شفيعه روز جزا، حضرت معصومه عليها السلام



عمه سادات سلام عليک / روح عبادات سلام عليک
عمه سادات بگو کيستى / فاطمه يا زينب ثانيستى

شناسنامه حضرت

کريمه اهل بيت، حضرت معصومه عليها السلام اول ماه ذى القعده سال 173 ه . ق . در مدينه چشم به جهان گشود و در سن 28 سالگى در روز 10 يا 12 ربيع الثانى سال 201 ه . ق . در شهر مقدس قم به رياض جنت پر کشيد (1) .
القاب شريف آن حضرت، معصومه، کريمه اهل بيت، ستى و فاطمه کبرى است . پدر بزرگوارش حضرت امام موسى بن جعفرعليهما السلام و مادر آن حضرت، «نجمه» است (2) .

مادر آن حضرت

نجمه خاتون مادر بزرگوار امام رضاعليه السلام و حضرت معصومه عليها السلام است . او از زنان برجسته زمان خود بود و در عقل، دين، حيا، جمال ظاهرى و باطنى نظير نداشت .
«حميده» مادر امام هفتم عليه السلام هميشه از نجمه ياد مى کرد و از روزى که او را به خانه برد مورد احترام قرار داد و هرگز پيش او نمى نشست مگر براى تعظيم و احترام او .
روزى حميده به حضرت کاظم عليه السلام عرض کرد: «پسرم! نجمه کنيزى است که من بهتر از او را نديده ام; او زنى زيرک و داراى محاسن زيادى است و مى دانم هر نسلى از او بدنيا آيد، پاک و مطهر است; او را به تو بخشيدم و از تو درخواست مى کنم حال او را رعايت کنى . (3)»
در روايتى آمده است: وقتى حميده را خريد، شبى رسول خداصلى الله عليه وآله را در خواب ديد که به او فرمود: «اى حميده! نجمه را به فرزند خود موسى ببخش، همانا از او فرزندى به دنيا مى آيد که بهترين اهل زمين است .»

مقام و منزلت حضرت نجمه عليها السلام

مرحوم علامه مجلسى رحمه الله از کتاب ارزشمند عيون اخبار الرضاعليه السلام روايتى را نقل کرده است که توجه به آن ما را به مقام و منزلت حضرت «نجمه خاتون» مادر بزرگوار امام هشتم و خواهرش حضرت معصومه عليها السلام آگاه مى کند . روايت مورد نظر را ذيلا از نظرتان مى گذرانيم:
روزى امام کاظم عليه السلام از هشام پرسيد: آيا خبردارى که کسى از برده فروشان آمده باشد؟ عرض کرد: نه . هشام مى گويد: پس آن حضرت فرمود: آمده است . و ما با هم نزد او رفتيم . برده فروشى را ديديم که غلامان و کنيزان بسيارى آورده بود .
آن حضرت فرمود: کنيزانى که براى فروش آورده اى را بر ما عرضه کن، او نه کنيز را بيرون آورد . حضرت هر يک را مى ديد، مى فرمود: اين را نمى خواهم . آن گاه فرمود: آيا کنيز ديگرى داري؟ گفت: نه، جز يک کنيز که او سخت بيمار است .
حضرت فرمود: او را بياور، برده فروش امتناع کرد، حضرت برگشت و روز بعد مرا نزد او فرستاد و فرمود: به هر قيمتى که بگويد آن کنيز را براى من خريدارى کن .
هشام مى گويد: چون نزد برده فروش رفتم، او قيمت را بالا برد و من پذيرفتم و او را خريدم .»
مرد برده فروش پس از دريافت پول رو به من کرد و گفت: مردى که ديروز همراهش بودى چه شد و او که بود؟ گفتم: او مردى از بنى هاشم است .
گفت از کدام تيره بنى هاشم؟ گفتم: بيش از اين مپرس .
آن گاه آن مرد برده فروش گفت: بدان که من اين کنيز را از دورترين مناطق مغرب خريدم . روزى زنى از اهل کتاب اين کنيز را همراه من ديد و پرسيد: اين را از کجا آورده اي؟ گفتم: او را براى خود خريده ام . آن زن گفت: سزاوار نيست که اين کنيز نزد تو باشد، او از آن بهترين اهل زمين است و چون به او رسد از او فرزندى به دنيا مى آيد که اهل مشرق و مغرب از او اطاعت کنند .
راوى در ادامه مى گويد: چيزى نگذشت که او در ملک امام موسى بن جعفرعليهما السلام در آمد و حضرت رضاعليه السلام متولد شد (4) .
به هر روى از افتخارات بزرگ حضرت معصومه عليه السلام اين است که ايشان از طرف پدر و مادر با حضرت رضاعليه السلام يکى است و اين بر شرافت و برترى ايشان افزوده است .

