مانند شیخ مردوخ (مردود) کردستانی(ظاهر سنی)و بی خبر از کتاب و سنت که بنشر کتابهای چندی ظاهرا بنام طرفداری اسلام (و در معنی بطرفداری خوارج و نواصب و امویها) نیشهای خود را زده و تخم تفرقه و نفاق را بین مسلمانان پاشیده و باطن کثیف و عقیده سخیف خود را ظاهر نموده. در دوره حکومت قبل، از طرف سلطان وقت از شعاع عملیات او جلوگیری شده، بعد از شهریور 1320 که بیگانگان این مملکت اسلامی شیعه را بدون حق اشغال نمودند، پروبال بازیگرها باز شد، جدّا نشریات خود را به نفع آنها عملی نمودند.
از جمله نشریات او کتاب (ندای اتحاد) است (که بر عکس نهند نام زنگی کافور) که از نشر این کتاب نه فقط جامعه شیعیان را عصبانی و متألم نموده، بلکه اکابر علمای اهل تسنن را متأثر و به نشر مقالات در مجلاّت، او را از خود طرد نمودند؛ زیرا در این کتاب اهانتها و جسارتهای بالاتر از آنچه بعضی از مصریها نسبت بمقام مقدّس امیر المؤمنین علیعليهالسلام نمودند، بزیر قلم شکسته خود درآورده و عقاید خوارج و نواصب و امویها را تجدید نموده. نه همان معرفت به مقام مقدّس آن حضرت بوسیلۀ کتاب و سنت و اخبار نداشته، بلکه ثابت است دشمن سرسخت آن حضرت و طرفدار جدّی امویها بوده.
در اول آن کتاب، با کلمات عوام فریبانه، مانند آدم دلسوزی بی طرف، دم از اتحاد و یگانگی مسلمین می زند فریقین شیعه و سنی را نصیحت و برهبری خود دعوت به ترک عقیده تشیّع و تسنّن می نماید. وقتی آدمی دقیقانه کتاب را مطالعه می نماید، می فهمد که هدف و مقصد و دعوتش بنواصب و امویها و پیروی از نیّات ناپاک مولای او معاویه بن ابی سفیان می باشد؛ غافل از شعر شاعر عرب که گوید:
و من یکن الغراب له دلیلا | یمرّ به علی جیف الکلاب(2) | |
خدا زان خرقه بیزار است صد بار | که صد بت باشدش در آستینی |
____________________
1- ترهات: سخنان بیهوده.
2- هر کس را که کلاغ دلیل و راهنمائی او باشد-می برد او را بر سر سگهای مرده.