3%

جناب را معرّفی ننموده که بفرماید علی خلیفۀ من است تا راه عذری نماند؟

داعی : عرض کردم که رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به هر دو جهت بیان حقیقت نموده، و الاّ احادیث صریحه به خلافت در کتب معتبره خودتان هم بسیار ثبت است و لکن این نوع از کنایات، لطافتش از صراحت، بیشتر است و اهل ادب می دانند کهالکنایه ابلغ من التصریح ، آن هم این قسم از کنایه که یک عالم معنی در او مستتر است.

نواب : ممکن است از احادیث مصرّحه ای که می فرمایید در کتب علمای ما می باشد راجع به امر خلافت، اگر حاضر دارید ما را مستفیض فرمائید تا کشف حقیقت شود؛ زیرا مکرّر به ما گفته اند ابداً حدیثی که صراحت بر خلافت آن جناب داشته باشد، وجود ندارد.

داعی : احادیث مصرّحه بنام خلافت مولانا امیر المؤمنین در کتب معتبره شما بسیار است، ولی به اقتضای وقت مجلس به بعض از آنها که در حافظه خود حاضر دارم، اشاره می نمایم.

حدیث الدار یوم الانذار و تعیین نمودن پیغمبر(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) علیعليه‌السلام را به خلافت

اهمّ از همۀ احادیث، حدیث الدّار است از جهه آنکه اوّلین روزی که خاتم الانبیاءصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نبوت خود را ظاهر ساخت، به خلافت علیعليه‌السلام هم صراحت فرمود؛

چنانچه امام احمد بن حنبل، رئیس الحنابله درمسند (1) و امام ثعلبی درتفسیر (2) آیه انذار و صدر الائمّه موفق بن احمد خوارزمی درمناقب (3) و محمّد بن جریر طبری درتفسیر آیه و درتاریخ الامم و الملوک (4) به طرق مختلفه و ابن ابی الحدید معتزلی درشرح نهج البلاغه (5) نقلاً از نقض العثمانیّه ابو جعفر اسکافی و ابن اثیر در کامل(6) مرسلاً

____________________

1- مسند احمد، ج1، ص195.

2- تفسیر ثعلبی، ج7، ص182.

3- مناقب خوارزمی، ص5.

4- تارخ طبری، ج2ف ص63.

5- شرح ابن ابی الحدید، ج13، ص244.

6- الکامل ابن اثیر، ج2، ص62.