متأثر نشدید! که حتماً بایستی هر مسلمانی از نسبت دهنده هذیان و این دشنام حضوری به آن حضرت بیزاری بجوید؟ ولی وقتی بیک مرد عادی که منتها درجه مقامش این است که از اصحاب رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم بوده و با دست عده ای مردم بعدها به مسند خلافت قرار گرفته، چنین اشاره ای شد، متألم شدید؟ و حال آنکه این کلام ابتکار فکر داعی تنها نبوده، بلکه هر انسان عالم عاقل منطقی (تا چه رسد به مسلمان خوش دل پاک طینت) بعد از شنیدن این وقایع بی اراده چنین فکری برای او می آید که آدم مؤمن، به رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم چنین نسبتی نمی دهد.
چنانچه علمای منصف و متفکر خودتان از قبیل قاضی عیاض شافعی در کتابشفا (1) و کرمانی درشرح صحیح بخاری (2) و نووی درشرح صحیح مسلم (3) نوشته اند که گوینده این کلام هر که بوده اصلا ایمان برسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم نداشته و از معرفت کامل به مقام و مرتبه آن حضرت عاجز بوده؛ چه آنکه در نزد ارباب مذاهب ثابت است که انبیای عظام، در مقام ارشاد و هدایت خلق اتصال به غیب عالم دارند؛ خواه در حال صحت یا در حال مرض، حتماً باید اوامر آنها اطاعت کرده شود. پس مخالفت با آن حضرت خاصّه توام با جسارت و دشنام و کلمه هذیان دلیل بر عدم معرفت به مقام آن حضرت می باشد - انتهی کلامهم.
و اما آنکه فرمودید: چرا گفتم ایجاد نفاق و فتنه نمود؟ این کلام هم از داعی تنها نبوده، بلکه علمای منصف خودتان تصدیق این معنا را نموده اند. عالم جلیل حسین میبدی درشرح دیوان گوید:
____________________
1- شفاء، ج2، ص431.
2- شرح صحیح بخاری، ج1، ص39.
3- شرح صحیح مسلم، ج11، ص95.