20%

محتوای دعوت اسلام‌

دعوت اسلام همانند دعوت همه ادیان آسمانی نخست به توحید و یگانگی خدا و مبارزه با هرگونه شرک و پرستش غیر خدای یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله‌ای که یک تازه مسلمان باید بگوید لااله الااللَّه (شهادت به یگانگی خدا)، و اشهد ان محمداً رسول اللَّه (شهادت به رسالت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله است. و هرکس، با ایمان واقعی به این دو جمله بدون نیاز به هیچ‌گونه تشریفات دیگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت. و چنان‌که در سابق نیز اشاره شد، روح توحید بر همه محتویات دعوت اسلام حکومت می‌کند، «و وحدت دین وحدت جامعه انسانی، وحدت نژادها و کشورها را» در پرتو ایدئولوژی واحد اسلامی در بر می‌گیرد.

اسلام در یک نگاه، ص: 63

پس از اصل توحید، برنامه اسلام، دعوت به عدالت، بندگی پروردگار، تقوی و پرهیزکاری، پاکی، امانت، حذف تبعیضات ناروا، کار و کوشش و علم و دانش است. اسلام به تفکّر و اندیشه و پرهیز از هرگونه اختلاف و تشتّت دعوت می‌کند:

«قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ ان تَقُومُوا للَّهِ مَثْنَی و فُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّروُا ؛ بگو تنها شما را به یک چیز دعوت می‌کنم و آن این‌که برای خدا، تنها یا دسته جمعی قیام کنید، و سپس فکر و اندیشه خویش را بکار اندازید».«1»

اسلام پیشنهاد می‌کند که دین را از طریق آزادی آمیخته با منطق و استدلال بپذیرند، نه با اکراه و اجبار زیرا ایمان و عقیده، قابل اجبار نیست:

«لَآاکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدتَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَیِّ؛ در دین اکراه و اجباری نیست چرا که راه حق از گمراهی، آشکار است».«2»

اسلام آخرین دین آسمانی‌

همان‌گونه که یک انسان باید دوره‌های مختلف آموزشی و تربیتی را طی کند تا به سطح تحصیلات نهایی برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و از نظر مذهبی و آموزش دینی نیز جهان بشریّت دوره‌های مختلف تکاملی را پیموده تا به دوره نهایی که اسلام است رسیده است.

اسلام در یک نگاه، ص: 64

روزی در مکتب «نوح عليه‌السلام »؛ نخستین پیامبر اولوالعزم «1» و سپس در مکتب «ابراهیم عليه‌السلام » بعد در مکتب «موسی عليه‌السلام » و سپس در مکتب «عیسیعليه‌السلام » و در پایان در مکتب «محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالی و نهایی تربیت الهی است؛ پرورش می‌یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانی است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهی می‌دهد:

«مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ ابَآ احَدٍ مِنّ رِّجَالِکُم وَ لَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ ؛ محمّد پدر کسی از شما نبود (او رابطه خاصّی با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود». «2»

در این‌جا ممکن است سؤالی پیش آید که ثابت و نهایی بودن یک آیین با تحوّل روح و جسم انسان و تغییر نیازمندی‌های او چگونه سازگار است، در حالی که هر عصر و دورانی، ویژگی‌ها و نیازمندی‌های مخصوص به خود را دارد؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست: محتویّات دعوت دین اسلام و تعلیمات و قوانین آن بر دو گونه است:

اسلام در یک نگاه، ص: 65

الف) یک سلسله اصول و تعلیمات ثابت که بر اساس ویژگی‌ها و فطریّات ثابت انسانی بنا شده است، مانند عدالت، صلح، مبارزه با تبعیضات ناروا، آزادگی، پاکی، وفای به پیمان، راستی، درستی، امانت، نیکی به همگان، فداکاری، جهاد در راه حق، مبارزه با فساد، محبّت و صمیمیّت، اطاعت از فرمان خدا و دوری از ظلم، تجاوز، تن بذلّت دادن، اختلاف و پراکندگی، بی‌بند و باری، دروغ، تزویر و ده‌ها اصول ثابت و تغییرناپذیر دیگر که اگر مثلًا میلیون‌ها سال بر انسان بگذرد هرگز بی‌دادگری خوب و عدالت بد نخواهد شد.

قسمت مهمّ تعلیمات اسلام مربوط به این حقایق است و اینها اصولی است که در هیچ عصر و زمانی دگرگونی پیدا نمی‌کند.

ب) قسمت تحوّل‌پذیر که از نیازمندی‌های انسان که با گذشت زمان دگرگون می‌گردد سرچشمه می‌گیرد. به عنوان مثال چگونگی مناسبات و پیمان‌های کشورهای اسلامی با غیر مسلمانان، مناسبات سیاسی، اقتصادی و مانند اینها تاکتیک‌های دفاعی، وسایل مورد نیاز برای دفاع و مسائل دیگری از این قبیل، همه تحوّل پذیرند و تردیدی نیست که این امور با ویژگی‌های هر عصری دگرگون می‌گردد. دستورهای اسلامی در این قسمت یک سلسله کلیّات وسیع است که می‌تواند بر نیازمندی هر عصری منطبق گردد و آنها را تأمین کند، به عنوان مثال در مورد وسایل دفاعی و آرایش نیروهای نظامی، قرآن می‌فرماید:

«وَ أَعِدُّواْلَهُم مَّا أسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ ألْخَیْلِ تُرْهِبوُنَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ و عَدُوَّکُمْ ؛ نیرویی که در توان دارید برای مقابله با دشمنان، فراهم سازید، و مرکب‌ها (اسب‌های ورزیده) را آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید».«1»

اسلام در یک نگاه، ص: 66

قابل توجّه این‌که در این آیه پس از دستور به یک اصل کلی «آمادگی هر چه بیشتر برای دفاع در برابر دشمنان و بدست آوردن هرگونه نیرو و وسیله لازم برای این کار» با صراحت می‌فرماید منظور از این آمادگی، تهاجم و آدم کشی نیست بلکه منظور «ارعاب» و ترسانیدن دشمن است تا از آمادگی شما بیمناک شوند و دست به اسلحه نبرند و در نتیجه جنگی رخ ندهد.

