مسیح آل محمد (علیهم السلام)

 

مسیح آل محمد (علیهم السلام)

اگر عیسى بن مریم (على نبینا وآله و علیهماالسلام) توانست در گهواره حرف بزند و بگوید «إنِى عبدُالله آتانى الکتابَ وجعلنى نبیّاً و جعلنى مبارکاً أین ما کنتُ و أوصانى بالصلوة و الزکاة مادمت حیا ...» (1)؛ و اگر یحیى بن زکریا توانست در دوران کودکى و صباوت، قانون الهى و حکمت را به عنوان یک پیامبر دریافت کند تا این که خداوند در مورد او بفرماید : «یا یحیى خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیاً» (2)؛ پس امام ما «محمد بن على الجواد» نیز مى تواند در هفت سالگى طبق نقل مرحوم شیخ مفید (3) به امامت و مقام ولى اللّهى برسد و واسطه بین خلق و خالق شود!
از قدیم الأیام اعتقاد شیعه راجع به امامت حضرت جواد علیه السلام مورد قدح مخالفین و اهل ریب و شک بوده است و علت این مسئله استبعادى بوده است که راجع به کمى سنّ حضرت داشته اند .
ظاهرا اولین تشکیکها در زمان خود حضرت رضا علیه السلام بوده است :
صفوان بن یحیى مى گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: ما قبل از اینکه خداوند به شما ابا جعفر (امام جواد علیه السلام) را ببخشد وقتى از شما (راجع به امام بعدى ) سؤال مى کردیم مى فرمودید: خداوند به من پسرى را خواهد بخشید، حال خداوند وى را به شما بخشیده است و چشم ما را روشن کرده است، خداوند نیاورد روزى را که ما تو را از دست بدهیم ولى اگر خداى نخواسته حادثه اى رخ داد به چه کسى مراجعه کنیم؟!
حضرت با دستش به اباجعفر - در حالى که مقابلش ایستاده بود - اشاره نمود، من عرض کردم: فدایت شوم ، این فرزند سه ساله است ؟!
فرمود: «این (کمى سنّ) به (امامت) او ضررى نمى رساند چرا که عیسى به نبوت مبعوث شد در حالى که کمتر از سه سال داشت! (4)
و همچنین خیرانى از پدرش نقل مى کند که گفته است : مقابل امام رضا علیه السلام ایستاده بودم که شخصى پرسید: آقاى من اگر حادثه اى رخ داد ( بعد از شما ) به سراغ چه کسى برویم ؟!
فرمود: به سراغ فرزندم ابا جعفر!
گویا آن گوینده سن امام جواد (علیه السلام) را کم دید ( و تعجب نمود )!
حضرت در مظلومیت دوران ولادت نیز بى شباهت به جناب عیسى بن مریم علیهماالسلام نیست چرا که همان طور که ولادت عیسى علیه السلام از طرف بنى اسرائیل مورد اعتراض واقع شد و به جناب مریم گفتند : «یا مریم لقد جئت شیئاً فریاً * یا أخت هارون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أمک بغیاً» انتساب حضرت جواد به امام رضا علیهماالسلام از طرف نزدیکان و اطرافیان مورد تشکیک واقع شد و از این طریق ظلمى بسیار بزرگ بر حضرت رضا علیه السلام روا داشتند!
امام رضا علیه السلام فرمود :
«خداوند سبحان عیسى بن مریم را به رسالت و نبوت بر انگیخت، آن هم پیامبرى که داراى شریعت جدید بود، در سنّى که کمتر از آن سنّى که ابو جعفر در آن مى باشد!» (5)
یحیى بن نعمان مى گوید : شنیدم که على بن جعفر (عموى امام رضا علیه السلام) با حسن بن حسین بن على بن الحسین سخن مى گوید :
به خدا قسم که خداوند اباالحسن (امام رضا علیه السلام) را یارى نمود!
