روح از نظر لغت به معني «نفس» است، بعضي معتقدند روح و ريح (باد) هر دو از يك معني مشتق شده است و اگر روح انسان (كه گوهر مستقل و مجردي است) به اين نام ناميده شده به خاطر آنست كه از نظر تحرك و حيات آفريني و ناپيدا بودن همچون نفس و باد است.
از آنجا كه روح، ساختماني مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكي و شيميائي آنست قرآن كريم ميفرمايد: «علم شناخت واقعي روح تنها در نزد خداست و بهره شما از علم و دانش بسيار كم و ناچيز است» بنابراين تعجبي ندارد كه بشر رازهاي روح را نشناسد با اينكه از همه چيز به او نزديكتر است.
مكتبهاي ماده گرا، روح را مادي و از خواص ماده مغزي و سلولهاي عصبي ميدانند و ماوراي آن هيچ، اما دانشمندان الهي معتقدند غير از موادي كه جسم انسان را تشكيل ميدهد، حقيقت و گوهر ديگري در او نهفته است كه از جنس ماده نيست اما بدن آدمي تحت تأثير مستقيم آن قرار دارد.
به عبارت ديگر روح يك حقيقت ماوراي طبيعي است كه ساختمان و فعاليت آن غير از ساختمان و فعاليت جهان ماده است، با اينكه دائما با جهان ماده ارتباط دارد اما ماده نيست و خاصيت ماده هم ندارد.
روح همان شخصيت واقعي افراد بشر است كه براي ادامه حيات محتاج است كه هميشه همراه جسم او باشد بعلاوه روح بستر اعتقادات، اخلاقيات، احساسات و خصوصيات شخصي است كه هر فرد داراست.
با مثالي ميتوان اين موضوع را دقيقتر توضيح داد، فرض كنيد تكنيك اعمال جراحي آنقدر پيشرفت نمايد كه بتواند تمامي اعضاي فرسوده يا آسيب ديده افراد را با عمل پيوند تعويض نمايد و شخصي كه شما با او آشنائي داريد اين عمل را انجام دهد مسلما پس از عمل، ظاهر اين شخص تغيير يافته ولي هرگز شما در اينكه او «خودش» است ترديد نميكنيد، اين «خود» كيست؟ آيا بدن اوست؟ بدن او كه كاملا تغيير كرده پس «خود» او حقيقتي ماوراي جسم اوست كه غير قابل ديدن و غير قابل لمس نمودن ميباشد.
از حساسترين اعضاي بدن قلب و مغز است وقتي كه ما جسم انسان را شبيه يك مملكت بدانيم اين قلب و مغز به منزله پادشاه براي مملكت هستند، پس قلب، يك عضو تلاشگر و حاكمي است كه عملش را تعطيل نميكند و خسته نميشود.
قلب نيرومندترين عضوي است كه حركت خود را از ابتداي پيدايش حيات در جنين شروع ميكند و اين حركت را تا زمان مرگ ادامه ميدهد.
قلب، خون تصفيه شده كه عنصر تغذيه كننده بافت تمامي اعضاي بدن ميباشد را به وسيله شريانها به تمام بدن ميرساند و خون مانده و سنگين و آلوده به فضولات را هم به وسيله وريد ها از اعضاي بدن خارج ميسازد.
وريد ها و شريانها و كمك كنندگان آنها (رگهاي بسيار ريز لنفاوي) را عروق مينامند پس رگها به منزله ارتش براي قلب هستند كه رهبري دو مأموريت گفته شده بالا را به عهده دارند.
البته مأموريت قلب تنها با انجام دو عمل مذكور انتقال خون سالم و پاكيزه به همه اعضاي بدن و برگردان و خونهاي آلوده به فضولات از دستگاهها پايان نمييابد بلكه قلب مسئوليت دارد كه خونهاي فاسد را به دستگاه تنفسي كه (از دو ريه و لولههاي هوا كش و مجاري عليائي دخول هوا) تركيب يافته برساند تا گازهاي سنگين و مواد مرگآور را كه در داخل آن خون فاسد هستند به گاز شفاف (اكسيژن) تبديل كند بعد هم آن مواد اضافي و فضولات خوني را به دستگاهي كه مسئوليت بيرون راندن آنها را به خارج دارد برساند تا دستگاه بول و جهاز تناسلي آن مواد مسموم كننده و زايد را از طريق ادرار به خارج بدن هدايت كند اما ساير دستگاهها، هر كدامشان تركيب خاص و وظائف و اعمال مخصوصي دارند كه بايد انجام دهند.
مثلا كالبد يا هيكل بزرگ انسان در واقع رشد دهنده موجوديت بدن و
قالب اندازهگيري ميباشد و مجموع عضلات و مجموع مفاصل، كارشان تقسيم حركت در بدن ميباشد و جهاز هاضمه با تركيبات پيچيدهاي كه دارد، از دهان شروع شده تا به معده ميرسد و وظيفه اين دستگاه، گرفتن طعام هاي خورده شده و كوبيدن آنها و هضم كردن و گرفتن شيرهي آنها و جدا ساختن فضولات طعام از مواد اصلي لازم بدن ميباشد و اما دستگاه تناسل كه در زن و مرد از حيث تركيب با هم اختلاف دارند كارخانهي توليد و زياد كردن نسل ميباشد.
