آنرا ضعیف دانسته است (49).
ما در بررسى هاى قبلى خود در این جزوه اشكال مزبور را مطرح و حل نمودیم و به تبع عده اى از علماء این شخص را معتبر دانستیم كه شرح ان گذشت.
نتیجه: در این سند هم اشكالى وجود ندارد.

 


تذكر:

براى زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در روز عاشورا روایت دیگرى نیز وجود دارد كه سند آن معتبر مى باشد و متن آن با زیارت عاشوراى معروفه مقدارى متفاوت است. اما همانند زیارت عاشورا شامل تكرار لعن بر اعداء اهل بیت (علیهم السلام) و تاكید بر آن مى باشد. این روایت در كتاب بحارالانوار زیارت پنجم مى باشد ولى سند آن در زیارت ششم ذكر شده است. (50)
سند این زیارت چنین مى باشد مؤلف مزار كبیر (ابن المشهدى) گوید خبر داد به من عمادالدین طبرسى از اجلاء است. از شیخ ابوعلى الحسن بن محمد (51) از ابن قولویة و صدوق از محمد بن یعقوب كلینى از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه السلام).

 


خلاصه بحث:

از آنچه در مورد قطعیت صدور زیارت عاشورا مطرح شد مطالب زیر را بطور خلاصه بیان مى كنیم.
1ـ برخى از اسناد زیارت عاشورا «حسنه» است و قابل تمسك مى باشد.
2ـ بر فرض آنكه حسنه بودن اسناد زیارت عاشورا را نادیده بگیریم، این روایات یكى موجب تقویت و معاضدت با دیگرى مى شود، و انسان اطمینان به صدور پیدا مى كند. این وثوق در اعتبار سند كافى است هرچند كه بنابر اصطلاح علم رجال «صحیح» نباشد. زیرا تعدد روایات ضعیف كمتر از یك روایت صحیحه نیست.
3ـ شواهدى كه در مورد صدور این روایت ذكر كردیم موجب تقویت اسناد مى شود و بر فرض اینكه به تنهایى معتبر نباشند آنها را پشتیبانى و تأیید مى كنند. و در نتیجه قطع به صدور حاصل مى شود.
4ـ حتى اگر فرض كنیم كه قطع به صدور حاصل نشود باز مى توان آنرا بقصد "رجاء" و ترتب ثواب خواند و بنابر روایات ثواب مذكور براى آن تحصیل مى شود.
5ـ لعن كه در زیارت عاشوراء مذكور است بنحو شدیدتر در روایات معتبر دیگرى موجود مى باشد و با خود قرآن كریم تأیید مى شود. كه در آن تصریع بر لعن ظالمین شده است. پس حتى اگر فرض كنیم زیارت عاشورا اصلا وجود ندارد باز مى توانیم آنانرا كه در این زیارت مورد لعن قرار گرفته اند، لعن كنیم زیرا ایشان در زمره ظالمین هستند كه بوسیله خداوند متعال و ملائك و تمامى انسانها مورد لعن واقع شده اند.
وصلى الله على محمد وآله الطاهرین.

 


