امام محمد باقر(ع)؛ بنيانگذار نهضت فکري و فرهنگي تشيع

امام محمد باقر (ع) پنجمين اختر فروزان آسمان امامت، شکافنده و تبيين کننده علوم اسلامي است. امامي که سراسر زندگياش نور بود و همه لحظات عمر با برکتش، در راه ارشاد و هدايت انسانها به پايان رسيد.
امام محمد باقر(ع) از زمينه سازيهاي پدرش امام سجاد در راستاي معرفي مکتب تشيع و مبارزه با طاغوتها، بهره برداري بسيار کرد و با تربيت شاگردان برجسته و تبيين فقه ناب اسلام و اهل بيت (ع)، بزرگترين قدم را براي شناسايي تشيع و مکتب اهل بيت برداشت.
او تجسمي از ارزشهاي والاي انساني و کمالات اخلاقي بود و همه لحظه هاي زندگي درخشانش، درسهاي بزرگ انساني را الهام مي بخشيد.
امام باقر (ع) مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود. ايشان شاگرداني مانند محمدبن مسلم، زراره بن اعين، ابوبصير و بريد بن معاويه را تربيت کرد که امام صادق فرمود: اين چهار نفر مکتب احاديث پدرم را زنده کردند.
امام باقر مؤسس نهضت فرهنگي تشيع امام باقر (ع) اگر چه بر اثر سلطه حکومت طاغوتها، از نظر سياسي منزوي بود و اعتراضهاي او به صورت يک نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بنياميه نينجاميد، با اينکه در اين راه تا سر حد شهادت حرکت کرد، ولي او دريافته بود که فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد.
از اين رو، لازم بود به يک انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشکيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد(ص) و خط فکري تشيع را آشکار سازد.
با توجه به اين موضوع، زمينه عميق و بنيانکن براي مبارزه با طاغوتيان خواهد شد، و در درازمدت، شيعيان را به صحنه ميآورد، و مکتب اهل بيت (ع) را زنده خواهد کرد و با توجه به اينکه سنگ زيرين و اساس انقلاب و قيام، نهضت فکري و فرهنگي است، بر همين اساس امام باقر زمينه سازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق با تشکيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رساند و به عنوان يک دانشگاه عظيم اسلامي، در تاريخ اسلام آشکار و ماندگار ساخت.
بنابراين ميتوان گفت امام باقر مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.
امام باقرعليه السلام : حريص بر دنيا ، همچون کرم ابريشم است که هر چه پيله را بر خود بيشتر بپيچد ، بيرون آمدنش مشکل تر مي شود .
محمد بن علي بن الحسين (ع)، پنجمين امام شيعيان است . مادر آن حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبي (ع) است و بدين ترتيب امام باقر نخستين امامي است که پدرش از نسل امام حسين و مادرش از نسل امام حسن مي باشد.
امام شکافنده علوم امام باقر ، علاوه بر " شاکر " و " هادي " به ويژه به " باقر " به معناي شکافنده ملقب است، و جابرن يزيد جعفي در توضيح لقب اخير مي گويد : آن حضرت علم را شکافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت .
يعقوبي نيز مي نويسد : بدان سبب باقر ناميده شد که علم را شکافت . راغب اصفهاني نيز مانند اين عبارت را گفته است .
موقعيت علمي امام بي ترديد چنان که بسياري از علماي اهل سنت نيز گفته اند امام باقر در زمان حيات خويش شهرت بسياري داشت و همواره محضر او از دوستدارانش از تمامي بلاد و سرزمينهاي اسلامي سرشار بوده است .
موقعيت علمي ايشان به مثابه شخصيتي عالم و فقيه به ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت بسياري را وا مي داشت تا از محضر او بهره گرفته ورفع اشکالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند .
در اين ميان ، اهل عراق که بسياري از آنان شيعه بودند بيش از ديگران مفتون شخصيت آن حضرت شده بودند .
مراجعه کنندگان خضوعي خاص نسبت به شخصيت علمي امام داشتند چنان که عبدالله بن عطاي مکي گويد : علما را در محضر هيچ کس کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر(ع) نديدم . حکم بن عينيه با تمام عظمت علمي اش در ميان مردم ، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزي در مقابل معلم خود به نظر مي رسيد .
شهرت امام باقر در زمان خود ايشان ، نه تنها در حجاز که " کان سيد فقهاء الحجاز " بلکه حتي در عراق و خراسان نيز به طور گسترده فراگيرشده بود .
ويژگيهاي اخلاقي امام کسي از جانب پروردگار عهده دار مقام امامت مي شود که در تقوا، خداترسي و اجلال او، تواضع و فروتني و نشان دادن اخلاص در بندگي نمونه باشد ، تا براي ديگران الگو قرار گيرد و امام باقر نمونه اي عالي از چنين ويژگيهايي است .
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در مورد امام باقرعليه السلام مي نويسد:
او راستگوترين و گشاده روترين و بخشنده ترين مردمان بود. در ميان اهل بيت کمترين ثروت و درعين حال بيشترين هزينه را داشت. هر جمعه يک دينار صدقه مي داد و مي فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز برديگر روزها، دو چندان مي شود. چون پيشامدي غم انگيز به او روي مي نمود زنان و کودکان را جمع مي کرد و آنگاه خود دعا مي کرد و آنان آمين مي گفتند. بسيار ذکر خدا مي گفت. راه مي رفت در حالي که ذکر خدا مي گفت. غذا مي خورد در حالي که ذکر خدا مي گفت. با مردم سخن مي گفت، اما اين امر او را از ذکر خدا باز نمي داشت. فرزندانش را جمع مي کرد و به آنان مي فرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگويند. هر کس از آنان را که مي توانست قرآن بخواند به تلاوت قرآن و هر کس را که نمي توانست به گفتن ذکر، امر مي فرمود.