اين كشور كوچك با اين قلب و سربازانش و اين پادشاه و اوامر و نواهيش، سرور همهي اين اعضاء دستگاه عصبي ميباشد.
دستگاه عصبي (دستگاه احساس و درك) از هر جهت با ساير دستگاههاي بدن فرق دارد مثلا بافت اين دستگاه از لطيف ترين بافتها است و سلولهاي آن از نيرومندترين و دقيق ترين سلولها است، تركيب اين عصب ها و جوش خوردن آنها با يكديگر از بهترين و زيباترين تركيبها محسوب ميشود.
بهترين نوع اين اعصاب بافتهاي دماغي مخ و حفرههاي آن و مراكز عقلي قسمت بالاي مخ ميباشد پس از مخ نخاع مستطيل و نخاع شوكي هستند كه رابط احساس و درك ميباشد و اين اعصاب به دو نوع اعصاب حسي و اعصاب حركتي تقسيم ميشوند كه اعصاب حركتي خود دو نوع است ارادي و غير ارادي.
مركز اعصاب عليا (مخ) و مخچه و قنطره قارول و دماغ مياني و قسمت مركزي از مجموع عصب هاي نخاع مستطيل و نخاع شوكي همهي اينها تسلط كامل بر جميع اميال و حركات (ارادي و غير ارادي) بدن و بر جميع حواس از نظر تفكر و عقل و حواس پنجگانه (بينائي، شنوائي، بويائي، چشائي و بساوائي) و همچنين بر حركات اعضاي داخلي بدن حكومت دارند.
همهي اين مراكز خارجي با مراكز قسمت علياي بدن با بافتهاي نخ مانند مربوط ميشوند به عبارت ديگر ميتوانيم دستگاه عصبي بدن آدمي را مجموعا شبيه يك دستگاه كامل مخابراتي بدانيم.
فيزيولوژي يعني علم وظايف الاعضاء كه در اين علم از همهي فعاليتهاي اعضاي داخلي و خارجي جسم در حالت طبيعي و سلامت بحث ميكند پس دانستن فلسفه تسلط كلي دستگاه عصبي به همه اجزاي بدن و آگاهي از اهميت دوران خود در ادامه حيات، به واسطه تغذيه كردن همه بافتهاي زنده و تأمين احتياجات آنها از اين خون و همچنين دانستن عمل پاك كردن خون فاسد از آلودگيها به وسيله ريتين و همچنان بحث درباره عمل پيچيده دستگاه هاضمه و آگاهي از عمل دو كليه يعني خالي ساختن جسم از مواد مسموم و فضولات و آگاهي از فائده غدههاي صماء در ضبط درجه فعاليت اعضاي بدن همه اينها روش مسائل علم وسيع فيزيولوژي را تشكيل ميدهند كه بعد از علم تشريح دومين علم
مقدماتي براي پزشكي محسوب ميشود.
امام رضاعليهالسلام در ابتداي رساله خود، با تشبيه جسد به يك مملكت و معرفي قلب و مغز به منزلهي پادشاه و بقيه اعضاي بدن انسان (مانند رگهاي خون و رگهاي عصبي) را رعيت و سربازان اين مملكت دانستهاند و آنها ملزم به اطاعت از پادشاه خود (مغز و قلب) معرفي كرده كه بايد اوامر او را اجرا كنند.
بعد هم توضيح ميدهند كه اين رعايا و سربازان بايد پادشاه مملكت خود را از همه سوانح و اثرات خارجي حفظ كنند.
امامعليهالسلام اشاره به صدور دستورات از مغز و برگشت آنها به خود مغز به واسطه عصب هاي مخصوص حركتي و حسي مينمايد و به تفضيل اثر حواس پنجگانه بخصوص حس بينائي، شنوائي و بويائي را توضيح ميدهد، باز هم توضيح ميدهند كه هر كدام از اين حواس كار خود را به وسيله حاقر مغز تكميل ميكنند پس انسان ميبيند، ميشنود، ميچشد و بو ميكند در اين صورت ابزار حواسي جز وسيله وجود اتصال حاقر مخصوص براي مغز و صدور شعور از مغز به واسطه وجود اتصال حاقر چيز ديگري نيستند و همچنين توضيح ميدهند كه اعمال اين حواس از نوع اراده است يعني آدمي هر وقت بخواهد ميبيند، ميشنود، بو ميكشد و ميچشد و به محض اراده ميتواند جلو هر كدام از اين حسها را بگيرد.
بعد هم حضرت وظيفه ديگر مغز را كه عبارت از تسلط آن به همه اعضا حركتي ميباشد، مانند دو دست و دو پا كه به واسطه اعصاب حركت به حركت در ميآيند را توضيح ميدهند.
