راحت شد! آنگاه از خبرآورنده سؤال کرد که چه کس او را به قتل رسانید. گفتند: عبد الرحمن بن ملجم مرادی از قبیله بنی مراد. فوری گفت:
فان یک نائیا فلقد نعاه | غلام لیس فی فیه التراب |
یعنی اگر علیعليهالسلام دور از من است، خبر مرگ او را غلامی آورد که خاک در دهان او مباد.
زینب دختر ام سلمه حاضر بود، گفت: «آیا سزاوار است درباره علیعليهالسلام این قسم خوش حالی کنی و چنین کلماتی بگوئی و اظهار فرح و شادمانی بنمایی؟» دید بد شد در جواب گفت: «به خود نبودم از روی سهو و نسیان و فراموشی این طور گفتم؛ چنانچه باز این حالت بمن دست دهد و بازگو نمایم، مرا یادآور شوید تا نگویم!»
خوب است آقایان حب و بغض را بگذارید و عبرت بگیرید که مسأله توبه حقیقت نداشته، بلکه تا دم مرگ بدشمنی خود باقی بوده است، و الا با اظهار فرح سجده شکر نمی نمود.
آقایان محترم، این اعمال را حمل بچه چیز می نمایید؟ آیا جز این است که ام المؤمنین زنی بوده سبک عقل تر از دیگران که آرامش در زندگی نداشته.
مطلب دیگری یادم آمد. شما آقایان انتقاد از شیعیان می نمایید؟ و با نظر بغضاء بآنها می نگرید که چرا بخلیفه سوم عثمان خورده گیری نموده و مطاعن او را که علماء خودتان نقل نموده اند، واگو می نمایند.
اگر از این جهت هم شده، باید به ام المؤمنین عایشه خوش بین نباشید؛ چه آنکه عموم اکابر علمای و مورخین خودتان مانند ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه (1) و مسعودی در کتاباخبار الزمان و اوسط و سبط ابن جوزی درتذکرة خواص الامّه (2) و
____________________
1- شرح نهج البلاغة، ج6، ص320.
2- تذکرة الخواص، ص71.