3%

آيه (58) و ترجمه

( أن الله يأ مركم أ ن تؤ دوا إ لى أ هلها و إ ذا حكمتم بين الناس أ ن تحكموا بالعدل إ ن الله نعما يعظكم به إ ن الله كان سميعا بصيرا ) (58)

ترجمه:

58 - خداوند به شما فرمان ميدهد كه امانتها را به صاحبان آن برسانيد و هنگامى كه ميان مردم داورى ميكنيد از روى عدالت داورى كنيد، خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما ميدهد، خداوند شنوا و بيناست.

شان نزول:

در تفسير مجمع البيان و بعضى ديگر از تفاسير اسلامى نقل شده كه اين آيه زمانى نازل گرديد كه پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم ) با پيروزى كامل وارد شهر مكه گرديد، عثمان بن طلحه را كه كليددار خانه كعبه بود احضار كرد و كليد را از او گرفت، تا درون خانه كعبه را از وجود بتها پاك سازد، عباس عموى پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم ) پس از انجام اين مقصود تقاضا كرد كه پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم ) با تحويل كليد خانه خدا به او، مقام كليددارى بيت الله كه در ميان عرب يك مقام برجسته و شامخ بود، به او سپرده شود (گويا عباس ميل داشت از نفوذ اجتماعى و سياسى برادرزاده خود به نفع شخص خويش استفاده كند) ولى پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم ) بر خلاف اين تقاضا پس از تطهير خانه كعبه از لوث بتها در خانه را بست و كليد را به عثمان بن طلحه تحويل داد، در حالى كه آيه مورد بحث را تلاوت مينمود ان الله يامركم ان تؤ دوا الامانات الى اهلها...

تفسير:

دو قانون مهم اسلامى

آيه فوق گرچه همانند بسيارى از آيات در مورد خاصى نازل شده ولى بديهى است يك حكم عمومى و همگانى از آن استفاده ميشود، و صريحا ميگويد: خداوند به شما فرمان ميدهد كه امانتها را به صاحبان آنها بدهيد.( ان الله يأمركم ان تؤ دوا الامانات الى اهلها ) . روشن است امانت معنى وسيعى دارد و هر گونه سرمايه مادى و معنوى را شامل ميشود و هر مسلمانى طبق صريح اين آيه وظيفه دارد كه در هيچ امانتى نسبت به هيچكس (بدون استثنأ) خيانت نكند، خواه صاحب امانت، مسلمان باشد يا غير مسلمان، و اين در واقع يكى از مواد اعلاميه حقوق بشر در اسلام است كه تمام انسانها در برابر آن يكسانند، قابل توجه اينكه در شان نزول فوق، امانت تنها يك امانت مادى نبود و طرف آن هم يكنفر مشرك بود. در قسمت دوم آيه، اشاره به دستور مهم ديگرى شده و آن مسئله عدالت در حكومت است. آيه ميگويد خداوند نيز به شما فرمان داده كه به هنگامى كه ميان مردم قضاوت و حكومت ميكنيد، از روى عدالت حكم كنيد( و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ) . سپس براى تاكيد اين دو فرمان مهم ميگويد: خداوند پند و اندرزهاى خوبى بشما ميدهد( ان الله نعما يعظكم به ) باز تأكيد مى كند و ميگويد: در هر حال خدا مراقب اعمال شما است، هم سخنان شما را مى شنود و هم كارهاى شما را ميبيند( ان الله كان سميعا بصيرا ) اين قانون نيز، يك قانون كلى و عمومى است و هر نوع داورى و حكومت را چه در امور بزرگ و چه در امور كوچك بوده باشد شامل ميشود، تا آنجا كه در احاديث اسلامى ميخوانيم: روزى دو كودك خردسال، هر كدام خطى نوشته بود، و براى داورى در ميان آنها و انتخاب بهترين خط به حضور امام حسن (عليها‌السلام ) رسيدند، على (عليها‌السلام ) كه ناظر اين صحنه بود فورا به فرزندش گفت:( يا بنى انظر كيف تحكم فان هذا حكم و الله سالك عنه يوم القيامة ) ! فرزندم! درست دقت كن، چگونه داورى مى كنى، زيرا اين خود يك نوع قضاوت است و خداوند در روز قيامت درباره آن از تو سؤ ال مى كند! اين دو قانون مهم اسلامى (حفظ امانت و عدالت در حكومت ) زيربناى يك جامعه سالم انسانى است و هيچ جامعه اى خواه مادى يا الهى بدون اجراى اين دو اصل، سامان نمى يابد.

