نقد فرضیه های خیالی
همان گونه که قبلا اشاره کردیم درباره مبدا پیدایش تشیع، فرضیه های مختلفی از سوی مخالفان مطرح شده است. اینک بعد از تبیین نظریه اول و آقامه دلیل بر ان، در صدد برخواهیم آمد تا فرضیه های خیالی دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده و پاسخ دهیم؛ گرچه بعد از آقامه دلیل بر نظریه اول فرضیه های دیگر هم باطل خواهندشد.
گروهی از مورخان و محققان تاریخ، پیدایش شیعه را پس از رحلت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم و در ارتباط با اختلاف مسلمانان در مساله خلافت و امامت، و به عبارت دیگر در ماجرای سقیفه بنی ساعده می دانند؛ زیرا در سقیفه در ارتباط با جانشینی پیامبر و رهبر مسلمین نخست دو دیدگاه مطرح شد: عده ای از انصار، سعد بن عباده را برای خلافت و رهبری پیشنهاد کردند، و گروهی از مهاجرین به خلافت ابوبکر رای دادند. و پس از گفتگوهایی که میان این دو گروه رخ داد، ماجرا به نفع گروه دوم پایان یافت. و از سوی دیگر، عده ای از مسلمانان که بنی هاشم و عده ای از مهاجران و انصار را تشکیل می دادند، به امامت حضرت علیعليهالسلام معتقد بودند. این گروه همان شیعیان حضرت علیعليهالسلام بودند. و از اینجا بود که شیعه به عنوان یک مذهب خاص در جهان اسلام مطرح شد.(429)
پاسخ: اگر مقصود این باشد که ظهور تشیع به عنوان یک مذهب خاص در جهان اسلام، به پس از رحلت پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم و ماجرای سقیفه باز می گردد، این نظریه ای است استوار و قابل قبول؛ زیرا همان گونه که بیان گردید، گرچه نصوص امامت مربوط به عصر رسالت است ولی ظهور و بروز آن به عنوان یک مذهب، بعد از وفات رسول گرامی است. در این صورت، این نظریه با نظریه قبل هیچ گونه ناسازگاری ندارد.
ولی اگر مقصود نفی ریشه های اعتقادی تشیع در عصر رسالت، و یا انکار طرح نام شیعه توسط پیامبر اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم باشد، این نظریه مورد قبول نیست.
علامه سیدمحسن امین عاملی این دو نظریه را یاداور شده و چنین می گوید: «در بحث قبل دانستی که در زمان پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم گروهی از مسلمانان، شیعه علیعليهالسلام به حساب می آمدند، آنگاه در جریان اختلاف در مساله امامت، تشیع ظاهر گردید؛ زیرا در آن گفتگو انصار به مهاجران گفتند: «منّا امیر و منکم امیر»؛ از هریک از ما و شما رهبری برگزیده شود. و مهاجران به دلیل این که از قوم و عشیره پیامبرند، سخن انصار را نپذیرفتند. آنگاه که خبر این بحث ها به حضرت علیعليهالسلام رسید فرمود: «اگر استدلال مهاجران درست است، پس رهبر باید از ما (بنی هاشم) باشد، و گرنه استدلال انصار به قوت خود باقی خواهد ماند. اینجا بود که گروهی از بنی هاشم و خاندان عبدالمطلّب تشیع (امامت علیعليهالسلام ) را برگزیدند، و عده ای از مهاجرین و انصار نیز به آنان پیوستند. در میان مهاجران، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار بن یاسر، خالد بن سعید، بریده اسلمی دیده می شدند. و در میان انصار، ابوالهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، خزیمة بن ثابت ملقّب به ذوالشهادتین، ابی بن کعب، و ابوایوب انصاری به چشم می خورند».(430)
دکتر عبداللَّه فیاض می گوید: «دشوار است که بگوییم این افراد رایشان در استحقاق علیعليهالسلام بر امامت بعد از وفات پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم بدون هیچ مقدمه ای بوده است، بلکه استمرار طایفه ای از صحابه بر ولایت حضرت علیعليهالسلام و اعتراف آنان به امامت او، دلیل بر آن است که اعتقاد به امامت حضرتعليهالسلام نتیجه افکاری نبوده که موقعیت سقیفه آن را ایجاد کرده باشد، بلکه از قبل وفات پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم سابقه داشته است».(431)
ابن قتیبه می گوید: «ابوذر هنگام بیعت، غایب بود و هنگامی که وارد مدینه شد و وضع را چنین دید، گفت: «اصبتم قناعة وترکتم قرابة، لو جعلتم الامر فی اهل بیت نبیکم لما اختلف علیکم الاثنان»؛(432) «به چیزی قناعت کردید و قرابت رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم را رها نمودید. اگر امر (خلافت) را در اهل بیت پیامبرتان قرار می دادید حتی دو نفر بر شما اختلاف نمی کردند».
