شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)

تربيت کودک؛ تقابل اسلام و غرب

0 نظرات 00.0 / 5

مقدمه

در فرهنگ اسلامى، خانواده مهم ترين نهاد اجتماعى است که در آن ارزش هاى اخلاقى، باورهاى دينى و هنجارهاى اجتماعى از نسلى به نسل ديگر انتقال مى يابد. از اين رو، اسلام براى حفظ قداست و ارزشمندى خانواده برنامه ريزى هاى بسيار دارد و همه تلاش خود را مصروف مى دارد تا خانواده برخوردار از استحکام و دوام لازم باشد. از مهم ترين برنامه هايى که اسلام براى حفظ قداست و استحکام خانواده در نظر گرفته عبارتند از: پاکسازى محيط خانواده و جامعه از آلودگى ها، تشويق نسل جوان به ازدواج، حفظ و رعايت اخلاق، روابط سالم و سازنده بين همسران و تربيت نسل پاک و صالح.
اين مقاله با تبيين مفهوم نوين خانواده در جامعه مدرن، درصدد است تأثير فرهنگ غربى بر داشتن فرزند را باز شناسانده و با استفاده از آيات و روايات، جايگاه و نقش مثبت فرزند در استحکام و بهداشت روانى خانواده را بررسى کند.

نگرش منفى غرب درباره فرزند

1. افول ارزش انسان

از ميان تغييرات صورت گرفته در دهه هاى اخير جامعه غرب، احتمالاً تغييرات به عمل آمده در نهاد خانواده، استثنايى ترين آن ها بوده است. بر اثر تغييرات مهم در اوضاع اقتصادى، اجتماعى و پيدايش مفاهيم نوين راجع به آزادى خصوصى و تجديد نظر در خصوص عقايد مذهبى ديرين پيرامون توالد و تناسل، حجم خانواده به سرعت رو به نقصان گذاشته است. در جامعه غربى از تعداد کودکان مدام کاسته مى شود.
سياست هاى کنترل جمعيت در کشورهاى جهان سوم و از جمله کشورهاى اسلامى نيز در دهه هاى اخير مورد توجه جدّى قرار گرفته و به عنوان يک هنجار از سوى نهادهاى دولتى تبليغ شده است. در حال حاضر 85% از کشورهاى در حال توسعه سياست هاى تنظيم خانواده را رسماً پذيرفته، يا عملاً رويه هايى همگام با اين سياست ها اتخاذ کرده اند.
در دهه هاى اخير گرايش به تنها زيستى (زندگى بدون فرزند) نيز در خانواده ها رواج يافته است. پژوهش ها نشان مى دهد تعداد زوج هايى که بدون فرزند روزگار مى گذرانند، در دهه هاى اخير روندى فزاينده داشته است. خاستگاه اين گرايش نيز فرهنگ غربى است. 1 امروزه در غرب فرزند پديده منفى و مزاحم به حساب مى آيد و شگفت اين که مردم به حيوانات بيشتر دل خوش کرده اند تا به فرزند. افراد دلايل مختلفى شايد براى اين کارشان داشته باشند که ما در اين جا درصدد بررسى و تحليل آن نيستيم. آن چه براى ما مهم است و مى خواهيم در اين مقاله به آن اشاره کنيم آثار و پيامدهاى منفى تنها زيستي؛ يعنى زندگى بدون فرزند است که همسران به طور ارادى از داشتن فرزند در سال هاى اول زندگى جلوگيرى مى کنند. 2
از نظر روان شناختى اين پديده بسيار خطرناک است و يکى از مشکلات جوامع غربى نيز همين موضوع مى باشد. پژوهش ها نشان مى دهد جلوگيرى از داشتن فرزند باعث اختلال در کارکرد اين خانواده ها شده و بسيارى از زن و شوهرهايى که بدون فرزند زندگى مى کنند، از زندگى لذت نمى برند.

