وحدانیت حضرت باری تعالی دارد مطلع خطبه این است که فرمود:
الحمد للّه الذی جعلنا من ذریّه ابراهیم و زرع اسماعیل و ضئضئ معدّ و عنصر مضر و جعلنا حضنه بیته و سوّاس حرمه و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا و جعلنا الحکّام علی الناس(الی آخر الخطبه) (1) .
و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 14ینابیع المودّة از موفق بن احمد خوارزمی از محمّد بن کعب نقل نموده که:
رای ابو طالب النبیصلىاللهعليهوآلهوسلم یتفل فی فم علی ای یدخل لعاب فمه فی فم علی فقال ما هذا یا ابن اخی فقال ایمان و حکمه فقال ابو طالب لعلیّ یا بنیّ انصر ابن عمک و وازره(2) .
آیا این بیانات دلیل بر ایمان جناب ابو طالب نیست؟ علاوه بر آنکه پیغمبر را زجر و منع نکرد و از پسر دوازده ساله خود علیعليهالسلام هم جلوگیری نکرد، بلکه بآن بزرگوار امر می کند که یاری نماید پسر عمش رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم را.
و نیز علمای خودتان همگی در کتب خود ثبت نموده اند و ابن ابی الحدید مفصلاً درشرح نهج ، شرح می دهد که روزی جناب ابو طالب به مسجد وارد شد، دید رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم نماز می گذارد و علی در دست راست آن حضرت مشغول به نماز است، به فرزندش جعفر (طیار) که همراه او بود تا آن روز ایمان نیاورده بود، گفت:صل جناح ابن عمک ؛ وصل کن خودت را بپهلوی پسر عمّت و با او نماز بگذار. جعفر پیش رفت و در طرف چپ رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم به نماز ایستاد. جناب ابو طالب
____________________
1- حمد خدایی را که قرار داد ما را از ذریه ابراهیم و نتیجه اسماعیل و اصل معد و عنصر مضر و قرار داد ما را نگاهبانان خانه خودش و مالک الرقاب حرمش و قرار داد برای ما خانه ای که مقصود (اهل عالم است که برای حج به آنجا شتابند) و حرمی که محل امن و امان است برای مردم و قرار داد ما را حکام بر مردم. (تذکرة الخواص، ص272، باب11).
2- ابو طالب دید پیغمبر آب دهان خود را در دهان علی ریخت. سؤال کرد: «برادر زاده این چه بود (یعنی چرا چنین کردی)؟» فرمود: «(این آب دهان)تمامش ایمان و حکمت بود.» پس جناب ابو طالب به علیعليهالسلام امر کرد پسرم یاری کن پسر عمت را و وزیر او باش.(ینابیع المودة، ج1، ص221، ح41.)