اصل اول ميگويد: اموال، ثروتها، پستها، مسئوليتها، سرمايه هاى انسانى، فرهنگها و ميراثهاى تاريخى همه امانتهاى الهى است كه بدست افراد مختلف در اجتماع سپرده ميشود، و همه موظفند كه در حفظ اين امانات و تسليم كردن آن به - صاحبان اصلى آن بكوشند، و به هيچ وجه در اين امانتها خيانت نشود. از طرفى هميشه در اجتماعات، برخوردها و تضادها و اصطكاك منافع وجود دارد كه بايد با حكومت عادلانه، حل و فصل شود تا هر گونه تبعيض و امتياز نابجا و ظلم و ستم از جامعه برچيده شود. همانطور كه در بالا گفته شد، امانت منحصر به اموالى كه مردم به يكديگر ميسپارند نيست، بلكه دانشمندان نيز در جامعه امانتدارانى هستند كه موظفند حقايق را كتمان نكنند، حتى فرزندان انسان امانتهاى الهى هستند كه اگر در تعليم و تربيت آنان كوتاهى شود، خيانت در امانت شده، و از آن بالاتر وجود و هستى خود انسان و تمام نيروهائى كه خدا به او داده است امانت پروردگارند كه انسان موظف است

در حفظ آنها بكوشد، در حفظ سلامت جسم و سلامت روح و نيروى سرشار جوانى و فكر و انديشه كوتاهى نكند و لذا نميتواند دست به انتحار و يا ضرر به - خويشتن بزند، حتى از بعضى از احاديث اسلامى استفاده ميشود كه علوم و اسرار و ودايع امامت كه هر امامى بايد به امام بعد بسپارد در آيه فوق داخل است. قابل توجه اينكه در آيه فوق، مسئله اداى امانت، بر عدالت، مقدم داشته شده، اين موضوع شايد به خاطر آن است كه مسئله عدالت در داورى، هميشه در برابر خيانت لازم ميشود، زيرا اصل و اساس اين است كه همه مردم امين باشند، ولى اگر فرد يا افرادى از اين اصل منحرف شدند نوبت به عدالت ميرسد كه آنها را به وظيفه خود آشنا سازد.

اهميت امانت و عدالت در اسلام

در منابع اسلامى به قدرى درباره اين موضوع تاكيد شده كه در مورد ساير احكام كمتر ديده مى شود، احاديث كوتاه زير روشنگر اين واقعيت است:

1 - از امام صادق (عليها‌السلام ) نقل شده كه فرمود:

(لا تنظروا الى طول ركوع الرجل و سجوده فان ذلك شى ء اعتاده فلو تركه استوحش و لكن انظروا الى صدق حديثه و ادأ امانته:) (تنها) نگاه به ركوع و سجود طولانى افراد نكنيد، زيرا ممكن است عادتى براى آنها شده باشد كه از ترك آن ناراحت شوند، ولى نگاه به راستگوئى در سخن و ادأ امانت آنها كنيد.

2 - در حديث ديگرى از امام صادق (عليها‌السلام ) نقل شده كه فرمود: اگر على (عليها‌السلام ) آن همه مقام در نزد پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) پيدا كرد به خاطر راستگوئى در سخن و ادأ امانت بود.

3 - در حديث ديگرى از امام صادق (عليها‌السلام ) نيز نقل شده كه به يكى از دوستان خود فرمود: (ان ضارب على بالسيف و قاتله، لو ائتمننى و استنصحنى و استشارنى ثم قبلت ذلك منه لاديت اليه الامانة:) اگر قاتل على (عليها‌السلام ) امانتى پيش من ميگذاشت و يا از من نصيحتى ميخواست و يا با من مشورتى مى كرد و من آمادگى خود را براى اين امور اعلام ميداشتم، قطعا حق امانت را ادا مى نمودم.

4 - در رواياتى كه در منابع شيعه و اهل تسنن از پيغمبر گرامى اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) نقل شده اين گفتار بزرگ مى درخشد:

( آية المنافق ثلاث اذا حدث كذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان ) نشانه منافق سه چيز است دروغگوئى، پيمانشكنى، و خيانت در امانت. 5 - پيغمبر اكرم (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) به على (عليها‌السلام ) فرمود: هنگامى كه طرفين نزاع نزد تو مى آيند حتى در نگاه كردن به آن دو، و مقدار و چگونگى سخنان كه به آنها مى گويى، مساوات و عدالت را رعايت كن (سو بين الخصمين فى لحظك و لفظك ). هنگامى كه طرفين نزاع تو مى آيند در نگاه كردن به آن دو، و مقدار و چگونگى سخنان كه به آنها مى گويى، مساوات و عدالت را رعايت كن )