2. رفاه و پيشرفت زندگى مدرن

شکل غربى خانواده، همگام با پيشرفت تمدن مادى مدرن، گسترش عالمگير يافته است. غرب گرايى موجب شده است که از نقش مثبت فرزندان کاسته شود و علاقه به داشتن فرزند که در فرهنگ سنتى و دينى موجب افزايش هم بستگى بود، از بين برود. تأثير پذيرى از فرهنگ غربى در ايران باعث شده که ميانگين فرزندان هر خانوار 6 نفر در سال هاى دهه 1940 به سه نفر در سال 1375 کاهش يابد. در بعد ارزشى نيز تغييرات عمده اى در نگرش ايرانيان نسبت به اين مسئله روى داده است. برخى نظرسنجى ها نشان داده اند که سه درصد از خانواده هاى ايرانى گرايش به بى فرزندى دارند. 3
تغييرى که در نگرش به فرزند ايجاد شده، در واقع ناشى از اين بينش خاص غربى است که اقتصاد و خوش گذرانى و زندگى مرفه را هدف نهايى مى دانند.
پژوهش ها نشان مى دهد که زنان و شوهران جوان عمدتاً به دليل مشکلات اقتصادى و روحيه رفاه طلبى و خوش گذرانى، از داشتن فرزند امتناع مى ورزند. 4

3. بزهکارى اجتماعى

برخى نيز به خاطر مشکلات تربيتى از داشتن فرزند امتناع مى ورزند. بيمارى ها، اختلالات روانى و بزهکارى هاى اجتماعى از ديگر عوامل رويگردانى والدين از داشتن فرزند است. وقتى دست اندرکاران بهداشت روانى آمارهاى وحشتناک و روز افزون کودکان و نوجوانانى را که داراى مشکلات عجزآور روحى هستند، يا آن هايى را که قربانى اعتياد مى شوند يا دست به خودکشى مى زنند، مى بينند اظهار مى کنند که همه اين ها تقصير پدر و مادرهاست. رهبران سياسى و مأموران قانون هم پدر و مادرها را براى پرورش نسلى ناسپاس، عصيان گر، متعرض، هيپى و خرابکار سرزنش مى کنند.
بنابراين، داشتن يک نوزاد و به عهده گرفتن مسئوليت کامل جسمى و روانى او و بزرگ کردنش به صورت انسانى کارآمد، هماهنگ با اجتماع و مسئول؛ بارى بسيار بزرگ را به دوش والدين مى گزارد. چيزى که اکثر والدين آمادگى آن را ندارند و در نتيجه از اصل داشتن فرزند صرف نظر مى کنند. 5

جايگاه فرزند در فرهنگ اسلامى

اگر چه خوددارى از داشتن فرزند گرايشى است که با تأثير پذيرى از فرهنگ غرب به وجود آمده، متأسفانه در جوامع اسلامى نيز طرفدارانى يافته است، اما با نگاهى به آموزه هاى دينى به طور قطع فرزندان مى توانند تأثيرات مثبت و سازنده در زندگى والدين داشته باشند.
از نظر اسلام، فرزندان از ارکان مهم خانواده محسوب مى شوند. در کلمات و سيره ائمه (عليهم السلام) نگرش مثبت نسبت به فرزند وجود دارد. در روايات از فرزند با تعابيرى چون: ميوه دل، نور ديده، مايه خوشبختى، کسى که انسان را يارى مى کند، و نيز مايه ثواب و پاداش اخروى، و رحمت و غفران الهى ياد شده است. 6 از اين رو در روايات به فرزندآورى توصيه جدى شده است. 7
در برخى تعابير آمده است که فرزند داشتن مايه خوشبختى خانواده است و از سعادت افراد اين است که فرزند يا فرزندانى داشته باشند که در اخلاق و رفتار و شکل ظاهرى شبيه آن ها باشند. 8
از مجموع آيات و روايات استفاده مى شود که فرزندان مواهب و نعمت هاى الهى براى والدينند. پدر و مادرها اگر به وظايف خود9 در قبال آن ها به درستى عمل کنند مى توانند از اين نعمت هاى الهى هم چون ساير نعمت ها بهره مند شوند.