و باز هم حضرت كيفيت انتقال حركت را، از مركز بالا و مخ، نخاع شوكي، نخاع مستطيل به پائين و بالعكس بعد از آن هم ياري دستها و پاها را در اجراي اوامر پادشاه جسد در انتقال جسد (جا به جا شدن آن) و قضاي حوايج روزانه جسد و دفاع از نفس بيان ميكنند و هنگام شرح اعمال حواس پنجگانه امامعليهالسلام به فايده دماغ (بيني) در تصفيه هواي تنفس شده اشاره ميكنند و ضمنا ساير فوايد دماغ را كه با زبان، دندانها و لبها وظيفه مشترك را انجام ميدهد تشريح مينمايند و كمك همه اينها را در بيرون آوردن كلام روشن و قاطع به زبان توضيح ميدهند و حضرت با اين توضيحات آخر، جديدترين نظريات كشف شده صوتي را دربارهي كيسههاي دماغي هوايي كه در زينت دادن صدا و تجسم بخشيدن به آن و دادن ارتشاعات خاص به صدا اثر دارد توضيح ميدهند.
در پايان اين قسمت از مطالب امامعليهالسلام به مراكز مخصوص و نوعي از اعصاب اشاره ميكنند كه ذاتاً آن عصب ها به خود دستور ميدهند به نام اعصاب خودكار و تشريح ميكنند كه اين اعصاب تسلط كامل با مفاد داخلي بدن مانند رگهاي خون و عمل گردش خون به طور خاص دارند و به تعبيه دستگاهها به طور عموم تسلط دارند و باز هم توضيح ميدهند
كه بعضي از آثار خارجي مانند غم و شادي كه در چهرهي آدمي به وجود ميآيد مثل سرخ شدن رو يا نشستن عرق بر جبين و صورت علتش همان باز و بسته شدن رگهاي موئي خون ميباشد كه به وسيله همان عصب هاي سمپاتي اين آثار ظاهر ميشود و اين عصب ها در نقاط مختلف بدن پراكنده هستند كه بعضي از آنها در پشت قلوهها و ديگري در قسمت جلوي پرده امعاء قرار گرفتهاند.
حضرت پس از بيان و توضيح قسمت مربوط به اعصاب ميفرمايند منشاء غم در كبد و منشاء شادي در كليهها ميباشد.
مبحث فيزيولوژي اين رساله، با جواب هائي كه حضرت رضاعليهالسلام به ضباع بن نصر هندي و عمران صائبي در محضر مأمون ميدهند خاتمه پيدا ميكند.
هنگامي كه عمران از حضرت سؤال ميكند آيا خود چشم تركيب دهنده اشياء است يا اينكه روح خصوصيات اشياء ديده شده را درك ميكند؟ حضرت جواب ميدهند چشم چربي مخلوطي از سفيد و سياهي است، رؤيت يعني تشخيص اشياء ديده شده كه توسط روح درك ميشود باز هم وقتي ضباع از حضرت سؤال ميكند هنگامي كه چشم كور ميشود با اينكه روح هست پس چرا نميبيند؟
حضرت ميفرمايند: در اين هنگام روح مانند خورشيدي است كه جلويش را ابري تاريك گرفته باشد هر دو ميپرسند: روح كجا ميرود؟
حضرت جواب ميدهند: وقتي كه پنجرهها بسته شود، نوري كه از آنها داخل ميشد كجا ميرود؟
صائبي ميگويد: اين مسئله را بيشتر برايم توضيح بدهيد: حضرت ميفرمايند: محل استقرار روح مغز است و شعاع آن به همه جسد ميتابد مانند خورشيدي كه در آسمان حركت ميكند و شعاعش به زمين ميافتد و اثر ميبخشد وقتي كه خورشيد غروب كند ديگر نور نيست، وقتي كه سر شخصي بريده شد، ديگر روح در آن جسد نيست. قسمت دوم رساله امامعليهالسلام، چنين شروع ميشود طعامي را بخور كه موافق بدن تست بدان اي خليفه، جسد مانند زميني پاك است، وقتي آن زمين را آباد كردي و تخم كاشتي و آب دادي البته آب به ميزاني كه نياز دارد نه زياد كه آن را تباه كند و نه كم كه زمين تشنه بماند مسلما آن زمين آباد ميماند، زراعتش خوب و محصولش زيادتر ميشود اما اگر از عمران و آبادي آن زمين غفلت شود آن زمين فاسد ميگردد و گياه در آن نميرويد، پس جسد هم مانند آن زمين است كه بايد در غذا دادن و آب دادن به آن تدبير به كار رود.
وقتي كه بدن را با غذا و مشروبات گوارا تغذيه و مراقبت كردي سالم ميماند و همه اعضاي آن وظايف خود را به خوبي انجام ميدهند پس اي خليفه، نگاه كن ببين چه چيزي موافق معده تست و بدنت را تقويت مينمايد همان را بخور.
