شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

آشنايی با آيين هندوئيسم

0 نظرات 00.0 / 5


آيين هندو در قديم دين برهمايي خوانده مي شد که به برهما، خداي هندوان اشاره مي کرد. هندوئيسم شکل تکامل يافته آنيميسم است و به همين دليل بنيانگذار آن شناخته شده نيست . اين آيين گونه اي فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعي است که با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردي و جمعي مردم هندوستان نقش بزرگي داشته است .

1. مردم هند پيش از هجوم آرياييها
پيش از مهاجرت آرياييها به ايران و هند، مردم اين سرزمينها قومي کوتاه قامت و سياه چرده بودند که فرهنگ و دين و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بين النهرين بود. اين قوم در ايران تقريبا به طور کامل از ميان رفتند، ولي در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراويدي (Dravidians) شناخته مي شوند و گروه بزرگي از اينها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ايشان سخن خواهيم گفت . حفاريهاي باستانشناسان در منطقه اي به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان)، آثار عظيمي از تمدن آنان را نشان داده است . از اين کشفيات بر مي آيد که برخي از خدايان آيين هندو قبل از ورود آرياييان در هندوستان وجود داشته اند.

2. اصول دين هندو
اصول دين هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهاي باستاني و سنتهاي ديني برهمنان و پرستش خداياني که به ظهور آنها در دوره هاي قديم عقيده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعي در معاشرت و ازدواج ، همچنين احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دين است .
لفظ "ام" (Om) به معناي آمين براي هندوان بسيار تقدس دارد و از سويي اسم اعظم الهي به شمار مي رود و از اين نظر به اسم اعظم يهوه در دين يهود شباهت دارد.

3. خدايان ودايي
هندوان به عده بي شماري از خدايان آسماني و زميني با اسما و صفات عجيب و غريب معتقدند و به آنها کرنش مي کنند و براي هر يک بتخانه هاي با شکوهي مي سازند. اين خدايان با هم خويشاوندي سببي و نسبي دارند و ويژگيهاي جسمي و روحي هر يک به تفصيل و با ذکر جزئيات در کتب مقدس و فرهنگ ديني هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گري خدايان به شکل انسان و حيوان در ادوار مختلف ، نيز بسيار جلب نظر مي کند دسته بندي خدايان در ارتباط با طبقات اجتماعي نيز معهود است . برخي از معروف ترين خدايان هندو عبارتند از :
اگني (Agni) يعني آتش ؛
وارونا (Varuna) يعني آسمان ؛
ايشوار (Isvara) يعني قادر متعال ؛
رودرا (Rurdra) يعني وحشتناک ؛
راما (Rama) يعني دلپذير؛
کريشنا (Krishna) يعني آبي پر رنگ ؛
ياما (Yama) يعني ارابه ران معادل جم در آيين زردشت) که خداي حاکم بر ارواح مردگان است .
اشوين (Asvin) يعني اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آيين هندو است . هندوان معتقدند که اين پزشکان آسماني براي انسان تندرستي ، نيکبختي و دارايي به ارمغان مي آورند.
پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکيب کالي (Kali) به معناي سياه معتقدند هداياي ويژه اين بت را بايد از طريق راهزني به دست آورد و تقديم بتخانه کرد. البته بايد توجه داشت که معمولا بتان را بسيار زيبا مي سازند تا آنجا که بت در شعر فارسي کنايه از محبوب زيبا است .

