زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی0%

زن و اسوه های آسمانی نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

زن و اسوه های آسمانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: غلامعلی عباسی فردویی
گروه: مشاهدات: 24267
دانلود: 3447

توضیحات:

زن و اسوه های آسمانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 359 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24267 / دانلود: 3447
اندازه اندازه اندازه
زن و اسوه های آسمانی

زن و اسوه های آسمانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

توصیه می کرد: «اکتموا حسناتکم کما تکتمون سیئاتکم(۱)؛ همان گونه که بدیهای خود را می پوشانید خوبیها را پنهان کنید».

سهروردی در کتاب عوارف المعارف این دو بیتی را که منسوب به رابعه شامیه است به این بانو نسبت می دهند.

انی جعلتک فی الفؤاد محدثی

و ابحت جسمی من اراد جلوسی

فالجسم منی للجلیس مؤانس

و حبیب قلبی فی الفؤاد انیسی

براستی این دریچه معرفت و افق عرفانی چگونه در جان یک بانو آشکار می گردد؟

آیا جز تجلی آموزه های دینی است؛ جز پرتوی از تجلیات ادعیه عارفانه ائمه هدیعليهم‌السلام است. او می گفت: «الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک، بل حبا لک و قصدا للقاء وجهک».

این گفتار عرفانی را جز در مکتب اهل بیتعليهم‌السلام نمی توان یافت. بدون شک این بانو در پرتو تعالیم معرفتی اسلام تربیت گردید و به اوج کمالات رسید. آفاق کشف و شهود در جانش پدیدار گشت و به دنیای پر رمز و راز الهی راه یافت. این بانو تمام شب را بیدار می ماند و به راز و نیاز می پرداخت. و این همه اوج تعالی ز دولت سحر است.

در وصف این بانو گفته اند که اگر کسی به او لطفی می کرد، در عالم رؤیا برای او مجسم می شد و او می گفت: «در عالم رؤیا خیرش در طبق های نور به من رسید»(۲) .

گاهی نفس سرکش خود را مورد ملامت و عتاب قرار می داد و چنین می گفت: «یا نفس الی کم تنامین و الی کم تقومین یوشک ان تنامی نومه لا تقومین منها الا لصرخه یوم

_______________________________

۱- ۱. اعلام النساء، عمر رضا کحاله، ج ۱، ص ۳۶۹.

۲- ۲. در المنثور فی ربات الخدور، صص ۲۰۳ - ۲۰۲؛ زن در آینه جلال و جمال، صص ۲۴۲ - ۲۳۹.

النشور(۱) ؛ ای نفس چقدر خوابت سنگین است؟ گویا چنان به خواب رفته ای که فقط فریاد و نفخ صور بیدارت می کند. چرا که همه در آن روز با آن فریاد بیدار می شوند»(۲) .

او بسیار می گریست. وقتی آیه ای از آیات قرآن که در آن وصف جهنم بود نزدش تلاوت می شد، فریاد می زد و بیهوش می گشت(۳) . او می گفت: عاشق که سوز و گداز و گریه و آهش تمام نمی شود تا به محبوب و معشوق خود برسد و در جوارش آرام گیرد(۴) . او در سال ۱۳۵ وفات کرد و در بیت المقدس مدفون گردید(۵) .

رابعه، دختر اسماعیل

کوکب فروزنده آسمان معرفت رابعه دختر اسماعیل است(۶) . او به مقامات عالیه عرفانی نائل شد و فروغ حق بر جانش تجلی کرده بود. پرده های حجاب از دیدگانش برداشته و آفاق ملکوت را می نگریست. در توصیفش چنین گفته اند که او می گفت: «رأیت اهل الجنه یذهبون و یجیئون و ربما رأیت حور العین یستترن منی باکمامهن؛ می بینم اهل بهشت را که در رفت و آمدند و گاهی حوریان بهشت را می نگرم که آنان خود را از من می پوشانند».

آری زنان گاهی چنان فروزان و منورّند که حور با همه فروزندگی اش تحت الشعاع آنان قرار می گیرد. به هر روی، راه عروج و تعالی بر مرد و زن یکسان

_________________________________

۱- ۱. اعلام النساء، عمر رضا کحاله، ج ۱، ص ۳۷۰.

۲- ۲. در المنثور فی طبقات ربات الخدور، صص ۲۰۳ - ۲۰۲؛ زن در آئینه جلال و جمال، صص ۲۴۲ - ۲۳۹.

۳- ۳. اعلام النساء، ج ۱، ص ۳۶۹.

۴- ۴. همان.

۵- ۵. همان.

۶- ۶. همان، ج ۱، ص ۳۶۸.

