توجهی بحق نمائیم نتیجه حاصل می گردد.
داعی : خیلی محلّ تعجب است که مثل شما عالم منصف فکور! چرا باید تحت تأثیر عادات اسلاف بدون تحقیق قرار گرفته و چنین بیانی بفرمایید! گویا جناب عالی خواب بودید و یا توجهی بعرایض داعی نداشتید که بعد از ذکر این مقدمات و گفتار که تشریح مطالب نمودم، باز می فرمائید حاجت از امامان خواستن شرک است.
عزیزم مگر مطلق حاجت خواستن از خلق شرک است اگر چنین باشد پس تمام خلایق مشرکند و ابدا موحّدی یافت نگردد. اگر حاجت طلبیدن از خلق و تقاضای کمک نمودن از آنها شرک باشد، پس انبیاء چرا از خلایق کمک می طلبیدند؟ خوب است آقایان قدری در آیات قرآن مجید دقت فرمائید تا کشف حقیقت بر شما بشود.
مقتضی است به آیات 38 تا 40 سوره 27(نمل)توجه نمائید که می فرماید:( قٰالَ یٰا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهٰا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ( 38 ) قٰالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقٰامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ( 39 ) قٰالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتٰابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّٰا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قٰالَ هٰذٰا مِنْ فَضْلِ رَبِّی ) (1)
بدیهی است تخت بلقیس با آن عظمت را از منازل طولانی قبل از چشم برهم زدن نزد سلیمان آوردن، کار مخلوق عاجز نیست و مسلّم است که این امریست بر خلاف عادت و جناب سلیمان با علم باینکه این عمل قدرت خدایی می خواهد، از خداوند درخواست آوردن تخت را ننمود. بلکه از مخلوق عاجز
____________________
1- جناب سلیمان به حضار مجلس گفت: “کدامیک از شما تخت بلقیس را پیش از آنکه نزد من آید و تسلیم امر من شود خواهید آورد؟” از آن میان عفریت جن گفت: “من چنان در آوردن تخت او قادر و امینم که پیش از آنکه تو از جایگاه(قضاوت)خود برخیزی، آن را به حضور آورم.” و آن کس که به بعض از علم کتاب الهی دانا بود(یعنی آصف بن برخیا که دارای اسم اعظم بود)گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی، تخت را بدینجا آورم! چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد، گفت: “این توانائی از فضل خدای من است.”