5%

آيه(261) و ترجمه

( مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة و الله يضعف لمن يشاء و الله وسع عليم ) (261)

ترجمه:

261 - كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، دو يا چند برابر مى كند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست.

تفسير:

آغاز آيات انفاق انفاق مايه رشد آدمى است!

انفاق مايه رشد آدمى است! مساله انفاق يكى از مهمترين مسائلى است كه اسلام روى آن تاكيد دارد و قرآن مجيد تاكيد فراوان روى آن نموده است، كه آيه فوق نخستين آيه از يك مجموعه آيات است كه در سوره بقره پيرامون انفاق سخن مى گويد و شايد ذكر آنها پشت سر آيات مربوط به معاد از اين نظر باشد كه يكى از مهمترين اسباب نجات در قيامت، انفاق و بخشش در راه خدا است.

بعضى نيز گفته اند: اين آيات پيوندى دارد با آيات جهاد، و انفاق در راه جهاد كه قبل از آيات مربوط به معاد و توحيد، در همين سوره آمده بود.

نخست مى فرمايد: (مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند)( مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل ) .

(و در هر خوشه اى يكصد دانه باشد كه مجموعا از يك دانه هفتصد دانه و مى خيزد( فى كل سنبلة مائة حبة ) .

تازه پاداش آنها منحصر به اين نيست، بلكه: خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى در آنها و انفاق آنها را از نظر نيت و اخلاص و كيفيت و كميت ببيند) دو يا چند برابر مى كند( و الله يضاعف لمن يشاء ) .

و اين همه پاداش از سوى خدا عجيب نيست (چرا كه او (از نظر رحمت و قدرت ) وسيع و از همه چيز آگاه است )( و الله واسع عليم ) .

بعضى از مفسران گفته اند: منظور از انفاق در آيه فوق تنها انفاق در راه جهاد است زيرا اين آيه در واقع تاكيدى است بر آنچه در آيات گذشته قبل از داستان عزير و ابراهيم و طالوت آمده بود، ولى حق اين است كه مفهوم آيه گسترده است و حتى پيوند آن با آيات گذشته نيز نمى تواند دليل بر تخصيص اين آيه و آيات آينده شود، زيرا فى سبيل الله مفهوم وسيعى دارد كه هر مصرف نيكى را شامل مى شود، به علاوه آيات آينده نشان مى دهد كه بحث انفاق در اينجا مستقلا دنبال مى شود و در روايات اسلامى نيز به تعميم معنى آيه نيز اشاره شده است.

نكته قابل توجه اينكه در اين آيه كسانى كه در راه خدا انفاق مى كنند به دانه پر بركتى كه در زمين مستعدى افشانده شود تشبيه شده اند در حالى كه قاعدتا بايد عمل آنها تشبيه به اين دانه شود، نه خود اينها، و لذا بسيارى از مفسران گفته اند كه در آيه محذوفى وجود دارد مانند كلمه (صدقات ) قبل از (الذين )، يا كلمه (باذر) قبل از (حبة ) و مانند آن.

ولى هيچگونه دليلى بر حذف و تقدير در آيه نيست و تشبيه افراد انفاق كننده به دانه هاى پر بركت تشبيه جالب و عميقى است گويا قرآن مى خواهد بگويد: عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است، و هر قدر عمل گسترش يابد، وجود انسان در حقيقت توسعه يافته است.

به تعبير ديگر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى داند و هر دو را اشكال مختلفى از يك حقيقت مى شمرد، بنابراين هيچگونه حذف و تقديرى در آيه نيست و اشاره به اين است كه انسانهاى نيكوكار در پرتو نيكى هايشان نمو و رشد معنوى پيدا مى كنند و اين افراد همچون بذرهاى پر ثمرى هستند كه به هر طرف ريشه و شاخه مى گستراند و همه جا را زير بال و پر خود مى گيرد.

