شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

نگاهی به شرحهای نهج البلاغه

0 نظرات 00.0 / 5

اشاره

از زماني که شريف رضي در سال 400 ه ق کار جمع و تدوين نهج البلاغه را به پايان رسانيد، تا امروز که بيش از هزار سال از عمر اين کتاب شگفت انگيز در حوزه فرهنگ اسلامي مي گذرد، توجه انديشمندان و معرفت پژوهان رشته هاي مختلف اسلامي از ادب گرفته تا تاريخ، اخلاق، عرفان، حکمت و کلام، سياست و حکمراني و مديريت، به اين کتاب به عنوان يکي از مهمترين منابع قابل استناد و قابل تامل جلب شده است .
سنت شرح نويسي بر متون ديني قدمتي طولاني دارد . کتابهاي مقدس اديان مختلف از سوي عالمان ديني با دقت و تامل مورد بررسي هاي دقيق و موشکافانه قرار گرفته اند . در تاريخ اسلام، پس از قرآن کريم که اصلي ترين و اصيل ترين منبع تمامي مسلمانان بشمار مي رود، تقريبا هيچ کتاب مقدس ديگري، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسير قرار نگرفته است . شارحان با انگيزه هاي گوناگون اقدام به شرح نويسي مي کرده اند : توضيح واژگان دشوارياب، شرح مباني کلامي، فلسفي موردنظر، تحليل و تبيين حوادث تاريخي که به اجمال ذکر شده اند، ذکر نکات ادبي و بلاغي، استفاده وعظگونه و اخلاقي از متون ديني و به تعبيري کمک به گسترش فرهنگ معنوي، نقل و نقد آراء شارحان پيشين، نقد و بررسي اسنادي و اثبات صحت روايات، و حتي اثبات قدرت علمي نويسندگان شرح، در زمره اين انگيزه ها بشمار مي روند .
در هر حال، انگيزه شارحان هرچه که بوده يا خواهد بود، ما اکنون وارث انبوهي از شرحهاي گوناگون بر نهج البلاغه هستيم که کم وبيش داراي مزايا و کاستيها، کژي ها و راستي ها و درستي ها و نادرستي هاست . اما اين همه، جزئي از فرهنگ مکتوب اسلامي بشمار رفته و بر ما است که در شناسايي همه - يا اهم آنها - هرچند به اجمال، بکوشيم .

نخستين شرح؟

در اينکه نخستين شرح نهج البلاغه از سوي چه کسي نگاشته شده، ظاهرا توافقي ميان کتاب شناسان و نهج البلاغه پژوهان وجود ندارد . برخي از احمدبن محمد الوبري به عنوان نخستين شارح نام برده اند، گروهي سيدفضل الله راوندي را اولين شارح دانسته اند . (1)

شرح سيدفضل الله راوندي

تاليف : تاج الاسلام سيدضياءالدين ابوالرضا فضل الله بن علي راوندي از بزرگان علم و ادب شيعي در سده ششم هجري است .
راوندي در سفر خود به نجف، نسخه اصل نهج البلاغه را ملاحظه نموده و از روي آن نسخه اي براي خود نويسانيده و در ربيع الاول 511 به پايان رسانيده و پس از اتمام نسخه آن را قرائت، مقابله و تعليقاتي بر آن نوشته و کلمات و جملات دشوار آن را شرح کرده، که به عنوان اولين شرح بر نهج البلاغه قلمداد شده است . (2)
نسخه اي از نهج البلاغه در دست است که محمدصادق بن محمد شفيع يزدي در 1132 از روي ابوالفتوح احمدبن ابي عبدالله بلکوبن ابي طالب آبي از روي نسخه سيدفضل الله راوندي تحرير نموده و حواشي راوندي در آن نقل شده است . (3)

شرح نهج البلاغه وبري

احمدبن محمد وبري خوارزمي از فضلاي قرن ششم هجري، شرحي بر نهج البلاغه نوشته که نظرش فقط شرح مشکلات آن بوده است . از اين شرح، بيهقي در معارج نهج البلاغه و قطب الدين کيدري در حدائق الحقائق و ابن عتايقي در شرح خود بر نهج البلاغه، نقل نموده اند . ولي اصل اين شرح در حوادث ايام از بين رفته و به دست ما نرسيده است . (4)

معارج نهج البلاغه يا شرح ابن فندق بيهقي

تاليف : ظهيرالدين ابي الحسن علي بن زيد انصاري اوسي بيهقي ملقب به فريد خراسان و ابن فندق (متولد 493- متوفاي 565 ه . ق) (5)
شرح معروفي است که بيهقي در دو جزء بر نهج البلاغه نوشته، جزء اول آن را در 9 ربيع الاول 552 و جزء دوم آن را در 13 جمادي الاولي 552 به پايان رسانيده است .
از اين کتاب نسخه منحصري در آستان قدس رضوي به شماره 2052 موجود است، (6) و از روي همان نسخه از سوي کتابخانه حضرت آيت الله مرعشي در قم سال 1409 ه . ق به تحقيق استاد کتابشناس محمدتقي دانش پژوه به چاپ رسيده است .

منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه

تاليف : قطب الدين سعيدبن عبدالله بن حسين راوندي مشهور به قطب راوندي (م 573 ه . ق)
شرح علمي و ادبي مهمي است بر نهج البلاغه و به گمان برخي اولين شرح نهج البلاغه نيز به شمار مي رود . اين شرح را قطب راوندي در اواخر شعبان 556 به پايان رسانيده و سرآغازش چنين است :
«الحمدلله الذي جعل آل محمد اصول البراعة و فروعها واتخذهم - و هم رحمة للعالمين - معدن البلاغة وينبوعها .»
نسخ متعددي از اين شرح به دست ما رسيده که استاد فقيد سيدعبدالعزيز طباطبائي هفت نسخه آن را معرفي نموده است . (7) و تاکنون سه بار به چاپ رسيده، بار اول در حيدرآباد هند در سه جلد به تصحيح شيخ عزيزالله عطاردي در سال 1403 ه . ق، بار دوم چاپ دوم همان تصحيح در تهران، بار سوم از سوي کتابخانه حضرت آيت ا . . . مرعشي در قم سال 1406 به تصحيح سيدعبداللطيف قرشي کوهکمري .
شرح قطب راوندي ماخذ و مصدر شروح بعدي نهج البلاغه قرار گرفته و قطب الدين کيدري در حدائق الحقائق و علي بن ناصر در اعلام نهج البلاغه و ابن ابي الحديد در شرحش در موارد متعدد از آن نقل و متعرض آراء وي شده اند .

حدائق الحقائق في فسردقائق افصح الخلائق

تاليف : قطب الدين ابوالحسن محمدبن حسين بيهقي کيدري نيشابوري، مشهور به قطب الدين کيدري (زنده در سال 610 ه . ق) (8)
کيدري شرحش را در اواخر شعبان سال 576 ه . ق به پايان رسانيده و در آن از شرح قطب الدين راوندي و فريد خراسان بهره جسته است . سرآغاز شرح وي چنين است :
«الحمدلله الذي جل جناب عظمته من ان يتصور بالاوهام»
از شرح کيدري نسخ متعددي در دست است و تاکنون سه بار به چاپ رسيده است، بار اول در هند سال 1404 ه . ق به تصحيح شيخ عزيزالله عطاردي در سه جلد، بار دوم تجديد همان چاپ در تهران در سال 1415 ه . ق، بار سوم در ايران با تحقيق مجدد به چاپ رسيده است .

