رازهای پنهان زيستی حضرت مهدی (عج)



نهان زيستي آخرين پيشواي شيعيان پديده اي است - که به اين صورت - هرگز در تاريخ رخ ننموده و طبيعي است که ذهن کاوشگر انسان همواره اين پرسش را مطرح کند که چرا چنين رخدادي روي داده است؟
اگر چه اين پرسش اولين پرسش از امور پنهان از فکر بشر نيست و آخرين نيز نخواهد بود، ولي بطور قطع در شمار پرسش هاي مهم عصر حاضر و گذشته به حساب مي آيد . اگر چه پاسخ گويي به آن تنها با استناد به کلام ارزشمند بزرگان دين و به ويژه معصومين عليه السلام امکان پذير است و ما نيز در اين نوشتار کوتاه با گلگشتي در بوستان کلام ايشان برخي از حکمت هاي آن را به تفسير مي نشينيم .

1 - غيبت سري از اسرار الهي

بدون شک پنهان زيستي آخرين ذخيره الهي به طور قطع از اسرار الهي است که پرنده انديشه و فکر را توان پرواز در آن آسمان رفيع نيست و تنها انفاس قدسي مقربان درگاه حق است که گاه گوشه اي از پرده اسرار را به کناري زده - در حد ظرفيت و شان فهم مخاطب - حقايقي را آفتابي مي کند .
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله حقيقت اين امر را اين گونه بيان فرموده است : «يا جابر ان هذا الامر امر من امر الله و سر من سر الله مطوي عن عباد الله فاياک و الشک فان الشک في الله کفر» (1)
«اي جابر! همانا اين امر امري است از پروردگار و سري است از سر خداوند که بر بندگان پوشيده است، پس بر حذر باش از اينکه در آن شک کني که در پايان منجر به شک در خداوند مي شود و آن هم کفر است» .
و نيز ششمين مهر فروزان سپهر ولايت به بيان ديگر حقيقت سر بودن غيبت امام مهدي را اين گونه بيان کرده است .
«همانا براي صاحب اين امر غيبتي است تخلف ناپذير، هر جوينده باطلي در آن به شک مي افتد و اجازه نداريم علت آن را بيان کنيم . حکمت آن همان حکمتي است که در غيبت هاي حجت هاي پيشين خداوند وجود داشت و پس از ظهور آشکار خواهد شد . آن گونه که حکمت هاي کارهاي خضر از شکستن کشتي و کشتن پسر بچه و برپاداشتن ديوار، اين ها وقتي براي موسي عليه السلام روشن شد که آن دو، از هم جدا شدند .
غيبت امري است از امور الهي و سري است از اسرار و غيبي است از غيب هاي او و چون دانستيم خداوند حکيم است، تصديق خواهيم کرد، تمامي کارهاي او از روي حکمت است; حال اگر چه ما به تمامي اسراي کارهاي خداوند پي نمي بريم» . (2)

2 - حفظ جان حضرتش از گزند کينه توزان

اگر چه حکمت نخست مي تواند براي انسان هاي متعبد و زيرک کافي باشد، ولي گاه مي شد افرادي با اصرار، تمام حکمت هاي اين امر را از معصومين عليه السلام پرسش مي کردند و روشن است ائمه معصومين عليهم السلام علاوه بر در نظر داشتن حکمت اساسي که همان سر الهي است، به پاره اي علت هاي ديگر نيز اشاره مي کردند که از جمله آن ها مصون ماندن حضرت از تعرض دشمنان کينه توز، بوده است .
خداوند به وسيله پنهان ساختن آن حضرت، ايشان را از شر دشمنان در پناه گرفت . امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود : «ان للقائم غيبة قبل ان يقوم انه يخاف و اما بيده الي بطنه يعني القتل» (3)
همانا براي قائم (عج) پنهان زيستي است قبل از آن که قيام نمايد، چرا که او از کشته شدن هراس دارد (و حضرت صادق عليه السلام) با دست اشاره به شکم خود کرد، يعني اين گونه کشته شدن»
البته اين بدان معنا نيست که آن حضرت از شهادت و کشته شدن در راه خدا بيم دارد، بلکه به آن معناست که چون آخرين ذخيره الهي در زمين است و آن حاکميت وعده داده شده در تمايم اديان تنها به دست او صورت مي گيرد، بنابراين خداوند او را طبق حکمت خود حفظ خواهد نمود .
بنابراين يکي از علت هاي غيبت، همراهي نکردن کامل مردم با ائمه معصومين است .