باز است و در کسب کمالات میان آنان تفاوتی نیست. بذر کمالات در سرشت انسان کشت می شود و انسانیت زن و مرد نمی شناسد.

گستره فرق این دو گاه در لفظ است، ولی تفاوت لفظی از رتبه زن نمی کاهد.

چه نیکو شاعر سروده است:

و لو کان الرجال کمن ذکرنا

لفضلت النساء علی الرجال

و لاالتأنیث لاسم الشمس عیب

و لا التذکیر فخر للهلال(۱)

اگر مرد و زن همان است که ما در جامعه خود می نگریم، زنان به مراتب از مردان برترند. درست است که خورشید مؤنث و ماه مذکر است، ولی مؤنث بودن خورشید از فروغ او نمی کاهد و مذکر بودن ماه بر نور آن نمی افزاید. باری، زنان در افق کسب کمالات و معرفت خوش درخشیده اند و اگر چه در این راه همتای مردان نیستند، ولی همسو و هم مرتبه با آنان خواهند بود(۲).

زن، امر به معروف و نهی از منکر

در اسلام زنان چون مردان مسؤولیت پذیرند؛ و باید نقش مثبت فرهنگی اجتماعی خود را ایفا کنند. قرآن، بسیاری از وظایف اجتماعی را همگانی دانسته و زن و مرد را یکسان می شناسد؛ از جمله موضوع امر به معرف و نهی از منکر است. قرآن کریم می فرماید:( وَ المُؤمِنُونَ وَ المُؤمِناتُ بَعْضُهُمْ اَولِیاءُ بَعْضْ یَأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهوُنَ عَنِ المُنْکَرْ وَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتوُنَ الزَّکاهَ وَ یُطیعوُنَ اللّهَ وَ رَسوُلَهُ اوُلئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ اِنَّ اللّهَ عَزیزُ الْحَکیم ) (۳).

مردان مؤمن و زنان با ایمان بعضی بر بعضی ولایت و سرپرستی دارند. یکدیگر را امر به معروف می کنند و از بدیهای باز می دارند و نماز می گذارند و زکات می پردازند و فرمانبر خدا و رسولند خداوند آنان را در پرتو رحمت خود قرار خواهد داد، خداوند عزیز و حکیم است.

_______________________________

۱- ۱. تفسیر روح البیان، ذیل آیه ۴۲ آل عمران، ج ۲، ص ۳۴.

۲- ۲. در المنثور فی ربات الخدور، ص ۲۰۳؛ زن در آئینه جلال و جمال، صص ۲۴۵ - ۲۴۳.

۳- ۳. توبه / ۷۱.

در این میان نقش مهم زن در جامعه سیاسی اسلامی روشن می گردد و زنان نیز چون مردان دارای مسؤولیت بزرگ ولایت اجتماعی هستند. آنان هدایتگر و نهضت آفرین می باشند. مگر بزرگترین انقلاب های اسلامی با جوهره امر به معروف و نهی از منکر به وجود نیامدند. اگر ما افق معروف و منکر را در گستره فرهنگ اسلامی بشناسیم و نقش اساسی این دو عنصر را در شکل گیری جامعه اسلامی درک کنیم، آن گاه همگانی بودن این وظیفه اسلامی، به راهبردی و کاربردی بودن نقش زن و مرد در جامعه روشن و موقعیت زنان بلند آوازه تاریخ که به ستیغ اجلال و عظمت درخشیدند و به خاطر احیای این دو فریضه جانفشانی و فداکاری کردند روشن می گردد(۱). آنگاه است که نقش برجسته زن مسلمان در نهضتهای بزرگ اسلامی آشکار، و مکتب وظیفه شناسی زن شکل می گیرد. اگر چه باید بپذیریم که خداوند متعال بر زنان منت نهاده و آنان را به پاس لطافت جسم و بعضی تفاوتها از پاره ای تکالیف و وظایف سنگین _ یا به طور دائم و یا در برخی از زمانها _ معاف داشته است.

زن و خانواده

اشاره

زنان در عرصه زندگی دو نقش اساسی دارند که همراه با سایر نقشهای پیدا و ناپیدای آنان، نقش محوری آنان را آشکار می سازد.

۱ - زن به عنوان مادر

این مقام در قرآن و حدیث بسیار تکریم گردیده و آیاتی از قرآن این مکانت را ارج می نهد.

به راستی نقش حیاتی زن، رسالت مادری است. این نقش از مهم ترین نقشهای اصولی و زیر بنایی جامعه است. رسالت مادری دورانی طولانی دارد و زن از همان آغاز تکوین نطفه در رحم، مسؤول است. وقتی کودک متولد می گردد، وظیفه او

__________________________

۱- ۱. کتاب نقد، فصلنامه انتقادی _ فلسفی _ فرهنگی، شماره ۱۲، سال ۷۸، ص ۳۱.

