10%

اشکال به بقای روح و جواب آن

(جوان متجدّدی از اهل تسنّن به نام داودپوری که در زاویه مجلس مستمع کلمات بود با اجازه ایجاد شبهه ای به نام سؤال نمود به این عبارت)

داودپوری : قبله صاحب این بیان شما با کشف علوم محیر العقول امروزی جور نمی آید! البته در ازمنه گذشته که علوم طبیعی ترقی نداشت مردمی از روی جهالت بقوّۀ مرموزی که نامش را روح می گذاردند، معتقد بودند، ولی امروزه که قرن طلایی علم و دانش است و علوم طبیعی سیر تکاملی خود را نموده، پنبه این نوع عقاید پوسیده زده شده؛ مخصوصاً در بلاد مهمّه اروپا که مهد ترقیات علمیّه می باشد دانشمندانی مانند (داروین انگلیسی) و (بخنر آلمانی) و دیگران، بطلان این نوع عقاید پوسیده مخصوصاً عقیده بوجود روح و بقای آن را ظاهر نمودند.

داعی : عزیزم این نوع از اقوال تازگی نداشته و اختصاص بقرن طلائی بقول شما ندارد بلکه در حدود دو هزار و چهار صد سال، تقریباً در تحت لوای ارباب ماده و طبیعت جلوه گری نموده.

ظهور اهل ماده و طبیعت و مقابله ذیمقراطیس با سقراط حکیم

یعنی زمانی که ذیمقراطیس و اتباع او در مقابل سقراط و افلاطون و ارسطو و امثال آن حکمای الهی در یونان، قیام نموده و قائل به مادّه و طبیعت شدند و منکر خدای با علم و اراده و قدرت و شعور گردیدند و گفتند به غیر از(ماتیر)یعنی مادّه و مادّیات که بیکی از حواسّ خمسه ادراک گردد، چیز دیگر در عالم موجود نیست و جمیع تأثیرات لازمه، ناشی از طبع مواد است.

به همین جهت مشهور گردیدند بطبیعی و مادّی (که خلاصه و جوهر اصلی آنها امروز بنام کمونیست در عالم جلوه گری می نمایند).

این نوع عقاید فاسده که از لوازم انکار وجود خالق با علم و اراده و قدرت و شعور است، در میان آن فرقۀ کوتاه نظر ظاهر گردیده و علماء و فلاسفه الهی در هر دوره ای از ادوار، جواب آنها را علماً و منطقاً داده اند. ولی چون نامی از اروپا و عقاید داروین و بخنر بردید، ناچارم بشما آقایان متجددین برادرانه نصیحت