اگر قدری توجه به اصل خلقت انسانیت فرمایید، راه وصول باین مقام به خوبی باز می شود؛ چه آنکه خدای متعال کمال بشریت را در کمال نفس قرار داده و کمال نفسانی برای انسان حاصل نمی گردد، مگر به تزکیه نفس، و تزکیه نفس ممکن نگردد، مگر آنکه براهنمائی قوۀ عاقله با دو قوۀ علم و عمل پرواز کند تا به اوج مقام انسانیت نایل آید. چنانچه در کلام منسوب بمولی الموحدین امیر المؤمنینعليهالسلام است که فرمود:
خلق الانسان ذا نفس ناطقه ان زکّیها بالعلم و العمل فقد شابهت جواهر اوائل عللها و اذا اعتدل مزاجها و فارقت الاضداد فقد شارک بها السبع الشداد و صار موجودا بما هو انسان دون ان یکون موجودا بما هو حیوان (1)
“صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی”
غیر از این هیکل جسمانی، آدمی صاحب نفس ناطقه است و همان نفس است که باعث برتری موجودات می شود ولی بیک شرط و آن اینست که نفس خود را پاک کند و تزکیه نماید بدو قوّۀ علم و عمل(که این دو عامل مؤثر در انسان، بمنزله دو بال است در طیور و مرغان پرنده که به آن دو قوّه پرواز می کنند. هر اندازه بالهای آنها قوی تر، اوج گرفتن و پرواز آنها در جوّ هوا بیشتر است.
آدمی هم هر قدر علم و عملش قوی تر بکمال نفسانی بیشتر نائل می شود. چه خوش سرآید شیخ اجل، استاد سخن سرای شیراز ما - افتخار فارس - سعدی شیرین کلام:
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت | بدرآی تا ببینی طیران آدمیت |
پس خروج از عالم حیوانیت و وصول به مقام اعلای انسانیت، بستگی کامل
____________________
1- انسان خلق گردیده (علاوه بر تن و بدن جسمانی) دارای نفس ناطقه ای می باشد (که آن حقیقت انسانیت است). اگر به علم و عمل تزکیه شود، شبیه خواهد شد بموجودات عوالم علویه که مبدأ اصلی خلقت او می باشد و زمانی که بمقام اعتدال رسید و از مواد طبیعیه فارغ شد با موجودات عوالم علوی شریک، آنگاه از عالم حیوانیت خارج و بمقام حقیت انسانیت نائل خواهد شد.(ینابیع المودة، ج1، ص211. با اندکی اختلاف الفاظ- غرر الحکم، ج2، ص312، ح12).