داعی : دلائل بر کفر و ارتداد یزید بسیار واضح و آشکار است؛ چنانچه در کلمات خود پیوسته نظما و نثرا کفریات باطنی را ظاهر می ساخت مخصوصا در اشعار خمریّه اش دلائل واضحی بدست است که گفته:
شمیسه کرم برجها قعر دنّها | فمشرقها الساقی و مغربها فمی | |
فان حرمت یوما علی دین احمد | فخذها علی دین المسیح بن مریم |
خلاصه معنی آنکه گوید: “شراب انگور از مشرق دست ساقی طالع می گردد و در مغرب دهان من غروب می نماید و اگر شراب در دین محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم حرام است بگیر او را بر دین مسیح بن مریم”؛ یعنی پیروی از دین مسیح بنما و نیز گوید:
اقول لصحب ضمت الکاس شملهم | و داعی صبابات الهوی یترنم | |
خذوا بنصیب من نعیم و لذه | فکل و ان طال المدی یتصرم(1) |
در این اشعار می رساند که هرچه هست، همین دنیا است غیر از این عالم، عالمی نیست، پس باید دست از لذّت و نعیم این عالم بر نداشت
اینها اشعاری است که در دیوان او ثبت است و ابو الفرج ابن جوزی در کتابالرّد علی المتعصّب العنید (2) ، شهادت به او داده و از جمله اشعاری که دلالت بر کفر و زندقه و الحاد او دارد، اشعاری است که سبط ابن جوزی درتذکره (3) و جدّش ابو الفرج مفصّلاً نقل نموده اند که در مطلع آن گوید:
علیّه هاتی ناولینی و ترنمی | حدیثک انی لا احب التناجیا |
به معشوقه خود خطاب نموده گوید: “نزدیک بیا خانم عزیزم! آگاه ساز مرا علنی از مطالب درونی خود من؛ دوست ندارم که آهسته سخن برانی” (تا آنجا که گوید):
فان الذی حدثت عن یوم بعثنا | احادیث زور تترک القلب ساهیا |
یعنی آن کسی که بداستان قیامت تخویف می کند، گزارشاتی به دروغ است
____________________
1- شفاء الصدور، ج2،ص 229.
2- الرد علی المعتصب العنید، ص45.
3- تذکرة الخواص، ص235.