حضرت معصومه عليها السلام در روايات

1 . قال الصادق عليه السلام:
«ان لله حرما وهو مکة وللرسول حرما وهو المدينة ولاميرالمؤمنين حرما وهو الکوفة ولنا حرما وهو قم وستدفن فيها امراة من ولدى تسمى فاطمة من زارها وجبت له الجنة (5) ;
براى خدا حرمى است و آن مکه است و براى رسول خداصلى الله عليه وآله حرمى است و آن مدينه است و براى اميرمؤمنان عليه السلام حرمى است و آن کوفه است و براى ما حرمى است و آن قم است و به زودى زنى از فرزندان من در آنجا دفن مى شود که نامش «فاطمه» است; هر کس او را زيارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد .»
2 . مرحوم محدث قمى رحمه الله نقل کرده است که امام رضاعليه السلام به «سعد اشترى قمي» فرمود:
«اى سعد! نزد شما قبرى از ما هست . سعد گفت: قبر فاطمه دختر امام موسى بن جعفرعليهما السلام را مى فرماييد؟ فرمود: آرى . هر کس او را زيارت کند و حق او را بشناسد بهشت براى اوست . (6)»
3 . قال الصادق عليه السلام:
«الا ان قم کوفتنا الصغيرة، الا ان للجنة ثمانية ابواب ثلاث منها الى قم تقبض فيها امراة هى من ولدى، اسمها فاطمة بنت موسى، تدخل بشفاعتها شيعتى الجنة باجمعهم; (7) قم کوفه کوچک ما است . براى بهشت هشت در است که سه در آن به سوى قم است . زنى در قم وفات مى کند که از اولاد من است و نامش فاطمه دختر موسى بن جعفرعليهما السلام است . در روز قيامت با شفاعت او تمام شيعيان من وارد بهشت مى شوند .»
4 . قال الجوادعليه السلام:
«من زار قبر عمتى بقم فله الجنة; (8)
کسى که قبر عمه ام را در قم زيارت کند سزاوار بهشت است .»
5 . قال الرضاعليه السلام:
«من زارها عارفا بحقها فله الجنة (9) ;
کسى که [فاطمه معصومه را] زيارت کند در حالى که عارف به حق او باشد، پاداشش بهشت است .»

آينه حضرت زهراعليها السلام

شيخ عبدالله موسيانى که از شاگردان آية الله العظمى مرعشى نجفى بود، نقل کرده است که: «حضرت آية الله مرعشى نجفى رحمه الله به طلاب مى فرمود:
«علت آمدن من به قم اين بود که پدرم آقا سيد محمود مرعشى که از زهاد و عباد معروف زمان خود بود، چهل شب در حرم اميرمؤمنان عليه السلام بيتوته کرد تا آن حضرت را ببيند . شبى در حال مکاشفه اميرمؤمنان عليه السلام را ديده بود که به ايشان فرمود: سيد محمود! چه مى خواهي؟ عرض کرد: مى خواهم بدانم قبر فاطمه زهراعليها السلام کجاست؟ حضرت فرموده بودند: من نمى توانم برخلاف وصيت آن حضرت قبر را معلوم کنم . عرض کرد: پس من اگر بخواهم آن حضرت را زيارت کنم، چه کنم؟ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: خداوند، جلال و جبروت حضرت زهراعليها السلام را به فاطمه معصومه عليها السلام عنايت فرموده است . هر کس بخواهد ثواب زيارت حضرت فاطمه را درک کند، به زيارت حضرت معصومه عليها السلام برود .
آية الله مرعشى نجفى مى فرمود: من به همين علت به قم آمدم; ماندگار شدم و الآن شصت سال است که هر روز من اول زائر حضرتم .» (10)

کرامات حضرت معصومه عليها السلام

يکى از برترين فضايل و کمالات اهل بيت عليهم السلام اداى حاجات و برآورده کردن خواسته هاى نيازمندان است . از نظر شيعه فرقى ميان حيات و موت اهل بيت عليهم السلام نيست و آن بزرگواران در هر حال ناظرند و حاجات حاجتمندان را بر مى آورند .
حضرت معصومه عليها السلام نيز مانند آبا و اجداد کرام خود داراى کرامات و معجزاتى است که بى ترديد نشان از عظمت و برترى آن حضرت دارد .
کرامات آن حضرت اعم از شفاى بيماران و شفاى روشن دلان و ناشنوايان و . . . بسيار است . در اين قسمت به دو نمونه اشاره مى کنيم .