جنبه هاى مثبت فرزند از نظر روان شناسان

1. سازگارى اجتماعى - عاطفى

اغلب روان شناسان وجود فرزند در خانواده را به عنوان عامل اصلى در سازگارى اجتماعى - عاطفى در نظر مى گيرند. 10 اين ديدگاه بسيار گسترده است و تاريخچه طولانى دارد. دانشمندانى بودند که بر اهميت فرزند در خانواده تأکيد داشتند. سال ها بعد روان شناسان در خانواده درمانى ساخت نگر و سيستمي11 به روابط خانوادگى و الگوهاى تعاملى بين اعضاى خانواده پرداخته و مفهوم «فرزند»11 را در نظرات خود پيرامون خانواده وارد کردند. اخيراً روان شناسان بالينى و متخصصان بهداشت روانى به اين نتيجه رسيده اند که وجود فرزند با عملکرد مناسب خانواده مرتبط است. 12

2. برترين احساس والدين

امروزه در وجوه مختلف پژوهش هاى مربوط به خانواده به نقش مثبت فرزند تأکيد مى شود. 13 از نظر لافکاديوهرن14 پدر يا مادر بودن پر احساس ترين تجربه انسان است. هيچ کس تا وقتى بچه دار نشود و او را عاشقانه دوست نداشته باشد، نمى تواند معناى واقعى زندگى را درک کند. 15 بى فرزندى در خانواده ها يک فضاى خالى را به وجود مى آورد و باعث تضاد مى شود. از اين رو، روان شناسانى مانند ماکسول16 و مونت گمرى (1969) فيلد من17 (1971) بات18 (1971) و راسل19 (1974) به آثار وجودى فرزندان در خانواده اشاره نموده و معتقدند فرزندان مى توانند تأثيرات مثبت و سازنده در زندگى والدين داشته باشند. 20

3. افق هاى تازه

پژوهش هاى بعدى که عمدتاً از سوى متخصصان بهداشت روانى و روان شناسان خانواده انجام شده، به عقايد مربوط به نقش مثبت فرزند در خانواده، اعتبار تازه اى بخشيده است. پژوهش ها نشان داد که فرزندان با تولد خويش افق هاى تازه اى را پيش روى والدين خود قرار مى دهند و موجبات رشد و تعالى در زندگى خانوادگى را فراهم مى آورند.

نقش فرزند در تحکيم بهداشت روانى خانواده

تحقيقات انجام شده در زمينه نقش فرزند در تحکيم و بهداشت روانى خانواده را در چند محور مى توان طبقه بندى کرد:

1. انديشه فرزندآورى و سلامت روانى خانواده

ماکسول و مونت گمرى (1969) در بررسى هاى خود نشان دادند که انديشه فرزندآورى تا چه اندازه در ايجاد آرامش و تحکيم و کارآمدى خانواده مؤثر است. 21
درخواست نسل پاک از خداوند نماد دينى انديشه فرزندآورى است. قرآن در وصف مؤمنان مى گويد: «آن ها کسانى هستند که در مناجات خويش با پروردگارشان مى گويند: از همسران ما مايه هاى نور و روشنايى چشم قرار ده»22 در دعاى زفاف در عروسى نيز آمد است: «خداوندا! از اين وصلت و پيوند فرزندى عطا فرما که سالم و پاک و باهوش باشد. »23
انديشه فرزندآورى يکى از نشانه هاى سلامت روانى خانواده محسوب مى شود؛ از اين رو در روايات به ازدواج با افرادى که توان فرزندآورى را دارند توصيه شده است. بعيد نيست که نکوهش «عزل» و جلوگيرى از حاملگى نيز به نحوى با تقويت انديشه فرزندآوري24 در ارتباط باشد.

2. آمادگى براى پدر يا مادر شدن

بسيارى از پژوهش هايى که به بررسى نقش فرزند در تحکيم و بهداشت روانى خانواده پرداخته اند، افکار، هيجانات و روابط عاطفى با جنين در طول دوره باردارى را به عنوان يکى از عوامل مهم در نظر گرفته اند. نتايج پژوهش هاى متعدد نشان مى دهد که ابراز هيجان والدين در دوران باردارى به عنوان يکى از متغيرهاى مهم با بهداشت روانى و کيفيت روابط همسران ارتباط دارد.

