تفسير موضوعى چيست؟



مسلمانان قرآن را بر اساس ترتيب آيات آن تلاوت مى کنند و براى نظم و ترتيب موجود آن اهميت ويژه اى قائل بوده و هستند. مفسران از آغاز همواره بر حفظ همين ترتيب در تفسير، تلاش وافر داشته اند. به همين دليل روش ترتيبى در تفسير، سنتى ديرپاى در تاريخ تفسير قرآن بوده و شيوه هاى ديگر همچون تفسير بر اساس ترتيب نزول يا تفسير موضوعى خارج از قاعده و موارد آن کمتر است. اما اکنون شاهد دورانى نو از اين سير تکامل تفسير و روى آورى به ترتيب ها و روش هاى گوناگون هستيم. بى گمان کلمه ى تفسير موضوعى اصطلاحى است مستحدث که از پيش گرچه اصل آن اندکى معمول بود، اما با اين نام شناخته و تعريف نمى شد. در مقام تعريف، تفسير موضوعى، روشى است براى تبيين يک موضوع با ملاحظه ى آيات هم موضوع و هم مضمون و نه هماهنگ با ترتيب و تنظيم موجود در قرآن. در اين روش، مفسر آيات مختلف درباره ى يک موضوع را در کنار يکديگر قرار مى دهد و با جمع بندى و تحليل آنها ديدگاه قرآن را در آن باره تبيين مى کند. [1] در تفسير ترتيبى، فهم مدلول آيات قرآن يکى پس از ديگرى به ترتيب مصحف است و در تفسير موضوعى در جستجوى فهم و نظر قرآن حول يک سؤال يا موضوع است. پرسشى که در آغاز مطرح است اين است که چرا قرآن به صورت موضوعى نازل نشده و اگر پراکنده نازل شده چرا به طور موضوعى جمع آورى نشده و شبيه به کتاب هاى رايج نيست تا بتوان ديدگاه قرآن درباره ى يک موضوع را در يک جا جستجو کرد؟ سؤال ديگر اين است که آيا با وجود چنين وضعيتى ما چنين حق و اجازه اى داريم که ترتيب قرآن را به هم بريزيم و بر اساس سؤالات خود يا محورهاى، کلى قرآن را تفسير کنيم؟ چه بسا مطلبى با توجه به صدر و ذيل آيه و آيات پيشين و پس از آن بيان شده، حال اگر تفسير موضوعى کرديم، در حقيقت قسمتى از کلام را منقطع و تفسير کرده ايم. پاسخ به اين سؤالات از دو جهت قابل تبيين است، يکى از جهت تاريخى و ديگر از جهت دگرگونى هاى اجتماعى و پاسخگويى به سؤالات بيشمار مسلمانان در زمينه ى ديدگاه قرآن. از جهت نخست قرآن کتابى است که در طول بيست و سه سال با توجه به نيازها و شرايط و حوادث مختلف نازل شده و به تناسب شرايط اجتماعى دستورات ارائه مى شد؛ از اين رو بسيارى از آيات قرآن تنها به همان بعد که مورد نظر بوده توجه داشته است. مثلاً حوادثى که پس از جنگ بدر به وجود آمد، زمينه ى نزول آيات نخست سوره ى انفال را فراهم ساخت. [2] در حالى که مباحث انفال در همين سوره و در جاهاى ديگر قرآن (آل عمران، 126؛ انفال، 41) به تناسب شرايط آمده است. از سوى ديگر از آنجا که قرآن کتاب هدايت و تذکار است، نکات تربيتى و اعتقادى آن پراکنده آمده است تا جذابيت و کششى براى خواندن بيشتر فراهم سازد و تلاوت کننده ى قرآن همواره به نکات گوناگون و متنوع برخورد کند، در نتيجه هدف و مقصود نهايى از اين کتاب که بشارت و هدايت و رحمت است به دست آيد. در صورتى که اگر به صورت موضوعى نازل مى شد يا در يک موضوع واحد گردآورى مى شد، مطالب بسيار کسالت آور و خشک مى نمود و تبديل به کتابى علمى حاوى کليات و اصول عام مى گرديد که گيرايى و زيبايى و نفوذ و تأثير لازم کتاب موجود را نداشت، در