می فرماید:صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی .(1) این دو جمله از فرمایش آن حضرت کنایه از شدت غم و غصه و اندوه و مرارت صبر و الم بوده است.
بی خود نبوده که می فرمود: و اللّه لابن أبی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه (2) .
آن قدر دل پردردی داشت و از زندگانی سیر که وقتی اشقی الاولین و الآخرین عبد الرحمن بن ملجم مرادی شمشیر زهر آب داده را بر فرق مبارکش زد در محراب عبادت می فرمود:فزت و ربّ الکعبة؛ یعنی راحت شدم به خدای کعبه.
آقایان روزهای اول بشهادت تاریخ آن هم بنقل مورخین بزرگ خودتان شد آنچه نباید بشود؛ کردند آنچه نباید بکنند و گفتند آنچه نباید بگویند، ولی امروز دیگر شایسته نیست شما علمای دانشمند، عزیز و محبوب خدا و پیغمبر را اذیت نمایید و امر را بر مردم بی خبر مشتبه کنید با اینکه می دانید ایذای علی بن أبی طالبعليهالسلام محققاً ایذای رسول اللّه است.
چنانچه اکابر علمای خودتان از قبیل امام احمد بن حنبل در مسند خود به چند طریق و امام ثعلبی در تفسیر و شیخ الاسلام حموینی در فرائد نقل نموده اند که رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود:من آذی علیّا فقد آذانی أیها الناس من آذی علیّا بعث یوم القیمه یهودیّا او نصرانیّاً (1) .
ابن حجر مکی(4) از سعد بن ابی وقاص و محمد بن یوسف گنجی شافعی
____________________
1- صبر نمودم مانند آدمی که در چشمش خار و خاشاک و در گلویش استخوانی مانده باشد.(نهج السعادة، ج2، ص502).
2- به خدا قسم! پسر ابو طالب انس و علاقه اش بمردن بیشتر است از بچه رضیع به پستان مادر.(نهج السعادة، ج1، ص42).
3- کسی که اذیت کند علی را مرا اذیت کرده. ای گروه مردمان، کسی که علیعليهالسلام را اذیت کند، مبعوث شود روز قیامت یهودی یا نصرانی!
4- صواعق المحرقه، ص123، فصل دوم، باب9، ح16.