شرح ابن ابي الحديد

نگارش شرح نهج البلاغه از سوي عزالدين ابي حامد عبدالحميدبن هبة الله المدائني مشهور به ابن ابي الحديد (9) (656- 586 ه . ق) تحولي اساسي در نگارش شروح نهج البلاغه تلقي مي گردد . زيرا وي علاوه بر اين که بر ادب عرب تسلط وافر داشته و اشعاري نيکو نيز سروده، بر تاريخ فقه، و کلام نيز احاطه داشته است . از اين رو شرح وي در طي قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولي عليه السلام بوده است . (10) ضمن اين که وي ظاهرا نخستين شارح غيرشيعي نهج البلاغه نيز هست . شرح ابن ابي الحديد از حيث بيان زيبائيهاي ادبي نهج البلاغه و ذکر مسائل تاريخي از اهميت ويژه اي برخوردار است . هرچند اين شرح به زبان عربي نگاشته شده، اما چند ترجمه از آن به زبان فارسي ديده مي شود . از جمله شمس الدين محمدبن مراد - که ظاهرا از دانشمندان عصر صفوي است - آن را به پارسي برگردانده است . هرچند اين ترجمه تاکنون به صورت خطي باقي مانده است . (11) ترجمه اي ديگر نيز با نام مظهر البينات اثر نصرالله تراب بن فتح الله دزفولي از اين شرح وجود دارد که آن نيز مخطوط است . (12) گزيده اي از اين شرح، در ساليان اخير توسط استاد دکتر محمود مهدوي دامغاني به زبان فارسي شيوا و زيبا ترجمه و در چند مجلد از سوي انتشارات اميرکبير منتشر شده است . علاوه بر ترجمه هاي يادشده، برخي نيز گزيده هايي از آن را به زبان اصلي کتاب - يعني عربي - فراهم کرده اند . از جمله مي توان به اين گزيده ها اشاره کرد : التقاط الدر رالنخب اثر محمدبن قنبر کورعلي مدني کاظمي، (13) الدرالنضيد اثر فخرالدين عبدالله بن المويدبالله (14) و مختصر شرح ابن ابي الحديد اثر سلطان محمودبن غلامعلي طبسي مشهدي (م 1097 ه . ق). (15)
با اين همه، شرح ابن ابي الحديد، علي رغم استقبال فراوان، مورد نقدهاي متعدد و جدي، عمدتا از سوي منتقدان شيعي، نيز قرار گرفته است . از جمله مي توان به نقد احمدبن طاوس (م 673 ه . ق) با نام الروح في نقض ماابرمه ابن ابي الحديد، اشاره کرد . (16) شيخ يوسف بحراني (م 1186 ه . ق) هم انتقادات خود را بر اين اثر سلاسل الحديد لتقييد ابن ابي الحديد، ناميده است . (17) کتاب ديگري با نام سلاسل الحديد في رد ابن ابي الحديد اثر مصطفي بن محمدامين (م 1331) ديده مي شود . (18) از ديگر نقدها مي توان به الرد علي ابن ابي الحديد اثر شيخ علي بن حسن بلادي بحراني (م 1340)، (19) الشهاب العتيد علي شرح ابن ابي الحديد، نگاشته شيخ عبدالنبي عراقي، (20) والرد علي ابن ابي الحديد اثر شيخ طالب حيدر اشاره کرد . (21)
ابن ابي الحديد در مباني کلامي، معتزلي و به علت موافقت با جاحظ، معتزلي جاحظي است . هرچند برخي کوشيده اند از ابن ابي الحديد چهره اي به عنوان يک شيعي غالي نشان دهند، اما بررسي شرح نهج البلاغه نشانگر گرايشات معتزلي او است . وي در آغاز کتاب، اتفاق همه شيوخ معتزلي خود را بر صحت شرعي بيعت با خليفه اول نقل نموده و بر فقدان نصي از جانب رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم در بيعت با وي تاکيد مي کند و مي افزايد انتخاب مردم که هم به اجماع و هم به غيراجماع، راه تعيين پيشوا شمرده شده، موجب صحت آن است . همو به پيروي از مکتب معتزله بغداد، امام علي عليه السلام را برتر از خلفاي پيشين دانسته و اين برتري را هم در کثرت ثواب و هم در فضايل و خصال حميده مي داند . با اين همه به عقيده او، افضليت امام، امري ضروري نيست! همچنين او معتقد است که هيچ نصي بر خلافت اميرالمؤمنين علي عليه السلام از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم وارد نشده است .
ابن ابي الحديد اين اثر را در بيست جزء و به نام ابن علقمي وزيري تاليف کرد . وي نگارش اين شرح را در اول رجب 644 هجري آغاز و در پايان صفر 649 تمام کرد . او در پايان کتاب خود مي نويسد . تدوين اين اثر چهار سال و هشت ماه طول کشيد که برابر است با مدت خلافت حضرت علي عليه السلام . به گزارش هندوشاه به پاس نگارش اين اثر هدايايي گران قيمت از سوي ابن علقمي به او اهدا شد .
اهميت شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، با چشم پوشي از نقاط ضعف عقيدتي، عمدتا در گزارش هاي مفصل تاريخي است . او در تدوين اين گزارش ها علاوه بر استفاده از منابع مشهوري چون اغاني ابي الفرج اصفهاني، سيره ابن هشام و تاريخ طبري، از برخي منابع نادر استفاده کرده که امروزه از ميان رفته يا در دسترس قرار ندارند .
از اين جمله مي توان به کتابهايي نظير المقالات تاليف زرقان شاگرد ابراهيم بن سيار نظام، المقالات ابوالقاسم کعبي بلخي، کتاب فضايل اميرالمؤمنين علي عليه السلام اثر احمدبن حنبل، کتاب الجمل هشام بن محمد کاتبي و کتاب الکنت از ابراهيم بن سيار نظام، اشاره کرد .
گذشته از شرح حوادثي که به گونه اي در متن نهج البلاغه بدان اشاره شده، شرح ابن ابي الحديد به لحاظ حضور و حيات وي در زمان حمله مغول و انعکاس حوادث مربوط به خروج مغول، فتح ماوراءالنهر و خراسان و عراق و ديگر نواحي و هجوم آنان به بغداد، از منابع مهم تاريخي در اين موضوع به شمار مي رود .
با اين همه ابن ابي الحديد گاه چنان در نقل حوادث تاريخي راه افراط را در پيش مي گيرد که مي توان تاريخ ابن ابي الحديد را از شرح نهج البلاغه وي بسان کتابي مستقل استخراج کرد . و گاه در پاره اي موارد اصلا اشاره اي به حادثه تاريخي نمي کند .
درمورد مباحث ادبي نيز اين افراط و تفريط گاه به چشم مي خورد . در برخي موارد نيز اشتباهات چشمگيري ديده مي شود . براي نمونه وي خطبه 39 را به حادثه غارت نعماني نسبت مي دهد، درحالي که اين خطبه به مناسبت کشته شدن محمدبن ابي بکر ايراد شده است . نيز خطبه 29 را به حادثه غارت ضحاک نسبت مي دهد، درحالي که مربوط به داستان معاويه است . (22) از ديگر مواردي که درباره شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد گفته شده، عدم رعايت مناسبت نقل مطالب در بسياري از موارد است، هرچند که بسياري از اين مطالب داراي اهميت هستند . (23)