شيخ مفيد نيز درباره آن حضرت مي گويد: مراتب بخشندگي او در خاص و عام آشکار و بزرگواري اش در ميان مردم مشهور و با وجود کثرت عيال و متوسط بودن وضع زندگي اش به تفضيل و احسان شناخته شده بود.
عبادت امام فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق عليه السلام در وصف اخلاص و عبادت پدرش چنين مي فرمايد: پدرم بسيار ذکر خدا مي گفت. من با او مي رفتم و او ذکر خدا مي گفت. با او غذا مي خوردم و او ذکر خدا مي گفت. با مردم سخن مي گفت، اما اين امر او را از ذکرخدا باز نمي داشت. زبانش را مي ديدم که به کامش مي چسبيد و با اين وصف پيوسته از گفتن ذکر لا اله الا الله باز نمي ايستاد. ما را جمع مي کرد و به ما مي فرمود که تا طلوع آفتاب ذکر خدا بگوئيم و هر يک از ما را که مي توانست بخواند به تلاوت قرآن فرمان مي داد و هر که نمي توانست، مي فرمود ذکر بگويد.
امام صادق (ع) در همين باره باز مي فرمايد:
من بستر پدرم را مي گستردم و انتظار مي کشيدم تا بيايد. چون او به بسترش مي آمد و مي خوابيد من نيز به سوي بستر خود مي رفتم. شبي او دير کرد و من به جستجويش به مسجد رفتم . مردم همه در خواب بودند . ناگهان پدرم را ديدم که در مسجد به حال سجده است. در مسجد جز او کس ديگر نبود. ناله اش را مي شنيدم که مي گفت: پيراسته اي پرورگارا! تو، به حقيقت پروردگار مني . از روي تعبد وبندگي تو را سجده مي کنم. معبودا! کردار من اندک است پس تو خود آن را برايم دو چندان کن. بارالها! مرا از شکنجه ات درروزي که بندگانت را بر مي انگيزي، در امان نگاه دار و بر من نظر کن که توالبته توبه پذير و مهرباني .
تسليم رضاي خدا آن حضرت (ع) کاملاً به فرمان خداوند تسليم بود. يکي از اصحابش روايت مي کند که عده اي نزد ابوجعفر آمدند و ديدند که پسر آن حضرت بيمار و خود وي نيز ناراحت و اندوهگين است و آرام و قرار ندارد. ديدار کنندگان گفتند: به خدا قسم اگر به وي مصيبتي رسد، مي ترسيم از او چيزي ببينيم که خوش نداريم. پس ديري نپاييد که صداي شيون و زاري بر آن پسر بلند شد. در اين لحظه امام باقر با رويي گشاده و حالتي متفاوت با آنچه پيش از اين داشت، بر ديدار کنندگان وارد شد . آنان عرض کردند: فدايت شويم، ما از حالتي که شما پيش از اين داشتيد، مي ترسيديم( با مرگ اين کودک) حادثه اي پيش آيد که موجب اندوه و ناراحتي ما شود! حضرت به آنان پاسخ داد: ما مايليم کساني که به آنان علاقه داريم، سالم بمانند و بهبود يابند. اما هنگامي که فرمان خدا جاري مي شود به آنچه که او دوست مي دارد گردن مي نهيم.
انجام اعمال صالح آن حضرت از انجام هيچ کردار صالحي فروگذار نمي کرد. در اين باره روايت جالبي از يکي از اصحاب آن حضرت نقل شده است.
راوي مي گويد: ابوجعفر (ع) در تشييع جنازه يکي از مردان قريش حاضر شد. من نيز با آن حضرت بودم. مردي به نام عطاء در ميان تشييع کنندگان بود. ناگاه زني فرياد سر داد. عطاء گفت: اي زن اگر ساکت نشوي ما باز مي گرديم، اما زن خاموش نشد و در نتيجه عطاء بازگشت. راوي مي گويد: به ابوجعفر گفتم: عطاء بازگشت. امام پرسيد: چرا؟ گفتم: اين زن فرياد سر داد و عطاء به او گفت: يا خاموش شو يا ما باز مي گرديم و چون اين زن دست از فرياد برنداشت عطاء هم بازگشت.
امام عليه السلام فرمود: به راه خود ادامه دهيم. اگر ما باطلي را با حق ببينيم و حق را به باطل واگذاريم حق مسلمان را ادا نکرده ايم. چون بر جنازه نماز گزارده شد، صاحب عزا به ابوجعفر عرض کرد: باز گرد که تو پاداش خود را گرفتي خداوند تو را بيامرزد. تو نمي تواني راه بروي، اما آن حضرت از بازگشت امتناع ورزيد . به آن حضرت عرض کردم: صاحب عزا به تو اجازه بازگشت داد و من حاجتي دارم که مي خواهم آن را از شما درخواست کنم .
آن حضرت پاسخ داد: من با جنازه مي روم. ما به اجازه او نرفتيم و به اجازه او هم باز نمي گرديم بلکه اين فضل و پاداشي است که ما آن را طلب کرده بوديم. انسان تا آن اندازه که به دنبال جنازه مي رود، پاداش آن را دريافت مي کند.
بانک اطلاعات اخبار مجمع جهاني اهل بيت