دشوارتر می شود. پس از رشد اگر چه فرزندان مستقل می گردند؛ ولی همواره تا آخرین لحظات عمر مادران، انفاس قدسی و دعاهای خیر مادران بهترین سرمایه کامیابی فرزندان است.

البته دوران شیر خوارگی کودک نقش مادر بسیار اساسی است. کودک همه شاکله انسانی خود را از مادر می گیرد و همه ابعاد شخصیت کودک به دست مادر و در آغوش گرم او شکل می گیرد و سرمایه های اصلی را در این دوره از مادر دریافت می کند. دوران آموزش نیز مهم است که بر همان صورتی که در دامان مادر رشد کرده، نقش آفرینی می کند. از این رو در آئین اسلام توصیه های بسیاری در دوران بارداری و پس از زایمان و شیر دادن و دوران پس از آن، به مادران شده است(۱) .

دستورها و راهبردهای فیزیکی چون شیر دادن و تغذیه و راهکارهای روحی و تربیتی و بستر آرامی که باید برای فرزند آماده گردد؛ که اینها همه در ایفای نقش اصلی زن و رسالت مادری در تربیت فرزندان بسیار مؤثر است و زیباترین هنر نمایی زن در این عرصه تجلی می کند.

باید زن تندرستی را که به کودکش شیر می دهد و او را در دامان می پرورد و مراتب رشد و بالندگی را در جانش به ارمغان می گذارد، اوج زیبایی عالم و هنر نمایی این گوهر برین بدانیم.

از این رو باید پاسداری از حقوق زن و جانبداری از مکانت والای او این افق از وجود زن را منظور دارد و این بعد تعالی بخش را فدای نقشهای زود گذر زندگی اجتماعی نکند. بدون تردید اگر بخواهیم جامعه ای مهرپرور و عاطفی داشته باشیم، باید ابتدا خانواده ای مهرورز و مهربان تشکیل دهیم. مهم ترین عاملی که بین افراد خانواده بذر مهر و صفا می افشاند و ایثار و گذشت را زنده می کند تجلی روح مادری

_______________________________

۱- ۱. همان.

است. اساس خانواده که بر مهر و وفا پی ریزی شده است، به عهده مادر است. همانا مادر مبدأ پیدایش و رویش فرزندانی است که هر یک به دیگری وابسته اند. افرادی که از یک زن متولد می شوند همانند میوه های یک درخت نیستند که فاقد روح انسانی باشند؛ بلکه فرزندان یک مادر در پرتوی روح مادری نسبت به هم رؤوف و مهربانند و پیوند فطری خود را در پرتو معارف دینی شکوفا می نمایند.

در مکتب دین حفظ این پیوند از واجبات بزرگ است و اگر کسی این پیوند را پاره کند، از رحمت ویژه الهی محروم خواهد شد(۱).

افرادی که در پرتو تعالیم اصیل دینی تربیت می شوند و قانون صله رحم را باور دارند چون به محیط جامعه گام نهند، جامعه را نیز یک خانواده بزرگ خود می شناسند و با روح ایثار و تعاون به خدمت مشغول شده، و زمینه شکوفایی جامعه را فراهم می نمایند.

به هر روی، صله رحم، مهر ورزی و مهربانی، ایثار و تعاون و فداکاری، موج عشق و محبتی است که بر ارحام و محارم و وابستگان خانواده جاری است.

سرچشمه همه این عشق و محبت ها، وابستگی و پیوستگی، رحم است؛ که مبدأ پیدایش فرزندان است و شأن زن است که در این افق با نام زیبای مادر می درخشد، و مهره اصلی خانواده و همه مهرها و مهربانی هاست. قرآن این مکانت را ارج نهاده و در پرتوی از ترجمان آیات مقام و نقش والای مادر را می ستاید(۲) .

امام سجادعليه‌السلام نیز در رساله حقوق منزلت ارحام را نسبت به رحم بیان فرموده و بر اوج این حق سیمای مادر را می نگرد و چنین می فرماید: «.... و حقوق رحمک کثیره متصله بقدر اتصال الرحم فی القرابه، فاوجبها علیک حق امک، ثم حق ا بیک، ثم حق ولدک، ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب»(۳) .

___________________________

۱- ۱. ترجمانی از آیات: بقره / ۲۷ و رعد / ۲۵.

۲- ۲. احقاف / ۱۵؛ لقمان / ۱۴ و....

۳- ۳. تحف العقول، رساله حقوق امام سجادعليه‌السلام ؛ زن در آئینه جلال و جمال، صص ۳۲ - ۳۱.