بدان اي خليفه هر كس غذا را بيش از حد لزوم بخورد، جسدش را صحيح تغذيه نكرده است پس بايد غذا را به اندازه نياز خورد نه كم نه زياد، آب هم به همين اندازه بايد خورده شود پس بهترين طريق براي غذا خوردن اينست كه به مقداري كه براي روزت كفايت ميكند شوي و كاملا سير نشده از غذا دست بكشي.
البته در وجود تو نسبت به غذا شهوت و ميل هست، ولي نبايد در پيروي از اين ميل كاذب افراط كني، بلكه ميانهروي در غذايت، معده و بدن تو را سالم نگه ميدارد، عقلت را پاك ميكند و جسمت را نيرومند ميسازد.
اشاره
سلامت بدن در اثر مراعات در غذا و نوشيدنيها، امكانپذير است و بيشتر قواعد طبي و راهنمائيهاي بهداشتي، روي قواعد معيني تعيين شده تا بتوان در همه بدنها آن را به كار برد، به همين جهت اين دستورات منطبق با مزاج اكثريت مردم داده شده است زيرا هر كدام از انسانها بر حسب ساختمان خود، بدن و اخلاق خاصي دارند كه از ديگران متمايز ميباشند، پس هر شخص مزاج مخصوص و قابليت مخصوصي دارد بلكه ميتوان گفت كه حيات خاصي دارد كه به وسيله همه آن خصوصيات از ديگران متمايز است بنابراين ممكن است بعضي ازقواعد بهداشتي به كلي براي آنها ضرر داشته باشد و بعضي منفعت.
مثلا بيشتر كتابهاي طبي و نشريات بهداشتي گفتهاند: آب تني در آب سرد به خصوص در كشورهاي گرمسيري و در فصلهاي گرم براي بدن مفيد است اين دستور را نميتوان براي همه افراد بشر مفيد دانست زيرا بعضي از بدنهاي ضعيف كه مقاومت شان كم است، نميتوانند از اين دستور پيروي كنند زيرا در اين حالت شرائين و وريد ها بطور ناگهاني باز و بسته شده و براي عضلات قلب خطرآفرين ميباشد.
ولي در عوض نصايح و دستورات بهداشتي هم هستند كه رعايت آنها براي همه بدنها مفيد ميباشد مانند فرمايش امامعليهالسلام كه فرموده هنگامي كه گرسنه هستي غذا بخور و به محض اين كه احساس سيري كردي از سر سفره برخيز.
بلي امامعليهالسلام بدن را به يك زمين پربركت تشبيه كردهاند كه آدمي صاحب اين زمين است و در اين زمين كشت و زرع ميكند.
پس اگر به زمين توجه لازم را بكند و در مراقبت و تغذيه آن افراط و تفريط ننمايد، اين زمين بهترين ثمره را ميدهد (كه سلامتي است) اين تشبيه چه تشبيه عميق و زيبائي است كه منطبق با جديدترين دستورات بهداشتي ميباشد و بهترين نظريات طبي را بيان ميكند.
و بعد هم حضرت، پيش از آنكه اين قسمت را به پايان برسانند، براي ما تشريح ميكنند كه خداوند عزوجل هر انساني را مجزا از ديگران خلق
كرده و به هر شخصي مزاج خاصي داده است، با توجه به همين اصل است كه خليفه را مخاطب ساخته ميفرمايد: (نگاه كن آنچه را كه موافق معده و مزاج توست بخور تا آخر مطلب … ) باز هم فرموده اي خليفه بدان كه هر كدام از طبيعت ها چيزهاي متناسب با وضع خود را دوست ميدارند، پس از غذا هائي بخور كه مطابق نياز بدنت باشد تا آخر …
دوباره حضرت به دنبال سخنان بالا ميفرمايند (هنگامي از غذا دست بكش كه هنوز ميل به آن داشته باشي) حضرت با اين دستور، گفتهي جدش امام عليعليهالسلام را تائيد كرده كه فرموده است موقعي غذا بخور كه گرسنه هستي و هنگامي هم از غذا دست بكش كه سير نشدهاي بهتر است براي روشن شدن مصداق اين دستور، گرسنگي و سيري را توضيح بدهيم.
گرسنگي يك احساس طبيعي خاصي است كه هر وقت بدن آدمي نياز به غذا پيدا كند و جهاز هاضمهاش در حالت آرامش كامل و آماده باشد، اين احساس به آدمي دست ميدهد تا طعام لازم را به معده برساند و معده دوباره عمل هضم خود را شروع كند.
اشاره
سيري يك شعور طبيعي خاصي است كه آدمي هنگامي اين احساس را ميكند كه غذاهاي خورده شده براي جسمش كافي باشد و بايد همين مقدار غذا به معده او سرازير شود.
پس افراط درباره اين دو احساس و بد عمل كردن در مورد آنها بدون شك موجب عدم تعادل در بدن ميگردد، زيرا خوردن غذاي زياد كه بيش از قابليت بدن باشد در وهله نخست سنگيني معده ميآورد، علاوه بر اين زيادهروي در طعام نتايج مستقيمي هم دارد كه بر حسب اهميت آنها به شرح زير بيان ميشوند.
