شهپر عفت (نگاهى به وفات حضرت معصومه سلام الله علیها)

 

اشاره

آگاهى به فرهنگ و روش زندگى پر افتخار خاندان پیامبر (صلى الله علیه و آله) و آل على (علیه السلام) و پناهندگى معنوى و عملى به این پناهگاه مطمئن و استوار یکى از اصلى ترین راه هاى شناخت اسلام ناب و بهره مندى از آن است؛ چرا که آن ها از سرچشمه زلال اسلام آب نوشیده اند و تبلورى از مکتب حیاتبخش پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) هستند.
در این میان آگاهى به زندگى حضرت معصومه (علیهاالسلام) که گلى از گلستان خاندان نبوت است و آگاهى به سرزمین مقدس قم و برکات این سرزمین و حوزه علمیه و ماجراى مسجد جمکران و پایگاه بودن قم براى حکومت جهانى حضرت مهدى «عج» و... هر کدام فرهنگى پر بار و سازنده است که موجب هدایت و رشد بیشتر شده و ما را در مسیر ترقّى معنوى مدد کارى نیرومند در سطح عالى خواهد بود.

 

 

 

مادر حضرت معصومه (علیهاالسلام)

آن طور که از شواهد و قراین استفاده مى شود مادر حضرت معصومه (علیهاالسلام) همان مادر حضرت رضا (علیه السلام) است براى مادر حضرت رضا (علیه السلام) نام هاى متعددى ذکر کرده اند: خیزران، ام البنین، نجمه ... و پس از آن که حضرت رضا (علیه السلام) از او متولد شد به او طاهره گفتند.

 

 

 

روز ولادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام)

مطابق پاره اى از مدارک حضرت معصومه (علیهاالسلام) در روز اول ماه ذى قعده سال 173 ه . ق. در مدینه چشم به جهان گشود.
محدث گرانقدر مرحوم آیت الله شیخ على نیازى (وفات یافته در دوم ذیحجه سال 1405 ه. ق. که مرقدش در یکى از حجره هاى صحن رضوى در کنار بارگاه ملکوتى امام رضا (علیه السلام) قرار دارد و نویسنده کتاب پر بار مستدرک سفینه البحار که ده جلد است، در جلد هشتم چنین مى نویسد:
«فاطمه المعصومة المولودة فى غرّة ذى القعدة سنة 173.»
«فاطمه معصومه (علیهاالسلام) در آغاز ماه ذى قعده سال 173 دیده به جهان گشود.»
مدارک دیگرى نیز در مورد روز ولادت آن حضرت (در آغاز ذیقعده) در دسترس است مانند:
1. عوالم العلوم، تألیف علامه بحرانى، ج 21، ص 328.
2. حیاه الست، تألیف شیخ مهدى منصورى، ص 10.
3. فاطمه بنت موسى الامام موسى کاظم، تألیف دکتر محمد هادى امینى (فرزند علامه امینی) صاحب الغدیر، ص 5 و 21.

 

 

 

پیشگویى از ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام)

