3%

حکم بن ابی العاص

داعی : حکم بن أبی العاص عموی خلیفه عثمان بود. بنابر آنچه طبری و ابن أثیر و بلاذری درانساب (1) نوشته اند، در جاهلیت همسایه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود و بسیار آن حضرت را اذیت می نمود؛ مخصوصاً بعد از بعثت و بعد از فتح مکه، به مدینه آمد و ظاهراً اسلام قبول نمود، ولی پیوسته آن حضرت را در میان جامعه تحقیر می نمود. وقتی حضرت حرکت می کرد، در عقب آن حضرت می آمد و با چشم و دماغ و دهان و دست، شکلک در می آورد و به طریق تقلید آن حضرت را آزار می داد؛ حتی در نماز با انگشت تحقیر به آن حضرت اشاره می نمود. فلذا در اثر نفرین آن حضرت به همان حالت تشنّج باقی ماند؛ به علاوه بُله و نیمه مجنون شد. روزی به منزل آن حضرت رفت حضرت از حجره بیرون آمد فرمود: “کسی از طرف او عذر خواهی نکند. بایستی خودش و فرزندانش مروان و دیگران از مدینه بیرون روند.” فلذا به امر آن حضرت فوری آنها را تبعید نمودند به طائف. در زمان خلافت ابی بکر و عمر، عثمان شفاعت نمود که چون حکم عموی من است، اجازه دهید بر گردد به مدینه؛ آنها قبول ننمودند و گفتند: “طرید و تبعید شده رسول اللّه را ما بر نمی گردانیم.” چون عثمان خود به خلافت رسید، آنها را برگرداند هرچند مردم و اصحاب رسول اللّه اعتراض کردند، اعتنا ننمود. به علاوه مورد اکرام و بذل و بخشش خود قرار داد و مروان را پیشکار و رئیس دربار خلافت قرار داد و تمام أشرار بنی امیه را بدور خود جمع و مأموریتهای بزرگ و پست های حسّاس را به آنها واگذار نمود که آنها بر حسب پیش بینی عمر، خلیفه دوم، سبب بدبختی او گردیدند.

ولید فاسق در حال مستی نماز جماعت خواند

که از جمله آنها ولید بن عقبة بن أبی معیط بود که او را بولایت و امارت کوفه فرستاد. ولید کسی است که بنا به روایت مسعودی درمروج الذهب (2) ذیل حالات

____________________

1- انساب الاشراف، ص49.

2- مروج الذهب، ج1، ص691.