اين مرض از تلاش زياد جهاز هاضمه و بخصوص معده و كبد، بواسطه زيادهروي در غذا و عدم رعايت شرايط بهداشت به وجود ميآيد.
اين بيماري را ميتوان علت اصلي بيماريها دانست وقتي كه جهاز هاضمه گنجايش معيني داشته باشد ولي صاحبش در خوردن غذا افراط كند، در نتيجه مواد چربي كه در معده آب نميشوند، مقداري داخل خون ميشوند، و مقداري هم در جاهاي غير مناسب بدن مثل عضله هاي قلب و كبد رسوب ميكنند و اين عمل براي بدن بسيار خطرناك است و مرض هاي متعددي را به وجود ميآورد.
يكي ديگر از نتايج چاقي عاجز بودن قلب ميباشد كه منتهي به پاره شدن شريانها ميگردد و انفجار خون آن شريانها در بعضي از محلهاي حساس بدن مانند مغز پديد ميآيد.
از اثرات ديگر چاقي، همان بروز امراض مفصلي است مزمن مانند نقرس
ميباشد همه اين امراض در اثر افراط در غذا است و موضوع قابل توجه اين است كه وقتي اين نتايج ظاهر شدند، جلوگيري از آنها مشكل و گاهي غير ممكن است پس آنچه كه براي هر فرد صالح، لازم و ضروري ميباشد، اين است كه غذائي را بخورد كه مطابق با مزاج و متناسب با قابليت بدن او باشد.
ما اكنون آن قسمت از مطالب رساله را كه درباره ماههاي رومي و حوادث هر فصل از فصول سال نوشته شده و حضرت در آن بيان كرده كه در هر كدام از ماهها و فصل ها چه غذائي بايد خورده شود و از چه چيز بايد اجتناب گردد بحث ميكنيم و براي تشريح آنها نخست حفظ بهداشت را از سخنان قدما بيان ميكنيم بعد هم به قول امامان در مورد نوشيدنيهاي حلال و حرام بعد از طعام استناد مينمائيم.
از حكمت هائي كه خداوند متعال در ادامه هستي به خرج داده، اختلاف شب و روز ميباشد و عوض شدن فصلهاي چهار گانه سال و تغيير و تبديل منظمي كه در جريان فصول حاصل ميشود، بهترين دليل بر وجود خداوند و علم و اراده و حكمت اوست. خداوند شب را تاريك آفريده تا انسانها و ساير جانداران بتوانند استراحت كنند و قواي از دست رفته خود را تجديد نمايند تا اعصاب و عضلات داخلي و خارجي آنها همه آرامش يابند و براي كارهاي فرداي
خود آماده شوند و روز را روشن كرده تا انسانها و ساير موجودات زنده، تلاش و فعاليت حياتي خود را از سر بگيرند و راه خود را در ميدان تلاش معاش و اين زندگي مشقت بار طي نمايند.
هر انسان طبعا در شبانهروز به چند ساعت خواب و استراحت نياز دارد كه اگر اين خواب را نكند، بيداري و خستگي در جسم او اثر ميگذارد و به تدريج نيروهايش را كم ميكند.
انسان سالم و كامل به هشت ساعت خواب نياز دارد كه بايد اين ساعات را ميان شب و روز تقسيم كند، به شرطي كه خواب شبش از شش ساعت كمتر نباشد، آدمي بخصوص در فصلهاي بسيار گرم، زياد به خواب و استراحت نياز دارد.
البته احتياج انسان به خواب نسبت به كارهائي كه ميكند فرق دارد و همچنين از لحاظ سن و فصل و محل استراحت هم تعداد ساعات خواب فرق ميكند.
تغذيه لازم هم به طور منظم با اوقات كار و خواب مربوط است و بايد در ميان اينها تقسيم شود بدين معنا كه انسان سالم در بيست و چهار ساعت به دو دفعه غذاي كامل و يك دفعه غذاي سبك و ساده نياز دارد.
غذاي صبحانه مهمترين و اصليترين غذاي لازم براي آدمي است، بايد كامل و داراي مواد غذائي خوب و زود هضم باشد، غذاي ظهر هم بايد كامل و مقوي باشد، اما غذاي شب، بخصوص در فصل تابستان بايد
ساده و سبك باشد يعني از خوردن غذاهاي حاضري و ميوه تجاوز نكند.
اما تعيين نوع و مواد اوليه غذا براي اين سه وعده، مربوط به خود انسان است، كه تابع عادات شخصي او و محلي است كه زندگي ميكند و به ذوق شخص هم بستگي دارد، تنها شرط مهم اين است كه بايد عناصر غذائي كامل و نيرو بخش باشد كه ما در آينده هنگام برشمردن غذاهاي اصلي در فصل شرح نوشيدنيهاي پاكيزه كه امامعليهالسلام آنها را به طور مفصل بيان كردهاند و درباره آنها توصيه بليغ و جدي فرمود، بيان خواهيم كرد.