جالب این است که سال ها بلکه ده ها سال قبل از ولادت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) از سوى امامان به ولادت چنین بانویى ارجمند مژده داده شده است. در این رابطه نظر شما را به دو روایت زیر جلب مى کنیم:
1) قاضى نور الله شوشترى (شهید در سال 1109 ه . ق.) در کتاب مجالس المؤمنین از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: آگاه باشید براى خدا حرمى است و آن حرم مکه است، براى رسول خدا حرمى است و آن مدینه است، براى امیر مؤمنان على (علیه السلام) حرمى است و آن کوفه است، و قم کوفه کوچک است. بدانید که بهشت داراى هشت در است که سه در آن از قم گشوده مى شود. آنگاه فرمود:
«تقبض فیها امراة من ولدى اسمها فاطمة بنت موسى و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة باجمعهم»
«در قم بانویى از فرزندان من (یعنى نوه من) که نامش فاطمه دختر موسى بن جعفر است از دنیا مى رود، بانویى که به شفاعت او در روز قیامت همه شیعیانم وارد بهشت مى شوند.»
2) علامه مجلسى به سند خود از جمعى از اهالى رى نقل مى کند که گفتند: به محضر امام صادق (علیه السلام) در مدینه رسیدیم و گفتیم: ما اهل رى هستیم، فرمود: مرحبا به برادران ما از اهالى قم! گفتیم: ما از اهالى رى هستیم، باز هم آن حضرت فرمود: «مرحبا به برادران ما از اهل قم! به همین ترتیب امام صادق (علیه السلام) اهل قم را ستود. آن گاه فرمود: براى خدا حرمى است و آن کوفه است و براى ما حرمى است و آن شهر قم است، سپس فرمود:
«و ستد فن فیها امراه من اولادى تسمى فاطمة فمن زارها وَجَبَتْ له الجنة»
«و به زودى در قم بانویى از فرزندان من به نام فاطمه (معصومه) دفن شود کسى که مرقد او را زیارت کند بهشت بر او واجب مى گردد.»
روایت کننده گوید: امام صادق (علیه السلام) این سخن را قبل از ولادت امام کاظم (علیه السلام) فرمود.
با توجه به این که امام صادق (علیه السلام) قبل از ولادت امام کاظم (علیه السلام) از ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام) پیشگویى نموده است و با توجه به این که امام کاظم (علیه السلام) در سال 128 ه. ق. متولد شد و با توجه به ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام) در سال 173 چنین نتیجه مى گیریم که بیش از 45 سال قبل از ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام) به ولادت او مژده داده شده است. بنابراین خاندان نبوت و دوستان مخصوص آن ها در طول بیش از 45 سال در انتظار ولادت چنین بانویى بوده اند.
آنچه این انتظار را عمیق تر مى کند این که مادر حضرت رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام) یکى و به نام نجمه بود و حضرت نجمه (علیهاالسلام) دو فرزند بیشتر نداشت که عبارت از حضرت رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام) بودند. نظر به این که حضرت رضا (علیه السلام) در سال 148 ه . ق. متولد شد، نتیجه مى گیریم که حضرت رضا 25 سال جلوتر چشم به این جهان گشوده است. بنابراین، حضرت نجمه (علیهاالسلام) و حضرت رضا (علیه السلام) نیز در طول این مدت به طور عمیق در انتظار ولادت حضرت معصومه (علیهاالسلام) به سر مى بردند.
آن روز شادى و نقطه پایان انتظار عمیق و طولانى همان آغاز ذى قعده سال 173 ه . ق. بود. حضرت معصومه در این روز در مدینه در خانه عصمت و طهارت چشم به جهان گشود و نور درخشان او صفاى دیگرى به کانون خاندان نبوت بخشید؛ صفایى که ملکوتى و وصف ناپذیر بود.

 

 

 

راز ازدواج نکردن حضرت معصومه (علیهاالسلام)

با این که مسئله ازدواج از مستحبات اکید است و پیامبر فرمود:
«ما بنى فى الاسلام بناءٌ احب الى اللّه عزوجل و اعز من التزویج»؛ «در اسلام بنایى بر پا نشده که در پیشگاه خداوند دوست داشتنى تر و عزیزتر از ساختمان ازدواج باشد».
این سؤال طرح مى شود که تا آن هنگام که حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه بود و به خراسان هجرت نکرده بود حضرت معصومه (علیهاالسلام) حدود 27 سال عمر کرده بود، پس چرا ازدواج نکرد؟! در پاسخ به این سؤال مى توان گفت: طبق وصیت امام کاظم (علیه السلام) ازدواج دختران امام کاظم (علیه السلام) به مشورت و اجازه امام رضا (علیه السلام) بستگى داشت؛ چرا که او به مصلحت خواهرانش آگاه تر از دیگران بود. گویا براى حضرت معصومه همسر مناسب و همتایى وجود نداشت؛ زیرا علاوه بر گفو دینى، کفو فرهنگى و معنوى نیز نقش به سزایى در ازدواج صحیح دارد، شاید بر همین اساس امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر خداوند متعال على (علیه السلام) را براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نمى آفرید در سراسر زمین از حضرت آدم (علیه السلام) گرفته تا هر انسانى بعد از او همسر همتاى مناسبى براى فاطمه (علیهاالسلام) پیدا نمى شد.
در این جا ذکر این نکته نامناسب نیست که مطابق پاره اى از مدارک غیر معتبر، مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) از حضرت معصومه (علیهاالسلام) خواستگارى کرد یا مى خواست مقدمات خواستگارى را فراهم کند.
مطلب دیگرى که در این جا گفته شده است این که: حکومت اختناق و سراسر وحشت هارون آن چنان مردم را نسبت به نزدیک شدن به خاندان نبوت ترسانده بود که کسى جرأت نمى کرد تا با دختران آن ها ازدواج کند؛ زیرا داماد امام کاظم (علیه السلام) شدن به معنى اقدام به کارى خطرناک بود که موجب سلب امنیت مى شد.
امام کاظم (علیه السلام) مدتها در زندان بود و همان جا به شهادت رسید و امام رضا (علیه السلام) نیز بر اساس اطلاعى که از آینده داشت ناگزیر بود که به خراسان هجرت کند. این امور نیز مى تواند دلیل دیگرى بر ترک ازدواج حضرت معصومه (علیهاالسلام) شده باشد.