1 . شفاى معجزه آسا يکى از خدام حرم حضرت معصومه عليها السلام به نام «ميرزا اسدالله» بيمار و انگشتان پايش سياه شده بود، جراحان اتفاق نظر داشتند که بايد پاى او قطع شود تا مرض به قسمتهاى بالاتر سرايت نکند . قرار شد فرداى آن روز به بيمارستان رفته، پايش را قطع کنند . ميرزا اسدالله گفته بود: حالا که چنين است، امشب مرا به حرم مطهر دختر موسى بن جعفرعليهما السلام ببريد . او را به حرم بردند، شب هنگام، خدام حرم در را بستند و او پاى ضريح مانده و به درگاه دختر موسى بن جعفرعليهما السلام پناه آورده بود .
نزديک اذان صبح خادمان حرم صداى ميرزا را مى شنوند که فرياد مى زند: در را باز کنيد، حضرت مرا شفا داده است . در را باز کردند، ديدند او خوشحال و خندان اشک شوق مى ريزد و ماجراى شفاى خود را اين گونه بيان مى کند:
خانم مجلله اى را ديدم که به نزد من آمد و گفت: «تو را چه شده است؟ عرض کردم: درد پايم مرا عاجز کرده است، از خداوند شفاى دردم را مى خواهم . آن بانوى بزرگ گوشه مقنعه خود را چند دفعه به روى پاى من کشيد و فرمود: تو را شفا داديم . عرض کردم: شما کيستيد؟ فرمود: مرا نمى شناسى و حال آن که نوکرى مرا مى کني؟ من فاطمه، دختر موسى بن جعفر هستم .
ميرزا اسدالله مى گويد: وقتى به حالت عادى برگشتم، مقدارى پنبه در آنجا ديدم . آن را برداشته و به هر مريضى که ذره اى از آن را مى دادم و او به جاى درد مى کشيد، شفا پيدا مى کرد .
وى مى گويد: آن مقدار پنبه در خانه ما بود تا وقتى که سيلابى آمد و خانه ما را خراب کرد و آن پنبه از بين رفت و ديگر پيدا نشد . (11)»

2 . عنايت به ملاصدرا مرحوم محدث قمى مى فرمايد: «از بعضى اساتيد خود شنيدم که: مرحوم ملاصدراى شيرازى هنگامى که به قم مهاجرت کرد و در روستاى «کهک» اقامت نمود، هرگاه مطالب علمى بر او مشکل مى شد، آن حکيم فرزانه به زيارت حضرت معصومه عليها السلام مى آمد و با توسل به آن بزرگوار مشکلات علمى خود را حل مى نمود و از آن منبع فيض الهى مورد عنايت قرار مى گرفت . (12)»

صفاى دل بجز مهر شما نيست / که بى مهر شما دل را صفا نيست
شما پوشيده در ذات خداييد / خدا هم از شما هرگز جدا نيست
خوشا حال دل بيمار عشقى / که جز وصل شما او را دوا نيست

چگونگى وفات فاطمه معصومه عليها السلام

در سال 201 ه . ق، يک سال پس از سفر تبعيد گونه امام رضاعليه السلام به شهر «مرو» ، کريمه اهل بيت، حضرت معصومه عليها السلام همراه عده اى از برادران خود براى ديدار و تجديد عهد با امام زمان خويش بسوى ديار غربت راهى شدند .
وقتى به شهر «ساوه» رسيدند عده اى از مخالفان اهل بيت عليهم السلام با ماموران حکومتى همراه شدند و آنان را مورد هجوم قرار دادند . در اين هجوم کينه توزانه عده اى از همراهان حضرت معصومه عليها السلام به شهادت رسيدند .
در شهر ساوه بود که حضرت بيمار شدند، فرمودند: مرا به قم ببريد، چرا که از پدرم شنيدم «شهر قم مرکز شيعيان ماست» . آن گاه حضرت را به طرف قم حرکت دادند . مردم قم که از اين خبر مسرت بخش بسيار خرسند شده بودند، به استقبال حضرت آمدند . در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعري» زمام شتر آن مکرمه را مى کشيد، در ميان شور و احساسات مردم وارد آن شهر شدند و در منزل موسى بن خزرج که امروزه به محله ميدان مير - جنب 45 مترى عمار ياسر - معروف است، اجلال نزول نمودند (13) .
آن بانوى بزرگ هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و آخرين روزهاى زندگى خود را به عبادت، مناجات و راز و نياز پرداخت و سرانجام از دنيا رفت .