مصباح السالکين

معروف ترين شرح نهج البلاغه در سده هفتم قمري، مصباح السالکين اثر محدث، فقيه و متکلم برجسته شيعي، کمال الدين ميثم بن علي بن ميثم بحراني است . اين عالم فرزانه، معاصر خواجه نصيرالدين طوسي بوده و ظاهرا ميان آن دو رابطه استادي و شاگردي دوجانبه برقرار بوده است . بدين گونه که خواجه نزد وي به آموزش فقه و او نزد خواجه به آموزش کلام پرداخته است . هرچند گفته اند مقام فقهي او بسان مقام کلامي خواجه بوده است، با اين همه مهمترين اثر وي که همين شرح نهج البلاغه است، بيش از همه شرحي به روش کلامي و فلسفي است . (24)
قبل از پرداختن به روش ابن ميثم در اين شرح و ذکر ويژگي هاي آن، لازم به تذکر است که وي پس از نگارش اين شرح، آن را تلخيص نموده و آن را اختيار مصباح السالکين ناميده است .
ويژگي ها :
1- ابن ميثم در آغاز جلد نخست، مقدمه اي در حدود هفتاد صفحه پيرامون مباحث ادبي نگاشته، موضوعاتي نظير دلالت الفاظ، اقسام لفظ، مباحث اشتقاق الفاظ، ترادف و توکيد، مشترک لفظي، بلاغت و فصاحت، محاسن کلام، حقيقت و مجاز، تشبيه، استعاره، حقيقت نظم، اقسام نظم، حقيقت خطابه، مبادي و اقسام خطابه، امور مختلف در زيبايي خطابه را توضيح داده است .
2- در ادامه همين مقدمه بحثي جالب پيرامون شخصيت و فضائل انساني امام اميرالمؤمنين عليه السلام وجود دارد . او در اين بحث که طي چند فصل ذکر شده، از ابعاد مختلف به بررسي شخصيت امام عليه السلام مي پردازد : فضيلت هاي بيروني امام عليه السلام (ص 75) فضيلتهاي نفساني امام عليه السلام در ابعاد نظري و عملي (ص 79)، کرامات اميرالمؤمنين (ص 82).
3- وي در اين شرح به ساير شرح هاي قبل از خود نظر داشته و گاه با نقل کلمات شارحان پيشين به تاييد يا تضعيف اقوال آنان مي پردازد .(براي نمونه ج 1 ص 105)
4- استفاده هاي بجا و شايسته از قرآن کريم در توضيح و تفسير کلام مولي عليه السلام .(براي نمونه ص 116، 117)
5- اشاره به اقوال اديبان گذشته در فهم کلمات نهج البلاغه (ص 116).
اما مهمترين ويژگي شرح ابن ميثم، صبغه کلامي و فلسفي آن است . ابن ميثم به علت مطالعات گسترده حکمي و کلامي، با نگاه يک متکلم شيعي کوشيده است تا به بررسي و شرح نهج البلاغه بپردازد . اين ويژگي ضمن آنکه يک امتياز براي اين شرح تلقي گرديده اما به علت تحت الشعاع قرار گرفتن ساير مسائل، مورد نقد برخي از شارحان ديگر قرار گرفته است . نقد ديگري که بر اين شرح مطرح گرديده کثرت استناد به روايات غيرشيعي و ضعف استفاده از منابع روايي و نقلي شيعي است . هم چنين در مباحث ادبي و لغوي نيز نقدهايي به اين شرح وارد شده است . (25)

شرح علامه حلي

تاليف : علامه جمال الدين ابومنصور حسن بن يوسف بن مطهر حلي (م 726 ه . ق) درباره شرح علامه حلي بر نهج البلاغه، نظرات کتابشناسان متفاوت است . علامه حلي در کتابش «خلاصة الاقول في معرفة الرجال» در ضمن آثارش کتاب «مختصر نهج البلاغه» را ياد کرده است . (26) ولي در الذريعه عنوان شده که در برخي نسخ الخلاصه نام کتاب "کتاب مختصر شرح نهج البلاغه" ذکر شده است . (27) و در کشف الحجب توضيح داده شده که علامه حلي شرح ابن ميثم را تلخيص نموده است (28) و ظاهر سخن وي چنان است که نسخه اي از کتاب را ملاحظه نموده است . و در روضات الجنات نيز شرح نهج البلاغه، ضمن آثار موجود علامه حلي ياد شده است . (29)
نسخه اي از شرح نهج البلاغه اي در کتابخانه دکتر علي اصغر مهدوي در تهران موجود است که طبق قرائن قطعيه مؤلف آن از دانشمندان سده هشتم هجري است . و گفته شده که اين شرح همان شرح علامه حلي است . خوشبختانه اين نسخه با تحقيق شيخ عزيزالله عطاردي باعنوان "شرح نهج البلاغه شارح محقق من اعلام القرن الثامن" در سال 1375 ه . ش در 530 صفحه منتشر شده است که محقق، انتساب آن را به علامه حلي يقيني نمي داند .
اما قرائن قوي احتمال انتساب آن به علامه حلي، مردود نيست . از جمله آن که در اين شرح سوال و جوابي بين شارح و خواجه رشيدالدين فضل الله همداني طرح شده، که اين گونه سوال و جوابها بين علامه حلي و خواجه رشيدالدين در موارد متعدد ديگر، در دست است . از جمله رساله فوائد زيارت خواجه رشيدالدين فضل الله است که آن را در سال 709 ه . ق در پاسخ علامه حلي نگاشته است . (30)
هم چنين مناظره اي بين علامه حلي و خواجه رشيدالدين درباره جمع بين آيه «قل رب زدني علما» و حديث حضرت علي عليه السلام «لو کشف الغطاء ما ازددت يقينا» صورت گرفته که امروزه نسخه آن در دست است . (31)
هم چنين در کتاب «کاوشي در نهج البلاغه» درباره انتساب اين شرح به علامه حلي بحث شده است . (32)

شرح ابن عتايقي

تاليف : کمال الدين عبدالرحمن بن محمدبن ابراهيم عتايقي حلي مشهور به ابن عتايقي از دانشمندان شيعي سده هشتم هجري . (33)
ابن عتايقي شرح خودش را در چهار جلد تاليف نموده و جلد سوم آن را در 786 ه . ق به پايان رسانيده است . او شرحش را از سه شرح ابن مثيم و ابن ابي الحديد و قطب الدين کيدري گزينش نموده و در مواردي نظرات ابن ابي الحديد را نقد نموده است .
از شرح ابن عتايقي فقط جلد اول و جلد سوم آن باقي مانده که از سوي بنياد نهج البلاغه در دست تحقيق و انتشار است . اما از جلد دوم و چهارم تاکنون نسخه اي شناسايي نشده است . (34)

شرح الهي اردبيلي «منهج الفصاحة»