مستشرق فلهاوزن می گوید: «با کشته شدن عثمان، اسلام به دو حزب تقسیم شد: یکی حزب علی و دیگری حزب معاویه، و در زبان عربی به حزب، عنوان «شیعه» اطلاق می گردد. لذا لقب شیعه علی در مقابل شیعه معاویه به کار می رفت. ولی بعد از این که معاویه حکومت را در تمام دولت های اسلامی به دست گرفت استعمال لفظ شیعه محصور در پیروان علیعليهالسلام شد».(433)
پاسخ: اولا: قبلا اشاره کردیم که «تشیع» ریشه هایی در قرآن و سنت دارد، و پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم از جانب خداوند متعال بنیانگذار این مذهب بوده است.
ثانیا: شیعه بعد از آن که حضرت علیعليهالسلام به خلافت رسید از ازادی ویژه ای برخوردار شد، لذا می توان به این جهت گفت که شیعیان در عصر حکومت حضرت علیعليهالسلام ظهور و بروز پیدا کرده است.
برخی تاریخ پیدایش شیعه را در دوران زمامداری امام علیعليهالسلام دانسته اند. این نظریه دو گونه تقریر شده است: یکی مربوط به واقعه جمل و دیگری مربوط به واقعه صفین است. رای اول از ابن ندیم در «الفهرست» است. وی به نقل از محمد بن اسحاق می گوید: «آنگاه که طلحه و زبیر به بهانه خونخواهی عثمان با علیعليهالسلام به مخالفت پرداختند و علی در برابر آنان مقاومت کرد تا آنان تسلیم حکم خدا گردند، پیروان آن حضرت شیعه نامیده شدند، و امامعليهالسلام آنان را شیعه خود می خواند و به چهار دسته با چهار اسم تقسیم نمود: 1 - اصفیا 2 - اولیا 3 - شرطة الخمیس 4 - اصحاب».(434)
پاسخ: آنچه در توجیه این نظریه می توان گفت: این که اگرچه مذهب شیعه آن گونه که به اثبات رسید، از قبل وجود داشته است، ولی در عصر زمامداری امام علیعليهالسلام به دلیل فراهم بودن زمینه های مناسب اجتماعی و سیاسی، ظهور بیشتری داشته و واقعه جنگ جمل در ظهور و بروز آن نقش ویژه ای داشته است.
قول دیگر در چگونگی پیدایش شیعه در عصر زمامداری امام علیعليهالسلام این است که پس از واقعه صفین و ماجرای حکمیت، پیروان امیرالمؤمنینعليهالسلام دو دسته شدند، گروهی خوارج را تشکیل دادند که پس از بازگشت از صفین در منزلی به نام «حرورا»، آقامت گزیدند، و گروهی دیگر کسانی بودند که با امام وارد کوفه شدند. گروه دوم نزد حضرت آمده و بار دیگر با حضرت بیعت کردند و بر دوستی خود با دوستان او و دشمنی با دشمنان وی تاکید نمودند.
مستشرق وات مونتکومری از طرفداران این نظریه است. گویا وی این مطلب را از عبارت طبری اخذ کرده که می گوید: «لمّا قدم علی الکوفة وفارقته الخوارج وثبت الیه الشیعة، فقالوا فی اعناقنا بیعة ثانیة، نحن اولیاء من والیت واعداء من عادیت»؛(435) «چون علی وارد کوفه شد و خوارج از او جدا شدند، شیعه به سوی او پناه گرفت. آنان به حضرت عرض کردند: بر گردن ما بیعت دیگری است. ما دوستدار کسانی هستیم که تو را دوست داشته و با کسانی که دشمن تو می باشند دشمنیم».
یاداور می شویم که عبارت: «و ثبت الیه الشیعة» بیانگر این است که در میان شیعه امام علیعليهالسلام که در جنگ صفین شرکت کرده بودند، کسانی به عنوان شیعه شناخته شده بودند و آنان بار دیگر بیعت خود را با امام تحکیم کردند.
کوتاه سخن این که: واقعه صفین نیز همچون واقعه جمل در ظهور و بروز شیعه و شناخته شدن هرچه بیشتر شیعیان حضرت علیعليهالسلام مؤثّر بوده است نه در پیدایش شیعه.
رای دیگری در مورد پیدایش مبدا شیعه مطرح است و آن این که این مذهب بعد از مقتل امام حسینعليهالسلام پدید آمده است. به این بیان که خون حضرت زمانی که بر زمین ریخته شد به عنوان بذر اول برای تشیع به حساب می آید.
دکتر خرطویل می گوید: «خمیر مایه عقیده شیعه بعد از مقتل (امام) حسینعليهالسلام در نفوس عده ای بسته شد... بلکه می توان ادعا کرد که حرکت شیعی در روز دهم محرم و بعد از ان، وجهه دینی به خود گرفت و به عنوان یک مذهب دینی مطرح شد».
پاسخ: از آنچه در نقد نظریه پیشین بیان گردید، نقد این نظریه نیز روشن می گردد. اری، در این که واقعه کربلا نقطه عطف مهمّی در حیات سیاسی و معنوی شیعه به شمار می رود، تردیدی نیست، ولی خود این واقعه عظیم - تا آنجا که به امام حسینعليهالسلام و یاران او مربوط می شود - نتیجه عقاید و باورهای شیعه است که از عصر رسالت آغاز شده و تا آن روز مراحل تاریخی گوناگونی را پشت سر گذاشته بود.