آنکه سابقه عداوت و دشمنی عایشه با مولانا أمیر المؤمنینعليهالسلام بسیار قوی است که شاید ان شاء اللّه در لیالی آتیه وقت مناسبی بدستم بیاید بعرضتان برسانم.
و از همین احادیث هم کاملاً جواب دوم آقای نواب مفهوم می شود که فرمودند: با بود خلیفه چه احتیاجی بوجود وصی می باشد؟
زیرا اگر انسان عاقل از عادت خارج شود و قدری با انصاف در خود احادیث دقت کند، مخصوصاً آن احادیثی را که می فرماید: ((همان خدایی که اوصیای انبیای عظام را معین نموده، علیعليهالسلام را به وصایت من مقرر داشته))، می فهمد مراد وصیت خصوصی عادی خانوادگی نیست که هر فردی از بشر برای بعد از خود معین می نماید.
بلکه مراد همان وصایت به معنای خلافت است که متصرف در جمیع شؤون اجتماعی و انفرادی امت باید باشد که همان وصایت تالی تلو مقام نبوت است.
مقام وصایت آن حضرت مورد تصدیق تمام علمای بزرگ خودتان می باشد و انکار این معنا ننموده اند، مگر عده قلیلی از معتصبین معاندین که انکار همه ی فضایل آن حضرت را نموده اند.
چنانچه ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغ گوید:فلا ریب عندنا انّ علیّا عليهالسلام کان وصیّ رسول اللّه صلىاللهعليهوآلهوسلم و ان خالف فی ذلک من هو منسوب عندنا الی العناد (1) .
آنگاه اشعار بسیاری از اصحاب رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم نقل نموده که تمام آنها متضمن وصایت آن حضرت می باشد؛ از جمله، دو شعر از عبد اللّه بن عباس (حبر امت) است که در شعر اول خود گوید:
وصیّ رسول اللّه من دون اهله | و فارسه ان قیل هل من منازل |
____________________
1- شک و شبهه ای نیست در نزد ما که علیعليهالسلام وصی رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم بوده و اگر چه مخالف این معنی است کسی که در نزد ما از اهل عناد می باشد (شرح نهج البلاغه، ج1، ص111).