تاليف : کمال الدين حسين بن شرف الدين عبدالحق اردبيلي متخلص به الهي (م 950 ه . ق) (35)
الهي چهار اثر درباره نهج البلاغه تاليف نموده که عبارتند از :
1- شرح کبير نهج البلاغه که آن را "منهج الفصاحه في شرح نهج البلاغه" ناميده و به شاه اسماعيل صفوي تقديم نموده است . تاکنون نسخه اي از اين شرح شناسايي نشده است . و آن چه در فهارس به نام منهج الفصاحه الهي اردبيلي، معرفي شده تلخيص اين کتاب بوده نه اصل آن .
2- نهج الفصاحه يا منتخب منهج الفصاحة، الهي اردبيلي بعد از نگارش شرح کبير خود بر نهج البلاغه، چون همت مردمان را از مطالعه آن به سبب تفصيلش قاصر ديد، آن را به نام شاه طهماسب صفوي تلخيص و "نهج الفصاحه" ناميد . از اين شرح نسخه هاي متعددي در دست است و در فهارس با نام "منهج الفصاحه" معرفي شده است . اين شرح به پارسي است و تاکنون به چاپ نرسيده است .
3- ترجمه نهج البلاغه، ترجمه رواني است از نهج البلاغه و گويا اولين ترجمه فارسي نهج البلاغه است . اين ترجمه به صورت چاپ سنگي به چاپ رسيده است .
4- شرح و ترجمه کنايات و استعارات منهج الفصاحه، الهي اردبيلي اين رساله را به درخواست سيدجلال الدين احمد مشهور به صفار مشهدي طوسي، نگاشته و در آن استعارات و تمثيلات به کار رفته در شرح کبيرش "منهج الفصاحه" را تفسير نموده است . نسخه اي از بخش آغازين اين کتاب در کتابخانه مجلس شوراي اسلامي نگهداري مي شود . (36)

شرح ملافتح الله کاشاني «تنبيه الغافلين»

تاليف : ملافتح الله بن شکرالله شريف کاشاني (م 988 ه . ق) ترجمه و شرح پارسي است از نهج البلاغه، اين شرح به صورت مزجي صورت گرفته و اغلب جنبه ادبي و لغوي دارد .
از اين شرح نسخ متعددي در دست است و اخيرا دوبار به صورت زيبا (بار اول در سه جلد و بار دوم در دو جلد) منتشر شده است . اين شرح شباهت زيادي با ترجمه الهي اردبيلي دارد و در موارد متعددي کلمات و الفاظ عين هم هستند .

منهاج الولاية في شرح نهج البلاغة

اين شرح اثر جمال السالکين عبدالباقي صوفي تبريزي (م 1039 ه . ق) و ملقب به دانشمند است . منهاج الولاية شرحي موضوعي بر نهج البلاغه است . دانشمند، خطبه هاي نهج البلاغه را در دوازده باب تقسيم بندي کرده است :
باب اول : ستايش خداوند، توحيد ذاتي، اسمائي و افعالي او، بيان شگفتيهاي آفرينش;
باب دوم : ستايش پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و آل او، و مناقب آنچه که او آورده است : قرآن کريم و اسلام;
باب سوم : بيان شرافت دانش، هدايت، و اوصاف عالمان;
باب چهارم : تقوي، صفات متقين و شعار اولياء و صالحان;
باب پنجم : حکمتهاي ظريف، مثالهاي لطيف و آداب;
باب ششم : وصايا، نصيحتها و مواعظ;
باب هفتم : دوري از دنياي گذرا و روي آوردن به آخرت جاودان;
باب هشتم : مذمت کبر و فخر و حسد و توبيخ متکبران;
باب نهم : مذمت ظلم و ظالمان و هرکس که با هدايت و دين به مخالفت برمي خيزد;
باب دهم : قوانين عدالت و حکم و سياست مدن;
باب يازدهم : معاد، احوال مرگ و قبر و احوال حشر و قيامت و ورود به بهشت و دوزخ;
باب دوازدهم : دعا .
در هريک از اين بابها، تعدادي خطبه مورد شرح قرار گرفته اند . با اين همه تعدادي از خطبه هاي باب نهم و تمامي خطبه هاي باب هاي دهم و دوازدهم بدون شرح باقي مانده که ظاهرا مؤلف موفق به شرح آنها نشده است . نکته ديگر اينکه در اين شرح تکيه اصلي بر شرح خطبه ها بوده و به نامه ها و حکمتهاي قصار کمتر توجه شده است .
روش مؤلف بدين قرار است که در هريک از ابواب فوق الذکر چند خطبه که مناسب باعنوان بوده برگزيده و پس از بيان عبارتي کوتاه از هريک از خطبه ها - و گاه چند عبارت - به شرح آن خطبه پرداخته است .
اين شرح، در همه موارد، يکسان نيست . در برخي خطبه ها با تفصيل بيشتر و برخي ديگر بسيار فشرده و مختصر و حتي در پاره اي موارد تنها ترجمه عبارات نهج البلاغه است .
همچنين در ابواب گوناگون تعداد خطبه ها از يکساني برخوردار نيست . براي نمونه در باب نخست هفت خطبه مورد شرح قرار گرفته اند که مفصل ترين ابواب کتاب را تشکيل مي دهند . در باب دوم بيست خطبه، در باب سوم چهار خطبه و در باب چهارم تنها يک خطبه شرح شده است .
شرح عبدالباقي شرحي ترکيبي است : عرفان، ادب، اخبار و روايات، حکت و کلام و اخلاق به وفور در اين شرح ديده مي شوند . او برحسب مورد از اقوال بزرگان اهل معرفت - نظير ابن عربي، صدرالدين قونوي، روزبهان بقلي شيرازي، قشيري، خواجه نصيرالدين طوسي، مولوي، عطار، شبستري و ابن فارض - براي فهم و درک کلام بلند امام عليه السلام بهره مي جويد .
در يک کلام، از شرح عبدالباقي بشدت بوي عرفان شيعي استشمام مي شود . انتخاب دوازده باب و شروع از توحيد و ختم آن به معاد و دعا، نشان از گرايشات شديد سلوکي شيعي دارد .
اين شرح که تا روزگار ما در کتابخانه هاي مختلف بصورت خطي باقي مانده بود، با همت جناب آقاي حبيب ا . . . عظيمي و به کوشش دفتر نشر ميراث مکتوب در دو جلد عرضه شده و در اختيار طالبان فهم کلام مولي عليه السلام قرار گرفته است .

شرح روغني قزويني

تاليف : مولي محمد صالح بن محمدباقر روغني قزويني از دانشمندان سده يازدهم هجري; شرح مزجي است بر نهج البلاغه که به جهت مزجي بودن آن گاهي از آن با نام ترجمه نهج البلاغه نيز ياد مي شود . اين شرح به صورت سربي در سال 1321 ه . ق به اهتمام ميرزاعلي اديب خلوت فرزند ميرزااسماعيل عماد لشکر آشتياني به چاپ رسيد و در آن چاپ اين کتاب اشتباها به مولي صالح بن محمد برغاني قزويني (م 1283 ه . ق) نسبت داده شده است . (37)
نسخ متعددي از اين کتاب در دست است و چهل سال پيش با تصحيح و حواشي سيدابراهيم ميانجي در چهار جلد منتشر شده است . (38) و تصحيح مجددي از آن در حال انجام است . (39)