به هر روی، در اسلام پیرامون نقش مادر گفتار فراوانی است و بر حفظ رابطه بین مادر و فرزندان تأکید فراوان شد؛ تا هر چقدر نظام خانواده پاینده تر گردد. اندیشمندانی که در پی سامان یافتن جامعه بشری هستند، زنان را به اصالت نقش مادری آگاه، و همواره تأکید می کنند که مبادا طوفان تبلیغات تساوی زن و مرد آنان را از ایفای مهم نقش مادری باز دارد؛ که این موجب گسیختگی جامعه، و سقوط آن و ویران شدن کانون خانواده خواهد بود.

کارل در این رابطه گفته: دختران جوان برای آنکه مادران لایقی برای پرورش فرزندان شریفی گردند، باید تعلیمات عالی ببینند، نه به خاطر آنکه دکتر یا قاضی یا استاد شوند»(۱) . راسل نیز می گوید: «اگر امروز طبیعت در حفظ خانواده و کودک ناتوان به نظر می رسد برای آن است که زن مدتی طبیعت را از یاد برده است»(۲) .

باید به زنان آموخت که نقش مادری اصولی ترین نقش آنان در زندگی است و تکامل و رشد مادی و معنوی حتی سلامتی جسمانی آنان در پرتو ایفای این نقش است.

۲ - زن به عنوان همسر

اگر چه مکانت مادری در اسلام فروزنده است، ولی همین پیمان زناشویی و ایجاد ارتباط نکاح بین زن و مرد است که آن را پدید می آورد. زن پیش از آنکه مادر گردد، همسر و زوج است. او مرد را جذب و شیفته خود می سازد. روح مهربانی و رأفت در او می دمد، او را در بستر انس خود آرام می کند و سپس به کمک همین عنصر مهر و آرامش خانواده آرام و مهربان پدید می آید. در واقع پایه گذار دولت مهر و عشق و تأسیس حوزه رحامت و مادری زن است(۳) .

______________________________

۱- ۱. انسان موجود ناشناخته، آلکیس کارل، ص ۳۱۴ - ۱۰۳.

۲- ۲. لذات فلسفه، راسل، صص ۱۵۴ - ۱۴۹.

۳- ۳. زن در آئینه جلال و جمال، ص ۳۳.

باری، زن در زندگی سکاندار کشتی زندگی است. او سازنده شخصیت، توانایی و کار آمدی مرد است. در سایه سار وجود او مرد به آرامش و سکون می رسد.

از این حقیقت والا و نقش آفرینی زنان در ساختار زندگی، قرآن پرده برداری می کند و می فرماید:( وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجا لَتَسْکُنوُا اِلَیْها .) .(۱) ؛ و از نشانه های قدرت او اینکه برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد در این جلوه ها نشانه هایی است برای مردم اندیشمند».

آری سکونت، آرامش روان است که مردان در کنار زنان و در آغوش خانواده به آن می رسند و موج اضطراب و نگرانی آنان آرام می گیرد.

محیط خانه و زندگی مرد را با مسؤولیت آشنا می کند. او را وظیفه شناس و قانونمند تربیت می کند. سرپرستی و مدیریت را در دایره ای کوچک به او می آموزد و او را آماده برای پذیرش مسؤولیتهای بزرگ در جامعه می کند. هیچ آموزشگاهی نمی تواند مدیریتی را بر فرهنگ عشق و مهر و عاطفه شکل دهد جز آموزشگاه خانواده، بنابراین کار آیی مردان و ایفای نقش بارز آنان در جامعه در پرتو خانواده و همسر مهربان است.

قرآن زنان را لباس مردان خود می شناسد(۲)، و لباس است که به مرد زیبایی می بخشد، عیوب او را می پوشاند، او را از سرما و گرما حفظ می کند و به او شخصیت عطا کند.

دانشمندان نیز نقش زن را در سامان بخشی خانواده، اساسی می دانند.

ویل دورانت دراین رابطه می گوید: «زن از آنجایی که، مرد خیالی و سرگردان را به مرد فداکار و پای بست به خانه و کودکان خود تبدیل می سازد، عامل حفظ و بقای نوع انسان است»(۳) .

باری، اسلام زن را در دو افق می نگرد و می ستاید هم به پاس همسر بودن و هم

_______________________________

۱- ۱. روم / ۲۱.

۲- ۲. بقره / ۱۸۷.

۳- ۳. لذات فلسفه، ویل دورانت، ص ۱۴۹.

مادر، و در فرهنگنامه اسلام زن سالاری و مرد سالاری مطرح نیست؛ بلکه در اسلام، مرد عزیز و زن عزیز است و در پرتو ایمان هر دو را عزیز می داند(۱) . و ستیز و نزاع در کانون خانواده گناهی نابخشودنی است.