این یک نمونه از دستورهای کلّی اسلام، برای تأمین نیازمندی‌های جامعه اسلامی در هر عصر و زمان است، و مانند آن در سایر مسائلی که با گذشت اعصار و قرون دگرگون می‌شود نیز دیده می‌شود.

در حقیقت اسلام در این قسمت یک سلسله کلیّات ثابت دارد که خصوصیّات و جزئیّات آن در هر عصر و زمانی بر اساس نیازمندی‌های آن زمان خواهد بود.

به علاوه پیشوایان و مراجع دینی اختیاراتی دارند که حدود آن به طور دقیق در فقه اسلامی تعیین شده و با استفاده از این اختیارات در موارد لزوم می‌توانند نیازمندی‌های ویژه یک محیط یا یک زمان را تأمین کنند. حکم معروف تحریم موقّتی «تنباکو» و محاصره اقتصادی یک شرکت استعماری خارجی که به وسیله یکی از مراجع دینی برای قطع نفوذ بیگانگان در سال 1309 هجری قمری صادر شد، از این قبیل است. این بخش را در اسلام «حکم فقیه» می‌نامند.

جانشینان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله

پیامبر اسلام نمی‌توانست اسلام را که همچون نهالی نو خواسته در معرض همه گونه خطرات بود، و نیاز شدیدی به مراقبت و نشر تبلیغ

اسلام در یک نگاه، ص: 67

داشت، بحال خود واگذارد و برای بعد از وفات خود پیش بینی لازم را نکند.

از سوی دیگر نمی‌توانست این امر را به انتخاب مردم نیز واگذار کند، چرا که جانشینان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله باید صفات ویژه پیامبر را از «علم، تقوا و مقام، عصمت» داشته باشند. بدیهی است آگاهی بر وجود این صفات در کسی، جز برای خداوند ممکن نیست چون اینها اموری نیستند که با مشاوره و انتخاب مشخّص گردند.

به همین دلیل روشن، باید جانشینان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به وسیله خود او و از طرف خداوند تعیین گردند، و لذا پیامبر اسلام در طول عمر خود- به خصوص در سال آخر که احساس می‌کرد وفاتش نزدیک شده- جانشین خود، علیعليه‌السلام را به مناسبت‌های گوناگون معرّفی نمود، و داستان «غدیر خم» را که شنیده‌ای در تمام تواریخ اسلامی ثبت گردیده یکی از این موارد است.

این جریان در سال آخر عمر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از بازگشت از حجّة الوداع (آخرین حج) در سرزمینی به نام «غدیر خم» صورت گرفت، و پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا علیعليه‌السلام را در مقابل دیدگان ده‌ها هزار تن به طور رسمی به جانشینی خود تعیین نمود.

متأسّفانه بعضی روی جهات مختلفی به این وصیّت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله عمل نکرده و سرچشمه شکافی در میان مسلمانان شدند.

به همین صورت یازده تن دیگر از دودمان پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله که بر جای او نشستند نیز از طرف امام پیشین تعیین شدند که اسناد آن در کتب معتبر حدیث ما ثبت شده است.

اسلام در یک نگاه، ص: 68

دوران امامت هریک از این پیشوایان و مدّتی که پس از وفات امام پیشین عهده‌دار زعامت خلق بودند، به ترتیب چنین است:

امیرمؤمنان علیعليه‌السلام 29 سال.

امام حسنعليه‌السلام 10 سال.

امام حسینعليه‌السلام 11 سال.

امام علی بن الحسینعليه‌السلام 34 سال.

امام محمّد باقرعليه‌السلام 19 سال.

امام جعفر صادقعليه‌السلام 34 سال.

امام موسی کاظمعليه‌السلام 35 سال.

امام علی بن موسی الرضاعليه‌السلام 20 سال.

امام محمّد تقیعليه‌السلام 17 سال.

امام علی النقیعليه‌السلام 34 سال.

امام حسن عسگریعليه‌السلام 6 سال.

و حضرت مهدی حجة بن الحسنعليه‌السلام که هم اکنون زنده است و مأموریّت دارد به هنگام آمادگی کافی در جهان و عجز و ناتوانی قوانین بشری از اصلاح وضع دنیا، پرچم عدالت را برافرازد و با استمداد از اصول معنوی و ایمان جهانی آباد و مملوّ از صلح و عدالت را بسازد.

بنابراین انتخاب امامان منحصراً از طریق نصب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و امام پیشین و در حقیقت از طرف خداوند است چرا جز خدا نمی‌تواند شایستگی آنها را تشخیص دهد.

از این گذشته به شهادت تاریخ اسلام، صفات و ویژگی‌هایی درعلیعليه‌السلام و همچنین امامان دیگر وجود داشته که شایستگی زعامت و

اسلام در یک نگاه، ص: 69

رهبری مسلمانان را به آنها اختصاص می‌داد، مطالعه تاریخ و منابع حدیث اسلامی نشان می‌دهد که هیچ یک از یاران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در علم، دانش، تقوا، فضیلت و سایر صفات عالی انسانی به پایه علیعليه‌السلام نمی‌رسیدند.