شهادت حضرت فاطمه (عليها السلام)

 

فاطمه (علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى

فاطمه (علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى، «اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه اى بیفکنند و اندام وى زیر آن نمایان باشد.
اسماء پاسخ داد: نه من چیزى به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه اى بر روى آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه (علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبى است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. اى اسماء! هنگامى که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسى نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتى بود که در اسلام ساخته شد و هنگامى که فاطمه (علیها السلام) آن را دید تبسمى کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلى الله علیه و آله بود. (1)
بیمارى فاطمه (علیها السلام) روز بروز سخت تر مى شد، فرزندان زهرا سلام الله علیها بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک على (علیه السلام) از اندوه فاطمه سلام الله علیها در خون نشسته بود.
روز وفات، زهرا (علیها السلام) وصایاى خود را به على علیه اسلام بیان فرمود و او بشدت گریست.
فاطمه (علیها السلام) ضمن سفارش فرزندانش به على (علیه السلام) فرمود: یا علی! مرا شبانه غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار، آن هنگام که چشمها در خواب است.
دوست ندارم کسانى که حقم را غصب کردند به تشییع جنازه من حاضر شوند و یا بر من نماز بخوانند. (2)
هنگامى که وفات فاطمه سلام الله علیها نزدیک شد، به «سلمى» (3) فرمود تا مقدارى آب آورد. زهرا سلام الله علیها غسل کرد و بخوبى بدن خود را شستشو داد، لباسهاى نوى خود را خواست و آنها را پوشید؛ سپس از سلمى خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید؛ دستها را زیر صورت نهاد و گفت من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده ام کسى مرا برهنه نکند. (4)
پس از وفات فاطمه (علیها السلام) حسن وحسین (علیهما السلام) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء (5) به آنان گفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت.
حسن و حسین (علیه السلام) روى جنازه مادر افتادند و آن را مى بوسیدند و گریه مى کردند. حسن (علیه السلام) مى گفت مادرجان با من سخن بگو. حسین (علیه السلام) مى گفت مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو.
یتیمان زهرا (سلام الله علیها) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتى خبر وفات زهرا (سلام الله علیها) به على (علیه السلام) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود اى دختر پیامبر (ص) تو تسلى بخش من بودى بعد از تو از که تسلیت بجویم. (6)
صداى شیون یتیمان زهرا (سلام الله علیها) آواى جانسوز عزا بود که بگوش مردم مدینه رسید. «عده اى ازخواص بنى هاشم به درون خانه رفتند،» مردم مدینه نیز بیرون خانه اجتماع کردند و در حالى که بشدت مى گریستند منتظر بودند جنازه زهرا (سلام الله علیها) را از خانه بیرون آورند تا در تشییع جنازه شرکت کنند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و گفت پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تاخیر افتاد. (7)
شبانگاه على علیه السلام پیکر پاک فاطمه (سلام الله علیها) را غسل داد. (8)
در هنگام غسل وى اسماء نیز با على (علیه السلام) همکار داشت. (9)
تنى چند از پاک مردان و رازداران اهل بیت چون سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار و حذیفه، عبدالله بن مسعود (10) ، عباس و عقیل همراه حسن و حسین و على (سلام الله علیها) نماز گزاردند. (11)
شبانه فاطمه (سلام الله علیها) رادفن کردند، على (علیه السلام) او را بخاک سپرد (12) و اجازه نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود (13) على علیه السلام جایگاه زهرا (علیه السلام) را با زمین یکسان ساخت تا مزارش شناخته نشود. (14)
و به روایتى صورت چند قبر بنا کرد تا مزار واقعى مخفى بماند. (15)

 

 

 

سخنان حضرت على علیه السلام بر مزار زهرا (سلام الله علیها)