4. کتابهاي مقدس
ادعيه و آيينهاي هندوان در مجموعه اي به نام وداها(Vedas)به معناي دانش ، به زبان سانسکريت گرد آمده است و به آن شروتي (Sruti)يعني وحي و الهام و علوم مقدس موروثي لقب مي دهند. پژوهشگران تاريخ تصنيف وداها را بين 1400 تا 1000 ق .م .
مي دانند، و بر اين اساس سالهاي 1500- 800 ق .م . را دوره ودايي مي خوانند.
چهار ودا وجود دارد، به اين شرح :
1. ريگ ودا(veda-Rig)يعني وداي ستايش ؛
2. يجور ودا(veda-Yajur)يعني وداي قرباني ؛
3. سام ودا(veda-Sama)يعني وداي سرودها؛
4. اتهرو ودا(veda-Atharva) يعني وداي اتهروان (نام نويسنده اين ودا).
در زمانهاي بعد برهمنان شرح و تفسيرهايي بر بوداها نوشتند؛ از اين رو هر يک از وداها داراي دو بخش است :
نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادي در ستايش آتش ، خورشيد و ساير مظاهر طبيعت و دعاهايي براي فراخي روزي ، باروري ، بخشايش گناهان و غيره .
دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهاي آن اوراد را تعيين مي کند. پژوهشگران سالهاي 800 ق .م . تا 500 ق .م . را دوره برهمني مي نامند.
کتابهاي ديني ، فلسفي ، عرفاني و ادبي بي شماري در ميراث فرهنگي هندوستان وجود دارد که به زبانهاي مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کليله و دمنه است که در سانسکريت پنچاتنتر(tantra -Panca) يعني پنج بخش خوانده مي شود.
کتابهاي مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامايانا(Ramayana) با محتواي اساطيري رزمي و بزمي از احترام ويژه اي برخوردارند. کتب ديني و ادبي ياد شده به همه زبانهاي زنده جهان (و از جمله فارسي) ترجمه شده اند.
کتاب بسيار معروف و جذاب بهگودگيتا (gita -Bhagavad) يعني سرود (خداي) مجيد در بخشي از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . اين کتاب گاهي به تخفيف گيتا ناميده مي شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مي گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور مکرر به هر يک از زبانهاي زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ‍ ترجمه فارسي از آن موجود است .
است . اين کتاب گاهي به تخفيف گيتا ناميده مي شود، در باب اخلاص ‍ (Bhakti) سخن مي گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور است . اين کتاب گاهي به تخفيف گيتا ناميده مي شود، در باب اخلاص ‍ سخن مي گويد و در اهميت کتاب ياد شده همين بس که به طور مکرر به هر يک از زبانهاي زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسي از آن موجود است .
اين رساله مکالمات کريشنا با شاهزاده اي به نام آرجونا (Arjuna) يعني روشن را در بر دارد. رساله ياد شده ظاهرا در قرن اول ميلادي در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانيده شده است و نزد هندوان از هر کتاب ديني و عقلي ديگر محبوبتر و محترمتر به شمار مي رود. نظم آن کتاب يک دست نيست ، ولي نيروي ذوق و شوقي که در طي کلمات آن نوشته اعجاب انگيز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فريفته خود ساخته است .
راز موفقيت گيتا در اين است که مي کوشد اثبات کند راه حقيقي نجات و رستگاري در طريقه اخلاص قرار دارد و براي بيان اين امر از داستاني کمک مي گيرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتي براي جنگيدن با عموزادگان خود به سوي ميدان مي رود و راننده ارابه که خداي پهلواني يعني کريشنا است و در کنار او نشسته است ، وي را به رزم و نبرد تشويق مي کند. شاهزاده دل به جنگ با خويشاوندان خود نمي دهد. در حالي که سرداران سپاه خصم يعني عموزادگان او در شيپور جنگ مي دمند، به راننده فرمان مي دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلي قرار دهد که بتواند کوشش ‍ و رزم آوري هر دو سپاه را به درستي مشاهده کند، ولي همين که خويشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پيکار و خونريزي مي بيند، دل او از پشيماني و اندوه لبريز مي گردد.
وي درد و رنج خود را با کريشنا راننده ارابه در ميان مي گذارد و از گراني اندوه ، تير و کمان را از دست بر زمين مي افکند.
کريشنا او را بر اين کم دلي سرزنش مي کند و دوباره وي را بر جنگ و نبرد برمي انگيزاند. در اين هنگام بين آن دو يک سلسله مکالمات رد و بدل مي شود. در مرحله اول کريشنا او را به انجام وظايفي که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مي سازد و به او خاطر نشان مي کند که انجام فرائض اجتماعي بر هر کاري مقدم است و نتايج و عواقب آن هر چه باشد، بايد آنها را به عمل آورد و نبايد پاداش و سزايي توقع داشت . ارجونا وظيفه خود را به ياد مي آورد که بايد به عنوان يک شاهزاده از افراد طبقه کشاتريا جنگجويي و رزم آوري پيشه کند. آنگاه وي پاي به ميدان نبرد مي گذارد و اعتراف مي کند که تهاون و سستي در انجام اين واجب صنفي و فريضه مذهبي گناهي بزرگ است . از سوي ديگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگاري يافته ، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پيروز گردد، بر تخت پادشاهي خواهد نشست . علاوه بر اين ميدان جنگ جاي تاءسف و غم خوردن براي کشتگان و قربانيان نبرد نيست ، زيرا اگر چه جسم آنان هلاک مي شود، ولي روحشان جاويدان ؛ باقي و برقرار است .
در يکي از قطعات گيتا سخنان زير آمده که تعاليم اوپانيشادها را در مساءله وحدت الوهيت بيان مي کند و از اين نظر قابل توجه است . کريشنا مي گويد :
من برهما هستم ، همان خداي واحد ازلي ...
قرباني منم ، دعا و نماز منم .
طعام خيرات مردگان منم .
اين جهان بي پايان منم .
پدر و مادر و نياکان و نگاهبانان و منتهاي معرفت همه منم .
آنچه در زلالي آب و روشنايي آفتاب تصفيه مي شود،
آن کلمه "ام" منم .
و منم کتابهاي ريگ ودا، سام ودا، يجور ودا،
طريقت ، شريعت ، مربي ، خداوندگار و قاضي ، شاهد، صومعه و پناهگاه ،
دوست و دشمن ، سرچشمه حيات و درياي زندگاني .
هر آنچه بر مي آيد و هر آنچه فرو مي رود،
بذر و برزگر و فصول و درو همه منم .
مرگ منم و زندگاني منم .
اي ارجونا، حيات اين جهان که مي بيني ،
و حيات آن جهان که نمي بيني ، همه منم و بس ...