 

 

 

هجرت ناکام و مسموم شدن در ساوه

حضرت معصومه (علیهاالسلام) در پناه برادرش حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه زندگى مى کرد. هنگامى که یگانه برادرش در سال 200 ه .ق. به اجبار مأمون ناگزیر به خراسان هجرت کرد حضرت معصومه (علیهاالسلام) حدود یک سال دور از برادر به زندگى خود ادامه داد، ولى کاسه صبرش لبریز شد و شور و شوق دیدار برادر سراپاى وجودش را فرا گرفته بود. او مى خواست پرواز کند و به دیدار برادر بشتابد.
از سوى دیگر به مدینه خبر رسید که حضرت رضا (علیه السلام) ولیعهد مأمون شده و داراى امکانات و اختیارات وسیع گشته است. آل على (علیه السلام) که در حجاز در فشار و سختى به سر مى بردند تصمیم گرفتند به عنوان دیدار حضرت رضا (علیه السلام) به خراسان حرکت نمایند، از این رو آن ها در کاروان هاى متعدد به سوى خراسان حرکت نمودند. مطابق روایتى کاروانى که حضرت معصومه (علیهاالسلام) در میان آنها بود از 23 نفر به سرپرستى هارون بن موسى بن جعفر (علیه السلام) تشکیل مى شد. حضرت معصومه با این کاروان منزل به منزل حرکت نمود تا به شهر ساوه رسید. در آن جا دشمنان خاندان نبوت به کاروان حمله کردند؛ هارون را به شهادت رساندند و جمعى را مجروح نمودند و موجب پراکندگى آنها شدند و توسط یک زن در غذاى حضرت معصومه زهر ریختند. به این ترتیب آن بانوى گرامى مسموم و بیمار شد و تقاضا کرد او را به قم ببرند. او را به قم بردند و پس از چند روز در قم به شهادت رسید.
به نقل دیگر در این جنگ نابرابر هارون و سایر برادران و برادر زادگان حضرت معصومه (علیهاالسلام) که 23 تن بودند کشته شدند. حضرت معصومه (علیهاالسلام) همچون عمه اش زینب (علیهاالسلام) وقتى که بدن هاى پاره پاره آن ها را دید به شدت غمگین و سخت بیمار و به سوى قم روانه شد و پس از 16 یا 17 روز سکونت در قم به لقاء الله پیوست.
به این ترتیب هجرت حضرت معصومه (علیهاالسلام) ناکام ماند. او به دیدار برادر نایل نشد و در حالى که قلبش از داغ پر سوز فراق مى تپید از دنیا رفت.