تغيير فصول چهارگانه در سال حكمت هاي زيادي دارد كه شامل همهي موجودات جاندار و نباتات، ميوهها و حتي جمادات ميباشد كه نميتوان به همهي آنها در اين كتاب اشاره كرد ولي آنچه كه تذكر آن لازم ميباشد اين است كه تغييرات فصول، در شئون حياتي انسانها مؤثر ميباشد، بنابراين لازم است كه هر فرد هم به منظور تكميل اين تأثيرات خود را براي مقابله با اين تغييرات آماده كند تا هم جسم خود را از ضررهاي اين تغييرات حفظ نمايد و هم از منافع و خوبيهاي اين فصول بهرهمند شود و آنها را كاملتر كند.
خداوند از روي حكمت بالغهاش موجودات جاندار را با بعضي از نيروهاي پنهاني مجهز كرده كه آن نيروها ناخودآگاه جانداران را از شر اثر هاي محيط خارجش حفظ ميكنند اين محافظت و مراقبت غريزي است كه با ساختمان وجودي جانداران آفريده شده در اين ميان، انسان
نسبت به همه جانداران امتياز خاصي دارد، چون خداوند علاوه بر آن نيروهاي غريزي، يك نيروي والا و مؤثري به انسان داده كه نام آن در ابتداي جدول همهي جانداران قرار گرفته است و آن نيرو عقل است.
به واسطهي وجود همين عقل است كه انسان، آقاي مخلوقات و اشرف جانداران شناخته شده است و بر ساير جانداران برتري و فضيلت دارد چون عقل او موجب اين رجحان و برتري شده است، انساني كه عقلش كوچك باشد و رشد نكند، به حيوانات پيشرفته نزديكتر است تا به انسان مترقي و متكامل.
انسان به واسطه وجود نيروي عقل، مسائل بسيار زيادي را از علوم طبيعي آموخته كه اين تعليمات در فراهم آوردن رفاه و آسايش و آسان ساختن زندگي او را ياري بسيار كرده است.
از علوم باارزشي كه در حفظ حيات بشري نفع بسيار دارد، همين تقسيمات فصول چهار گانهي سال ميباشد كه از زمان بسيار قديم انسان دربارهي تحولات اين فصول تحقيق كرده و به فوايد اين تغييرات آشنا شده، در نتيجه خود را از تأثيرات بد تحولات فصل ها به خصوص از تأثيرات مستقيم مضر فصول در بدنش محفوظ نگهداشته است.
تغييرات فصول چهارگانه فوايد و اثرات بيشماري دارد، نه تنها بر حيات انسانها، بلكه بر همه موجودات كه نميتوان در اين كتاب به همهي آنها اشاره نمود تأثير دارد بنابراين ما در جا فقط به شرح فوايد اين
تغييرات در بدن انسان ميپردازيم و اعمال لازم را كه بايد انسان در برابر تغيير فصل انجام دهد، بيان ميكنيم.
پس از اينكه امامعليهالسلام از شرح تعيين غذاهاي ضروري در فصول چهارگانه فارغ شدند و در بيان كيفيت غذاها، به واسطه معين ساختن انواع غذاهاي لازم و رعايت اعتدال در خوردن آن غذاها دقيقترين شرايط بهداشت را بيان فرمودند، باز هم توضيح دادند كه در فصلهاي گرم بايد غذاهاي سرد خورد و در فصلهاي سرد غذاهاي گرم استفاده نمود.
بعد از آن هم به طور كافي براي فصول چهارگانه از لحاظ تعيين تعداد روز و توصيف مختصر براي هر فصل، بيان نموده ضمن آن، غذاهاي ضروري هر فصل را هم توضيح دادند، حتي اوقات خواب و استراحت و استحمام را هم تعيين كرده و تعيين نمودند كه كدام يك از اين اعمال ضروري است و كدام يك فرعي ميباشد مثلا فصل بهار كه پاكيزهترين فصل ها است و به اين وسيله اين فصل سال تجديد ميشود و موجودات زندگي و حيات خود را از سر ميگيرند، در اين فصل تغييرات جوي زياد است كه آدمي از جو سرماي زمستان به هواي معتدل بهار منتقل ميشود و بايد متوجه اين تغييرات جوي باشد، بخصوص كه در پشت سر بهار فصل تابستان ميرسد. در زمستان پس از آنكه جهاز هاي بدن انسان به واسطه خوردن
غذاهاي سنگين مانند چربيها و گوشتها تا حدودي ثقيل شده، باز هم پس از آنكه بدنها در اثر سرماي شديد زمستان، راكد و خاموش مانده و به آن لباسهاي كلفت و نگهدارنده از سرماي شديد عادت كرده، بشر خود را از زيانهاي فصل سرما نجات داده و به فصل بهار رسيده، پس بايد طبعا با عوض شدن فصل همه چيز خود را عوض كند يعني غذاهاي سنگين كه داراي نيروي حرارتي زياد بودند، گوشتهاي چربي دار و ساير غذاهاي مخصوص زمستان را تبديل به غذاهاي سبك و معتدل و زود هضم نمايد، مانند حبوبات، سبزيجات و ميوهها چون در فصل بهار به حكم تغيير در طبيعت همه چيز (خواه حيواني خواه نباتي) عوض ميشوند لذا بيشتر اطباء توصيه ميكنند كه انسانها قبلا با خوردن مسهل، دستگاه جهاز هاضمه خود بخصوص مجاري صفرا را پاك و تمييز كنند و براي اين كار مسهل هاي جوشانده نباتات بخورند و صبحها استحمام كنند و به شادي و طرب مشغول شوند و در جاهاي خلوت و آرام بنشينند تا با اين كارها بدن خود را هم آماده تحمل حرارت تابستان بكنند و هم براي مقابله با پائيز و زمستان مهيا شوند.