بهجة الحدائق و حدائق الحقائق

اين دو شرح از آثار سيدعلاءالدين محمد گلستانه اصفهاني (م 1110 ه . ق) است .
بهجة الحدائق، شرحي مختصر - اما کامل - بر نهج البلاغه بوده و دربردارنده توضيحاتي پيرامون عبارات دشوار نهج البلاغه است . (40)
حدائق الحقائق في شرح کلمات کلام الله الناطق : شرحي مفصل - اما ناتمام - بوده که تنها تا خطبه 13 نهج البلاغه را شرح داده، (41) از اين شرح سه مجلد باقي مانده و سرنوشت باقي مجلدات نامعلوم است . اساس اين شرح تفصيلي بر اخبار و روايات بوده، هرچند شارح از ذکر نکات ادبي و سخنان بزرگان ادب هم غفلت نورزيده است . مهمترين ويژگي اين شرح، تحقيقي مفصل پيرامون موضوع امامت است که در طي آن به تمامي شبهات مخالفان پاسخ داده شده است .
گلستانه شرح سومي نيز بر نهج البلاغه نگاشته که آن شرح مفصل خطبه همام است . او تمامي اين شرح را در فصل بيست ونهم کتابش «روضة العرفاء في شرح الاسماءالحسني» درج نموده است . (42)
هيچکدام از شروح گلستانه به چاپ نرسيده و نسخ متعددي از آنها در دست است .

شرح نواب لاهيجي

تاليف : ملامحمدباقربن محمد نواب لاهيجي اصفهاني از دانشمندان سده سيزدهم هجري; شرح و ترجمه مفصلي است از نهج البلاغه که مؤلف جلد اول آن را در سال 1225 و جلد دوم را در سال 1226 به پايان رسانيده است . اين شرح را مؤلف به نام فتحعلي شاه قاجار تاليف نموده است .
نسخ متعددي از اين شرح در دست است و بار اول در سال 1317 ه . ق در تهران به چاپ رسيده و در سال 1379 ه . ش از سوي دفتر نشر ميراث مکتوب در تهران در سه جلد به شکل زيبا و تحقيقي، مجددا به چاپ رسيده است .
شرح دنبلي خويي «الدرة النجفية في شرح نهج البلاغه الحيدرية»
تاليف : آيت الله شهيدميرزا ابراهيم بن حسين دنبلي خويي (شهادت 1324 ه . ق) (43).
مؤلف شرحش را در دو جلد تاليف نموده و جلد اول آن را در سال 1273 در دهه دوم صفر و جلد دوم آن را در جمادي الاول 1291 به پايان رسانيده است . شرح وي گزيده اي از شرح ابن ميثم بحراني است . و نسخ متعددي از آن در دست است که جلد اول نسخه اصل مؤلف در مدرسه نمازي خويي (44) و جلد دوم در کتابخانه آيت الله مرعشي (45) نگهداري مي شود . اين شرح در زمان حيات مؤلف در تبريز به صورت سنگي به چاپ رسيده است . و اخيرا از طرف اداره اوقاف چاپ مجدد و تحقيقي آن در دست انجام است .

منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة

در ميان شرحهايي که در قرن سيزدهم هجري بر نهج البلاغه نگاشته شده منهاج البراعة اثر ارزنده علامه محقق مرحوم حاج ميرزا حبيب الله هاشمي خويي، از جايگاه ويژه اي برخوردار است . اين کتاب که يکي از گسترده ترين شرحهاي نهج البلاغه بشمار مي رود، شرحي از آغاز نهج البلاغه تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است . علامه محقق معاصر استاد حسن حسن زاده آملي با نگارش تکلمه اي در پنج مجلد و مرحوم استاد محقق محمدباقر کمره اي نيز با نگارش دو مجلد ديگر به همان سبک و سياق اين شرح ناتمام را به اتمام رسانده اند . در نتيجه دوره کامل شرح داراي بيست ويک جلد بوده که محصول تلاش اين سه عالم فرزانه است . لازم به يادآوري است که ناتمام ماندن شرح نهج البلاغه مرحوم خويي به علت وفات ايشان در سال 1324 ه . ق بوده است .
مؤلف در آغاز ديباچه ضمن ستايش از نهج البلاغه به سه شرح از شرحهاي معروف (راوندي، ابن ابي الحديد و ابن ميثم) اشاره و بطور اجمال به برخي از کاستي هاي آنها اشاره مي کند . وي آنگاه انگيزه خود را از نگارش اين شرح، فقدان شرحي درخور و شايسته بر نهج البلاغه دانسته و مي گويد کوشيده است تا شرحي عرضه کند که دشواري هاي متن را آسان نموده و حجابهاي فهم را بدرد، بين واژگان، ترجمان و اعراب جدايي انداخته و دقايق معاني و حقايق بياني را آشکار سازد، مشکلات معاني را با بهترين بيان تبيين کند و معضلات مباني نهج البلاغه را با بياني متقن تفسير نمايد و در اين راستا از قرآن کريم و روايات ائمه طاهرين بهره مند شده است . همچنين اين شرح داراي ويژگي هايي است که در ساير شرحها ناياب يا کمياب است :
1- ضبط اعداد متن نهج البلاغه جهت تسهيل امر پژوهندگان،
2- تقسيم خطبه ها و کلمات طولاني به چند قسمت،
3- جداسازي ميان لغت، معني و اعراب و ذکر نکات لطف ادبي،
4- شرح آميخته با متن (شرح مزجي)،
5- اشاره به مواردي که ابن ابي الحديد از جاده صواب خارج شده و نقد آراء و ديدگاههاي وي،
6- اشاره به حوادث تاريخي مذکور در نهج البلاغه،
7- ذکر سلسله سند هريک از بخشهاي نهج البلاغه .
مؤلف سپس در مقدمه اي گسترده، به مهمترين مباحث بلاغي پرداخته و بيش از دويست صفحه را به اين مباحث اختصاص داده است . سپس مختصري به شرح نام، القاب، کنيه ها و شمايل و صفات اميرالمؤمنين علي عليه السلام پرداخته و آنگاه به سيدرضي و نهج البلاغه مي پردازد .
اين شرح به زبان عربي فصيح نگاشته شده و از گستره معلومات ادبي، روايي، قرآني، تاريخي نويسنده حکايت مي کند .

بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة

در ميان شرحهاي نهج البلاغه، بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة اثر علامه معاصر مرحوم شيخ محمدتقي تستري (شوشتري) (م 1374 ه . ش) يک اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعا بي نظير است . اين عالم فرزانه که در فقه، رجال و تراجم و حديث صاحب نظر و داراي دهها جلد اثر تحقيقي در اين سه حوزه معرفتي شيعي بوده و تا سنين کهولت، پرکار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش اين شرح که در چهارده مجلد نسبتا قطور انتشار يافته، به حق نقطه عطفي در شرح نويسي بر نهج البلاغه ايجاد کرد .
او در آغاز کتاب خود ضمن ستايش نهج البلاغه و کلام اميرالمؤمنين عليه السلام . به نقد و ارزيابي عالمانه نهج البلاغه پرداخته و برخي از تحريفهايي را که توسط سيدرضي در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان مي سازد . همچنين اشتباهات سيدرضي را در انتساب سخناني به آن حضرت که براساس شواهد، مربوط به اميرالمؤمنين نيست، يادآور مي شود . نيز برخي از موقعيتهاي خطابه ها و کلمات آن حضرت را که سيد اشتباها ذکر کرده برمي شمرد . بي ترديد، چنين رويکردي به نهج البلاغه و سيدرضي پيش از علامه تستري در ميان شارحان نهج البلاغه ديده نمي شود .
وي در همين مقدمه و پس از ذکر مطالب فوق به اهم شرحهاي نهج البلاغه پرداخته و از آن ميان سه شرح ابن ابي الحديد، ابن ميثم و خويي را به ترتيب بهترين شرحها مي داند . با اين همه، از ديدگاه علامه تستري، اين شرحها ضمن داشتن نقاط قوت، خالي از ضعف نبوده و بر اين اساس يک يک اين شرحها مورد نقد اجمالي قرار مي گيرند .
بدين ترتيب، وي تصميم مي گيرد تا شرحي جامع بر نهج البلاغه بنويسد که فاقد کاستي ها و کژي هاي شرحهاي ديگر باشد . اما برخلاف سنت رايج در شرح نويسي، که براساس ترتيب خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار شرح صورت مي گيرد، وي بر آن مي شود تا طرحي نو در انداخته و با چشم پوشي از سنت ترتيب لفظي، براساس "ترتيب معنوي" شرح خود را سامان دهد . بدين سان اين شرح نخستين شرح موضوعي مفصل بر نهج البلاغه است که در شصت فصل طراحي و تدوين شده است . اين موضوعات عبارتند از :
توحيد، آفرينش جهان، آفرينش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم عليه السلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغيبات، دانش اميرالمؤمنين عليه السلام و ديگر سجاياي اخلاقي آن حضرت، تفسير آن حضرت از آيات قرآن کريم، قضاوتها، پاسخهاي مثل گونه اميرالمؤمنين عليه السلام، زهد و بي اعتنايي امام به دنيا، التزام علي عليه السلام به حق و عدالت، دعاها، شگفتيهاي جهان آفرينش، دانشهاي ستوده و ناپسند، رهنمودهاي آن حضرت به خليفه دوم، دوستي و دشمني او، شجاعت و شهامت وي، دوستان و دشمنان امام، سرزنشهاي او نسبت به کارگزاران خود، پيمان و تقيه آن حضرت، گله ها و شکايتهاي ايشان، کاستي هاي مردمان و اختلاف آنان، قضا و قدر، سخنان جامع آن حضرت در مسائل دين و دنيا، آنچه به عمر و عثمان مربوط مي شود، موضوع بيعت آن حضرت، داستان جمل، داستان صفين، حادثه نهروان، غارتها، مقتل آن حضرت و وصيت هاي ايشان، مرگ، نکوهش دنيا، قيامت و بهشت و دوزخ، آنچه يک بنده نسبت به پروردگار خود بايد انجام دهد . اسلام و ايمان و تقوي و کفر و نفاق، قرآن کريم، عبادات و معاملات و خير و شر، فضايل و مکارم اخلاقي، صفات نکوهيده و پسنديده، آداب معاشرت، دوستان، شادباش و تسليت، آداب جنگ، نکوهش شاميان و ستايش کوفه، انصار و گروههاي قريش، استسقاء و قرباني، اقبال و ادبار، فتنه ها و بدعتها، عقل، قلب و دل، حقايق، فقر، زنان، شيطان و بالاخره موضوعات پراکنده .
هريک از اين موضوعات شصت گانه داراي زير موضوعات متعدد بوده که شمارش بيان آنها در اين گفتار کوتاه نمي گنجد .
از ويژگي هاي برجسته اين کتاب، معرفي نسخه هاي گوناگون نهج البلاغه و اشاره به اشتباهات، تصحيفها و تنظيمهاي مختلف اين نسخه ها و بالاخره داوري درباره ميزان اعتبار اين نسخه ها است .
مؤلف همچنين اشاره مي کند در برخي از شرحها، قسمتي از شرح به عنوان متن يا بالعکس قلمداد شده است .
مؤلف در مقدمه يادآور شده که امانت در نقل را رعايت خواهد کرد و هر مطلبي که مربوط به ديگران باشد، به خود نسبت نخواهد داد چراکه اين کار را نوعي "سرقت" مي داند . و نتيجه مي گيرد که اگر مطلبي به کسي نسبت داده نشده باشد، از خود او است .
روش علامه تستري در شرح بدين گونه است که در هر فصل و در پي هر عنوان که بخشي از خطبه يا کلام آن حضرت را نقل مي کند، نخست به اختلاف روايت لغات و جملات در شرح ها پرداخته، سپس صورت صحيح آن لغت يا جمله را با استناد به آيات و روايت صحيح، بطور مستند شرح مي دهد .
بطور کلي امتيازات بهج الصباغه را مي توان در موارد ذيل برشمرد :
1- موضوعي بودن شرح که بدان اشاره شد .
2- نگرش انتقادي به برخي از شرحهاي پيشين از جمله شرح ابن ابي الحديد و شرح ابن ميثم .
3- تصحيح متن نهج البلاغه، براساس متن منتشره از سوي شيخ محمد عبده مصري و اقدام به تطبيق اين متن با چند متن ديگر از جمله متن نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ابن ميثم و يک متن خطي .
4- مستندسازي روايات نهج البلاغه براساس متون قبل از تاليف نهج البلاغه . علامه با کوششي درخور توجه تلاش کرده است تا منابع روايات نهج را يافته و متن خود را با متون قبل از نهج البلاغه تطبيق دهد .
5- گستردگي موضوعات مورد بحث . علامه با انتخاب 60 عنوان اصلي که هرکدام دربردارنده چندين عنوان فرعي است اهم موضوعات اين کتاب شريف را به بحث گذاشته است . اين موضوعات هريک جلوه اي از نهج البلاغه را نشان داده و بيانگر دامنه وسيع اين دائرة المعارف عرفان، حکمت، سياست و فلسفه و کلام است .
6- توجه به ظرائف حوادث تاريخي . احاطه علامه بر مباحث تاريخي موجب گرديده تا درمورد حوادث تاريخي با دقت سخن گفته و خطاهاي شارحان پيشين را نشان دهد .
7- بي طرفي علمي در نقد و بررسي . علامه بدون تعصب و جانبداري از مذهبي خاص، نقدهاي علمي خود را بر سخنان شارحان گذشته مطرح نموده و ضمن برشمردن محاسن آنان، معايب آشکار را نيز مطرح مي نمايد .
با اين همه، نبايد از ذکر چند کاستي در اين شرح ارجمند غفلت ورزيد :
1- اين شرح، براساس گرايشات و توانائيهاي علمي مؤلف، بيشتر شرحي "نقلي" است و عليرغم معارف گسترده و عميق عقلي و فلسفي در نهج البلاغه، شرح مذکور کمتر صبغه عقلي دارد .
2- هرچند فصلهاي شصت گانه بيشترين تنوع موضوعي را دارند . اما ترتيب منطقي خاصي در اين چينش مشهود نيست .
3- چاپ نخست کتاب با اسلوب ويرايشي کنوني سازگار نبوده و هرچند در چاپ دوم بسياري از کاستي هاي چاپ نخست برطرف گرديده، اما برخي از خدمات ويرايشي ديگر هنوز در کتاب وجود ندارند . از جمله فهرستهاي لازم، اعراب گذاري آيات و روايات، توضيح لغات دشوار و ديرياب، که اميد است با همت بنياد نهج البلاغه اين کاستي ها در چاپهاي آينده برطرف گردد .

