علاوه، شما که بتواتر علاقه مند هستید، بفرمایید تواتر حدیث مجعول ضحضاح را از کجا ثابت می کنید؟
و اما جواب اشکال دوم شما خیلی بارز و آشکار است؛ زیرا اقرار بتوحید و نبوّت و اعتراف به مبدأ و معاد حتماً نباید با کلمات نثر مانند گفتناشهد ان لا اله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه باشد. بلکه اگر فرد بیگانه از دین، اشعاری بگوید که مستلزم اقرار و اعتراف به وحدانیّت حق و مقام رسالت حضرت ختمی مرتبت باشد، قطعاً کفایت می کند، پس وقتی جناب أبی طالب فرمود:یا شاهد اللّه علیّ فاشهد - انّی علی دین النبیّ احمد ، حکم همان اقرار بکلمات نثر را دارد.
ولی علاوه بر اشعار، حین موت با کلمات نثر هم اقرار نمود؛ چنانچه سید محمّد رسولی برزنجی و حافظ ابو نعیم و بیهقی نقل نموده اند که در مرض موت، جمعی از صنادید کفار قریش از قبیل أبو جهل و عبد اللّه بن ابی امیّه به عیادت جناب ابو طالب رفتند. در آن حال رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود به عمّش ابو طالب بگو، کلمهلا اله الاّ اللّه تا من بر آن شاهد باشم در نزد پروردگار متعال.(1) فوری ابو جهل و ابن ابی امیّه گفتند: «ای ابو طالب آیا برمی گردی از ملت عبد المطلب؟» و پیوسته این کلمات را تکرار نمودند تا آنکه فرمود: «بدانید أبو طالب بر ملت عبد المطلب می باشد.» آنها خوش حال بیرون رفتند آثار موت بر آن جناب ظاهر شد برادرش عباس (که بالای سر برادر نشسته بود) دید لب های وی حرکت می کند گوش داد، دید می گوید:لا اله الاّ اللّه . عباس رو برسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم نمود، عرض کرد: «برادر زاده»،و اللّه لقد قال اخی الکلمه الّتی امرته بها . به خدا قسم! برادرم (ابو طالب)
____________________
1- البته این تلقین رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم عم اکرمش ابو طالب را دلالت بر کفر آن جناب (العیاذ باللّه) ندارد. بلکه ما دستور داریم که هر مسلمان مؤمنی را در وقت مردن تلقین و یادآوری بنماییم بگفتن لا اله الاّ اللّه تا شیطان بر او غلبه نکند و آن مؤمن در وقت مردن با تجدید کلمه توحید موحد از دنیا برود. فلذا رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم روی مهر و محبت و ادای وظیفه عم اکرمش را تلقین می نمود به گفتن لا اله الا اللّه، تا آنکه موفق شد و آن جناب در لحظات آخر عمر با تجدید کلمه طیبه لا اله الا اللّه از دنیا رحلت نمود.