کلینى عالم و محدث معروف شیعى - متوفاى 328 ه.ق - مى نویسد:
پس از وفات فاطمه (سلام الله علیها)، على (علیه السلام) او را پنهان به خاک سپرد و جاى قبرش را ناپدید کرد، سپس برخاست روبه مزار رسول خدا (ص) کرد و گفت:
سلام بر تو یا رسول خدا (ص)! از من و از دخترت که به دیدار تو آمده و اکنون در کنارت زیر خاک خفته است، خداوند چنین خواسته که او زودتر از دیگران به تو ملحق شود.
اى پیامبر خدا (ص)! شکیبائى ام از فراق محبوبه ات بپایان رسیده، و خویشتن داریم بخاطر جدایى سرور زنان عالم از دست رفته است. اما چه چاره جز آنکه طبق سنت تو بر مصائب صبر کنم، آنچنان که در مصیبت جدائیت صبر نمودم. من سرت را در آرامگاهت نهادم و تو بر روى سینه من جاى دادى «همه از خدائیم و به سوى خدا باز خواهیم گشت» همانا امانت به صاحبش رسید و گروگان دریافت گشت و زهرا (سلام الله علیها) از دستم گرفته شد.
اى رسول خدا (ص) پس از او آسمان و زمین در منظر نگاهم زشت مى نماید.
اندوهم جاودانه شد و شبم در بیخوابى مى گذرد و غمم پیوسته در دل است تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
غصه اى دارم که از شدتش دل به خون نشسته و اندوهى دارم بهت آور چه زود جمع ما را به پریشانى کشانید و میان ما جدائى افکند تنها بسوى خداوند شکایت مى برم به همین زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش به تو خبر خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، چه بسا درد دلهائى که چون آتش در سینه اش مى جوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت او هم اکنون مى گوید و خداوند هم داورى مى کند و او بهترین داورانست سلام بر شما سلام وداع کننده که نه خشمگین است و نه دلتنگ اگر مى روم بخاطر دلتنگیم نیست و اگر بمانم بخاطر بدگمانیم به خدا از آنچه به صابران وعده داده نباشد.
آه، آه صبر آرام بخش و زیباست و اگر بیم چیرگى ستمکاران بود براى همیشه چون معتکفان دراینجا مى ماندم و چون فرزند مرده شیون سرمى دام و سیل آسا مى گریستم خدا گواهست که دخترت پنهان بخاک سپرده مى شود در حالى که حقش غصب شد و از ارثش محروم گشت. با اینکه هنوز روزى چند از وفاتت نگذشته بود و بر خاطره ها از یادت غبار کهنگى ننشسته بود.
اى رسول خدا (ص)! دل را به یاد تو آرام میدارم درود خدا بر تو و سلام و رضوان خدا بر فاطه (سلام الله علیها) باد» . (16)
از فراق فاطمه (علیها السلام) على (علیه السالم) بشدت اندوهگین بود، رنج و اندوه على (علیه السلام) در سخنان از دل برآمده اى که درکنار مزار زهرا (سلام الله علیها) گفت هویدا است. گاه نیز سوز دل خود را در مرثیه هایى که مى سرود و یازمزمه مى کرد نشان مى داد. در دیوانى که منسوب به امیرالمومینى (علیه السلام) است شعرى با نوزده بیت آمده که على (علیه السلام) آنرا بر مزار فاطمه زهرا (علیها السلام) سروده است. (17)
اما ابوالعباس مبرد - متوفاى 285 ه - دو بیت از آن شعرها را با اندکى تفاوت ذکر کرد. و گوید على (علیه السلام) به این اشعار تمثل جست.
لکل اجتماع من خلیلین فرقه و کل الذى دون الممات قلیل و ان افتقادى واحدا بعد واحد دلیل على ان لایدوم خلیل (18)
جمع هر دو دوستى را عاقبت فراق و پریشانى است و هر چیز جز مرگ ناچیز است و اینکه من دوستى را پس از دوست دیگر از دست مى دهم نشان آن است که هیچ دوستى جاوید نمى ماند.

