حجره فاطمه را به او داد و حجرات عایشه و حفصه زوجات آن حضرت را از باب میراث به آنها داد. مثل معروف یک بام و دو هوا همین است یؤمن ببعض و یکفر ببعض؟!
علاوه بر اینها، اگر این حدیث صحیح و ایمان باو داشتند که گفته رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم است، پس چرا بعد از ضبط فدک که صدقه مسلمین بود (به عقیده آنها) ابی بکر نوشت من فدک را بفاطمه دادم و عمر مانع شد و نامه را گرفت و پاره کرد.
حافظ : این بیان شما تازگی دارد، من نشنیدم که خلیفه فدک را برگردانده باشد سند این مطلب در کجا است.
داعی : گمان می کنم جنابعالی به اخلاق داعی پی برده باشید که بدون سند عرضی نمی نمایم و نیز گمان می کنم که شما کمتر وقت مطالعه کتب را دارید. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه(1) و علی بن برهان الدین شافعی درتاریخ سیره الحلبیّة (2) می نویسد: ((ابی بکر از گفتار فاطمه متأثر شد و گریه کرد)) (البته این قضیه بعد از چند روز در ملاقات منزل ابی بکر واقع شد).فاستعبر و بکی و کتب لها بردّ فدک ؛ گریه کرد (به حال فاطمه) و نوشت من فدک را به فاطمهعليهالسلام رد نمودم عمر نامه را گرفت و پاره کرد.
و عجب آنکه همین عمری که آن روز نامه را پاره کرد و اعتراض نمود برد فدک، خود در دوره خلافت فدک را رد کرد و هم چنین خلفاء بعد از عمر (از امویّین و عباسیّین) فدک را به ورثه فاطمهعليهالسلام رد نمودند.
حافظ : این بیان شما خیلی اسباب تعجب است! چگونه ممکن است خلیفه عمر که به فرموده شما جدّاً مانع از رد فدک به فاطمه شد، چون صدقه مسلمین بود تا آنجایی که (به قول شما) نامه را پاره کرد، خود فدک را بورّاث فاطمه رد
____________________
1- شرح نهج البلاغه، ج16، ص235.
2- سیرة الحلبیة، ج3، ص488.