 

 

 

راز انتخاب قم

هنگامى که حضرت معصومه (علیهاالسلام) در ساوه بیمار و بسترى شد پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است. عرض کردند: ده فرسخ، آن حضرت عازم قم شد.
مرحوم عماد زاده تهرانى نقل مى کند کاروانى که حضرت معصومه (علیهاالسلام) در میان آن بود و از مدینه به سوى خراسان حرکت نموده بود از 400 نفر تشکیل مى شد. وقتى کاروانیان به ساوه رسیدند دشمنان خاندان رسالت به آن ها حمله کردند؛ در نتیجه گروهى از آن ها متوارى و گروهى دیگر اسیر و در حدود 22 نفر کشته شدند و نقل شده حضرت معصومه (علیهاالسلام) را مسموم کردند و آن حضرت در حال مسمومیت و بیمارى فرمود: مرا به قم ببرید، عازم قم شدند؛ زیرا قم مرکز شیعیان بود.
طبق روایت دیگر، حضرت معصومه (علیهاالسلام) فرمود: پدرم فرمود قم مرکز شیعیان ما مى باشد. و محیط ساوه نیز نسبت به خاندان رسالت نامساعد بود. نیز در تاریخ آمده: هنگام قیام مختار (در سالهاى 66 و 67 ه . ق.) جمعى از شیعیان بنى اسد از کوفه به قم آمدند و در قریه جمکران سکونت کردند. با توجه به این امور به خوبى روشن مى شود که چرا حضرت معصومه (علیهاالسلام) قم را انتخاب کرد. این مطلب را با حدیثى جالب از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) به پایان مى بریم:
انس بن مالک مى گوید: روزى در محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نشسته بودم، ناگاه حضرت على (علیه السلام) به حضور آن حضرت آمد. پیامبر (صلى الله علیه و آله) از او استقبال گرمى نمود و پس از معانقه بین دو چشم آن حضرت را بوسید، سپس فرمود: اى علی! خداوند ولایت تو را بر آسمان ها عرضه کرد، آسمان هفتم براى پذیرش ولایت تو از آسمان هاى دیگر پیشى گرفت، خداوند آن را به عرش آراست؛ سپس آسمان چهارم پیشى گرفت، خداوند آن را به بیت المعمور آراست؛ سپس آسمان دنیا پیشى گرفت؛ خداوند آن را به ستارگان آراست؛ سپس مکه به پذیرش آن سبقت گرفت، خداوند آن را به کعبه آراست؛ سپس مدینه سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود من آراست؛ سپس کوفه سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود تو آراست؛ سپس قم سبقت گرفت، خداوند آن را به وجود عرب (شیعه اشعرى و...) آراست، و از قم درى را به سوى بهشت گشود.

 

 

 

استقبال گرم شیعیان قم از حضرت معصومه (علیهاالسلام)

علامه مجلسى از تاریخ قدیم (تألیف فاضل دانشمند حسن بن محمد که در سال 378 ه . ق. نوشته شده) نقل مى کند که گفت: قول صحیح تر این است: هنگامى که خبر ورود حضرت معصومه (علیهاالسلام) را به ساوه بردند و خبر بیمارى او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید آل سعد به اتفاق تصمیم گرفتند به ساوه بروند و آن حضرت را دعوت کرده به قم بیاورند. در میان آن ها موسى بن خزرج بن سعد اشعرى وقتى که به کاروان حضرت معصومه (علیهاالسلام) رسید مهار شتر او را که آن حضرت در میان محمل سوار بر شتر بود گرفت و او را به قم آورد و در خانه خود مهمان کرد. حضرت معصومه (علیهاالسلام) 16 یا 17 روز در خانه موسى بسترى بود تا از دنیا رفت.
نظر به این که حضرت معصومه (علیهاالسلام) دهم یا دوازدهم ربیع الثانى از دنیا رفت و 16 روز در قم زیست نتیجه مى گیریم که ورود آن حضرت به قم تقریبا در روز 23 ربیع الاول سال 201 ه . ق. بوده است.