حسن به او گفت: آرى فدایت شوم به خدا که برادرانش به او ظلم کردند!
على بن جعفر نیز گفت: آرى به خدا ما عموها هم به او ظلم کردیم!
حسن سئوال کرد که شما چگونه ظلم کردید من که حاضر نبوده ام!؟
(على بن جعفر) گفت: برادران امام رضا علیه السلام و ما به او گفتیم: در میان ما اهل بیت هیچ امامى که گندم گون (سبزه) باشد وجود نداشته است!!!
امام رضا علیه السلام فرمود: او پسر من است!!
گفتند: رسول خدا صلى الله علیه وآله بوسیله قیافه شناسان (7) قضاوت نمود تو نیز بین ما و خود چنین کن!!!
فرمود: شما آنها را دعوت کنید اما من این کار را انجام نمى دهم! و به آنها نگویید که آنها را براى چه دعوت کرده اید و این کار در خانه خودتان باشد!
هنگامى که آنها آمدند ما را در باغ نشاندند و عموها و برادران و خواهران جمع شدند و لباس و عرقچینى پشمى بر تن او کردند و بیلى بر دوشش نهادند (تا شناخته نشود) و به او گفتند : داخل باغ شو و این طور وانمود کن که مشغول کاری. سپس امام جواد علیه السلام را آوردند و به آن عالمان گفتند که پدر این پسر را در این جمع پیدا کنید!!
آنها گفتند ما پدر او را در این جمع نمى بینیم و این افراد عموها و عمه هاى اویند و اگر پدرش در این جمع باشد آن کسى نخواهد بود جز شخصى که درون باغ است چرا که ساق پاى کودک به ساق او شبیه است !
وقتى امام رضا علیه السلام رو به آنها کرد (قاطعانه) گفتند که او پدر کودک است !... (8)
و باز شباهت حضرتش به حضرت مسیح به این جا ختم نمى شود چرا که حضرت مسیح فرمود : خداوند مرا مایه برکت قرار داده است در هر جا که باشم (9) و در روایات وارد شده است که عیسى از هر بیابانى که مى گذشت آن بیابان سر سبز مى گشت !
در مورد امام جواد علیه السلام نیز امام رضا علیه السلام فرمود :
«این فرزندى است که هیچ فرزندى براى شیعه ما از او پر خیر و برکت تر نبوده است!!» (10)
و همچنین در باب معجزات حضرتش مى خوانیم :
وقتى از بغداد به سمت مدینه مى رفت در حالى که مردم او را مشایعت مى کردند به مسجد کوفه وارد شد که در آن وقت در صحن مسجد درخت خرمایى بود که میوه نداده بود ، حضرت آبى درخواست نمود و در پاى آن نخل با آن وضو گرفت .... وقتى نماز مغرب را خواند و مردم به سمت آن درخت برگشتند مشاهده نمودند که آن درخت ، میوه نیکویى داده ، تعجب کردند و از آن خوردند و دیدند که شیرین و بى هسته است ... (11).


پى نوشت ها :
1. سوره مریم ، آیه 30 و31 .
2. سوره مریم ، آیه 12 .
3. ارشاد مفید ، ج2ص 264 .
4. همان ، ج2 ص266 .
5. همان ، ج2 ص268 و کافى ج1 ص322 .
6. سوره مریم ، آیه 27و28 « اى مریم امر زشتى به جا آوردى اى خواهر هارون پدر و مادر تو انسانهاى بد کاره اى نبودند! » .
7. در قدیم کسانى بوده اند که با استفاده از علم قیافه شناسى نسبت ‍ خانوادگى افراد را به یکدیگر اثبات یا نفى مى کردند که در فقه این کار حرام شمرده شده است و شاید به همین دلیل حضرت فرمودند من این کار را انجام نمى دهم .
8. کافى ، ج1 ص322 ح14 باب نص بر امامت امام جواد علیه السلام .
9. سوره مریم ، آیه 31 .
10. ارشاد مفید ج2ص268 .
11. همان ص278 .