زن در زمان ظهور

اکنون که با نیم نگاهی از سیمای سیاسی، فرهنگی، مذهبی زن مسلمان در تاریخ گذشته اسلامی به خصوص عصر حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه هدیعليهم‌السلام پرده برداری شد، سزاوار است که جلوه ای از آینده تابناک و مشعشع زنان در زمان ظهور و در سایه سار دولت عدل و ایمان حضرت مهدی(عج) میهمان دیدگان گردد و با نقل روایتی پرتوی از این مکانت آشکار گردد.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«.... و یجئی و الله ثلاثمأه و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امرأه....(۲) ؛ به خدا سوگند سیصد و اندی نفر با او می آیند و پنجاه نفر از آنان زنان هستند».

بدون تردید این مجموعه ستارگان آسمان اسلامند. افراد ممتازی هستند که هسته نخستین یاران امام موعود(عج) را تشکیل می دهند. از مکانت بالایی برخوردارند و جزء کارگزاران نظام آن امام عدل و ایمانند.

امام صادقعليه‌السلام در پاسخ ابوبصیر آن سیصد و اندی را این گونه می ستاید: «جلعت فداک لیس علی الارض یومئذ مؤمن غیرهم «اصحاب المهدی»؟ قال: بلی و لکن هذه التی یخرج الله فیها القائم، و هم النجباء و القضاه و الحکام و الفقهاء فی الدین»(۳) .

ابوبصیر می گوید: «به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: «فدایت شوم در آن روزگار

______________________________

۱- ۱. منافقون / ۸.

۲- ۲. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۶۵؛ بحار، ج ۵۲، ص ۲۲۳.

۳- ۳. منتخب الاثر، ص ۴۵۸؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص ۵۶۲.

(ظهور) مؤمنانی جز این سیصد و سیزده نفر وجود ندارد؟» امامعليه‌السلام فرمود: «آری، افراد با ایمان وجود دارند؛ ولی این گروه که با آن حضرت می باشند، نیک سرشتان، قاضیان و کارگزاران و فقیهان دین شناس هستند».

عجبا، به راستی چه مکانتی برتر از این که، پنجاه نفر از کارگزاران حکومت مهدیعليه‌السلام از زنان اند.

بدون شک در عصر اقتدار اسلام و دولت حضرت مهدی که دولت عقل و ایمان است، زنان نیز به اوج می رسند.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: «و تؤتون الحکمه فی زمانه، حتی أن المرأه لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنته رسول الله(۱)؛ در زمان دولت آن حضرت چشمه های حکمت جاری و دریچه های آن باز، به گونه ای که زن در خانه اش مطابق کتاب خدا و سنت رسول خدا داوری می کند».

علاوه بر این که تعدادی از کارگزاران نظام مهدیعليه‌السلام از بانوانند، «انّه ینادی باسم القائم و اسم ابیه حتی تسمعه العذراء فی خدرها فتحرض اباها و اخاها علی الخروج»(۲)؛ زنان و دختران پس پرده حجاب و عفاف با تبلیغ و تشویق مردم را به یاری آن حضرت دعوت می کنند و برادران و پدران خود را برای همراهی و قیام با آن حضرت تشویق می نمایند.

این بود سیمای زن مسلمان، آن گوهر فروزنده، بر افق های معنویت، علم و دانش و ادب و هنر و سیاست و خانواده بر ستیغ تاریخ فروزنده است. و صدها از این چهره در عرصه های مختلف کسب فضیلت و معنویت می درخشد(۳) .

بر خلاف پندار آنانی است که زن را در حاشیه سیاست و دیانت و در پی آن در

___________________________

۱- ۱. بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۲؛ مکیال المکارم، میرزا محمد تقی اصفهانی، ج ۱، ص ۹۸.

۲- ۲. اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۸۰؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۲.

۳- ۳. ر.ک: اعلام النساء، عمر رضا کحاله، پنج جلد در دو مجلد، «فزون بر دو هزار و هشتصد نفر از این زنان بنام را ذکر می نماید».

حاشیه تاریخ قرار داده اند، و به باور آنان گویی زن نیمه تاریک تاریخ انسان است. آنان بر اساس مرزبندی تغییرناپذیر خود دیواری به بلندای تاریخ میان حیطه مسؤولیت زن و مرد ساخته اند؛ دیواری که به گمان آنان هرگز ویران نخواهد شد. برای آنان زن موجود منزوی و بی هویتی است که باید او را در کنار ابله و کودک و حیوان قرار داد و او هیچ اصالت و استقلالی ندارد. از ته مانده سفره آفرینش مرد او را ساخته اند و غیر از شر و پلیدی نشانی ندارد، او مقصود و مقصد شیطان است و فقط می تواند معشوقه عشق شهوی و دلبری باشد.