براي مقابله با جو تابستان بايد نوع لباسها و غذاها را هم عوض كنند، در ماه دوم بهار گوشت و چربي كم بخورند، بيشتر از غذاهاي سرد مزاج استفاده كنند و از همه نوع وسايل توليد برودت براي از بين بردن تأثير حرارت استفاده نمايند و آب زياد بخورند تا جبران آن آبهائي باشد كه به شكل عرق از بدن بيرون ميآيد.
بهترين غذاها در تابستان، ميوه، شير و سبزيجات و انواع شراب هاي حلال بخصوص همان شرابي كه حضرت آن را در رساله خود توصيف فرمودهاند ميباشد و ما هم در قسمت بعدي، منافع و تركيبات و طرز تهيه آن را براي شما خواهيم گفت.
در فصل تابستان، از نشستن در جلوي آفتاب خودداري كنيد و نگذاريد نور آفتاب داغ به طور مداوم به بدن شما بتابد، چون اين تابش ضرر زيادي دارد.
همچنين بايد از تلاشهاي زياد بدني و ورزشهاي سنگين هم خودداري كنيد، حمام با آب سرد صبح و عصر مفيد است، به شرطي كه بلافاصله پس از كار و يا پس از خوردن غذا استحمام نكنيد، شنا كردن در آب رودخانه در فصل تابستان و در حوض هاي بهداشتي بسيار مفيد است. اما در فصل پائيز، كه دومين فصل معتدل از سال ميباشد، چون بلافاصله پس از گرما ميآيد در آن صورت بدنها كه تابستان چربيهاي آنها را آب كرده، دوباره احتياج ضروري به ذخيره كردن مواد چربي كه مولد حرارت هستند دارد و بايد با خوردن غذاهاي مناسب آن را ذخيره كند، تا بدن خود را براي مقابله با سرماي زمستان مجهز كند.
در فصل پائيز كار كردن آسان است و بدن تحمل تلاش و رنج زياد را دارد پس بايد كار و ورزش كرد، همچنين بدن به انواع غذاهاي اصلي و
ميوههاي خوب مانند انار و انگور نياز دارد.
در اين فصل، تمر هاي تازه كه محتوي بعضي از انواع ويتامينها هم ميباشند و داراي فوايد زيادي هستند وجود دارد و استفاده از آنها و از انواع نوشيدني هائي كه از آن درست ميكنند بسيار مفيد است.
در آخرين فصل (زمستان) كه فصل كار و در عين حال فصل استراحت هم هست بايد در روزهاي گرم زياد كار و تلاش كرد، اگر چه آن كارها سخت هم باشند ولي در روزهاي سرد زمستان بهتر است به جاي گرمسيري مسافرت كنند، تا خود را از شر زكام ها و ساير امراضي كه در اين فصل ظاهر ميشوند مانند نزلههاي سينهاي، ذات الريه و آنفلولانزا حفظ كنند.
در اين فصل بايد غذاهاي مقوي خورد، منظور از غذاهاي مقوي آن است كه داراي مواد مقوي باشد كه بهترين آنها گوشتهاي سنگين و چربيها و انواع نانها ميباشد و بعد آبهاي صاف و نوشابههاي تصفيه شده بنوشند چون جسم در فصل زمستان نسبت به فصلهاي ديگر بيشتر به غذاهاي توليد كننده حرارت و كالري زياد احتياج دارد و اين عمل براي اينست كه حرارت معمولي بدن به وسيله اين غذاها به طور دائمي حفظ شود تا بدن بتواند با سرماي زمستان مقابله كند.
امامعليهالسلام در مورد فصلهاي چهارگانه سال در رساله خود شرح مبسوطي نوشتهاند و خصوصيات هر فصل را ماه به ماه با تعيين تعداد روزهايش
بيان كردهاند و براي هر ماه غذاها و نوشيدنيهاي لازم معين نمودهاند و ضمنا توصيه فرمودهاند كه در چه ماهي بايد ورزش سبك نمود و در چه ماهي ورزشهاي سنگين كرد و يا اينكه در چه فصلي بايد زياد كار كرد و در كدام فصل كمتر و درباره اوقات استحمام كه يكي از عوامل تقويت عضلاني و فكري بدن محسوب ميشود نيز توصيه فرمودهاند.