3. لذت پدر و مادر شدن

از نظر زيست شناسى زندگى از هنگام انعقاد نطفه و باردارى شروع مى شود. تولد را در واقع مى توان به عنوان يک مرحله از رشد دانست که کودک از رحم مادر به محيط بازتر دنياى خارج قدم مى نهد. از زمان تولد، کودکان منبع لذت و شادى در خانواده هستند. بنابراين، فرزندان نه تنها شالوده زندگى زناشويى را استحکام مى بخشند، بلکه عامل مؤثرى در لذت بردن پدر و مادر شده و با افزايش اين لذت ها سلامت و بهداشت روانى همسران نيز تأمين مى شود. مايکل آرگيل (2001) کودکان را منبع فوايد زيادى براى خانواده دانسته و مى گويد: با وجود فرزند لذت زيادى در خانواده وجود دارد. بيشتر والدين، محرکِ شادى را به عنوان يک مزيت از کودکان شان دريافت مى کنند. 25
تولد نوزاد و انتقال او از بيمارستان به خانه يکى از بهترين و دوست داشتنى ترين لحظاتى است که مى توان در خانواده از آن صحبت نمود. پژوهشى که توسط راسل26 (1974) انجام شد، مؤيد نشاط و سرور و شادمانى هايى است که با تولد فرزندان و ورود به عرصه خانواده براى والدين به ارمغان مى آورند. گذراندن وقت با کودک دلبند و بازى کردن با او يکى از مزيت هايى است که والدين از کودکان شان دريافت مى کنند. در تحقيقاتى که توسط فيلدمن (1971) بر روى پدر و مادران جوانى که براى اولين بار صاحب فرزند شده اند27 انجام شده، نشان مى دهد که لذت پدر و مادر شدن و احساس شادى و نشاط از بودن با فرزند تا چه اندازه در ايجاد آرامش و آسايش زندگى زناشويى مؤثر است. 28
فرزند صفا و صميميت خاصى به خانواده مى بخشد و چون محبوب پدر و مادر است، هر دو به او دل بسته مى شوند. در مطالعه رفتار دلبستگى، پژوهشگران اغلب به رابطه بين مادر و کودک اشاره مى کنند. کردارشناسى افراطى نمونه بارز نيرومندترين مفهوم ديدگاه سنتى از دلبستگى است. با اين وجود، برخى از پژوهشگران اين نظريه را مطرح کرده اند که مفهوم دلبستگى رابطه والدين با فرزند را نيز در بر مى گيرد. از اين منظر، دلبستگى را مى توان به عنوان يک رابطه فعال، عميق و پايدار عاطفى تعريف کرد که بين دو فرد به وجود مى آيد. برخى مؤلفان براى اشاره به رابطه عاطفى مادر با کودک اصطلاح «پيوستگي»29 و براى ارتباط عاطفى پدر با فرزند واژه «شيفتگي»30 را به کار برده اند.
اين مسائل به سلامت و بهداشت روانى والدين کمک مى کند. سيره عملى و احاديث پيشوايان معصوم (ع) نيز حاکى از اهميت هم بازى شدن با کودک و شور و نشاط حاصل از آن است. پيامبر (ص)، فرزندش ابراهيم، حسن، حسين و فاطمه را در کودکى بر دامان خود مى نشاند، به سينه خود مى چسباند و مى بوسيد. 31
على (ع) نيز دلبستگى خاصى به فرزندان خود داشت. حضرت فاطمه (س)، با شعر خواندن براى فرزندان خود، به آنان اظهار علاقه مى کرد. 32 سيره عملى ديگر معصومان نيز نشان دهنده الگوهايى از دلبستگى سالم به فرزندان است. 33
روان شناسان معتقدند دلبستگى متقابل والدين و فرزندان از ضروريات اوليه اجتماعى شدن به شمار مى رود. اين گونه دلبستگى براى موفقيت والدين در اجراى وظايف رشدى خانواده و بهداشت روانى آنان ضرورى است. فرزندان عنصر بنيادين خوشبختى زناشويى محسوب مى شوند. 34