باید بپذیریم چنین زنی، یک زن جعلی و بی هویت است. ره آورد فرهنگ جاهلی عرب و فرهنگ توراتی یهود و فرهنگ باستانی ایران و زن ماشینی _ ابزاری قرن نوزدهم و بیستم اروپا و فلسفه دکارت است. این انگاره نادرست، پدید آمده از آشوبها، فتنه ها و فسادهای جامعه امروزی است. پنداری که زن را نه به عنوان انسان کامل، بلکه به عنوان موجودی با کارکردهای جنسیتی خاص می نگرد و او را به عنوان جنس دوم تعریف می نماید و زنان را میهمانان زمین می شناسد که فقط باید در خدمت مردان باشد. هر خردورز و آگاه به معارف اسلامی زن با چنین هویتی را نمی شناسد و ساحت زن را ازاین آلایشها پاک می داند.

بخش ششم:تعالی زن در پرتو انقلاب اسلامی

در بخش های گذشته شکوه زن در افق معنویت و حضور او در عرصه های مختلف اجتماعی ملاحظه شد. به خصوص حضور شکوهمندانه او در عرصه سیاست و دفاع از دین و ارزشهای آن. دیدیم طلیعه این حرکت بالنده به خون سمیّه مادر عمار رنگین است و بانوی بزرگ جهان اسلام خدیجه و سیده زنان جهان فاطمهعليها‌السلام و زینبعليها‌السلام دختر او در هنگامه های خطر در دفاع از دین و آرمان های آن با تمام قدرت به عرصه آمدند و رستاخیزی بزرگ و جاودانه آفریدند.

در نهضتها و خیزشهای اسلامی در طول تاریخ این حضور کم و زیاد ادامه داشته و در دو نهضت اخیر ملت ایران، نهضت تحریم تنباکو و انقلاب مشروطیت، زنان پیشتازان این دو حادثه بودند و حضوری حماسی از خود به یادگار گذاشتند.

باری، با نهضت تحریم و انقلاب مشروطه، دوران جدیدی از حیات تاریخی زنان پایه ریزی شد و زنان با بازگشت به هویت اسلامی خود در عرصه های اجتماعی حاضر شدند و خواهان حقوق تضییع شده خود از جامعه شدند.

البته با انحراف نهضت مشروطه و نفوذ غربگرایان وابسته، حاکمیت و دیکتاتوری منوّر با کودتای سید ضیاء الدین و روی کار آمدن رضا خان بار دیگر به زن و جامعه زنان جفای مضاعف شد.

با آغاز سلطنت سلسله پهلوی در زندگی فردی و اجتماعی زنان ایرانی وقایع و

حوادث تلخ و دگرگون کننده ای اتفاق افتاد و در این دوره بحران حقوق زن که مکتوم و نهفته بود در شکل های خشونت آمیز جلوه کرد. در این عصر بود که تجددگرایی جای آرمان های انسانی اسلامی زنان را گرفته و زنان در میان دو تیغه تیز قیچی تحجّر از یک سو و تجددگرایی غربی وابسته از سوی دیگر قلع و قمع شدند و تقابل این دو جریان متضاد، آتشی در خرمن هویت و بالندگی این گوهر شرف انسانی افکند.

حادثه شوم کشف حجاب مهم ترین بهانه برای قلم فرسایی و نقد و تحلیل درباره زنان بود. این واقعه شوم در سال ۱۳۱۴ به پیروی از مصطفی آتاتورک و به دستور اربابان خارجی انجام گرفت و بحران حقوق زن در جامعه ایران آشکار کرد. این رخداد تلخ، موجی از تحلیل ها را پیرامون نقش زن و آثار اجتماعی بودن یا نبودن حجاب زنان در جامعه پدیدار ساخت.

برخی از نوگرایان و التقاطیون وابسته و قلم به دستان حکومت در آثار خود به تجلیل از کشف حجاب پرداختند و آن را نشانه ای از احیای حقوق زن دانستند؛ ولی در آثار اندیشمندان دینی و معتقدان اجتماعی این واقعه تجاوز به حریم زنان و پایمال کردن حقوق انسانی آنان شمرده می شد و خود زنان نیز از خود می پرسیدند: آخر چرا و به چه مجوزی، حکومت حق دارد در شؤونات شخصی و دینی ما دخالت کند.

