خلافت بوده؟
داعی : خیر هنوز خلیفه سوم بر مسند خلافت بر قرار بود، بلکه جمعیت بسیاری از غالب بلاد مسلمین از زعماء قوم و بزرگان قبایل، جهت عرض حال و شکایت از عمّال و حکّام جائر ظالم بنی امیه و غیره و حرکات زشت و قبیح مروان و دیگران که نزدیک به مقام خلافت بودند، به دربار خلافت در مدینه جمع شدند که عاقبت آن اجماع که کبار صحابه هم در آنها بودند، به واسطه ندانسته کاریهای خود عثمان و گوش ندادن به نصایح مشفقانه امیر المؤمنین و کبار صحابه، منجر بقتل او گردید.
لذا اهل مدینه به اتفاق تمام بزرگان قبائل و زعماء اقوام بلاد مسلمین که تصادفاً در مدینه حاضر بودند، به حالت اجماع در خانه مولانا امیر المؤمنینعليهالسلام رفتند و آن حضرت را بالتماس و اصرار به مسجد آورده و اجماعاً با آن بزرگوار بیعت نمودند و چنین اجماعی ظاهراً در اول بیعت، برای هیچ یک از خلفای ثلاث قبل از آن حضرت واقع نشد که روی میل و اراده و اختیار اهل مدینه باتفاق زعماء بلاد مسلمین دست بیعت بسوی یک فرد شاخصی بکشند و او را به خلافت بشناسند.
با چنین اجماع و اجتماعی که برای آن حضرت واقع شد، ما آن را دلیل خلافت برای آن حضرت نمی دانیم، بلکه دلیل ما بر خلافت آن حضرت قرآن مجید و نص خدا و رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم است، مطابق سیره تمام انبیا که به امر خداوند وصی و خلیفه خود را معین می نمودند.
ثالثاً فرمودید: بین امیر المؤمنین علیعليهالسلام و سایر خلفا تفاوتی نبوده است. نمی دانم عمداً یا سهواً اشتباه فرمودید برای آنکه با دلائل عقل و نقل بلکه اجماع امت ثابت است که بین علیعليهالسلام و خلفا، بلکه تمام امت تفاوت بسیاری بوده است.
اولین امتیازی که مولانا امیر المؤمنین علیعليهالسلام داشته و به همین جهت متمایز از سایر خلفا بوده، آن است که آنها خلفای منصوب از جانب جمعیتی از خلق بوده اند، ولی علیعليهالسلام خلیفه منصوب از جانب خدا و پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم بوده است. بدیهی است