راز پرواز در باره بيمارى و مرگ زود رس آن بزرگوار گفته شده است که زنى در شهر ساوه ايشان را مسموم نموده است . (14) اين مطلب با توجه به درگيرى دشمنان و کينه توزان در هنگام ورود به شهر ساوه، بعيد نيست .

مراسم تشييع پس از وفات آن حضرت و اجراى مراسم غسل و کفن، ايشان را به سوى قبرستان «بابلان» تشييع کردند . هنگام دفن پيکر پاک و مطهر آن حضرت، دو سوار توجه همه را به خود جلب کردند . آن دو سوار به طرف جمعيت آمدند و بر بدن مبارک حضرت نماز گزاردند و آن را دفن نمودند . يکى از بزرگان مى فرمود: هيچ بعيد نيست که اين دو بزرگوار، امامان معصومى باشند که براى اين امر مهم به قم آمدند (15) .
پس از پايان مراسم دفن، موسى بن خزرج سايبانى از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت . اين سايبان برقرار بود تا زمانى که حضرت زينب دختر امام جوادعليه السلام وارد قم شد و قبه اى آجرى بر آن بنا کرد (16) .

شفيعه روز جزا اى گل نورسته باغ ولا
پنجره وا شده رو به خدا
آينه عصمت و جود و کرم
محرم هر لحظه بيت الحرم
شعر عفاف را تو شاه بيتى
فاطمه دوم اهل بيتى
سفره اطعام کرامت تويى
شفيعه روز قيامت تويى
بوى بهشتى که به همراه تست
تا به ابد بدرقه راه تست
مجتهدين خادم اين خانه اند
به گرد شمع تو چو پروانه اند
در گرانمايه براى شيعه
پشت و پناه علماى شيعه
هر طلبه خادم درگاه تست
همچو گدايى به سر راه تست
گرچه خدا خواست به حکم قضا
تا که نبينى گل روى رضا
ليک دلت بوى رضا مى دهد
بر دل هر خسته صفا مى دهد
گاه کن از اين دل ديوانه ياد
عمه دلسوز امام جواد
کن دلم آزاد زرنج و الم
دختر زندانى بغداد غم
تا به ابد مست سلام توام
حضرت معصومه غلام توام
مرغ دلم حالت بيمار داشت
نيمه شب اين نغمه به منقار داشت
آن سه وفادار که مظلومه اند
فاطمه و زينب و معصومه اند
يا فاطمة اشفعى لى فى الجنة
فان لک عندالله شانا من الشان
--------------------------------------------
پى نوشت ها :
1) فروغى از کوثر، ص 32 .
2) دلائل الامامه، ص 309 .
3) همسران با فضيلت، گذرى به زندگانى مادران چهارده معصوم عليهم السلام، ص 75 .
4) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 14 .
5) بحارالانوار، ج 102، ص 265 .
6) منتهى الامال، ج 2، ص 270 .
7) جامع احاديث الشيعة، ج 12، ص 617 .
8) بحارالانوار، ج 102، ص 265 .
9) همان .
10) فروغى از کوثر، زندگانى حضرت معصومه عليها السلام، ص 87 .
11) انوار المشعشعين، حاج شيخ محمد على قمى، ص 216 به نقل از فروغى از کوثر .
12) فوائد الرضويه، ص 379 به نقل از همان، در حاشيه اسفار نيز به اين نکته تصريح شده است . .
13) تاريخ قديم قم، ص 213 .
14) وسيلة المعصومية، ميرزا ابوطالب بيوک، ص 68; قيام سادات علوى، على اکبر تشيد، ص 168 .
15) آية الله فاضل لنکرانى دام ظله .
16) سفينة البحار، ج 2، ص 376 .