6%

آیا پس از وفات آن مجتهد و فقیه، آن نایب نماز جماعت، به استمساک نیابت نماز می تواند خود را جانشین آن فقیه مجتهد معرفی نموده؟ بگوید: مسلمین مجبورند تقلید از من نمایند و اگر تمرد نمایند از ربقۀ اسلام خارج اند!!

و اگر جماعتی مخالفت نمایند و بگویند چون ولیعهد موجود است-و این مقامی است که احاطۀ علمی بر ظاهر و باطن شرع و شریعت در آن لازم است- علاوه بر واجد بودن جمیع صفات حمیده و اخلاق پسندیده- فقط به محض چند رکعتی نماز نیابت خواندن یا چند روز در مسافرت رفیق راه مجتهد بودن ایجاد فقاهت نمی نماید. آتش بر در خانه آنها ببرند با فحش و بد و اهانت آنها را بکشند و بیاورند و مجبور نمایند که تسلیم گردند بجانشینی مجتهد و فقیه، و اگر قبول ننمایند مشرک و کافر و رافضی خواهند بود!!

آقایان! عاقلانه قضاوت نمائید. آیا جانشینی فقیه و مجتهد، علم و دانش و احاطه استدلالی بر احکام و قواعد دین نمی خواهد؟ آیا بمحض نیابت نماز جماعت-فقاهت برای یک مسأله گوهر اندازه هم آدم خوبی باشد، ثابت می گردد که مردم وظیفه دار باشند تقلید از او بنمایند؟

همچنین است موضوع نماز خواندن ابی بکر با امت بر فرض ثبوت، دلیل بر اثبات خلافت و امامت مسلمین نخواهد بود؛ چه آنکه ثبوت خلافت علاوه بر نصّ جلی، عصمت و اعلمیت و افضلیت من جمیع الجهات می خواهد.

منصفانه قضاوت کنید!

آیا چند شبی در مسافرت با پیغمبر بودن یا چند رکعتی نماز با امت خواندن (شما را بخدا قسم انصاف دهید) برابری می کند با آن همه نصوص جلیه و خفیه و فضایل و کمالات از قبیل حدیث الدار مع احادیث بسیار دیگر مانندحدیث المنزله وحدیث المدینه وحدیث المواخات وحدیث الغدیر وآیات الولایه و مباهله . بالاخره نزول سیصد آیه (بنا بر روایات اکابر علمای عامه که هر یک علی حده در متن کتاب مندرج است)در شأن مولانا امام المتقین امیر المؤمنین علی بن أبی طالبعليه‌السلام .

آیا آن کسی که بالفرض چند رکعتی نماز جماعت با مردم خوانده، اولی بمقام خلافت است یا آن کسی که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را لایق مقام خلافت دیده و رسماً او