مخصوصاً در دوره زمام داری و ریاست امیر دوست محمّد خان و کهندل خان و شاه شجاع الملک و عبد المؤمن خان و امیر عبد الرّحمن خان و امیر حبیب اللّه خان را با جماعت شیعیان در کابل و قندهار و هرات و اطراف آنها و کشتارهائی که از خواص و عوام حتی اطفال بی گناه آنها نمودند، ذکر نمایم، خجالت آور و از حوصله مجلس خارج است. گمان می کنم خود آقایان در طول تاریخ بهترین ناظر فجایع اعمال آنها بوده اید و آقایان محترم قزلباشهای با شهامت در هندوستان مخصوصاً در پنجاب، نمونه بارزی از آثار ظلم افاغنه اند که ناچار جلای وطن اختیار نموده و در پنجاب هند متواری و سکونت اختیار نمودند.
ارباب تواریخ تمام این وقایع را ثبت نموده و برای قضاوت به دست نژاد آتیه داده اند که از جملۀ آن وقایع دلسوز، واقعه سال 1267 هجری قمری است که در روز جمعه عاشورای آن سال، شیعیان قندهار در امام باره ها (حسینیه ها) جمع و سرگرم عزاداری برای عترت طاهره و ذراری پاک پیغمبر و سبط اعظم رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم بودند دفعتاً بی خبر سنّیهای متعصب، با انواع اسلحه ریختند در امام باره و جمع کثیری از شیعیان بی دفاع حتی اطفال آنها را به فجیع ترین وضعی بقتل رسانیدند و اموالشان را بتاراج بردند.
سالها گذشت که شیعیان با ذلت و حقارت زندگی می نمودند و آزادی عمل نداشتند؛ حتی روزهای عاشورا دو سه نفری در ته سردابها برای ریحانۀ رسول اللّه و مقتولین و مظلومین وقعه کربلا عزاداری می نمودند.
من می توانم در این مجلس از طرف خود و عموم علماء و وعاظ و مبلّغین، بلکه جامعه شیعیان از اعلا حضرت امیر امان اللّه خان پادشاه فعلی افغانستان تشکر نمایم که از زمان زمام داری و رسیدن به مقام سلطنت افغانستان، نفاق سنی و شیعه را از میان برداشتند و آزادی کامل بهمه دادند که بی چاره شیعیان موحّد مظلوم، بعد از سالها کشتار دادن، بی خانمان و فراری بودن، روی آسایش و آزادی بخود دیدند خداوند او را از گزند زمانه و شرّ تحریکات بیگانگان برای حفظ حوزه مسلمین مصون و محفوظ بدارد!