 

 

 

در جستجوى مزار فاطمه (علیها السلام)

«و لاى الامور تدفن سرا بضعة المصطفى و یعفى ثراها» «پاره تن مصطفى چرا پنهان بخاک سپرده شد و مزارش پنهان ماند»؟
بدون هیچ تردیدى پس از دفن شبانه و مخفیانه زهرا (علیه السلام) مزارش نیز پنهان داشته شد. اما چرا بایستى درشهر پیامبر (ص) مزار تنها دخترش که به فاصله کوتاهى از او به دیدار خدا شتافت مخفى بماند؟ چرا نباید آنگونه که شایسته مقام اوست انبوه مردم در عزاى او و تشییع جنازه اش شرکت کنند و بر او نماز بگزارند و دفنش نمایند؟ آیا اینها بخاطر اجراى وصیت زهرا (علیه السلام) نبود؟ از این رو آن روزها کسى بدرستى جایگاه مزار فاطمه (علیه السلام) را نمى دانست و اگر کسى از على (علیه السلام) سراغ مزار فاطمه (علیه السلام) را مى گرفت به احتمال قوى پاسخش به سکوت برگزار مى شد.
سکوتى که در آن هزاران نکته اعتراض آمیز نهفته بود زیرا على (علیه السلام) سعى و اصرار فراوان در پنهان داشتن مزار زهرا (علیه السلام) داشت بدین خاطر جایگاه مزار فاطه را با زمین یکسان کرد آنگاه صورت هفت قبر (19) و یا چهل قبر در بقیع ترتیب داد و هنگامى که مردم به بقیع رفتند صورت چهل قبر را دیدند از این روشناخت مزار فاطمه (علیه السلام) بر آنان مشکل افتاد. (20)
طبرى در دلائل الامامه مى نویسد آن روز صبح مى خواستد زنها را ببرند که قبرها رانبش کنند و جنازه زهرا (علیه السلام) را از قبر بیرون آوردند و بر آن نماز بخوانند اما با تهدید على (علیه السلام) منصرف شدند. (21)
با این وجود در مورد مزار فاطمه زهرا (علیه السلام) چهار قول وجود دارد:
1- برخى مزار فاطمه (علیه السلام) را در بقیع مى دانند از جمله اربلى در کشف الغمه و سید مرتضى در عیون المعجزات (22) اهل سنت نیز عموما بر این باورند آنان مزارى را که درکنار مزار چهار امام (علیه السلام) وجود دارد مزار فاطمه دختر رسول خدا (ص) مى دانند. (23)
2- برخى چون ابن سعد و ابن جوزى گویند فاطمه (سلام الله علیها) رادر خانه عقیل دفن نموده اند. (24)
3- برخى مزار فاطمه (سلام الله علیها) را در روضه پیامبر (ص) مى دانند.
4- عده اى گویند فاطمه (علیه السلام) را در خانه اش دفن نمودند که قرائن، روایات و اقوال زیادى این قول را تایید مى کند که عبارتنداز:
1- هیچ دلیلى نداشت که على (علیه السلام) فاطمه زهرا (علیه السلام) را در جوار پیامبر (ص) به خاک نسپارد زیرا خانه فاطمه (علیه السلام) درکنار خانه رسول خدا (ص) بود و بنابراین خانه فاطمه فضیلت بیشترى نسبت به بقیع داشت آنگونه که حتى بعدها ابوبکر و عمر هم هنگام مرگشان وصیت کردند در جوار پیامبر (صلى الله علیه و آله) دفن شوند. امام حسن مجتبى (علیه السلام) هم هنگام شهادت وصیت نمود کنار جدش بخاک سپرده شود که متاسفانه اهل بیت (علیه السلام) هنگام اجراى وصیت با مخالفت برخى روبرو شدند. (25)
و از این رو حضرت را در کنار جده اش «فاطمه بنت اسد» بخاک سپردند. (26)
در اینجا روشن مى شود: اول آنکه اهل بیت تاکید داشتند تا در کنار پیامبر (ص) به خاک سپرده شوند و دوم امام حسن (علیه السلام) کنار مزار فاطمه بنت اسد دفن گردید بنابراین مزارى که در بقیع در کنار مزار چهار امام (علیهم السلام) قرار دارد مزار فاطمه بنت اسد است نه مزار فاطمه زهراء (علیه السلام) !
2- هر چند دفن فاطمه (علیه السلام) شبانه صورت گرفت اما با توجه با بافت شهرى مدینه در آن زمان انتقال فاطمه (علیه السلام) از خانه اش به بقیع و عبور ازکوچه هاى تنگ و از جلوى خانه هاى کوچکى که به سبک روستاها غالبا حیاطى هم نداشتند چندان آسان نمى نماید زیرا کافى است تنها در این مسیر چشمى بیدار باشد و یا بیدار شود و همه نقشه ها بر باد رود.
3- سخن على (علیه السلام) بر مزار فاطمه (علیه السلام) که پس از دفن او برخاست و رو به قبر پیامبر (ص) کرد و فرمود «السلام علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازلة فى جوارک» (27) یعنی: سلام بر تو اى رسول خدا (ص) ازمن و از دخترت که در جوار تو فرود آمده.
و طبق نقل کلینی: «السلام علیک عنى و عن ابنتک و زائرک و البائنة فى الثرى ببقعتک» (28) یعنی: اى رسول خدا (ص) ! از من و دخترت که به دیدار تو آمده و در کنارت که زیر خاک آرمیده درورد باد.
از هر دو عبارت کافى و نهج البلاغه چنین استفاده مى شود که على (علیه السلام) پس ازدفن فاطمه (علیه السلام) رو به قبر پیامبر (ص) کرد. بنابراین معلوم مى شود قبر شریف نبوى (ص) در پیش روى او بود، و اگر على (علیه السلام) در بقیع بود بایستى رو به سوى قبر حضرت مى کرد نه رو به قبر شریف پیامبر. دیگر اینکه به تصریح ذکر شده که فاطمه (علیه السلام) در جوار پیامبر (ص) و در کنار او به خاک سپرده شده است.