4. عشق به زندگى و تداوم حيات خانواده

وقتى که به بررسى علل طلاق ها مى پردازيم، يکى از علل بارز آن را نداشتن فرزند مى يابيم. هر چند که ممکن است زوجين خود تصميم به نداشتن فرزند گرفته باشند، و يا به دليل وجود مشکلات ژنتيک و يا بيمارى هايى که منجر به عدم بارورى شده است، توان توليد نسل را نداشته باشند. به هر حال يافته هاى تحقيقاتى و مشاهدات بالينى حکايت از آن دارد که عدم حضور فرزند در محيط خانواده، يکى از عوامل ناپايدارى در زندگى مشترک است.
بى فرزندى در خانواده ها يک فضاى خالى را به وجود مى آورد و باعث تضاد و بى علاقگى به زندگى مشترک مى شود. تحقيقات انجام شده در ايران نيز نشان مى دهد که خانواده هاى بى فرزند بيش از هر نوع خانواده ديگر در معرض گسست قرار دارند. 35
امروزه با توجه به نقش مثبت فرزند در استحکام و تداوم حيات خانواده، تصميم به داشتن فرزند در برخى از فرهنگ ها رو به افزايش گزارده است و حتى برخى از خانواده هاى بى فرزند اقدام به پذيرفتن فرزند خوانده مى کنند. «پدر يا مادر خوانده اينترنتي» اصطلاحى است که در سال هاى اخير رواج يافته و برخى از پژوهش ها نشان داده است زنان و مردانى که ارتباط دائم و منظمى با فرزند خوانده هاى شان از طريق پست الکترونيکى دارند، از شادابى و نشاط و سلامت روانى بيشترى برخوردارند. 36