به هر روی، اقدامات سطحی رضا شاه در تجدد گرایی زن ایرانی جز انهدام کانون خانواده و رواج فساد چیزی در بر نداشت. و برای زنان هوشمند ایرانی که در عرصه های گوناگون نبوغ خود را نشان داده بودند و در جریان مشروطه از پیش قراولان آن نهضت بوده و گاهی پوشش چادر خود را سنگری ساخته و منویات رهبران نهضت را در پناه آن به ثمر می رساندند و اثبات کرده بودند که برخوردار از استعداد فعالیت در امور اجتماعی هستند؛ کارهای رضا شاه اعجاب آفرین بود. آخر

زنان ایران سخنگوی نهضت بوده و اطراف مظفرالدین شاه حلقه زده و بازگشت علمای تهران را خواستار بودند.

به راستی برای زنان این پرسش مطرح بود که چرا و به چه دلیل شاه اجازه به خود می دهد در مقابل خصوصی ترین و شخصی ترین رفتارهای زنان تصمیم بگیرد و به خود اجازه می دهد که برای نوع پوشش زنان تصمیم بگیرد. حال آن که هنوز این نیمی از پیکره انسانیت، از حق رأی دادن محروم است. اقدامات تجدد گرایانه حکومت رضا شاه بدون پشتوانه نظری و فرهنگی و فقط به پیروی از غرب و نمادهای فرهنگ غربی بود و این اقتباس و پیروی کور کورانه در ایران ثمره منفی داد(۱) .

به هر روی، رضا شاه نیز چون امان الله، پادشاه افغانستان و مصطفی کمال پاشا «آتاتورک» سیاست مدرن سازی جامعه را با تعجیل از ظواهر و پوشش زنان آغاز کرد؛ ولی هجوم او به بنیان فرهنگی جامعه با سد ایمان مردمی که در بستر فرهنگ شیعی از غیرت و جمعیت دینی برخوردار بودند برخورد کرد و تقریبا ناکام ماند. در افغانستان هم امان الله در سال ۱۳۰۶ پس از سفری به اروپا و بازگشت به کشورش از طریق ایران، اعلام کرد زنان باید بدون حجاب باشند. بی پروایی او نیز در کشور افغانستان موجب قیام عمومی شد؛ به طوری که امان الله ناچار به استعفا و ترک کشور گردید. مصطفی کمال پاشا نیز به تغییر لباس و کشف حجاب اقدام کرد، اما او هم با مقاومت هایی روبه رو شد، ولی تقریبا کامیاب بود.

باری، توطئه فرهنگی که از سال ۱۲۹۹ ه.ش علیه بانوان در ایران آغاز شد، حدود پنجاه سال بذر بی هویتی و عریان شدن زن را از فرهنگ معنویت در سرزمین شرافت و معنویت او افشاند.

او نه تنها فرهنگ برهنگی را رواج داد، بلکه برهنگی فرهنگی را نیز به ارمغان

______________________________

۱- ۱. دولت و نیروهای اجتماعی در عصر پهلوی اول، فرحناز حسام، صص ۱۴۸، ۱۴۲.

آورد. سازمانهایی و تشکیلاتی را نیز برای نهادینه کردن این بی هویتی تأسیس کرد.

یکی از مهم ترین مجامعی که پس از واقعه کشف حجاب پدید آمد کانون بانوان تهران بود که افرادی چون، هاجر تربیت و صدیقه دولت آبادی در آن عضویت یافتند. کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی و تحت نظارت وزارت معارف تأسیس شد و به مرور نشریات خاص بانوان نیز انتشار یافت. در کنار این جریان بلکه سابق بر این جمعیت، نخستین زن پیش رو و تجدد گرا محترم اسکندری بود که به سال ۱۲۹۹ جمعیت نسوان وطن خواه ایران را تشکیل داد و مجله ای به نام نسوان وطن خواه منتشر کرد که هدف آن طبق اساسنامه حفظ شعائر و قوانین اسلام و سعی در تهذیب و تربیت دختران بود. پس از وی مستوره افشار بود که اداره آن جمعیت را به عهده گرفت. در سال ۱۳۰۹ ه.ش نیز جمعیتی به نام اناثیه شیر و خورشیده سرخ تحت سرپرستی ملکه پهلوی تأسیس گردید(۱) .

باری، در پنجاه سال سلطنت شوم پهلوی فرهنگ برهنگی و بی بند و باری به اشکال گوناگون در این کشور ترویج شد تا سرانجام صبحدم انقلاب اسلامی فرا رسید و زن مسلمان ایرانی از آسیب های این بی هویتی رها گردید و با بازگشت به فرهنگ اسلامی بار دیگر گام در مسیر ترقی و تعالی نهاد و هویت ملی اسلامی خود را باز یافت.