4- شیخ صدوق ابن بابویه عالم بزرگ شیعه - متوفاى 389 ه - گوید: برایم ثابت شده که فاطه (علیه السلام) رادر خانه اش دفن نمودند، پس از آنکه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (علیه السلام) در مسجد واقع شد. من سالیکه به سفر حج رفتم در مدینه رو به سوى خانه فاطمه (علیه السلام) که از اسطوانه روبروى باب جبرئیل تا پشت حظیره مرقد نبوى است نمودم و در آنجا زیارت فاطمه را به جا آوردم. (29)
گروهى دیگر از علماء نظیر علامه حلى و علامه مجلسى معتقدند که فاطمه (علیه السلام) را درخانه اش دفن نمودند. (30)
5- شیخ طوسى - متوفاى 460 ق - گوید صحیح آن است که فاطمه (علیه السلام) در خانه اش یا روضه پیامبر (ص) دفن گردید، زیرا دیث شریف پیامبر (ص) این مطلب را تایید مى کند که فرمود: «ما بین قبرى و منبرى روضة من ریاض الجنه» بین قبر و منبرم باغى از گلشن هاى بهشت است. (31)
در صورتى که مکان روضه را وسیعتر بدانیم قول شیخ طوسى نیز قابل قبول است و گرنه خانه فاطمه (علیه السلام) ما بین قبر ومنبر پیامبر (ص) نبوده است بلکه پایین قبر پیامبر (ص) قرار داشته است.
6- درسال 886 ق بدنبال آتش سوزى درمسجد نبوى در مدینه سمهودى تاریخ نگار و مدینه شناس معروف که ازعلویان مصرى ساکن مدینه بود ماموریت نظارت بر تعمیرات را به عهده گرفت از این رو به مقصوره قدم نهاد تا به کار خویش پردازد در هنگام تعمیر قبرى در زیر کف اطاق حضرت فاطمه (علیها السلام) پیدا شد که باید قبر فاطمه (علیه السلام) دختر پیامبر (ص) باشد. (32)
7- وجود مزار شریف فاطمه (علیه السلام) درحجره اش معروف و مشهور بوده زیرا به عهد سمهودى خدام حرم شریف نبوى (ص) مردم را هنگام زیارت مردم را راهنماى مى کردند تا جلو حجره فاطمه (علیه السلام) قدرى از کنار ضریح پیامبر (ص) فاصله گیردند مبادا پا بر مزار فاطمه (علیه السلام) نهند. زیرا مى دانستد که بنا بر یکى از اقوال آنجا مزار فاطمه (علیه السلام) است. (33)
8- مردى از امام جعفر صادق (علیه السلام) مکان مزار فاطمه (علیه السلام) را سؤال نمود حضرت فرمود: «در خانه اش دفن شد» . (34)
9- به موجب روایتى که معتبرترین کتب شیعه نظیر اصول کافى، عیون اخبار الرضا، مناقب و دیگر کتابها آن را نقل کرده اند: مردى از حضرت رضا (علیه السلام) مکان قبر فاطمه (علیه السلام) را پرسید حضرت فرمود فاطمه (علیه السلام) را در خانه اش دفن نمودند بعد از آنکه بنى امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (علیه السلام) در مسجد واقع شد. (35)
10- مردى بنام ابراهیم بن محمد همدانى نامه اى به امام على النقى نوشت و از حضرت محل دفن فاطمه (علیه السلام) را سؤال کرد. امام در پاسخ وى نوشت او را کنار جدم رسول خدا (ص) بخاک سپردند. (36)
بنابراین با توجه به دلائلى که ذکر شد جاى تردید باقى نمى ماند که فاطمه زهرا (علیها السلام) در خانه اش دفن گردید بخصوص که ائمه علیهم السلام نیز این موضوع را با صراحت بیان فرموده اند و به یقین فرزندان بهتر جاى قبر مادرشان را مى دانند و اهل خانه از درون خانه بهتر خبر دارند اگر فاطمه (سلام الله علیها) دستور ساختن نعش رابه اسماء مى دهد نه براى این است که جسد او را مى خواستند جابجا کنند بلکه بدین جهت است که چند تنى که بر او نماز مى گزارند پیکرش را نبیند و اگر على (علیه السلام) صورت قبرهاى در بقیع بنا مى کند بدان خاطر است تا مزارهاى واقعى در آن مقطع خاص زمانى مخفى بماند واگر با کسانى که قصد شکافتن آن قبرهاى غیر واقعى را دارند به مقابله جدى برمى خیزد بدان خاطر است که اگر آن شبه قبرها شکافته شود بر آنان تردیدى نخواهد ماند که فاطمه در خانه اش به خاک سپرده شده و هر چند على (علیه السلام) مزار فاطمه را با زمین یکسان قرار داده بود اما کنجاویها راز نهفته را آشکار مى کرد.بعد از گذشت آن دوران خاص دیگر پنهان داشتن مزار دلیل خاص نداشت و از این رو فرزندان فاطمه (علیه السلام) یعنى حضرت امام جعفر صادق امام رضا و امام على النقى (که درود خدا بر آنان باد) با صراحت فرمودند که مزار فاطمه (علیها لاسلام) درخانه اش مى باشد و در کنار پیامبر (صلى الله علیه و آله) بخاک سپرده شده است. اکنون تنها پاسخ به این سوال باقى است که مکان حجره فاطمه زهراء (علیها السلام) در مسجد نبوى کجاست؟
در پاسخ به این سوال مورخ کبیر اهل سنت شیخ محمود بن محمد النجار در کتابش الدرة الثمینه فى اخبار المدینه چنین مى نویسد: قبر فاطمه رضى الله عنها در خانه اوست که عمر بن عبد العزیز آن را ضمیمه مسجد کرد خانه او امروز داخل مقصوره و پشت حجره پیامبر (ص) است و در آن محرابى قرار دارد. همچنین قبر پیامبر (ص) وسائر حجرات همسرانش در مسجد قرار دارد. (37)