شرح شيخ محمد عبده مصري

در ميان علماي معاصر اهل سنت، شيخ محمد عبده مصري مفتي اسبق مصر و از شاگردان سيدجمال الدين اسدآبادي، در پي آشنايي با نهج البلاغه توسط سيد، و به ترغيب او، با تامل در مضامين و معارف آن، کوشيد تا اين کتاب را به جامعه مصر معرفي کند . او در مقدمه خود بر نهج البلاغه مي نويسد اصلا اين کتاب را نمي شناخته و نسبت به آن آگاهي نداشته است، اما هنگامي که از وطن دور بوده بر اثر برخوردي، با اين کتاب آشنا شده، آن را مطالعه کرده و سخت در شگفتي فرورفته است و احساس مي کند که به گوهري گرانبها دست يافته است . بر اين اساس تصميم مي گيرد تا با انتشار نهج البلاغه آن را به توده مردم عرب معرفي کند .
شرح شيخ محمد عبده، بيشتر حاوي الفاظ مشکل و واژگان غريب نهج البلاغه است . با اين همه، اين شرح در جهان عرب از شهرت بسزايي برخوردار بوده و بارها در مصر، لبنان و ايران تجديدچاپ شده است .

ترجمه و تفسير نهج البلاغه

در ميان شرحهاي متعددي که در عصر حاضر بر نهج البلاغه نگاشته شده، يکي از مهمترين شروح، ترجمه و تفسير نهج البلاغه اثر استاد علامه مرحوم شيخ محمدتقي جعفري (م 1377 ه . ش) است .
اين دانشمند فرزانه که عمري را به بررسي آراء و انديشه هاي متفکران و فيلسوفان و عارفان شرق و غرب گذرانده و دهها اثر ارزشمند را پديد آورده بود، در دو دهه اخير عمر پربار خويش، تمامي وجهه همت خود را مصروف ترجمه و شرح نهج البلاغه کرده بود و حاصل اين کار بسيار ارزنده - اما متاسفانه ناتمام - تاکنون در 27 جلد عرضه شده است .
استاد جعفري به علت نوع بينش عميق و همه جانبه اي که داشت کوشيد در اين تفسير، ابعاد مختلف فلسفي، کلامي، عرفاني، فقهي، حقوقي، جامعه شناختي، فلسفه سياسي، فلسفه حقوقي، و روانشناختي کلام مولي اميرالمؤمنين را دريابد . توجه به همين ابعاد است که شرح استاد را از ساير شروح گذشته و معاصر، متمايز مي گرداند . اهم ويژگي هاي شرح و ترجمه استاد به قرار ذيلند :
1- بي شک در ميان شرحهاي متعددي که بر نهج البلاغه به زبانهاي گوناگون نگاشته شده، شرح استاد، از لحاظ کميت، گسترده ترين است . و اگر اين کار ارزشمند با همين روش به پايان مي رسيد به حدود 40 جلد بالغ مي شد .
2- ويژگي ديگر اين که اين شرح به زبان پارسي رسا و روان عرضه شده و براي خوانندگان فارسي زبان داراي جذابيت قلمي خاصي است .
3- ترجمه متن نهج البلاغه - باتوجه به احاطه گسترده استاد جعفري بر دو زبان عربي و فارسي - بسيار خوب، دقيق و روان است . اين ترجمه هرچند تحت اللفظي نيست، اما با تقيد به متن، به سهولت مراد و مقصود صاحب کلام را بيان کرده و با استفاده از کلمات توضيحي، تعقيدات متن را برطرف کرده است .
4- استاد در مواجهه با متن نهج البلاغه مي کوشد تا با درنظر گرفتن شرايط زماني، مکاني، قرينه هاي لفظي و غيرلفظي، درک مخاطبان مستقيم کلام مولي عليه السلام و موقعيت تاريخي آنان، و معنايي که از کلام آن حضرت در ذهن آنان نقش مي بندد، نزديکترين تفسير و شرح را در اختيار خواننده قرار دهد .
5- توجه به سند سخنان امام عليه السلام و اثبات موثق بودن آنچه در نهج البلاغه گردآوري شده، از ديگر امتيازات اين شرح است . استاد با پيگيري اسناد مي کوشد تا خواننده را مطمئن سازد که بدون ترديد آنچه را که در نهج البلاغه گرد آمده، از آن امام عليه السلام بداند .
6- عبور از ظواهر الفاظ و بسنده نکردن به شرح زيباييهاي لفظي و ادبي نهج البلاغه و تلاش براي دريافت عمق اقيانوس کلام مولي عليه السلام نيز از ديگر ويژگي هاي اين اثر تاريخي است . شرح استاد دربردارنده موشکافي ها و غواصي هاي ويژه اي است که در ساير شروح نمي تواند آنها را يافت .
7- استاد بر آن است که در فهم کلام اميرالمؤمنين عليه السلام نمي توان از قرآن کريم و کلمات و روايات نبوي صلي الله عليه و آله وسلم چشم پوشيد . لذا در جاي جاي اين شرح، استناد به قرآن کريم و روايات به چشم مي خورد که منبعي ارزشمند براي شناخت نهج البلاغه است .
8- از ويژگي هاي برجسته اين شرح، اختصاص يک جلد کامل (جلد اول) با بيش از سيصد صفحه، به شناخت اميرالمؤمنين عليه السلام از ابعاد مختلف است . اين جلد که به عنوان مقدمه شرح نهج البلاغه مي باشد، به موضوع "رسالت انساني و شخصيت علي عليه السلام" مي پردازد و مي کوشد تا زواياي ناشناخته يا کم شناخته شخصيتي آن حضرت را در قالب جملات و کلماتي دلنشين و با استفاده از آراء انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان و نيز در پرتو قرآن کريم و روايات نبوي و همچنين سخنان خود آن حضرت را بررسي نمايد .
در حقيقت اگر ساير مجلدات، کوششي است گسترده در جهت فهم "کلام" مولي عليه السلام، اين جلد تلاشي است شايسته در جهت شناسايي خود آن حضرت . والحق بايد گفت استاد با نگاهي روان شناسانه توفيقات زيادي در اين عرصه داشته است . استاد جعفري از ميان نامه هاي امام علي عليه السلام نيز به شرح و تفسير عهدنامه مالک اشتر پرداخته که به صورت مستقل و با عنوان «حکمت اصول سياسي اسلام» چاپ شده است .
اين بود توضيحات مختصري درباره حدود بيست شرح مشهور و معروف نهج البلاغه، اما درباره ديگر شروح نهج البلاغه به مصادر زير مراجعه شود :
1- خاتمه مستدرک الوسايل، محدث شهير ميراز حسين نوري ص 513 که تعداد 26 شرح را نام برده است .
2- اعيان الشيعه، سيدمحسن اميني عاملي ج 8 ص 245 که 31 شرح را ياد کرده است .
3- کتاب «ماهو نهج البلاغه» سيدهبة الدين شهرستاني (متوفاي 1386 ه . ق) که 45 شرح را ياد کرده است .
4- فهرست کتابخانه عمومي معارف، تاليف عبدالعزيز جواهرالکلام که 51 شرح را ذکر نموده است .
5- فهرست کتابخانه مدرسه عالي سپهسالار، شيخ ضياءالدين ابن يوسف حدائقي شيرازي، ج 2، ص 124- 139 که 66 شرح را ياد کرده است .
6- الغدير، علامه اميني در جلد چهارم در شرح حال سيدرضي، 89 شرح را ياد کرده است .
7- مقدمه کتاب "شرح نهج البلاغه لشارح من القرن الثامن" از شيخ عزيزالله عطاردي که 83 شرح را ذکر نموده است .
8- مصادر نهج البلاغه، سيدعبدالزهراء خطيب که 101 شرح را ياد کرده است .
9- الذريعه الي تصانيف الشيعه، شيخ آغابزرگ تهراني ج 14 ص 111- 161 که 148 شرح را ياد کرده است .
10- شروح نهج البلاغه، شيخ حسين جمعه که 210 شرح را ياد نموده است .
اما درباره کتابهاي مربوط به نهج البلاغه اعم از شرح تمام کتاب يا ترجمه آن يا شرح برخي خطب آن به موارد زير مراجعه شود :
1- کتابنامه نهج البلاغه، تاليف رضا استادي که در آن 370 کتاب مربوط به نهج البلاغه ذکر شده است .
2- کتاب شناسي نهج البلاغه، مقاله اي از آقاي محمدمهدي عليقلي (46) که در آن درباره نهج البلاغه به تفکيک موضوع مصادر و کتابهاي مربوطه ذکر گرديده بدين ترتيب :
شروح (123 شرح)، ترجمه هاي فارسي (65 ترجمه)، ترجمه به زبانهاي انگليسي (9 ترجمه)، به زبان اردو (13 ترجمه)، ديگر زبانها (16 ترجمه)، برگزيده هاي نهج البلاغه (56 کتاب) برگزيده به زبانهاي مختلف دنيا (10 کتاب)، شروح تک نگاري براي خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار (248 کتاب)، و درباره موضوعات ديگر مربوط به نهج البلاغه حدود 242 اثر را معرفي نموده است .