و يا اينكه خوردن گوشتهاي تازه و زود هضم را در مواقع مناسب تأكيد كردهاند مثلا گوشت گوساله، بره، ماهي و انواع پرنده را در فصلهاي مناسب توصيه كردهاند و همچنين خوردن گوشتهاي سنگين و چربي دار را در فصل زمستان تأكيد فرمودهاند و بالاخره توضيحات كامل و دقيقي درباره كارهاي بدني و روحي در اوقات معيني داده و به طور كلي حضرت در اين مبحث (حفظ بهداشت در فصول چهارگانه) آنچه كه از لحاظ ساختمان بدني ضروري و لازم بوده و يا غذاهاي خوب و بد را بيان كرده و روش دقيق ادامه بهداشت و پيشگيري را ياد داده و انتخاب اين اعمال را به خود انسانها واگذار نمودهاند.
آذار
آذار اولين ماه فصل بهار است و سي و يك روز ميباشد (23 اسفند تا 24 فروردين) در اين ماه هواي شب و روز پاكيزه و مفرح است و زمين سست ميشود يعني نرم ميگردد، خونها به هيجان ميآيند و بلغم ها كم ميشوند.
در اين ماه بايد غذاهاي لطيف مانند گوشت سفيد نيم پخته خورد و نبايد پياز، ريحان، پونه و ترشي خورد، در اين ماه مسهل خوردن خوبست خون گرفتن و حجامت هم مانعي ندارد.
ماه دوم بهار نيسان است كه سي روز ميباشد (25 فروردين تا 23 ارديبهشت) در اين ماه روزها طولانيتر ميشود، مزاج ها قويتر ميگردند، خونها به حركت در ميآيند و بادهاي شرقي ميوزند، در اين ماه بايد غذاهاي كباب شده و گوشت شكار خورد، جماع خوبست، در حمام بدن را روغن مالي كردن خوبست، همچنين بو كردن گلها و رياحين نيكوست.
ماه سوم بهار اياز است، سي و يك روز ميباشد (24ارديبهشت تا 23 خرداد) بادها در اين ماه صاف و لطيف ميشوند، در اين ماه بايد از خوردن غذاهاي شور و گوشتهاي سنگين مانند گوشت گاو و شير آن خودداري كرد.
در اين ماه استحمام در اول روز خوبست ولي نبايد قبل از خوردن غذا ورزش كرد.
سي روز است (24 خرداد تا 22 تير) در اين ماه تسلط بلغم و خون به بدن كم ميشود و زمان غلبه صفر است، در اين ماه از تلاش خسته كننده و خوردن گوشتهاي چربي دار و زيادهروي در آنها خودداري شود،
همچنين نبايد مشك و عنبر را بو كنند، در اين ماه خوردن حبوبات سرد مزاج، مانند هندباء و بقله الحمقاء و ميوههاي سبز مانند خيار و خيار چه و شير خشت و ميوههاي آبدار و ترشي ها نافع است و از گوشتها هم گوشت بزغاله و گوساله و گوشت پرندهها مانند مرغ، تيهو، دراج و شير گوسفندان تازه زاييده و ماهي تازه خوبند.
سي و يك روز است (23 تير تا 22 مرداد) در اين ماه گرما شدت پيدا مييابد، آبها بيشتر تبخير ميشوند، خوردن آب سرد خوبست كه يك مرتبه سر بكشد و در اين ماه خوردن چيزهاي آبكي و غذاهاي زود هضم (كه در حريزان گفتيم) مفيد است.
آب
سي و يك روز است (23 مرداد تا 22 شهريور) در اين ماه بادهاي موسمي شدت پيدا ميكند و زكام در شبها زياد ميشود و باد شمال ميوزد، مزاج را بايد با غذاهاي سرد كننده مزاج اصلاح نمود.
در اين ماه غذاهاي سبك و زود هضم خوبست، خوردن شير جوشيده شده هم خوبست در اين ماه نبايد جماع كرد و نبايد مسهل خورد، ورزش را بايد كم كرد و بو كردن گلهاي سرد مزاج مفيد است.
سي روز است (23 شهريور تا 21 مهر) هوا در اين ماه پاكيزه ميشود،
سوداء بر مزاج ها غلبه پيدا ميكند (حرارت بدن زيادتر ميشود) خوردن مسهل غلبه سودا را اصلاح ميكند،خوردن شيريني ها و انواع گوشتهاي معتدل مانند گوشت بزغاله يك ساله خوبست و بره هم خوبست، در اين ماه نبايد گوشت گاو خورد و زيادهروي در خوردن كباب كرد و يا زياد استحمام نمود، در اين ماه از عطرهاي معتدل استفاده ميشود و از خوردن خربزه و خيار بايد خودداري كرد.
سي و يك روز است (22 مهر تا 22 آبان) در اين ماه بادهاي مختلف ميوزد، باد صبا هم ميوزد در اين ماه نبايد از بدن خون گرفت و دارو خورد، جماع در اين ماه خوبست، خوردن گوشتهاي چربي دار و انار ترش و ميوه پس از طعام خوبست، در اين ماه خوردن گوشت به تناوب خوبست، آب را بايد كم خورد، ورزش در اين ماه خوبست.