--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1. رک: بستان، حسين، اسلام و جامعه شناسى خانواده، مؤسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه، 1383، ص 70-71
2. پتر و رسلى، جامعه شناسى مدرن، ترجمه: حسن پويان، انتشارات چاپخش، ج 1، 1373، ص 231-246.
3. رک: احمدى، نوشين و همکاران، فصل زنان، مجموعه آراء و ديدگاه هاى فمينيستى، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ج 4، 1381، ص 104 - 89.
4. فصلنامه شيعه شناسى، سال سوم، 1384، شماره 11، ص 101.
5. مجموعه مقالات هم انديشى بررسى مسائل و مشکلات زنان؛ اولويت ها و ريکردها، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، ج 2، ص 663.
6. تنفر از فرزند به خاطر مشکلات تربيتى، اختصاص به زمان ما ندارد. بلکه ريشه هاى آن به زمان هاى بسيار دور بر مى گردد. حتى در زمان ائمه (عليهم السلام) نيز اين گرايش وجود داشته است. در يکى از روايات از بکر ابن صالح نقل شده است که: کتبت الى ابى الحسن انى اجتنبت طلب الولد منذ خمس ستين و ذلک ان اهلى کرمت ذلک و قالت انه يشتد على تربيتهم لقلة الشى ء. فما تري؟ فکتب الي: اطلب الولد فان اللّه عزوجل يرزقهم (الکافى، ج 6، ص 4).
7. قال رسول اللّه: انهم ثمرة القلوب و قرة الاعين (کنز العمال، ج 16، ص 284).
سعد امر، لم يمت حتى يرى خلفا من نفسه (وسايل الشيعه، آل البيت، ج 21، 356)؛ ان اللّه اذا اراد 8. بعبد خيراً، لم يمته حتى يريه الخلف (همان).
9. وسايل الشيعه، ج 21، ص 355.
10. اسپادک، برنارد، آموزش در دوران کودکى، ترجمه نظرى نژاد، انتشارات آستان قدس رضوى، ج 5، ص 40-51؛ مونته سورى، ماريا، کودک در خانواده، ترجمه خواجه وند، انتشارات پليکان، 1374.
11. Structural family therapy
12. Systematic family therapy
13. ديويس، کنث، خانواده، ترجمه فرشاد بهادرى، تهران، تزکيه، 1382؛ جونز، الزا، درمان سيستم هاى خانواده، ترجمه فرزين رضاعى، انتشارات ارجمند، 1378؛ به ير، چرى، تعامل والدين و کودکان، ترجمه دهگانپور و خرازچى، رشد، 13277، ص 127 - 145.
14. Lafcadio Hearn 19
15. کانفيلد، جک، غذاى روح براى والدين، ترجمه بردبارى و چينى، نشر پيکان، 1381، ص 11.
16. Maxwell and Montgomery
17. Feldman
18. Bott
19. Russle
20. 1991 . newwyork ,Barrons ,keys to becoming a father . sears w -
21. Family . Social Pressure tward early parenthood . E . J ,Maxwell,J. w and Montgomery . Vol;18;p;340-344 ,1969 ,Coordinator
22. فرقان، 24.
23. اللهم ارزقنى ولدا و اجعله تقيا زکيا ليس فى خلقه زيادة و لا نقصان و اجعل عاقبته الى الخير (مکارم الاخلاق، ص 239)؛ قال ابوعبدالله: »اذا تزوج احدکم کيف يصنع؟ قال: قلت له: ما ادرى جعلت فداک، قال: فاذا هم بذلک فليصل رکعتين و يحمد اللّه و يقول: اللهم انى اريد ان اتزوج، اللهم فاقدر لى من النساء اعفهن فرجا و احفظن لى فى نفسها و فى مالى، و اوسعهن رزقا و اعظمهن برکة، و اقدر لى منها ولدا طيبا تجعله خلفا صالحاً فى حياتى و بعد موتى (وسايل الشيعه، ج 20، ص 113)؛ و قال على ابن الحسين (ع) لبعض اصحابه: قل فى طلب الولد: رب لا تذرنى فرداً و انت خير الوارثين، و اجعل لى من لدنک ولياً يرثنى فى حياتى و يستغر لى بعد حياتى، و اجعله خلفا سويا و لا تجعل للشيطان فيه نصيبا (همان، ج 21، ص 370).
24. تزوجوا بکراً ولوداً و لا تزوجوا حسنا، عاقراً (الکافى، ج 5، ص 333).
25. 2001,P:82 ,Francis Group Routledge Taylor and ,The Psychology of Happiness . M ,-Argyle
26. ,1974 ,Journal of Marriage and the family . Transittion to parenthood . C ,Russell ;294-302ص
27. ;104-125 ,1971 . Brill . E. G ;Leiden . The effects of children on the family . H ,Feldman -
28. ;385 ,2000 ,psychology press ,Psychology a student,s Shand book . Eysenck,M -39
29. Bonding
30. engrossment 41
31. عن ابن عباس قال: دخلت عايشه على رسول الله (صلى الله عليه و آله) و هو يقبل فاطمه، فقالت له: اتحبها يا رسول اللّه؟ قال اما و اللّه لو علمت حبى لها لازدادت لها حباً (بحار الانوار، ج 43، ص 5)؛ عن ابى جعفر عن ابيه عن جده الحسين (عليه السلام) قال دخلت انا و اخى على جدى رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) فاجلسنى على فخذه الايسر و اجلس اخى الحسن على فخذه الايمن ثم قبلنا (همان، ج 36، ص 255).
32. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 171.
33. و کان فاطمة ترقص ابنها حسناً (عليه السلام) و تقول: اشبه اباک يا حسن و اخلع عن الحق رسن - و اعبد اِلهاًذا منن و لا توال ذاالاحن - و قالت للحسين: انت شبيه بابى لست شبيها بعلى (بحار الانوار، ج 42، ص 285. )
34. وسائل الشيعه، ج 15، ص 557؛ ابن ابى الدنيا، کتاب العيال، دمشق، دار ابن القيم، ج 1، ص 315.
35. August ,American sociological Review . Is childlessness Related to Family stability . Monahan 48 p;446-456 ,1955
36. ساروخانى، باقر، طلاق پژوهشى در شناخت واقعيت و عوامل آن، دانشگاه تهران، 1376، ص 71-67.

نظر خود را اعلام كنید

نظرات كاربران

نظری وجود ندارد
*
*

شبکه فرهنگی الحسنین (علیهما السلام)