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1) سيدعبدالعزيز طباطبائي، في رحاب نهج البلاغه، مجله تراثنا، ش 35 و 36 ص 160)
2) آقابزرگ تهراني، الذريعه اي تصانيف الشيعه 14/143، سيد عبدالعزيز طباطبائي في رحاب نهج البلاغه (تهرانشناسي 35- 36) ص 170 .
3) فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه حضرت آيت الله مرعشي ج 1 ص 302 نسخه شماره 273، نسخه ديگري که از روي نسخه سيدفضل الله تحرير شده، نسخه شماره 1190 کتابخانه رضا در رامپور هند نگهداري مي شود و فيلم آن به شماره 5046 در کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران نگهداري مي شود .(فهرست ميکروفيلمهاي کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران 3/526).
4) سيدعبدالعزيز طباطبائي، نهج البلاغه عبدالقرون، (تراثنا ش 37 ص 152)
5) براي شرح حال وي رک : تراثنا، ش 37 صص 154- 187 .
6) فهرست نسخ خطي کتابخانه آستانه قدس رضوي ج 5 ص 171 اين نسخه را تاج کرماني تحرير نموده و در 14 صفر 705 به پايان رسانيده است .
7) نهج البلاغه عبرالقرون، تراثنا، ش 38 و 39 ص 264 و 265 .
8) براي شرح حال وي رک : سيدعبدالعزيز طباطبائي، نهج البلاغه عبدالقرون، (چاپ شده در مجله تراثنا ش 37 و 38 صص 302- 319).
9) در مورد وي بنگريد به : ابن کثير، البداية والنهاية ج 13 ص 119; مقريزي، السلوک ج 1، ص 407; ابن شاکر، فوات الوفيات ج 1، ص 248 .
10) در مورد اين شرح بنگريد به : دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 2، ص 620 .
11) فهرست کتابخانه ملي، ج 4 ص 360 .
12) فهرست کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران، ج 2 ص 253 .
13) آغا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 2 ص 87 .
14) همان، ج 13 ص 134 .
15) همان، ج 14، ص 126 .
16) عبدالزهرا خطيب، مصادر نهج البلاغه، ج 1 ص 218 .
17) تهراني، همان، ج 12 ص 210 .
18) خطيب، همان، ج 1 ص 220 .
19) همان، ج 1 ص 219 .
20) تهراني، همان، ج 14 ص 255 .
21) خطيب، همان، ج 1 ص 220 .
22) گزارشي از اين اشتباهات را مي توان در فصل هاي 34 و 60 بهج الصباغه في شرح نهج البلاغه ملاحظه کرد .
23) در رابطه با شرح ابن ابي الحديد، نوشته آقاي صادق حسن زاده مراغي، چاپ شده در کتاب نهج البلاغه از منظر فرزانگان صص 187- 212 مراجعه شود .
24) در مورد ذيل بنگريد به : دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 4 ص 716; نيز طبقات اعلام الشيعه، روضات الجنات، قصص العلماء، رياض العلماء .
25) براي نمونه بنگريد به : منهاج البراعة، ج 1 ص 6 .
26) رجال العلامة الحلي، قم، منشورات دضي، ص 47
27) الذريعه 14/124، قم 1959
28) کشف الحجب والاستار، ص 496/قم 2783، سيداعجاز حسين نيشابوري .
29) خوانساري، روضات الجنات، ص 172
30) رسايل خطي فارسي، دفتر دوم، ص 51- 69
31) رسول جعفريان، تاريخ تشيع، ج 2 ص 664 .
32) کاوشي در نهج البلاغه، ص 64 و مقالات کنگره سوم و چهارم بزرگداشت نهج البلاغه، ص 284 مقاله "شارحان نهج البلاغه" .
33) براي شرح حال ابن عتايقي رک : مجله وقف ميراث جاويدان، ش 25 و 26، ص 94- 96 و براي آثار وي رک به مجله آئينه پژوهش (ش 48 آذر و دي 1376 ه . ش ص 98- 104).
34) براي نمونه شرح ابن عتايقي به مجله وقف ميراث جاويدان ش 25 و 26 ص 97- 98 .
35) براي شرح حال و آثار الهي اردبيلي به مقاله دکتر محمدرضا برزگر خالقي در مجله وقف ميراث جاويدان ش 9 (بهار 1374 ش) ص 132- 143 رجوع شود .
36) فهرست نسخه هاي کتابخانه مجلس شوراي اسلامي ج 26 ص 161 .
37) الذريعه 14/128 .
38) تهران : چاپ اسلاميه، 1380 ق .
39) فصلنامه علوم حديث، ش 18 (زمستان 1379 ش) ص 230 .
40) الذريعه 3/161 و 14/145
41) الذريعه 6/284 و 14/145 و فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه مدرسه سپهسالار 2/60 .
42) الذريعه 14/145 .
43) براي شرح حال مؤلف رک : صدرائي خويي، سيماي خوي، صص 178- 183 .
44) فهرست نسخه هاي خطي مدرسه نمازي خوي ص 146، نسخه شماره 294 و 295 و 296
45) فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه حضرت آيت ا . . . مرعشي ج 12 نسخه شماره 4419 .
46) مجله وقف ميراث جاويدان، ش 25 و 26 (ويژه نهج البلاغه) بهار و تابستان 1378 ش، صص 145- 161 و نهج البلاغه از منظر فرزانگان (ويژه نامه شماره 2)، 1379 ش ص 249- 336 .

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)