5. فرهنگ و تربيت ودايي
حدود قرن 6 ق .م . در اوج اقتدار روحانيان هندو، که برهمن (Brahmana) ناميده مي شوند، نظام طبقاتي شديدي پذيرفته شد که مدت 2500 سال سايه سهمگين خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقاياي آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعي را کاشت (Caste) مي خوانند که واژه اي پرتغالي و به معناي نژاد است . در اين نظام چهار کاشت اصلي وجود داشت :
1. برهمان (Brahmanas)، طبقه روحانيون ؛
2. کشاترياها (Kshatrias)، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛
3. ويشياها (Vaisyas)، طبقه بازرگان و دهقانان ؛
4. شودراها (Sudras)، طبقه کارگران .
معاشرت افراد يک طبقه ديگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخير که هر گونه تماس ، حتي نگاه کردن افراد طبقات بالا به اين گروه ، گناه کبيره شمرده مي شد.
فروتر از اين چهار طبقه ، گروهي از بوميان غيرآريايي هندوستان بودند که نجسها (Untouchables) ناميده مي شدند. افراد اين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محله هاي آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت براي حمل زباله و کناسي به اماکن آنان مي رفتند، موظف بودند با صداي بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به اين گروه بيفتد. در اين صورت ، بيننده بايد با غسل خود را طاهر کند داد و ستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مکاني و تقاضاي متاع با فرياد و اختفاي کامل انجام مي گرفت ...
گوش دادن به تلاوت کتابهاي مقدس نيز بر آنان حرام بود و اگر فردي از ايشان در اين مورد استراق سمع مي کرد، براي مجازات ، سرب مذاب در گوش او مي ريختند.
عجيب تر اينکه افراد طبقه نجسها به اين وضع خو گرفته ، آن را حق مي پنداشتند و باور داشتند که اين تيره بختي زاييده بدکرداري آنان در زندگاني پيشين است که از طريق تناسخ آن را دريافت کرده اند. هر گونه اقدامي براي کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعي که به تدريج در ضمن آن چهار طبقه پديد آمده) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غيرمقبول بود. البته اين سنت اجتماعي در سال 1955 رسما لغو شد و تنها جلوه هايي از آن باقي است .
رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معناي تندرو که در بخش بزرگي از هندوستان جريان دارد، از تقدس بالايي برخوردار است و غسل کردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس (Benares)، عبادتي مهم شمرده مي شود. نيلوفر (Padma) نيز بسيار مقدس است .
قرباني و بويژه قرباني اسب (medha - Asva) که قبلا به عنوان يک عمل عبادي ميان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام مي گرفت .
اهيمسا (hinsa - A) به معناي پرهيز از آزار جانداران اصل مهمي است که در زمانهاي بعد، تحت تعاليم مهاويرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعايت مي شود. اين آموزه خوردن گوشت حيوانات را عملي غير اخلاقي مي داند و اين مساءله اثر عجيبي بر شيوه زندگي هندوان باقي گذاشته است .
هندوان جسد مردگان خود را مي سوزاند و خاکستر آن را بر روي گنگ بر باد مي دهند. قبلا سنت مذهبي اين بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفي ، همسر وي نيز به نشانه وفاداري ميان توده هاي هيزم مي خوابيد و همراه شوهر مي سوخت و براي تشويق زنان به اين امر به وي لقب ستي (Sati) به معناي بانوي وفادار و بافضيلت عطا مي شد. (اين واژه سانسکريت در فارسي و عربي براي تجليل از بانوان بسيار برجسته به کار مي رود.) اگر احيانا زني تاب و تحمل اين فداکاري را در خود نمي يافت پس از مرگ شوهر موي سر خود را مي تراشيد و جلاي وطن مي کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگليسيها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 م . ممنوع کردند و از اين منع کمتر تخلف شده است . صائب تبريزي در اشاره به اين سنت مي گويد :
چون زن هندو کسي در عاشقي مردانه نيست
سوختن بر شمع خفته کار هر پروانه نيست