 

 

 

تاریخ وفات

در تاریخ وفات حضرت زهرا (علیه السلام) نیز اختلاف است عده اى از علماء شیعه و سنى وفات فامه زهرا (علیه السلام) را 75 روز (38) و عده اى 95 روز بعد از وفات پیامبر (ص) مى دانند. (39)
یکى از مواردى که موجب اختلاف شده این است که در خط کوفى تقطه گذارى وجود نداشته است. واز این رو خمس و سبعون (75 روز) و خمس و تسعون (95 روز) هر دو یکسان نوشته مى شده که در خواندن و قرائت آن اشتباه پیش آمده است.
با توجه به اینکه وفات پیامبر (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجرى قمرى مطابق 7 خرداد سال 11 ه.ش اتفاق افتاد بنابر گفته اول (75 روز) تاریخ وفات فاطمه (علیه السلام) 13 جمادى الاولى سال یازدهم ه.ق مطابق هفدهم مردادماه سال 11 هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (95 روز) تاریخ 3 جمادى الاخر سال 11 ه.ق مطابق با ششم شهریور سال 11 هجرى شمى مى باشد البته گفته هاى دیگر در تاریخ وفات حضرت زهرا هست اما فاصله 75 روز یا 95 روز با نظر اهل بیت (علیه السلام) هماهنگ است از این رو ما را با دیگر گفته ها کارى نیست. با توجه به قرائنى چند آنچه صحیح تر مى نماید 95 روزاست. (40)