پینوشت ها
(1) ر.ك. علامه محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 101 (در چاپ دیگرى ج 98) ص 303ـ328 در این كتاب شریف 4 روایت از 5 طریق روایت شده است (زیرا زیارت ناحیه دو طریق دارد) كه به همراه زیارت جامعه ائمه مؤمنین(علیهم السلام) مى باشد. بنابراین روایت مشتمل برلعن متواتر مى شود، پس اگر هم در چیزى شك كنیم به هیچ روى نمى توان در مشروعیت لعن بر دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)شك نمود زیرا متواتر و یقین آور مى باشد و مورد تأیید قرآن كریم كه حاوى لعن ظالمین است قرار مى گیرد.
(2) صفوان بن مهران از بزرگترین "ثقات" شیعه است. (ر.ك: ایت الله العظمى خوئى. معجم رجال الحدیث. ج 9. ص 121،5921)
سیف بن عمیره نیز توسط علماء رجال "موثق" دانسته شده است. (ر.ك: روضة ج 14 ص 146 و تنقیح المقال ج 2 ص 79) (و این را بسیارى نقل كرده اند) و جامع الرواة ج 1 ص 359 و خاتمة المستدرك ج 22 ص 357 و معجم رجال الحدیث ج 8 ص 364ـ366.
(3) علامه مامقانى. تنقیح المقال. ج 3. ص 114.
(4) محدث نورى. خاتمة المستدرك. 357ـ4022ـ263.
(5) ر.ك: تعلیقات علامه امینى(رحمه الله) صاحب كتاب شریف "الغدیر" بر كتاب "كامل الزیارات" ص213ـ214.
(6) معجم رجال الحدیث ج 16 ص 70.
(7) ر.ك: الوسیط. میرزا محمد استرآبادى نقل از: جامع الرواة. مقدس اردبیلى(رحمه الله) ج 1 ص 71.
(8) تنقیح المقال علامه مامقانى ج 1 ص 95 و 96.
(9) كامل الزیارات ص 174 و بحار الانوار ج 98 (در بعض چاپ ها ج 101) ص 290.
(10) آنطور كه بنظر مى رسد افرادى كه در سلسله سند كتاب كامل الزیارات هستند تا خود معصوم(علیه السلام) همه مورد توثیق هستند. این مطلب را صاحب وسایل در آخر كتاب در ضمن "فوائد" ذكر نموده است. مرحوم خوئى(رحمه الله) نیز مدتى از این رأى صاحب وسائل پیروى مى كردند ولى پس ازآن در غیر از راوى آخر از مطلب برگشت نمودند و تنها در هر سند حلقه آخر را كه ذكر شده است مورد توثیق دانستند بهرحال اینكه راوى آخر "ثقه" مى باشند یقینى است.
(11) معجم رجال الحدیث ج 6 ص 186 (3895).
(12) خاتمه مستدرك وسائل الشیعة ج 21 ص 3 (256).
(13) جامع الرواة به نقل از خلاصه.
(14) تنقیح المقال ج 3 ص 193.
(15) معجم رجال الحدیث ج 17 ص 283 (11847ـ11857ـ11864).
(16) ج 14 ص 452.
(17) تنقیح المقال ج 3 ص 194.
(18) خاتمة المستدرك 19ـ1ـ70.
(19) تنقیح المقال ج 3 ص 114.
(20) خاتمة المستدرك 357ـ4022ـ363.
(21) تعلیقه علامه امینى بر كامل الزیارات 213ـ214.
(22) جامع الرواة ج 1 ص 407.
(23) تنقیح المقال ج 2 ص 39.
(24) همان.
(25) جلد 14 ص 150.
(26) همان.
(27) معجم رجال الحدیث ج 9 ص 79.
(28) خاتمة المستدرك 27ـ4 (362).
(29) تعلقیه علامه امینى بر كامل الزیارات ص 213 و 214.
(30) جامع الرواة ج 1 ص 545.
(31) تنقیح المقال ج 2 ص 259.
(32) معجم رجال الحدیث ج 11 ص 182 و 183.
(33) خاتمة المستدرك. 26ـ8 (208).
(34) كامل الزیارات ص 174و بحارالانوار ج 98 (در بعض چاپ ها 101) ص 290.
(35) این اشكال به سند اول نیز وارد است.
(36) بحارالانوار ج 98 (101) ص 290.
(37) بحارالانوار ج 98 ص 290 و 293.
(38) معجم رجال الحديث ج 6 ص 186.
(39) معجم رجال الحديث ج 9 ص 79.
(40) تنقيح المقال ج 2 ص 48.
(41) خاتمة المستدرك 23ـ5 ص 100.
(42) معجم رجال الحديث ج 14 ص 158.
(43) بحارالانوار ج 98(101) ص 394 نقل از مصباح شيخ.
(44) معجم رجال الحديث ج 9 ص 79.
(45) خاتمة المستدرك 26ـ8 ص 204.
(46) معجم رجال الحديث ج 11 ص 156.
(47) بحارالانوار ج 98 (101) ص 296.
(48) معجم رجال الحديث ج 9 ص 121 (192).
(49) معجم رجال الحديث ج 6 ص 70.
(50) زيارت ششم در بحار الانوار ج 98 ص 213 و زيارت پنجم در ص 309 ذكر شده است.
(51) از پدرش شيخ ابو جعفر از مفيد.

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)