6. فلسفه اوپانيشادها
در دوره برهمني (سالهاي 800 ق .م . تا 500 ق .م .) آيين قرباني به افراط گراييد و با توسعه آن مسائل عميق ديني به فراموشي سپرده شد. قرباني اسب و چيزهاي ديگر آسيب شديدي به اقتصاد کشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهي کرد. از اين رو، برهمنان چاره کار را در اصلاح دين ديدند و بدين منظور براهمناها را پديد آوردند که مشتمل بر دو بخش ‍ است :
الف) آرنياکاها (Aranyakas) يعني جنگل نامه ، مشتمل بر مسائل مورد نياز اهل رياضت ؛
ب) اوپانيشادها (Upanishads) به معناي نزديک نشستن ، کنايه از آموختن اسرار دين .
اوپانيشادها شهرت زيادي پيدا کرد. اين کتاب را براي نخستين بار شاهزاده دانشمند، هنرمند و عارف ، داراشکوه عرفان اسلامي و هندويي ، در 1067 ه .ق . به زبان فارسي ترجمه کرد و آن را سراکبر ناميد. (نخستين آشنايي غريبان با اوپانيشاد از طريق همين ترجمه بود.)
اوپانيشاد به نام ودانتا (Vedanta) به معناي پايان وداها نيز خوانده مي شود. اين کتاب بطون وداها را مي شکافد و توجه مردم را از آداب و رسوم ظاهري به اسرار دروني و مفاهيم باطني جلب مي کند. کتاب ياد شده شهرت جهاني دارد، تا آنجا که برخي مطالب توحيدي آن در الميزان نوشته علامه طباطبايي آمده است .(1)