3 - امتحان و آزمايش انسان ها

يکي ديگر از حکمت هاي الهي در غيبت آخرين امام مي تواند امتحانات و آزمايش هايي باشد که در اين دوران براي شيعيان پيش مي آيد و از آنجايي که اين نوع آزمايش - به خاطر عدم حضور ظاهري امام - بسيار مشکل و طاقت فرساست، در تکامل انسان ها نقش بسيار مهمي دارد و در اين بين است که سره از ناسره جدا شده، ياران راستين حق مشخص مي شوند . اگر چه عده فراواني از انسان ها از اين امتحان بزرگ سرافکنده بيرون خواهند رفت .
هفتمين پيشواي شيعيان امام کاظم عليه السلام در اين باره مي فرمايد : هنگامي که پنجمين فرزند از امام هفتم ناپديد شود; سپس خدا را (مواظب باشيد) در ديننتان، شما را از آن دور نسازند که صاحب اين امر ناگزير از غيبتي خواهد بود، تا کسي که به اين امر قائل است از آن باز گردد، همانا آن آزمايشي از جانب خدا است که خداوند خلق خود را بدان وسيله مي آزمايد .» (4)
البته پرواضح است که کساني که داراي مرتبه والايي از ايمان و عمل هستند، در اين امتحان بزرگ سربلند خواهند بود و کساني که داراي ايمان ضعيفي هستند، بيشتر دچار لغزش و هلاکت مي شوند .
امام صادق عليه السلام تبلور اين حقيقت را در ضمن کلامي ارزنده اين گونه بيان کرده اند : «و اين چنين است مهدي (عج) که غيبتش طولاني مي شود تا حقيقت محض آشکار شود و ايمان از پيرايه هاي آن خالص گردد، کساني که طينت پليدي دارند، مورد امتحان و آزمايش قرار مي گيرند . (5)

4 - آمادگي مردم دنيا

آمادگي و پذيرش دعوت از طرف مردم از اساسي ترين شروط حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) است، چرا که عدم قبول مردم - اگر چه ذره اي در مشروعيت امام تاثير نمي گذارد - ولي باعث کناره گيري امام از حاکميت مي شود و اين درباره اغلب ائمه گذشته صورت گرفت و از آن جايي که قيام و حکومت جهاني حضرت مهدي (عج) امري حتمي و انکارناپذير است، رسيدن جامعه به شرايطي که حضور و ظهور آن حضرت را با تمام وجود بر تابند، لازم و ضروري است . از اين رو خداوند آن حضرت را تا روزي که تمامي شرايط فراهم آيد در غيبت نگه خواهد داشت .

5 - آزادگي و نبودن در يوق ستمگران

در برخي روايات آمده است آن حضرت با غيبت خود بر خلاف برخي ائمه پيشين - به خاطر شرايط ويژه - از بيعت با طاغوت هاي زمان آزاد مي شود .
اميرمؤمنان عليه السلام با نگاهي سراسر حسرت و اندوه، اعصار و ابصار را در نورديده عصر روشن حکومت مهدوي (عج) را اينگونه به تصوير کشيده است .
«ان القائم منا اذا قام لم يکن لاحد في عنقه بيعة فلذلک تخفي ولادته و يغيب شخصه» (6)
همانا قائم از ما هنگامي که قيام کند، بيعت احدي بر گردنش نخواهد بود و بدين سبب است که داراي ولادتي پنهان و شخصي غايب است .
و البته همين معنا در کلامي نوراني از خود آن امام غائب آمده است . آن جا که در توقيعي شريف در ضمن پاسخگويي به مطالبي فرموده اند :
همانا کساني از پدران من نبوده اند، مگر اين که بيعتي از طرف حاکمان طاغي بر گردنشان آمده است و من قيام خواهم کرد در حالي که بيعت احدي را بر گردن ندارم . (7)
به اميد اين که با بتوانيم با سربلندي تمام، دوران غيبت را سپري کرده و لياقت حضور در محضر آن امام غايب را براي خود فراهم آوريم .

--------------------------------------------
پي نوشت ها :
1 - شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النمعة، موسسة النشر الاسلامي، قم، ج 1، ص 287 .
2 - شيخ صدوق، علل الشرايع، انتشارات مکتبة الداوري، ج 1، ص 245 .
3 - ابو جعفر محمد بن يعقوب الکليني، الکافي، دارالکتب الاسلاميه، ج 1 ص 34 و با اندکي تفاوت شيخ طوسي، کتاب الغيبة، موسسة المعارف الاسلاميه ص 329 .
4 - الکليني، الکافي، ج 1، ص 336 و علل الشرايع، ج 1، ص 244 و غيبت طوسي ص 166 و غيبت نعماني، ص 154 ج 11 و کمال الدين ج 2، ص 359 ج 1 .
5 - غيبت طوسي، ص 170 و کمال الدين، ج 2، ص 355 .
6 - کمال الدين، ج 1، ص 303 .
7 - شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 290، و کمال الدين، ح 2، ص 483 ج 4 .