امام با احیای فرهنگ اسلامی، تغییری کیفی، و نگرشی تعالی بخش برای زنان به ارمغان آورد. سخن او پرده جهل را درید و دام های دام گستران فرهنگ ابتذال و بی بند و باری را برچید و انقلاب اسلامی ایران موج جدیدی از فرهنگ و سیاست اسلامی و انقلابی را در ایران و در جهان اسلام طنین انداز کرد.

_________________________________

۱- ۱. دولت و نیروهای اجتماعی در عصر پهلوی اول، ص ۱۴۷.

این موج جدید اسلام، با دید مثبتی که به زن و فعالیتهای زنان در چهار چوب شرع و قوانین اسلامی داشت جاذبه فراوانی در میان زنان داشته و انگیزه تعالی خواهی آنان را برانگیخت. از سوی دیگر، بهانه ای را که نیروهای لائیک و کشورهای غربی عنوان کرده و اسلام را با زن و فعالیتهای آنان در ستیز دانسته بی اثر نمود.

در حقیقت بسیج فراگیر و حضور فعال و عمومی زنان در انقلاب اسلامی به عنوان نیمی از جامعه ما دو بعد عمده داشت:

نخست اعتراض به نظریه رایج موجود نسبت به شخصیت زن، دوم دیدگاه آرمانی اسلامی و طلب وضع مطلوب که در کلام امام خمینی قدس سره به عنوان تبلور آرمانی اسلامی فرا روی جامعه ما قرار گرفت. در پرتو فرهنگ انقلاب در حقیقت زنان به عنوان گروهی اجتماعی که نقش و حضور جدی در صحنه انقلاب و به ثمر رساندن آن ایفا کردند، نه فقط برداشت شخصی خودشان از هویت زن عوض شده بود، بلکه برداشت مردان جامعه نسبت به آنان تغییر کرده بود و همین نگرش مثبت زمینه ساز تغییر عملکرد زنان از نقشی حاشیه ای در جامعه به نقش کلیدی بود.

گفتار و اندیشه امام خمینی در این تغییر چه در میان زنان و چه مردان مشعل راه بود.

امام ابتدا ظلم و ستم مضاعف ستم شاهی پهلوی را برجسته کرده و آن دوره شرم آور را یاد آوری می کند و چنین می فرماید: «قلم های مسموم خطا کار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بار، عصر ننگین پهلوی زن را به منزله کالایی خواستند در آوردند و آنان را که آسیب پذیر بودند به مراکزی کشیدند که قلم را یارای ذکر آن نیست هر کس بخواهد شمه ای از آن جنایات را مطلع شود به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوباش و اراذل زمان رضاخان از روزگار تباه کشف

حجاب الزامی به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه و شکسته باد قلم های روشنفکرانه، آنان....»(۱).

در فرمایشاتی دیگر چنین فرمود: «من می توانم بگویم که در زمان این پدر و پسر به بانوان ما بیشتر ظلم شد تا به سایر اقشار، شاید به یادتان نباشد. در زمان رضا شاه با بانوان چه کردند و چه مصیبت ها به بار آوردند و به اسم این که می خواهیم ایران را نظیر اروپا کنیم، ایران را متجدد کنیم، نمی دانید با بانوان چه کردند»(۲) .

در بیانی افشاگرانه فرمود: «زن در دو مرحله مظلوم بوده است، یکی در جاهلیت مظلوم بود و اسلام بر انسان منت گذاشت و زن را از آن مظلومیت خارج کرد.... و دیگر در ایران بود که زن مظلوم قرار گرفت دوره شاه سابق و شاه لا حق بود. به اسم این که زن را می خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن، ظلمها کردند، زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند، زن را از آن مقام معنوی که داشت پایین آورده، «شی ء» کردند»(۳) .

و نیز امام بزرگوار فرمود: «این زن را در این دوره، در دوره رضاخان و محمد رضا خان از مقام خود منحط کردند»(۴) .

و نیز فرمود: «دوره اختناق می خواست زنان جنگجوی ما را ننگجو بار آورد ولی خدا نخواست»(۵) . و نیز فرمود: «بدون شک آن چه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران به ویژه بانوان مظلوم گذشت با طرح و نقشه از پیش حساب شده ابر جنایتکاران جهان بوده است»(۶) .

پس از بیان نقش تخریبی سلطنت پهلوی امام قدس سره زن را به هویت و شرافت و نقش اساسی خود فرا خواند و فتح قله تعالی و معرفت الهی را پیش روی او نهاد.

___________________________________

۱- ۱. در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم، زن، ص ۲۴.

۲- ۲. همان، ص ۲۳.

۳- ۳. همان، صص ۲۲ - ۲۱.

۴- ۴. همان، ص ۲۲.

۵- ۵. همان، ص ۲۰.

۶- ۶. همان، ص ۲۷.