7. خدايان سه گانه
آرياييان هندوستان مانند ساير مشرکان به خداي حقيقي جهان نيز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناي قائم بالذات و ازلي و ابدي مي ناميدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادي خويش را در فضاي باز مي دادند و به خداياني مذکر که معمولا نماد اجرام آسماني بودند، عقيده داشتند. در دورانهاي بعد بتهايي بي شمار و بتخانه هايي باشکوه و گوناگون ساختند و خداياني مانند الهه مادر، الهه زمين ، مار کبرا و غيره را به مجموعه خدايان خود مي افزودند.
خدايان تثليث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از :
1. برهما (Brahman)، خداي ايجاد کننده (که قبلا اشاره شد)؛
2. شيوا (Siva) خداي فاني کننده که مجسمه چهار دست و در حال رقص ‍ او فراوان است . رقص شيوا نقش او را در ايجاد و انهدام نشان مي دهد؛
3. ويشنو (Vishnu) خداي حفظ کننده . جلوه هاي دهگانه اين خدا براي مردم در طول تاريخ عبارت است از : ماهي ، لاک پشت ، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، کوتوله ، راما (Rama)ي تبر به دست ، راما، کريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کلکي (Kalki).
(2) آيين هندو فرقه هاي بي شماري دارد که با يکديگر در صلح و صفا به سر مي برند. پيروان هر يک از اين فرقه ها بر جنبه خاصي از دين تاءکيد مي کنند و معمولا به يکي از خدايان روي مي آورند. طرفداران هر يک از شيوا و ويشنو جمعيت بزرگي را تشکيل مي دهند.
شيواپرستان عورت شيوا را نيز مي پرستند و آن را لينگا (Linga) مي نامند. مجسمه هاي لينگا و معابد آن نيز فراوان است .
از جمله 12 بتخانه بزرگ و باشکوه که به افتخار لينگا و براي پرستش آن بنا کرده بودند، معبد سومنات (Somanatba) است . ثروت هنگفت و خيال انگيز آن بتخانه که چهارده گنبد طلا داشت ، سلطان محمود غزنوي را تحريک کرد تا به سال 416 هجري قمري به سوي آن لشکر کشد و خزائن انباشته از زر و سيم و گوهرهاي گرانبهاي آن را که طي قرنها گرد آمده بود، تاراج کند. هندوان حمله هاي سابق وي به بتخانه هاي ديگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجيه مي کردند. سلطان محمود با سپاهي انبوه به عنوان بت شکني به سومنات حمله کرد و پس از کشتن گروهي بي شمار از هندوان ، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لينگا کوبيد. وي براي نشان دادن فتح نمايان خود قطعه اي از آن را به مکه معظمه و بغداد و بلاد اسلامي ديگر فرستاد.(3)
افرادي از شيواپرستان ، به نام لينگاوات (vat - Linga) يعني حاملان لينگا، که مسلکشان در قرن دوازدهم ميلادي پايه گذاري شده است ، پيوسته مجسمه اي از لينگا را که داخل کيف کوچکي است به گردن آويخته دارند. چيزهايي شگفت آوري مانند قرباني انسان و نوشيدن شراب در کاسه سر مردگان به برخي از فرقه هاي شيوايي نسبت داده مي شود. فرقه هاي شکتي (Sakti) به معناي نيرو، معتقدند قوه الهي در جنس لطيف قرار دارد. از اينجاست که در معابد شکتي زناني جوان مي رقصند. برخي از اين فرقه ها رقصهاي وحشيانه ، آوازهاي گوش خراش و حرکات جنون آميز را براي تکامل روحي لازم مي دانند.