 

 

 

دفن جنازه مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام)

زمینى که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام) و صحن و سراى آن حضرت در آن جاى دارد در عصر ورود حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم به نام بابلان خوانده مى شد و از باغ هاى ساحلى موسى بن خزرج اشعرى بود. پس از وفات حضرت معصومه (علیهاالسلام) جنازه مطهر او را غسل داده و کفن کردند و به همین زمین آوردند تا به خاک بسپارند. آل سعد سردابى حفر کردند. در این وقت بین آل سعد اختلاف شد که چه کسى جنازه آن حضرت را در آن سرداب به خاک بسپارد. سرانجام اتفاق کردند که سیدى پرهیزکار و پیرمردى پارسا که به نام قادر معروف بود وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن کند.
وقتى به سراغ آن پیرمرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند؛ وقتى به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه (علیهاالسلام) نماز خواندند و سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمدند و رفتند و کسى نفهمید که آن ها چه کسى بودند. آن گاه موسى بن خزرج سقف و سایبانى بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامى که زینب دختر امام جواد (علیه السلام) وارد قم شد و قبه اى بر روى آن مرقد مطهر بنا کرد.
بعضى احتمال داده اند که آن دو نقابدار حضرت رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) بوده اند، این موضوع نیز در جاى خود بسیار مورد توجه است از این رو که در مورد امام (علیه السلام) دستور داده شده که جنازه آن ها را امام دفن کند. بعضى از خواص نیز داراى چنین امتیازى هستند، مانند حضرت عباس (علیه السلام) که جنازه مطهرش را امام سجاد (علیه السلام) دفن کرد. وقتى بنى اسد براى کمک پیش آمدند امام سجاد (علیه السلام) به آن ها فرمود: «ان معى من یعنینی» کسانى (از فرشتگان و ملکوتیان) همراه من هستند و مرا در دفن جنازه حضرت عباس (علیه السلام) کمک مى کنند.
 


پى نوشت ها :
1. مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 367.
2. مستدرک سفینه البحار، ج 8، ص 257.
3. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 60، ص 228.
4. بحار الانوار، ج 60، ص 216 و ج 48، ص 317.
5. طبرى شیعى، دلائل الامامه، چاپ منسورات رضى، ص 149.
6. مرحوم محدث گرانقدر آیت الله شیخ على نمازى در کتاب مستدرک سفینه البحار، ج 8، ص 251. گوید: حضرت معصومه (س) در آغاز ذى قعده سال 173 دیده به جهان گشود. بعضى به نقل از لواقع الانوار به جاى 173، 183 نوشته اند، مطابق این قول حضرت معصومه (س) که در سال 201 ه . ق. از دنیا رفت حدود 18 سال داشت. ولى با توجه به این که امام کاظم (ع) پدر حضرت معصومه در سال 179 دستگیر و زندانى شد و در سال 183 در بغداد به شهادت رسید و در این مدت از خانواده اش دور بود، به نظر نمى رسد که حضرت معصومه (س) درست در سال 183 به دنیا آمده باشد. ظاهرا در این مورد یک جابه جایى رخ داده، لذا 173 صحیح مى باشد. بنابراین حضرت معصومه (س) در 28 سالگى از دنیا رفته است.
7. وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
8. اصول کافى، ج 1، ص 261.
9. این مطلب در کتاب انوار المشعشعین تألیف محمد على بن حسین کاتوزیان (چاپ سنگی) نقل شده ولى سند درستى ندارد و بى پایه است.
10. جعفر مرتضى عاملى، الحیاه السیاسیه للامام الرضا (علیه السلام)، ص 428، قیام سادات علوى، ص 168 و 161؛ وصیّة المعصومین، میرزا ابوطالب بیوک، ص 68.
11. منصورى، حیات الست، ص 160.
12. بحارالانوار، ج 60، ص 219.
13. عماد زاده، زندگى حضرت موسى بن جعفر، ج 2، ص 384.
14. سقا زاده، دریاى سخن.
15. گنجینه آثار قم، ج 1، ص 382.
16. تاریخ قدیم قم، ص 38.
17. بحارالانوار، ج 60، ص 222. براى دریافت سابقه درخشان قم، به بحارالانوار، ج 60، ص 211 تا 221 مراجعه شود.
18. او از بزرگان خاندان اشعرى و از اصحاب امام رضا (ع) بود.
19. بحارالانوار، ج 60، ص 219.
20. چند سالى است که در این روز در قم از طرف آستانه مقدسه مراسمى شبیه استقبال از حضرت معصومه (س) برگزار مى شود که یادآور خاطره ورود آن حضرت به قم است.
21. بحارالانوار، ج 60، ص 219.
22. موسوى المقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام)، ص 398.