پى نوشت ها :
1. طبقات ج 8 ص 18- سنن بیهقى ج 4 ص 34- ذخائر العقبى ص 53- بحار الانوار ج 43 ص 189.
2. بحار الانوار ج 43 ص 192.
3. سلمى همسر ابى رافع کنیز پیامبر (ص) بود که حضرت وى را آزاد فرموده بود بعدها افتخار خدمتگزارى به فاطمه را یافات و به خاطر تشابه اسمیش به اسماء برخى تاریخ نگاران این جریان را به اسماء نسبت داده اند ر.ک. به پاورقى ج 43 ص 181 بحار الانوار.
4. مسند الامام احمد بن حنبل ج 6 ص 163- حلیة الاولیاء ج 2 ص 43- ذخائر العقبى ص 43- اسدالغابه ج 5 ص 590- امالى مفید ص 172.
5.شاید هم خود سلمی!.
6. بحار الاوار ج 43 ص 186.
7. بحار الاوار ج 43 ص 192.
8. طبقات ابن سعد ج 8 ص 18.
9. کشف الغمه بحار الانوار ج 3 ص 185 و 189 و 184.
10. تفسیر فرات بن ابراهیم ص 215- رجال کشى ص 4- اختصاص ص 5.
11. بحار الانوار ج 43 ص 183.
12. طبقات ج 8 ص 18.
13. انساب الاشراف.
14. بحار الانوار ج 43 ص 193.
15. دلائل الامامه ص 46.
16. اصول کافى ج 1 ص 458- کشف الغمه - دلائل الامامه ص 47 امالى مفید ص 165- درنهج البلاغه بطور خلاصه تر یاد شده خطبه 194 نهج البلاغه فیض ص 651 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 10 ص 265.
17. بحار الانوار ج 43 ص 216.
18. کامل ابوالعباس مبرد ج 4 ص 30.
19. بحار الانوار ج 43 ص 182.
20. دلائل الامامه ص 46.
21. دلائل الامامه ص 46.
22. کشف الغمه عیون المعجزات ص 47.
23. نگاه کنید به تصاویر شماره 7و8.
24. طبقات ج 8 ص 20 تذکرة الخواص.
25. مقاتل الطالبین ص 48 و 49- کشف الغمه ج 1 ص 586- تاریخ یعقوبى ج 2 ص - 255 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 16. ص 14.
26. کشف الغمه ج 1 ص 586 مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 44 ارشاد مفید ص 192- فتوح ابن اعثم ج 4، ص 208.
27. نهج البلاغه فیض ص 652- خطبه 195.
28. اصول کافى ج 1 ص 458.
29. من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 341.
30. بحار الانوار ج 43 ص 188- منتقى علامه حلى - مراة العقول ج 1 ص 39.
31. بحار الانوار ج 43 ص 185.
32. مکه مکرمه مدینه منوره ص 160.
33. وفاء الوفاء ج 2 ص 469 و ص 906.
34. قرب الاسناد ص 161- بحار الانوار ج 10 ص 192.
35. دفنت فى بیتها فلما زادت بنو امیة فى المسجد صارت فى المسجد» . اصول کافى ج 1ص 461 عیون اخبار الرضا ج 1 ص 311 مناقب ابن شهر آشوب ج 3 139 مراة العقول ج 5 ص 349- معانى الاخبار ص 268.
36. ریاحین الشریعه ج 2 ص 93.
37. الدرة الثمینه فى اخبار المدینه ص 359 و 360 نگاه کنید به تصویر شماره 9.
38. اصول کافى ج 1 ص 458 الامامه و السیاسه ج 1 س 20 دلائل الامامه ص 45 کشف الغمه.
39. روایتى از امام باقر (علیه السلام) .
40. ر.ک به مصباح المتهجد ص 732 مصباح کفعمى ص 511 اقبال سید بن طاوس ص 623- دلائل الامامة ص 45 بحار الانوار ج 43 ص 170 و 180- منتخب التواریخ ص 102 منتهى الامال ص 99.