8. نظريه تناسخ و تصور کارما
بر اساس قانون کارما (Karman) به معناي کردار، آدمي نتيجه اعمال خود را در دوره هاي بازگشت مجدد خود در اين جهان مي بيند. کساني که کار نيک انجام داده اند، در مرحله بعد زندگي مرفه و خوشي دارند و آنان که کار بد مي کنند، در بازگشت با بينوايي و بدبختي دست به گريبان خواهند بود و چه بسا به شکل حيوان بازگشت کنند. به عقيده برخي تناسخيان ، بازگشت انسانها ممکن است به يکي از چهار صورت زير باشد که تصادفا به ترتيب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل مي شود :
1. رسخ ، يعني حلول شخص متوفي در جمادات ؛
2. فسخ ، يعني حلول شخص متوفي در نباتات ؛
3. مسخ ، يعني حلول شخص متوفي در حيوانات ؛
4. نسخ ، يعني حلول شخص متوفي در انسانها (تناسخ).
سمسارا (Samsara) به معناي تناسخ در بسياري از اديان و مذاهب جهان (حتي نزد برخي فرقه هاي انحرافي جهان اسلام) با عناوين گوناگون وجود داشته و دارد،(4) اما اين عقيده در آيين هندو از اهميت بيشتري برخوردار است . هندوان معتقدند آدمي همواره در گردونه تناسخ و تولدهاي مکرر در جهان پر رنج گرفتار است .
تنها راه رهايي انسان از گردونه تناسخ و تولدهاي مکرر در جهان پر درد و بلا پيوستن به نيروانا (Nirvana) است . اين کلمه در لغت به خاموشي و آرامش و در اصطلاح به "فناي في الله" دلالت مي کند. نيروانا مورد توجه بوداييان واقع شده است .

9. فلسفه وحدت وجود
حکيمان و دانشمندان هندو مي گويند خدايان بي شمار آن دين همه مظاهر يک خداي واحد و بزرگند و تمام موجودات بخشهايي از کالبد عظيم الوهيت به شمار مي روند. از ديدگاه آنان اين جهان و همه اجزاي آن در حقيقت خيالي بيش نيست . اين خيال را مايا (Maya) يعني فريب و وهم ، مي نامند. به عقيده آنان تمام اين صورتهاي وهمي سرانجام نابود مي شوند و تنها برهما که ثابت و پايدار است ، باقي مي ماند.
در قرون اخير عرفان هندويي غربيان را مسحور کرده است ، همان طور که عرفان اسلامي نيز در جلب کردن غربيان به اسلام سهم زيادي دارد.
قوانين اخلاقي ، تصوف و انديشه هاي لطيف آيين هندو از روزگار کهن جذابيت داشته است و تاءثير تفکرات هندو بر اهل تصوف در مسيحيت و اسلام ديده مي شود.
اصول ايمان هندوان چهار چيز است :
1. الوهيت روح ؛
2. وحدت موجودات ؛
3. وحدت خدايان ؛
4. وحدت مذاهب و اديان .
آيين هندو با خود محوري ميانه اي ندارد و يک هندو مي تواند علاوه بر آيين خود به هر يک از اديان جهان بگرود. با اين وصف ، شديدترين تعصبها را مي توان ميان هندوان يافت . کافي است به ياد بياوريم که مهاتما گاندي به سبب اعتقاد به برابري هندوان و مسلمانان ، مورد دشمني گروهي از هندوان قرار گرفت و يکي از ايشان او را با گلوله کشت . ملي گرايي هندويي در دوره هاي اخير بسيار شدت يافته است و يکي از تازه ترين و خشن ترين مظاهر آن تخريب مسجد بابري و کشته شدن تعداد بي شماري از مسلمانان و هندوان در اين حادثه بود. مستمسک آنان در ارتکاب اين عمل اين بود که مکان مسجد بابري زادگاه بت راما بوده است . آنان با اين سخن ادعا مي کنند که ويشنو (يکي از خدايان تثليث هندو) در آنجا به شکل بت راما جلوه کرده و به همين دليل ، هندوان در آن مکان بتخانه اي ساخته بوده اند که به مسجد تبديل شده است . آنان به همين بهانه بتهاي خود را بر ويرانه هاي مسجد نصب کردند و آنها را پرستيدند. هندوان تصميم دارند ساختمان بتخانه را در فرصت مناسب آغاز کنند.