كوتاه سخن اينكه: در مورد هر تشبيهى علاوه بر ادات تشبيه سه چيز لازم است، (مشبه ) و (مشبه به ) و (وجه تشبيه )، و در اينجا (مشبه ) انسان انفاق كننده است و (مشبه به ) بذرهاى پر بركت، و وجه تشبيه نمو و رشد آن است، و ما معتقديم كه انسان انفاق كننده در پرتو عملش رشد فوق العاده معنوى و اجتماعى پيدا مى كند، و نيازى به هيچگونه تقدير نيست.

شبيه اين معنى در آيه 265 همين سوره آمده است.

اين نكته نيز در ميان مفسران مورد بحث است كه تعبير به انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة كه اشاره به دانه اى است كه هفتصد دانه يا بيشتر، از آن به دست مى آيد، يك تشبيه فرضى است كه وجود خارجى ندارد (زيرا در مورد دانه هاى گندم هرگز از يك دانه هفتصد دانه برنخاسته است ) و يا منظور دانه هائى همچون دانه هاى ارزن است، ولى جالب اينكه چند سال قبل كه سال پر بارانى بود، در مطبوعات اين خبر انتشار يافت كه در بعضى از شهرهاى جنوبى، در پاره اى از مزارع بوته هاى گندمى بسيار بلند و پر خوشه ديده شده، كه در بعضى موارد در يك بوته، حدود چهار هزار دانه گندم شمارش شده است، و اين خود مى رساند كه تشبيه بالا، يك تشبيه كاملا واقعى است نه خيالى.

جمله (يضاعف ) از ماده (ضعف ) (بر وزن شعر) به معنى دو برابر يا چند برابر است، و با توجه به آنچه در بالا اشاره شد كه دانه هائى پيدا مى شود كه چند هزار دانه محصول مى دهد، اين تعبير نيز يك تشبيه واقعى است.

نكته:

انفاق مهمترين طريق حل مشكل فاصله طبقاتى

يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پيشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده نيز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است به اين معنى كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد.

عدهاى آنقدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده ديگرى از فقر و تهيدستى رنج برند، بطوريكه تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد.

بديهى است جامعهاى كه قسمتى از آن بر پايه غناء و ثروت و بخش مهم ديگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده.

و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسيد. در چنين جامعهاى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبينى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتنابناپذير است.

گر چه در گذشته اين اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى بايد گفت متاسفانه در زمان ما اين فاصله طبقاتى به مراتب بيشتر و خطرناك تر شده است. زيرا از يك سو، درهاى كمكهاى انسانى و تعاون به معنى حقيقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه يكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكلهاى مختلف به روى آنها باز است. پيدايش كمونيسم و مانند آن و خونريزيها و جنگهاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخير اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ريشه اقتصادى مايه مى گيرد و عكس العمل محروميت اكثريت جوامع انسانى است، گواه اين حقيقت است.

با اين كه دانشمندان و مكتبهاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل اين مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند، كمونيسم از راه الغاى مالكيت فردى، و سرمايهدارى از راه گرفتن مالياتهاى سنگين و تشكيل مؤ سسات عام المنفعه (كه به تشريفات بيشتر شبيه است تا به حل فاصله طبقاتى ) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقيقت اين است كه هيچكدام نتوانسته اند گام مؤ ثرى در اين راه بر دارند زيرا حل اين مشكل با روح ماديگرى كه بر جهان حكومت مى كند ممكن نيست.

با دقت در آيات قرآن مجيد آشكار مى شود كه يكى از اهداف اسلام اين است كه اختلافات غير عادلانهاى كه در اثر بيعدالتيهاى اجتماعى در ميان طبقه غنى و ضعيف پيدا مى شود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نميتوانند نيازمنديهاى زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسيدن به اين هدف برنامه وسيعى در نظر گرفته است - تحريم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالياتهاى اسلامى از قبيل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشويق به انفاق - وقف و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از اين برنامه را تشكيل مى دهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ايمان و برادرى انسانى در ميان مسلمانان است.