حالى که بى ترديد يکى از ابعاد اعجاز و بى مانندى اين کتاب آسمانى نظم موجود کتاب است. [3] اما نکته ى دوم در ضرورت تفسير موضوعى، اين حقيقت است که اگر بخواهيم ديدگاه قرآن درباره ى مسائل گوناگون اجتماعى، فرهنگى و سياسى را بدانيم و نيازهاى انسان معاصر را پاسخ دهيم، چاره اى جز پرسش از قرآن و يافتن پاسخ از آن نداريم و اين معنا جز با تفسير موضوعى حاصل نمى گردد. به همين دليل بسيارى از تفاسير قرآن، با اينکه مانند تفاسير کهن به شيوه ى تفسير ترتيبى تنظيم يافته اند، اما در ضمن آن به موضوعات قرآنى پرداخته اند و با فراهم آوردن آيات همگون سعى در عرضه ى ديدگاه قرآن در موضوعات مختلف کرده اند که از آن جمله مى توان از تفسير المنار و تفسير گرانقدر الميزان ياد کرد که سرشار از بحث هاى قرآن در موضوعات مختلف است. [4] از سوى ديگر تفسيرهاى موضوعى مستقلى در اين اواخر منتشر شده است که مى توان به چند مورد آن اشاره کرد، يکى تفسير موضوعى قرآن مجيد، آيت الله عبد الله جوادى آملى در پانزده جلد؛ منشور جاويد، آيت الله جعفر سبحانى در چهارده جلد؛ و پيام قرآن، آيت الله مکارم شيرازى و همکاران در ده جلد. البته کتاب هاى تک نگارى در زمينه ى موضوعات مانند انسان در قرآن، زن در قرآن، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، باد و باران در قرآن و دهها عنوان ديگر به فارسى و عربى نگاشته شده است. تفسير موضوعى از نظر روش تنظيم و ارتباط موضوعات مختلف تفسيرى و جهت گيرى هاى تفسيرى به اقسام مختلفى تقسيم مى گردد. در زمينه ى روش تنظيم و ارتباط مى توان در ميان تفسيرهاى موجود به شيوه ى خدامحورى، روش تسليل طبيعى، شيوه ى موضوع مدارى و شيوه ى توحيدى اشاره کرد. [5] از نظر جهت گيرى تفسيرى مى توان به تفسيرهاى عصرى و تطبيقى و تفسيرهاى علمى نيز اشاره داشت و تفاوت هر کدام را در اين زمينه ديد. [6]

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
*. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، به کوشش بهاء الدين خرم شاهى، ج 2، ص 639 – 641.
1. تفسير راهنما، ج 1 / 39.
2. الميزان ج 9/8 ، روح المعانى ج 9/264
3. مجله ى مبين شماره ى 8/8 ، مقاله ى «چهره ى پيوسته ى قرآن» نوشته ى ايازي.
4. تفسير راهنما، ج 1 / 40.
5. «نگاهى به تفاسير موضوعى معاصر»، نوشته ايازى، کيهان انديشه، شماره ى 28).
6. درباره ى تفسير موضوعى نگاه کنيد به: المدخل الى تفسير الموضوعى، ابطحى، ج 1 / 6 ؛ مباحث فى التفسير الموضوعى، احمد جمال العمري؛ المدخل فى تفسير الموضوعى، فتح الله سعيد؛ روش شناسى تفاسير موضوعى، هدايت الله جليلي؛ مقدمه ى تفسير راهنما، ايازى، 39 – 49؛ درسات فى تفسير موضوعى القصص القرآنى، مصطفى سلم، ص 91 – 97.
در ادامه مصاحبه با صاحب نظران و بهره گيرى از نظرات و ايدة آن عزيزان در سامان دهى بهتر مجموعة معارف در دانشگاهها و نقد و بررسى وضعيت موجود در محورهاى استاد، متن دانشجو، خدمت آية ا... عميد زنجانى از نويسندگان و صاحب نظران مباحث انقلاب اسلامى رسيديم و در خصوص محتواى امروز اين درس و بحث از فقه سياسى انقلاب سخن به ميان آورديم. که توجه خوانندة محترم را به آن جلب مى نمائيم.