6%

گواه اول:

اگر عمر تنها یک مرتبه افتخار دامادی علیعليه‌السلام را پیدا کرد، و از این راه ما را به پاکی خود دلگرم نمود، جناب عثمان دو مرتبه افتخار دامادی رسول خدا را یافت، اگر علیعليه‌السلام «چنانچه گفته شد» امر دختر خود را به دیگری واگذاشت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به دست مبارک خویش این افتخار را برای عثمان ثابت نمود. اگر بنا به قول علیعليه‌السلام از دختر دادن خود به عمر دل خوشی(3) نداشت، حضرت رسول بسیار از این ازدواج خرسند بود، به

*******

1- زیرا پس از آنکه ما از چگونگی خلافت آن دو بزرگوار(!) آگاه شدیم وضع خلافت ایشان خود به خود معلوم شده صحبت در پیرامون آن، رنجی است بیهوده؛ ولی تنها به منظور اینکه به کلی آینه دل ها از زنگ هرگونه تمایلی پاک شود، مختصراً چند جمله ای از گواهینامه پاکی ایشان از نظر شما می گذرانیم.ن

2- چون بهترین دلایل آنها شوری (همان شورای خرابی که صرف نظر از بی اساس بودن آن، مطالعه در آغاز و انجامش ما را بی نیاز از هرگونه استدلالی می نماید)، می باشد از این رو ممکن است این فضایل را دلیل ندانسته راه اعتراضی پیدا کنند.ن

3- این ها همه تا وقتی است که ما چنین تزویجی را صحیح بدانیم، وگرنه به کلی برادران ما تهی دست خواهند شد. چنانچه شیخ مفید، هم از نظر اختلاف عجیبی که در نقل این روایت شده و هم بواسطه این که این روایت از راه زبیر بن بکار که دشمنی وی با امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام معروف است، به ما رسیده، صحت یک چنین خبری را انکار می نماید. از این ها گذشته، به فرض قبول این روایت و به فرض این که خود مولی عهده دار این عقد شده بود (چنان چه بعضی هم می گویند) و به فرض این که به رضایت خود چنین اقدامی را فرموده و به فرض پذیرفتن این مراتب (که پذیرفتنی نیست) تازه چه دلالتی بر اثبات خلافت عمر خواهد داشت؟ مگر دختر به کسی دادن! یعنی حقانیت آن کس!؟! واقعاً عجب استدلالی!؟!.ن.

{صفحه204}

طوری که (چنانچه می گویند) به عثمان می فرمود: اگر دختر دیگری می داشتم از تو تجاوز نمی کردم. اگر ازدواج با عمر هنوز به طور تردید نقل می شود صحت ازدواج با عثمان به اندازه ای رسیده که او را در اثر همین دو ازدواج «ذوالنورین» (صاحب دو نور) لقب داده اند(1) ، پس با این اهمیتی که رسول خدا به عثمان می داده آیا کافی نیست ما او را سزاوار جانشینی بدانیم!؟! راستی بی انصافی است!