10. فلسفه يوگي يا روش جوکيان
به عقيده هندوان ، دستيابي به حقيقت يا اتحاد با خداي توانا از طريق يوگا (Yoga) يعني يوغ نهادن حاصل مي شود. يوگا به رياضتهاي سخت و طاقت فرسا دلالت مي کند و معمولا با نشستن آرام و پيوسته به شکل چهار زانو و همراه با تاءمل انجام مي گيرد، اما شيوه هايي ديگر نيز معمول است ، مانند ايستادن ، وارونه ايستادن ، خم شدن و آويختن دستها و زيستن بر روي تختي که در سراسر آن ميخهاي تيزي سر بر آورده است . اين عمليات چه بسا براي دهها سال ادامه يابد و با مشقتهايي ديگر مانند در پيش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد.(5)
با آنکه هدف از رياضت وصول به حقيقت است ، گاهي کشف و کراماتي را پديد مي آورد. يوگي (Yogin) معمولا آن امور را مانع کمال خود مي داند و بسيار مي شود که به آن خوارق عادت ابدا توجهي نکند و از اظهار آن روي بگرداند.
حبس دم به گونه اي است که بر اثر تمرينهاي سخت تنفس کاهش مي يابد و يوگي در طول سال به چند نفس بسنده مي کند. همچنين ضربان نبض و ساير کارهاي بدن را مي توان با يوگا در اختيار گرفت . در همه اين حالات بدن شيوه هاي نوي را بر مي گزيند و زنده مي ماند. چه بسا يک يوگي را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از اين مدت قبر او را بشکافند و او را بيرون آورند و وي با يک بار تنفس زندگي را از سر گيرد. تواناييهاي ديگري نيز براي برخي از آنان ميسر مي گردد، مانند رهايي از جاذبه زمين ، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با يک نگاه و غيره . (6)
دانشمندان مغرب زمين به تکرار، آزمايشهاي علمي گوناگوني روي يوگيان انجام داده و واقعي بودن اين حالات را به اثبات رسانده اند. از جمله يک هياءت علمي فرانسوي به رهبري دکتر بروس (Brosse) در 1936 تحقيقات و آزمايشهايي در باب يوگيان انجام داد و دستاوردهاي خود را منتشر کرد.(7)

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1- الميزان ، ج 10، صص 301 - 302.
2- کلکي موعود آخر الزمان است که براي اصلاح جهان ، شمشير به دست و سوار بر اسب سفيد، ظاهر خواهد شد.
3- معبد سومنات بارها ويران شده و شالوده بناي کنوني آن در سال 1951 نهاده شده است .
4- شاعري از روي طنز، چارپايي را مخاطب قرار داده و اين رباعي را گفته است :
اي رفته و باز آمده "بل هم" گشته
نامت زميان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ريشت زعقب در آمده دم گشته
5- آداب و شرايط يوگا در کتاب پاتانجالي آمده است و دانشمند بزرگ مسلمانان ابوريحان بيروني آن را به عربي ترجمه کرده است .
6- لازم است تاءکيد شود که در امثال اين امور، شايعات بي اساس و داستانهاي بي پايه به مراتب بيشتر از واقع است .
7- مجله Medicale Presse، ش 83، 14 اکتبر 1936.

***** بر گرفته شده از کتاب آشنايي با اديان بزرگ

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)